8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۹۲
🇮🇷ملت ایران نخواهد گذاشت...
🔆امام خامنه ای:
رزمندگان ما، مجاهدان ما،برای اینکه پرچم دشمن درمرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربان کردند، فداکاری کردند؛ جوانان مبارز و مجاهد، خانوادههای خودشان را داغدار کردند برای اینکه ,,,پرچم_دشمن در مرزهای این کشور بالا نرود؛ ,,,نمیشود_ملّت_ایران_قبول_کند که همان پرچمها به وسیلهی ,,,افرادنفوذی، به وسیلهی ,,,انسانهایفریبخورده، در داخل کشور برافراشته بشود! این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسههای خصمانهی دشمن، نباید در داخل کشور، در دستگاههای مختلف ما برافراشته بشود! باید مراقبت کرد؛ ,,,همه_موظّفند.
۱۴۰۳/۰۷/۰۴
بیانیه بیش از صد مجموعه و تشکّل انقلابی حوزههای علمیه خطاب به مردم سرافراز ایران اسلامی : پرچمهای نفوذ را پایین خواهیم کشید...
🇮🇷عبرتهای_عاشورا 🇵🇸
لاریجانی چگونه سر داغ صهیونیستها را سرد کرد؟
تهران پیام جدید خود را با یک پیوست عملیاتی همراه کرده است تا مقاومت با تکیهبر این راهبرد جدید به دشمن شلیک کند. این هدفمندی در ضربه، رژیم صهیونیستی را دچار اخلال در رفتار خواهد کرد.
به گزارش مشرق، مرتضی سیمیاری کارشناس محور مقاومت درباره سفر اخیر لاریجانی به سوریه و لبنان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
شهید آیتالله محلاتی که روزگاری نماینده امام (ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، درباره سعهصدر نسبت به حوادث خاطرهای را نقل کرده که قابلتوجه است. این شهید نوشتهاست که در چهارم آبان ۱۳۵۹ بود که خود را سراسیمه به جماران رساندم، امام در حال اقامه گفتن و آماده نماز بودند، با صدایی مضطرب و نگران خبر سقوط خرمشهر را به ایشان رساندم. درحالیکه انتظار داشتم حضرت امام (ره) واکنشی احساسی به این حادثه نشان دهند، اما با آرامش تمام فرمودند که آقای محلاتی جنگ است و این چیزها وجود دارد. سپس تکبیرهالاحرام را گفتند و نماز را شروع کردند.
داشتن آرامش بهوقت تصمیمگیری از مهمترین راهبردهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در شرایط خاص است، از جمله شاهد آن سفر نماینده ویژه رهبر معظم انقلاب به سوریه و لبنان است. درحالیکه رژیم صهیونیستی در اقدامات تروریستی در تلاش بود این سفر را با حملات پیدرپی به هم بزند، اما پیام در وقت مقرر بهدور از هیجانات تزریقشده از بیرون به مقصد خود رسیده و نتایج آن بهزودی نمایان خواهد شد.
رسیدن پیام به صاحبان آن به معنای شکست عملیات رژیم اسرائیل در حمله به منطقه المزه و فرودگاه بیروت در میانه این سفر بود، از این رو برای جبران، بلافاصله امریکاییها دست به خبرسازی زده و شایعه کردند که علی لاریجانی و همراهانش مورد تفتیش قرارگرفتهاند، این خبر دستبهدست در محافل خبری عبری و غربی چرخید، اما با وجود بالا بردن فرکانس آن روی محتوای پیام ارسالی از تهران اثری نگذاشت.
ارسال پیامی ویژه از جانب رهبر انقلاب به دمشق و بیروت حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران در منطقه با داشتن نگاه عمیق به مسئله جنگ، فارغ از احساسات موجود در صحنه، شطرنجی را آغاز کرده که هدفش کیشومات کردن رقیب در جنگ خاکستری است. همچنین تهران پیام جدید خود را با یک پیوست عملیاتی همراه کرده است تا مقاومت با تکیهبر این راهبرد جدید به دشمن شلیک کند. این هدفمندی در ضربه، رژیم صهیونیستی را دچار اخلال در رفتار خواهد کرد.
در پیام ویژه ایران به محور مقاومت علاوه بر استمرار کارآمدی در میدان روی نحوه برخورد با طرح آتشبس نیز بحث شده است، از جمله حمایت از موضع رسمی دولت و مقاومت لبنان مبنی بر عدم پذیرش هرگونه اصلاحیه در قطعنامه ۱۷۰۱ است که امریکاییها آن را با عنوان طرح «لیتانی پلاس» پیشنهاد دادهاند.
در حال حاضر راهبرد رژیم صهیونیستی ایجاد شرایطی نابرابر زیر بار آتش است تا با گرفتن ابتکار عمل از مقاومت تمام راههای موجود را به سوی پذیرش طرح امریکایی لیتانی پلاس محدود کنند. پیام ویژه ارسالشده از تهران به دولتهای سوریه و لبنان تأکید دارد که با استفاده از مانورهای دیپلماتیک، معکوسسازی و برخی مؤلفههای قدرت و همچنین پرهیز از گرفتن تصمیمات هیجانی، تهدید موجود را به فرصت تبدیل کنند.
برآوردهای موجود نشان میدهد که طرف امریکایی در تلاش است در دوره انتقال قدرت به ترامپ، شکل مذاکرات غزه را در لبنان دوباره تکرار کند. اجرای این طرح تکراری باعث میشود تا صهیونیستها خود را تثبیت کنند. پیام ارسالی از سوی تهران روی این موضوع تأکید دارد که میتوان با دادن سویه به میدان، خلع موقعیت کرد و حتی مانند عملیات خیبر به جزایر مجنون رسید! تشدید کیفی مقاومت و ایجاد فرسایش در دشمن و پر کردن دست مذاکرهکننده لبنانی نقطه کانونی این پیروزی است.
بیتردید انداختن خط فرسایش روی جبهه دشمن با افزایش جنایت از سوی صهیونیستها پاسخ داده خواهد شد، در این نقطه یادآوری امام (ره) به شهید محلاتی محل پیروزی مقاومت است، نترسیدن و داشتن آرامش در تصمیمگیری سرهای داغ امریکاییها را در آستانه تحولات سیاسی در کاخ سفید سرد خواهد کرد!
(۲ مهر ۱۳۸۷)«علی لاریجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی نیز درباره ادعاهای پالیزدار مطرح کرد: «من در مورد پالیزدار نمی توانم قضاوت کنم؛ فقط می دانم در اعترافاتی که این فرد داشته نکاتی را بیان کرده که با حرفهای اولیه او در دانشگاه متفاوت بوده و طبعا محکمه باید در این باره نظر دهد.» (مهرماه سال ۱۳۸۷)
درواقع این موارد بیشتر سر و صدای افشاگرانه بوده و وقتی کار به دادگاه و اعطای اسناد و آوردن ادله محکمه پسند رسید پای این نوع افشاگری به شدت میلنگید. درواقع با بررسی ادعاها و موارد محکومیت پالیزدار دیده میشود وی نتوانسته به بسیاری از این موارد پاسخ درست بدهد و درواقع در خصوص اغلب اظهارات خود محکوم شده است.
این درحالی است که اگرچه پالیزدار شخصیتی نبود که در حوزه حقوقی اطلاع کافی داشته باشد، اما در دادگاه با یک وکیل حاضر شد که دستکم وی در این حوزه تبحر داشت و میتوانست این موارد را با توجه به اسنادی که مدعی آن بود اثبات کند. اما در یک محکمه جدی پالیزدار به علت اتهاماتی چون نشر اکاذیب و افترا محکوم شد.
بر همین اساس، پالیزدار به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به چهار سال حبس تعزیری، انتشار و افشای اسناد سری، محرمانه و دولتی به سه سال حبس تعزیری، خیانت در امانت به یکسال حبس تعزیری، تحصیل مال نامشروع به یکسال حبس تعزیری و رد مال به مجلس شورای اسلامی به مبلغ شش میلیون و ۲۰۷ هزار و ۶۴۲ ریال، تهمت و افترا به شکات به شش ماه حبس تعزیری و نشر اکاذیب نیز به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
«سیامک مدیر خراسانی» قاضی این پرونده اخیرا با اشاره به برخی از موارد خلافی که پالیزدار مطرح کرده بود و در دادگاه مجبور به عذرخواهی شد، گفت: «پالیزدار از تمام این موارد اطلاع داشت و اسناد آنها را دیده بود. پالیزدار در دادگاه در موضع ضعف بود و برخی موارد را گردن افراد دیگر میانداخت. او در دادگاه میگفت که افراد دیگری مرا طعمه کردهاند و فلان شخص من را جلو انداخته و خودش کنار کشیده است.»
منبع: فارس
⭕️ چرا ولیفقیه، خودشان مشکلات را حل نمیکنند؟!!
✍ برخی شاید این سوالها را بپرسند و یا حداقل در ذهنشان خطور کرده باشد که:
۱- چرا رهبری که از همهی مشکلات آگاهی دارند و میدانند که در کشور چه میگذرد اما کاری نمیکنند و درصدد حل آنها نیستند؟
اگر نمیتوانند، پس رهبری به چه دردی میخورد؟
۲- رهبری که این همه قدرت دارند، چرا با این انحرافات برخورد قاطع نمیکنند؟
✅ در پاسخ باید گفت:
💠آیا انتظار داریم که رهبری،
🔵به جای مجلس، قانون تصویب کند؟
🔵 به جای دولت، کار قوه مجریه نماید؟
🔵 به جای دستگاههای اطلاعاتی، تحقیق کند؟
🔵 به جای قوه قضاییه و دستگاه دادگستری، خودش متهمین را دستگیر و مجازات نماید؟
🔵به جای رییس صدا و سیما، کارگردان و هنرپیشه بیاورد و فیلم و سریال بسازد؟
🔵 به جای مدیریت نظام بانکی، وارد عملیات اقتصادی و جلوگیری از وامهای کلان یا جابجایی دلارها بشود؟
🔵 به جای شهرداریها وارد صحنه شود و مشکلات شهری را بررسی کند؟
🔵 به جای دستگاههای اقتصادی و بازرگانی و گمرکات، واردات و صادرات را کنترل کند؟ و ده ها مورد دیگر ...
🔵 آیا این کارها ممکن است؟؟
🔵 آیا نخواهند گفت که پس قانون اساسی، تعریف جایگاهها و شرح وظایف و تشکیلات حکومتی یعنی چه؟! پس کی در این مملکت چه کاره است؟!
🔵 آیا شالوده نظام از هم نمیپاشد؟
🔵 آیا رهبری میتواند از آسمان یک تعداد نیروی صالح، متقی، متخصص و کارآمد بیاورد؟!
🔵 آیا میتواند (یا عاقلانه است که) به جای مردم، رئیسجمهور و نمایندگان مجلس را که بازوهای مردمی رهبری هستند- انتخاب کند؟ بعد، از کجا انتخاب کند؟! از فرشتگان عرش، یا از همین مردم؟!
🌐 پس؛ «رهبری»،
رئیسجمهور، مجلس، دادگستری، بانک مرکزی، وزیر اطلاعات، شهرداری و... نیست، بلکه ایشان رهبریِ نظام را بر عهده دارد، با تعاریف مشخصی که در قانون اساسی و بدیهیات عقلی روشن است. نیاز کشور و نظام را میبیند و به همراه تبیین و تشریح به مسئولین و مردم منتقل میکند.
🟢رهبری در جامعه، گِرا میدهد، همانند دیدهبانی که در جنگ با دشمن، گِرا میدهد تا نیروها اقدام کنند و درست عمل کنند، حال اگر گِرا درست باشد اما نیروها درست عمل نکنند تقصیر کیست؟!
🔵 به مردم میگویند:
در انتخاب رئیس جمهور که دولت را تعیین خواهد کرد، بصیر باشند، به کسی رأی دهند که دارای چنین امتیازاتی باشد، همین طور در انتخاب نمایندگان مجلس
🟢 حالا اگر مردم به هر دلیلی آن طور که باید رعایت نکردند،"رهبری باید بیاید و عواقب انتخاب غلط یا دست کم غیر اصلح مردم را به دوش کشیده و جبران کند؟!"
✅ رهبری،
به مجلس و به دولت، خط مشی میدهد
خطوط کلی سیاست داخلی و خارجی نظام را با توجه به اهداف و نیز شرایط حاکم بر کشور، منطقه و جهان را ابلاغ میکند.
🟢مردم، الان، خیلی انتظاراتِ بیجا از ولایتفقیه دارند، راحت انتظار دارند ولیفقیه جای اندیشهی مردم، بیاید و خرابیها را اصلاح کند، این کار را حضرت علی(ع) هم نکرد، پیغمبر هم نکرد.
🌐چرا مردم از ولیفقیه انتظار دیکتاتوری دارند؟؟!
✅ درجواب سوال دوم باید گفت که:
🔵قدرت و نفوذ رهبری و امام در جامعه، به اندازهی آگاهی، #بصیرت و بینش مردم است نه بیشتر.
اگر مردم بصیرت و آگاهی کافی را نداشته باشند، رهبر، حتی اگر امیرالمومنین(ع) باشد قدرتی ندارد.
🔵همانند جنگ صفین، وقتی سپاهیانِ خود امام، بصیرت کافی نداشتند، مالکاشتر را از یک قدمی خیمهی کفر برمیگردانند و امام، دیگر قدرتشان نافذ نیست و تسلیم بیبصیرتی مردم میشوند.
🔵 وقتی در جنگ احد، غالب نیروها تدبیر و استراتژی پیامبر(ص) را از جان و دل درک نمیکنند و نادیده میگیرند، جنگ برده را میبازند...!
🔵وقتی مردم به دلیل عدم آگاهی، مغلوب دسیسههای معاویهها میشوند، رهبری همانند امام حسن(ع)، مجبور به مصالحه با معاویه میشود.
🔵 وقتی هنوز مردم آمادگی کافی در خود را ایجاد نکردهاند، هیچ امامی بعد از امیر المومنین(ع) نمیتواند حکومت اسلامی تشکیل دهد و تا این آمادگی در مردم ایجاد نشود امام زمان هم برای تشکیل حکومت عدل نخواهد آمد و علت غیبت هزار و اندی سالشان به دلیل عدم آمادگی آحادِ ملتهاست...
👈 پس، قدرت رهبری در جامعه و حاکمیت، به اندازه ,,,بصیرت مردم است نه بیشتر..
مهدی اسلامی
💠,,,گام_دوم_انقلاب💠👆
جهاد واقعی امروز ما نشر روشنگری و سکوت نکردن در قبال شبهه و منکر است.
,,,ان_شاالله_عاقبت_بخیرشویم.
نگاه عجیب مقام وزارت بهداشت به مراجعان اورژانس دولتی!
دکتر حسین کرمانپور، پزشک شاغل در اورژانس بیمارستان دولتی آموزشی سینا و مسوول اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت بهداشت در بخشی از یک مصاحبه پیرامون رخداد خشونتهای فیزیکی و کلامی در اورژانسها گفته است: آستانه تحمل کادر درمان اورژانس هم پایین است و به دلیل تراکم وحشتناک بیمار در اورژانسها، از گفتوگوی صحیح با بیمار و همراهان بیمار ناتوان میشوند در حالی که چه بسا یک گفت و گوی ساده و با آرامش با همراهان بیمار، هم در متعادل کردن فضا موثر باشد و هم، همراهان بیمار را به کمی صبر و تحمل راضی کند ولی باز هم همان تراکم بالای مراجعات در بخش اورژانس، ممکن است به برخورد و کلامی از سوی کادر درمان ختم شود.
به گزارش اعتمادآنلاین، او همچنین میافزاید: تراکم بالای مراجعات در بیمارستانهای دولتی آموزشی، باعث خستگی کادر درمان میشود و البته به دلیل همین خستگی هم ممکن است یک مراجعه جدید را قبول نکنند یا حتی ممکن است جملهای به زبان بیاورند که معنا و مفهوم دیگری القا کند.
کرمانپور گفته است: تامین امنیت کادر درمان، وظیفه حاکمیت است. در تمام کشورها، قوانینی وضع شده و طبق این قوانین، در هر شرایطی و حتی در صورتی که کادر درمان مرتکب قصور شده باشد، هرگونه آسیب فیزیکی به کادر درمان مستوجب برخورد قاطع و قانونی است و استدلال تمام دولتها این است که آسیب فیزیکی به کادر درمان، باعث صدمه به کل جامعه میشود.[۳]
*"تنش" جزئی از کار درمان است و پزشکان و پرستاران با علم با این موضوع وارد این پیشه میشوند.
لکن اتفاق سوئی که طی چند سال اخیر در فرهنگ مشاغل ما ایرانیان رخ داد این بود که شغلهای مرتبط با امر درمان؛ مشاغلی ساده، لوکس و با درآمدهای کلان تعریف شد.
رسوبات این نگاه ناصحیح را نیز میتوان در مصاحبه کرمانپور دید که چطور و بدون اشاره به وظایف ذاتی یک اورژانس؛ از "تراکم وحشتناک بیمار" شکایت دارد، ایراد کار را در "اورژانسهای دولتی" میداند و از این میگوید که ممکن است کادر محترم درمان بر همین اساس رفتار نابهنجاری هم داشته باشند!
دقت شود هنگامی که در یک سمت ماجرا چنین نگاه غیرواقعی و از بالایی وجود دارد که عملا حق بیمار را به دلیل فشار کاری قابل پایمال شدن فرض میکند و به حضور مردم در بیمارستانهای دولتی طعنه میزند؛ طبعا در سمت دیگر هم ممکن است برخی اطرافیان یا حتی خود بیمار؛ اصولی را رعایت نکنند و برای کادر محترم و زحمتکش درمانی زحمت ایجاد شود.
پس نه تنها برخی مراجعین و همراهان بیماران باید مراقب رفتار خود باشند بلکه امثال آقای کرمانپور هم بعنوان یک عنصر درمانی که دیدگاههای غلطی دارد باید مواضعی واقعبینانهتر و مسئولانهتر داشته باشد و بداند که وظایف کادر درمان در هیچ حالتی قابل فروگذاری نیست. ضمن اینکه نیاز است ایشان با دیده احترام بیشتری نسبت به بیمارستانهای دولتی در مقابل درمانگاههای خصوصی صحبت کند.
در این وادی البته باید با مسئولان قضایی و انتظامی هم تخاطب داشت و بر این اساس که ماهیت جرم مساوی با یکسانی اثر جرم نیست تأکید کرد که ایجاد مزاحمت برای پرسنل اورژانس، پزشکان عزیز و کادر محترم درمانی اگرچه در ایران شیوع ندارد اما همین میزان کم نیز باید بسیار کمتر شود و شخصی که قصد چنین کاری را دارد باید در وهله اول؛ برخوردهای سخت پلیسی و قضایی در ذهن او تداعی شود.
اما باید پذیرفت که اکنون اینگونه نیست و برخی افراد ولو معدود؛ به دلیل نبود همین برخوردهای سخت به خود اجازه میدهند که خدای نکرده در محیط درمانی هم مرتکب بزه شوند و تفاوت بیمارستان و خیابان را تشخیص نمیدهند!
یادمان هست که چندی قبل یک مقام محترم اورژانس در مصاحبهای از این خبر داد که یک نفر فقط در ۶ ماه ۴۱ هزار بار تماس تلفنی مزاحم با اورژانس داشته است! [۴]
طبعا برخوردها در این زمینه بازدارنده نبوده که شاهدیم فردی به خود اجازه چنین مزاحمتهایی علیه کادر درمان را میدهد...
در کنار توصیه به امثال کرمانپور برای تصحیح مواضع اما باید برای این مزاحمتها نیز فکر عاجل و بازدارندهای بشود.
پزشکیان بکند آنچه مسیحا نکرد
الهه کولایی، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین درباره دولت پزشکیان اظهار کرده است: می توان گفت بر خلاف انتظار خوشبینانهای که در میان زنان ایجاد شد، همچنان شاهد هستیم که مسیرهای تصدی سمتهای تصمیم گیری در سمت های بالا و حتی میانی بر روی زنان بسته است، چرا که اراده سیاسی لازم در این زمینه وجود ندارد. چراکه پشتوانه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی لازم در این زمینه وجود ندارد.
او میافزاید: با توجه به سمت هایی که تاکنون به زنان داده شده، از جمله در هیئت وزیران، معاونت وزرا و ریاست سازمان ها؛ تا کنون روند قابل قبولی با در نظر گرفتن ظرفیت ها و توانمندی های زنان شکل نگرفته است.
کولایی گفته است: با طرح شعار وفاق انتظار می رفت فضای مناسبی برای تصدی سمت های بالا و میانی مدیریتی برای زنان و مردان شایسته فراهم شود، اما نه تنها در مورد مردان این رخ نداده بلکه جریان محافظه کار پایه های قدرت خود را محکمتر کرده است در مورد زنان هم همین طور است.[۵]
*همچنان مشخص نیست که دولت پزشکیان چه هیزم تری به ستاد اصلاحات فروخته است که افراد زیادی از آن ستاد اینچنین بیرحمانه و پر تعداد به جنگ او آمدهاند!؟
دقت شود که خانم کولایی عملا هیچ نقطه و نکته مثبتی در دولت پزشکیان نمیبیند و در یک بیاعتقادی محض نسبت به شایستهسالاری؛ صرفا به بهانه اینکه از وضعیت بهکارگیری برخی زنان و مردان هممسلک خود در دولت راضی نیست؛ دولت پزشکیان را رفوزه و غیر قابل قبول معرفی میکند!
این در حالی است که سیاست یک امر بطئی است نه دفعی و در فرض اینکه ما نیز مثل خانم کولایی یک عنصر سیاسی زنسالار باشیم؛ دولت پزشکیان در بهکارگیری زنان سیاسی کم نگذاشته اما از آنجا که مورد قهر و غضب ستاد اصلاحات قرار دارد؛ باید اینچنین بیدستاورد و بد معرفی شود.
در اینجا بیان یک خاطره جالب هم برای مخاطبان محترم ضروریست و آن اینکه اصلاحطلبان در دوران استیلای خود در شورای شهر پنجم و در حالی که تمام ارکان شورای شهر تهران را به صورت اکثریتی در اختیار داشتند اما حاضر نشدند مدیریت شهرداری تهران را به یک زن بدهند. (خانم کولایی هم جزو نامزدهای شهرداری اصلاحطلبان بودند)
لذا آنها در واقع مشغول مطالبهای از دولت و حاکمیت هستند که خودشان هم اعتقاد چندانی به آن ندارند زیرا همانطور که کولایی هم اعتراف کرده است؛ بهکارگیری زنان سیاسی در ایران حتی پشتوانه فرهنگی و اجتماعی هم ندارد.
عصبانیت یک پادو از روشنگری موثر کیهان درباره آمریکا و اسرائیل
رئیس اسبق کمیسیون سیاست خارجی مجلس درباره مخالفت کیهان با مذاکره با ترامپ ادعا کرد: این مخالفان تنشزدایی، عامل اصلی بدبختیهای مردم هستند؛ هرچه مردم بدبختتر شدند، سفره کاسبان تنش و تحریم رنگینتر شده است.
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق و رد صلاحیت شده، با اشاره به انتقاد کیهان از ترویج مذاکره با ترامپ، به سایت اجارهای انتخاب گفت: وعدههای انتخاباتی پزشکیان، آخرین عهدی است که مردم با نظام بستهاند. برخلاف جریانات افراطی در ایران که انتخابات را یک ویترین سیاسی میدانند، در دنیا انتخابات به معنای تغییر است. به عبارتی انتخابات میتواند تغییر ایجاد کند. آخرین عهدی که مردم با نظام دارند، تعهدات پزشکیان از جمله بحث تنشزدایی با جهان است. قرار نیست شکستخوردگان انتخابات، راهبرد سیاست خارجی دولت را مشخص کنند. اگر قرار بر این باشد، نوعی عهدشکنی با مردم است. نکته مهم این است که مخالفان تنشزدایی در کشور، عامل اصلی بدبختیهای مردم هستند. به ویژه اینکه هرچه مردم بدبختتر شدند، سفره کاسبان تنش و تحریم رنگینتر شده است. من معتقدم اگر پزشکیان و دولت ایشان، سیاست خارجی خودشان را با بولتننویسها هماهنگ کنند یا از آنها ترس داشته باشند، اوج حقارت یک دولت است. دولت هیچ توضیحی درباره نرفتن پزشکیان به اجلاس جهانی باکو نداد و تنها چیزی که خود را نشان داد این بود که برخی از رسانههای افراطی پزشکیان را تهدید کردند و او سفر را برهم زد.
وی در رابطه با نقش ایلان ماسک در پیشبرد گفتوگوهای ایران و غرب بیان کرد: پیش قدم شدن ایلان ماسک برای دیپلماسی ایران و آمریکا، نشاندهنده این موضوع است که ایران جز گزینههای اصلی چالش آمریکا نیست، بلکه ترامپ سعی میکند چالشهای خود را با کشوری مثل ایران، کم کند و به چالشهای اصلی خودش در شرق آسیا و داخل آمریکا بپردازد. پادرمیانی افراد غیرسیاسی، یک فرصت برای دیپلماسی ایران است. یک تابو در سیاست خارجی ایران مبنی بر عدم مذاکره با آمریکا وجود دارد و همین تابو باعث شد برجام توسط واسطهها به هم بخورد. چه بهتر که ایران و آمریکا بدون واسطه وارد مذاکره شوند. دیدار ماسک نشان داد که برخلاف تبلیغات نتانیاهو، سیاست خارجی ترامپ از اسرائیل خط نمیگیرد.
او افزود: دلیل عصبانیت بیش از حد افراطیها از مطرح شدن افرادی مانند ماسک این است که اگر ایران به سمت تنشزدایی برود، در داخل هم رویدادهایی شکل میگیرد و افراطیها روز به روز ضعیفتر میشوند. اسم ماسک حساسیت بیشتری نزد این افراد دارد. توصیه من به پزشکیان این است که او باید بداند تنها عهدش به مردم ایران چیست. الان که با شما صحبت میکنم تمام ناترازیها در کشور وجود دارد و ویرانه سیاست خارجی ایران از ویرانه غزه بیشتر است. پزشکیان با یک سیاست خارجی پردشمن کار خود را آغاز کرد و نمیتواند آن سیاستهای شکست خورده را ادامه دهد.
لحن عصبانی، بیادبانه و فرافکنانه این نماینده سابق در حالی است که امثال وی درباره بزک کردن توافق معیوب برجام و پایمال شدن حقوق ملت ایران در این فرآیند هیچ عذر و توضیحی ارائه نکردهاند. آنها با همین عوام فریبی، روند مطلوب طرف آمریکایی را توجیه کردند و در برآیند کار، دو برابر شدن تحریمها و رشد اقتصادی تقریبا صفر به علاوه تورم 60 درصدی و افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) را به یادگار گذاشتند. تعطیلی هشت هزار کارخانه، سقوط شدید صادرات نفت، آفت تولید و قطعی برق و گاز و... حاصل این مدیریت بیکفایت اما وقیح و گزافهگو بود.
لحن التماسی برخی از این عناصر -که شماری از رفقایشان از کشور گریخته و علنا به شبکههایی مانند اینترنشنال و بیبیسی و صدای آمریکا بیگاری میدهند- علت اصلی در گستاخی دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن برای پایمال کردن هر جه بیشتر حقوق حداقلی ایران در برجام و سپس ترور شهید سلیمانی در فرودگاه بغداد بود. برای چنین عناصر مرعوب و خود فروختهای که تکرار دیکتهها و مطامع آمریکا بر هر نوع اندیشه مستقل ملی ترجیح دارد، حتما روشنگری کیهان، حکایت بسمالله گفتن به اجنه و شیاطین است و رشتههایشان را پنبه میکند.
نکته دیگر این که شگرد همیشگی منافقین، پنهان شدن پشت نام مردم و شخصیتهای سیاسی یا دولتی و ادای مطامع مد نظر دشمنان ملت ایران است. و گرنه ملت شجاع ایران همان ملت نستوهی هستند که بر خلاف تصور دشمنان، آن حماسه تشییع چند ده میلیونی پیکر شهید سلیمانی را پدید آورده و خواستار انتقام خون شهید سلیمانی شدند.
زیدآبادی یکی دیگر از افراد طیف تندرو مدعی اصلاحات نیز در یادداشتی اظهار داشته است: «در این میان اما روزنامۀ کیهان با لحنی طلبکارانه، پیروزی خود را جشن گرفته است. طلبش این است که چرا خبر با تأخیر 36 ساعته تکذیب شده و جشنش هم برای این است که با یک نهیب و تشر آن، مقامهای وزارت خارجه ماستها را کیسه کردند و با دستپاچگی، ترس و واهمۀ خود را از کیهان به نمایش گذاشتند! یعنی قرار است از این پس وزارت خارجه و دستگاه دولت، فرمان خود را طبق تمایلات کیهان تنظیم کنند؟ تمایل کیهان روشن است؛ خروج از ان.پیتی. اخراج ناظران آژانس، بستن تنگۀ هرمز، قلع و قمع تمام مخالفان و دوختن دهان تمام منتقدان و اعلان جنگ با آمریکا و همۀ متحدانش. اگر میخواهد، باید آن را صادقانه با مردم مطرح کند و اگر نمیخواهد؛ پس این همه ترس و وحشت و دستپاچگی از یک تشر مدیرمسئول کیهان برای چیست؟»
در بطن این سخنان زیدآبادی، گلایه اصلی وی از وزارت امورخارجه سیدعباس عراقچی نه به واسطه تکذیب سخنگوی این وزارتخانه که به دلیل آنچه مدعیان اصلاحات «عدم پیروی عراقچی از منش آنان برداشت میکنند»، است.
اساسا این طیف در سطرهای نانوشته خود، بیش از اینکه به کیهان حمله کنند، به دنبال فشار بیشتر بر عراقچی برای پیروی تمام وکمال وی از روش و منش و اهداف آنان است.
کیهان در سالهای متمادی و دولتهای مختلف نشان داده است که در پیگیری منافع ملی با هیچ احدی تعارف نداشته و به طبع از نقد دلسوزانه هر دولتی دریغ نکرده است.
در موضوع ادعای اخیر نیویورکتایمز نیز، کیهان تاکنون با تمایز میان وزارت امور خارجه دولت پزشکیان و وزارت امورخارجه روحانی و با درک خطری که در تکرار دیپلماسی شکست خورده برجامی و تکرار مسیر شکست خورده بروکسل و سعدآباد و برجام طی شد، دولت جدید را از پرتگاههایی که غربگرایان برای آن تدارک دیدهاند، برحذر داشته است.
نگاهی به بیش از 100 روز اخیر نشانگر این است که علی رغم مواضع نسنجیده در میان برخی از افراد در دولت و پالسهای مثبتی که به واسطه اطرافیان رئیسجمهور به غرب فرستاده شد، هیچکدام از این سیگنالها با واکنش مثبت طرف مقابل حتی در دولت بایدن روبهرو نشد، اکنون باید دید با چه منطقی طیف غربگرا خواهان مذاکره با دولت و کابینهای است که تحلیلگران آن را ضدایرانیترین دولت آمریکا میدانند؟!
دیدار با نماینده ترامپ تکذیب شد غربگراها عزا گرفتند
ماجرای ادعای نیویورکتایمز درباره دیدار ایلان ماسک با ایروانی، با تکذیب سخنگوی وزارت امورخارجه همراه شد. در ادامه، واکنش عصبی طیف تندروی مدعی اصلاحات به این ماجرا، صحنهای دیگر از غربگرایی و غربگدایی این طیف را نمایش داد.
در آستانه آغاز دوران جدیدی از منازعات، روابط و مسائل مابین ایران و آمریکا که ویژگی اصلی آن همزمانی تقریبی ریاست جمهوری پزشکیان در ایران و ترامپ در آمریکا است، طیفهای مختلف با طرح خبرهای درست و غلط سعی در تست افکار عمومی و واکنشها در دو طرف دارند.
در این میان ادعای خبرنگار ایرانی نیویورکتایمز درباره دیدار ایلان ماسک ابرمیلیاردر آمریکایی و حامی مالی اصلی ترامپ با امیر سعید ایروانی رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، به سرعت به تیتر یک اکثر رسانههای داخلی و بینالمللی و به سوژه اصلی تحلیلگران سیاست خارجی بدل گشت.
فارغ از اینکه با موضع و سخنان اسماعیل بقایی در گفتوگو با ایرنا، صحت و سقم این ادعای نیویورکتایمز از سوی وزارت امور خارجه تکذیب شد، واکنش عصبی غربگرایان داخلی از سیر تحولات در موضوع فوق و واکنش پرخاشگرانه آنان نسبت به موضع کیهان در شماره روز شنبه26آبان و مواضع انقلابی وزارت امور خارجه جای بررسی و توجه دارد.
جدای از این تکذیبیه وزارت امورخارجه با سانسور شدید از سوی رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحات روبهرو شد که این نکته نیز جای تامل بسیار دارد.
این سانسور در کنار واکنش پرخاشگرانه آنان به گزارش کیهان بیش از هرچیز، امید واهی این طیف به تکرار مجدد مسیری که بارها با شکست روبهرو شده است را نشان میدهد.
دیکتاتوری مدعیان اصلاحات
نسبت به وزارت امورخارجه
این طیف که در تضییع منافع ملی در دولتهای اصلاحات و روحانی، دستی بر آتش دارند و ضربات ناشی از سادهلوحی یا خیانت آنان بارها و بارها کشور را در معرض زیانهای شدید قرار داده است، این بار نیز با دیکتاتوری تمام تحمل شنیدن هیچ سخن مخالفی را نداشته و از موضع مستند کیهان در گزارش تیتر یک روز شنبه برآشفتند.
این دسته افراد، علاوهبر اینکه هیچگاه پاسخگوی نتایج رویکرد خود و دولتهای مطبوع خود در حوزه سیاست خارجی نبوده و تاکنون نیز از پاسخ به دلایل ناکارآمدی برجام طفره رفتهاند، در تمامی تحولات و اتفاقاتی که میان ایران و آمریکا در جریان بوده و هست، همواره سعی در مقصر جلوه دادن داخل و حمله به منتقدین داخلی داشته و غرب را از اشتباه مبرا دانستهاند.
طیف مذکور هنوز هم در برابر بیحاصلی و نتایج زیانبار برجام در دولت روحانی و وضعیت بحرانی کشور در سالهای پایانی آن دولت سکوت پیشه کرده، از اشتباهات خود در اعتماد تمام و کمال به غرب طفره رفته و از مجلس تا سپاه پاسداران و کیهان را به عنوان مقصر اصلی در شکست خوردن برجام معرفی میکنند.
همان همیشگی
این بار نیز مدعیان اصلاحات مجددا با بازگشت به تنظیمات کارخانه، در شرایطی که ترامپ در حال تشکیل یکی از ضدایرانیترین کابینههای تاریخ آمریکا است و در موقعیتی که پس از چهارسال امید واهی آنان به دولت بایدن کوچکترین اقدام مثبتی از سوی معشوقههای دموکرات در زمینه احیا و بازنویسی برجام به وقوع نپیوست، با حمله به کیهان و توامان با آن با فشار بر وزارت امورخارجه سعی در ایجاد فضائی دارند که دست کشور را در آستانه هر تحول جدیدی خالیتر از قبل نشان دهد.
این طیف با تکرار اطمینان خاطر دادن به طرف مقابل و نیازمند نشان دادن کشور به هر توافقی، بزرگترین ضربه را به دولت پزشکیان و مذاکرهکنندگان این دولت وارد میسازد.
در همین زمینه ابطحی در یادداشتی عجیب اینگونه عنوان داشت: «میزانالحراره مواضعتان مردم باشد نه تیترهای روزنامه کیهان. مردم شما را هم به خاطر همکاری با ظریف در حل مشکلات مردم دوست دارند. نزدیک سه روز خبر دیدار ایلان ماسک و ایروانی در همه جا در داخل و خارج مطرح بود. کلی مردم خوشحال شدند که ممکن است تحریمهای ظالمانه کم شود. هیچی نگفتید. تا کیهان تیتر زد دستپاچه شدید و تکذیب کردید. وزیر خارجه پزشکیان و مردم بمانید. آن دیگری رای نیاورد که نگاهتان به تیترهای کیهان باشد.»
جدای از این که پزشکیان کمترین درصد آرا نسبت به واجدین شرایط را در میان دولتهای پس از انقلاب داراست و جدای از اینکه سبد رای پزشکیان به وضوح بیتاثیری حضور افرادی همچون ظریف را در پیروزی وی آشکار میسازد، چنین اظهارنظرهای سادهلوحانهای نشانگر چاههای ویلی است که این طیف در مسیر پزشکیان قرار دادهاند.
نگاهی به عملکرد ۱۰۰ روزه دولت چهاردهم
اولویتنشناسی!
میثم مهرپور: اصولا پیدایش علمی تحت عنوان «دانش اقتصاد» را باید ناشی از محدود بودن منابع و نامحدود بودن نیازهای انسانها دانست. همین مساله موجب شد علم تخصیص منابع یا همان اقتصاد متولد شود. در واقع مهمترین وظیفه سیاستگذاران یا دولتها در تمام دنیا را میتوان تخصیص بهینه منابع موجود با توجه به اولویتهای آن جامعه دانست. مثلا هر جامعهای برای افزایش نشاط اجتماعی نیازمند هزینهکرد در حوزه ورزش یا تفریحات اجتماعی است اما برای بقا یا به عبارتی تداوم حیات خود نیازمند آب و غذا، اکسیژن کافی، سلامت و درمان و... است. بعید است کشور یا جامعهای در دنیا وجود داشته باشد که بدون تامین هزینههای مورد نیاز برای امور جاری خود اعم از پرداخت حقوقها یا تامین مواد غذایی و کالاهای اساسی مورد نیاز آن جامعه، به سمت افزایش بودجه برای تامین نیازهای ثانویه حرکت کند. در عرف کلی نیز میتوان نیازها را به ۲ دسته نیازهای اولیه و ثانویه یا عباراتی شبیه آن تقسیمبندی کرد. از این رو است که میتوان توجه به ورزش عمومی یا حتی قهرمانی و هزینهکرد دولتها در این حوزه را به عنوان یکی از شاخصههای توسعهیافتگی یا رفاه اجتماعی قلمداد کرد، چراکه اگر جامعهای در تامین مسائل اولیه خود ناتوان باشد، طبیعتا تلاش یا توجه کمتری در حوزه تامین نیازهای ثانویه خواهد داشت. از طرفی هزینهکرد یا توجه دولت یا سیاستگذار هر قدر به مسائل یا اقداماتی باشد که منافع عموم مردم را پوشش میدهد، این اقدامات به عدالت اجتماعی نزدیکتر و هر قدر مجموعه این سیاستگذاریها صرفا تامینکننده منافع قشر محدودی از جامعه باشد (به واسطه اینکه اولویتبندی از عام به خاص تغییر یافته) از عدالت اجتماعی دورتر است.
در دولت چهاردهم یکی از شعارهای اساسی توجه به معیشت مردم و بهبود کیفیت زندگی عموم مردم بوده است. در 100 روز گذشته میتوان چند اقدام یا اتفاق مهم دولت را که از سوی مقامات دولتی مطرح شده، بیان کرد؟
شاید آزاد کردن واردات آیفون، بازگشت یک مجری ورزشی به تلویزیون و تلاشهای دولت و شخص رئیسجمهور برای رفع فیلترینگ را بتوان ۳ اقدامی دانست که دولت و رسانههای منسوب به آن، طی 100 روز اخیر تمرکز زیادی برای تبلیغ و دیده شدن اخبار مربوط به آنها داشتهاند. در کنار این ۳ اقدام همچنین افزایش قیمت نان، آغاز قطع سراسری و برنامهریزی شده برق و خاموشی منازل برای نخستین بار در فصل پاییز و افزایش 25 درصدی نرخ ارز نیمایی طی مدت کمتر از یک ماه را میتوان ۳ تصمیم یا اقدامی دانست که طی 100 روز گذشته رخ داده است.
تفاوت اصلی ۳ اقدام دسته اول با ۳ اقدام دسته دوم را میتوان جامعه آماری و نقش نتایج این تصمیمات در زندگی عموم مردم ایران دانست. برای مثال واردات آیفون یا بازگشت یک مجری به تلویزیون دغدغه چند درصد جمعیت ایران است؟! واردات گوشی آیفون در حالی هزینهای بیش از یک میلیارد دلار در سال برای کشور در پی دارد که بر اساس آمار کمتر از 10 درصد جمعیت ایران دارای این نوع گوشی تلفن همراه هستند. حتی رفع فیلترینگ اگرچه موضوعی است که بخش زیادی از مردم به دلیل فراگیری اپلیکیشنهای فیلترشده با آن درگیر هستند اما طبیعتا اولویتی همردیف با قیمت نان یا بهرهمندی از برق به عنوان نیازهای اساسی شهروندان ندارد.
در واقع آنچه از عملکرد 100 روزه دولت چهاردهم به ذهن متبادر میشود این است که دولت برای جلب و کسب رضایت مردم به سمت انجام اقداماتی رفته که یا از شمولیت کافی برخوردار نیست یا در دسته نیازهای اساسی و اولیه جامعه تعریف نمیشود اما در نقطه مقابل اقداماتی را انجام داده که تبعات منفی آن یا تمام افراد جامعه یا حداقل بخش قابل توجهی از شهروندان جامعه را درگیر و متضرر خواهد کرد. قطع سراسری برق به بهانه جلوگیری از آلودگی هوا (که مشخص شد برق تولیدشده توسط ۳ نیروگاه با توقف مازوتسوزی در آنها تنها ۲ درصد برق کشور است!)، افزایش دستوری نرخ ارز نیمایی که طبعا منجر به افزایش قیمت کالاهای اساسی خواهد شد و افزایش قیمت نان به عنوان قوت غالب مردم، از جمله اقداماتی است که برخلاف دسته اول اقدامات دولت، کاملا فراگیر و با اولویت بالاست و بر زندگی همه شهروندان ایرانی بویژه اقشار آسیبپذیر جامعه تاثیر داشته و تبعات آن را لمس خواهند کرد. به نظر میرسد دولت محترم در شناسایی اولویتها و جامعه آماری افراد متاثر از هر تصمیم، دچار اشتباهاتی است که میتواند خیلی زود آسیبهای جدی به سرمایه اجتماعی آن وارد کند.
ارسال به دوستان
ترامپ نبرد، هریس باخت
در مورد نتایج انتخابات ریاستجمهوری امریکا، تحلیلهای گوناگونی در رسانههای دنیا مطرح شده و این سؤال مطرح است که چگونه به رغم بسیاری از پیشبینیها و نظرسنجیها، ترامپ پیروز شد. در بیشتر تحلیلها تمرکز روی آرای الکترال کالجهای انتخاباتی و بهویژه در چند ایالت سرنوشتسازی است که نتیجه انتخابات را در نهایت به سود ترامپ رقم زده است
در مورد نتایج انتخابات ریاستجمهوری امریکا، تحلیلهای گوناگونی در رسانههای دنیا مطرح شده و این سؤال مطرح است که چگونه به رغم بسیاری از پیشبینیها و نظرسنجیها، ترامپ پیروز شد. در بیشتر تحلیلها تمرکز روی آرای الکترال کالجهای انتخاباتی و بهویژه در چند ایالت سرنوشتسازی است که نتیجه انتخابات را در نهایت به سود ترامپ رقم زده است. البته درست است که ماهیت غیرمستقیم انتخابات امریکا ایجاب میکند که آرای الکترال مبنای مقایسه قرار گیرد، اما نباید فراموش شود که در انتخابات فعلی، مجموع آرای مستقیم ترامپ هم از هریس پیشی گرفته و در واقع بعد از مدتها یک رئیسجمهور از حزب جمهوریخواه توانسته با آرای الکترال و عمومی پیروز شود.
ازاینرو، مقایسه آرای عمومی این دو نامزد نیز حائز اهمیت است. در چند سال اخیر میزان قطبیت اجتماعی جامعه امریکا افزایش چشمگیری داشته و معمولاً آرای عمومی دو نامزد اصلی فاصله اندکی (در حد چند درصد) با یکدیگر دارد. چنانکه در انتخابات اخیر ترامپ ۷۶ میلیون و ۴۲۷ هزار رأی (۱/ ۵۰ درصد) و هریس ۷۳ میلیون و ۷۳۴ هزار رأی (۳/ ۴۸ درصد) کسب کردهاند.
مقایسه این اعداد با اعداد مشابه در انتخابات قبلی مفید است. در انتخابات سال ۲۰۲۰، بایدن ۸۱ میلیون و ۲۸۳ هزار و ۵۰۱ رأی (۴/ ۵۱ درصد) و ترامپ ۷۴ میلیون و ۲۲۳ هزار و ۷۵۵ رأی (۴۷ درصد) به دست آوردند. به زبان ساده هرچند حدود ۲ میلیون به آرای ترامپ افزوده شده، اما هریس حدود ۸ میلیون ریزش رأی نسبت به آرای بایدن در دوره قبل داشته است. این ریزش قابلتوجه آرا به سبد ترامپ نرفته و او هم به رغم فعالیتهای بسیار کارزار انتخاباتیاش، موفق نشده رشد چشمگیری داشته باشد، پس چه اتفاقی افتاده است؟
هرچند نسبت دقیق مشارکت در انتخابات ۲۰۲۴، هنوز اعلام نشده است، اما روشن شده که بهطور قابلتوجهی کمتر از سال ۲۰۲۰ و حتی کمتر از انتخابات ۲۰۱۶ است. چه شده که تعداد کل رأیدهندگان از ۱۵۸ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ به ۱۵۲ میلیون در سال ۲۰۲۴ رسیده و این در حالی است که تعداد واجدان شرایط رأی دادن در امریکا از ۲۴۰ میلیون در سال ۲۰۲۰ به ۲۴۴ میلیون در سال ۲۰۲۴ افزایش یافته است. در واقع نکته کلیدی در همین کاهش مشارکت است که نشان میدهد برخی از کسانی که پیشتر رأی میدادهاند، اکنون از آن پشیمان و از چرخه مشارکت خارج شدهاند.
مطالعه تاریخ انتخابات به ما میگوید که عمده رقابت انتخاباتی و تفاوت گفتمان نامزدها حول مسائل داخلی امریکا صورت میگیرد و دغدغه اصلی رأیدهندگان امریکایی معمولاً مسائل روزمره خودشان است و چالشهای جهانی یا سیاست خارجی امریکا در درجه اهمیت بسیار پایینتری قرار دارد. در ادوار گذشته شاید تنها مصداق معارض این قاعده، انتخابات سال ۱۹۸۰ است که جیمی کارتر به دلیل ناکامی در پرونده سفارت و حمله به طبس از رقیب خود ریگان شکست خورد.
برخی تحلیلگران معتقدند ریزش ۱۰ درصدی آرای هریس که شکست او را سبب شد، ناشی از رویکرد او و دولت بایدن به جنگ غزه و حمایتهای بیچونوچرای کاخسفید از نسلکشی صهیونیستها در یک سال اخیر است. علاوه بر ریزشی که در آرای مسلمانان امریکا در برخی ایالتها مشهود است، بخشی از پایگاه رأی سنتی دموکراتها در میان جوانان و نخبگان نیز نسبت به این سیاستها موضع دارند.
راجی.mp3
6.62M
🔴 عوامل فتنه سنگین امروز در جبهه انقلاب
🔹 خطر از حجیت انداختن رهبری
🎙 حجت الاسلام راجی
🔺 یقین داریم حضرت آقا از دوقطبی متنفر است، مطمئنیم دوست ندارد بین جبهه انقلاب اختلاف بیاندازیم، اما باز هم چنین میکنیم.
رهبری جهاد امروز را جهاد امیدآفرینی میداند، با این وجود مردم را ناامید میکنیم.
🔻حضرت آقا گفتند به فرماندهان نظامی اعتماد داشته باشید؛ آنها کمکاری نمیکنند؛ اما در برابر آنها میایستیم!
🔹یقین داریم کاری که انجام میدهیم مورد تأیید رهبری نیست و باز هم به اسم انقلابیگری آن را مرتکب میشویم! انقلابیگری که فقط با گذاشتن عکس آقا روی پروفایل محقق نمیشود،
انقلابیگری یعنی تشخیص بدهیم امروز رهبری چه اولویتی برای ما قرار داده است.
♨️ فتنه زن زندگی آزادی ترس ندارد، کاری از پیش نمیبرد. بترسیم از فتنهی قرارگرفتن انقلابیون در برابر رهبری.
بترسیم از روزی که مواضع ما در ذهن مردم کاری کند که رهبری از حجیت خارج شود.
امروز بگونهای رهبری را تعریف میکنیم که اعضای دفتر رهبری هم منافقاند! با این وصف، رهبری که توان اداره دفترش را نداشته باشد یا فرمانده کل قوا باشد و نیروهایش او را اطاعت نکنند به چه دردی میخورد؟
🔹خبر نداریم مواضع ما با محور مقاومت در لبنان چه کرده است. مقصر شهادت سید حسن نصرالله را ایران میدانستند!! به چه استنادی؟
از مطالب منتشرشده توسط برخی در ایتا!
خیانت بالاتر از این سراغ دارید؟
اختلاف در محور مقاومت بر اساس این مطالب!