معدنچی خداوند باشید
خداوند درون هرکسی که در زندگی شماست وجود دارد.حتی اگر غیر از این به نظر برسد.
درست همانطور که یک معدنچی ،طلای با ارزشی پیدا می کند، شما نیز می توانید خداوند را در هر رابطه ای پیدا کنید.
کلاه معدن شما به نوری از نیت شما مجهز شده تا حداقل یک خصوصیت خوب را در هر کسی ببینید.
هر کسی حداقل یک ویژگی خوب دارد و کسانی که قلب و ذهن گشوده ای دارند می توانند آن را ببینند.
کسانی که کمتر دوست داشتنی به نظر می رسند، کسانی هستند که بیشتر نیاز به یک معدنچی (الهی) همچون شما، دارند.
در هر کسی که امروز با او روبرو می شوید، طلا خواهید یافت.
ماموریت شفا بخشی شما شروع می شود و شادی را به قلبهای بی شماری از جمله قلب خودتان می آورد.
حداقل از یک خصوصیت خوب دیگران تعریف کن❤️
🌋 @doostibakhoda
✍️امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:
بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آنکه خداوند عزوجل بر او الهام مى فرستد که به درگاه باری تعالى دعا نماید و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد. ولی چنانچه از دعا خوددارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى می گردد. پس هرگاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید...
📚 الکافی، ج ۲، ص ۴۷۱
🌋 @doostibakhoda
✍️امیرالمومنین علیه السلام:
«آگاه باشيد آن كس كه تقوا پيشه كند و از خدا بترسد، از فتنه ها نجات مى يابد» و با نور هدايت از تاريكى ها مى گريزد، و به بهشت و آنچه كه دوست دارد جاودانه دسترسى پيدا مى كند. خدا او را در منزل كرامت خويش مسكن مى دهد، خانه اى كه مخصوص خداست...
📚خطبه 183 نهج البلاغه
این زمین و سختیان پردهست و بس
اصل روزی از خدا دان هر نفس
🌋 @doostibakhoda
صبر فرونشاندن خشم و کنترل خویشتن است
🔸همه بزرگان دین و روانشناسان خشم را کلید همه بدیها معرفی میکنند، آنان بر این باورند که برای تصمیمگیری مناسب و درست باید از قلب زنده و عقل سالم کمک گرفت و از آنجا که خشم هم قلب را میمیراند و هم عقل را از کار میاندازد؛ راهی برای خیر باقی نمیماند، انسانها را از دامنگیر شدن در این دام بزرگ نفی کردهاند.
🔸آنچنان که بقراط گفته: من از کشتی طوفانی که در امواج متلاطم دریا دچار شود و در بین لُجّهها و کوههای دریایی گرفتار شود، امیدوارترم از شخصی که آتش غضبش افروخته است و کشتی وجودش گرفتار لُجّههای سخت غضب است؛ زیرا کشتی را ملاحان ماهر با حیلهها و طرقهای علمی نجات میتوانند بدهند، ولی این شخص در این حال امید و چاره و حیله از او منقطع است؛ زیرا هر حیلهای که به خرج بری از قبیل نصایح و مواعظ و هرچه با او فروتنی کنی، بر شعله و مایه آن میافزاید.
🌋 @doostibakhoda
۶ وسیله آرامش در قرآن
💠 یاد خدا «ألا بِذکرِالله تَطمَئِنُّ القُلوبِ» (رعد ۲۸)
💠 دعای پیامبر «اِنّ صَلاتکَ سَکَنٌ لَهُم» (توبه ۱۰۳)
💠امدادهای غیبی «هُوَالّذی أنزَلَ السّکینَه فی قُلوبِ المُؤمِنین» (فتح ۴)
💠همسر «لِتَسکُنوا اِلَیها» (روم ۲۱)
💠خانه «ألذی جَعَلَ لَکُم مِن بُیوتِکُم سَکَناً» (نحل، ۸۰)
💠 شب که زمانی مناسب برای آرمیدن و آسایش است. «جَعَلَ لَکُمُ اللّیلَ لِتَسکُنوا فیهِ»؛ شب برای آرامش و روز برای نشاط و تلاش است. «اللّیل لِتَسکُنوا فیهِ والنّهارَ مُبصراً»
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «او حواسش به ما هست»
👤 آیتالله #بهجت
🔺 ماجرای شخصی که برای مشکلات اقتصادی به امام زمان متوسل شد!
چقدر این سخن امام زمان، مثل آرام بخشی برای این روزهای ماست😔
🌋 @doostibakhoda
از مكافات عمل غافل مشو!!!
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشاندادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید.
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته.
لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.
شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر...
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :
- بچه پامنار بودم. گندم و جو می فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...
دیگر تحمل بقیه صحبتهایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.
دکترمرتضی عبدالوهابی "استاد آناتومی دانشگاه تهران
🌋 @doostibakhoda
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
استاد #رائفی_پور
⭕️ اگر تو نماز تنبلی نگاه کن
🌋 @doostibakhoda