حبیب بن مظاهر در جوانی علاقه خاصی به امام حسین (ع) داشت و دوبار جان خود را فدای امام حسین (ع)کرد.
بار اول زمانی بود که حبیب بن مظاهر به پشت بام خانه برای تماشای امام حسین (ع) رفته بود. علی (ع) و حسین (ع) مهمان خانه آنها بودند و حبیب به شوق اینکه آن دو به خانه آنها می آیند، با عجله از پشت بام به پایین آمد که ناگهان لیز میخورد و میافتد و همان جا، جان خود را از دست میدهد. پدر و مادر حبیب بن مظاهر که این صحنه میبینند برای آنکه مهمانها متوجه نشوند و سبب ناراحتی آنها نشود، جنازه پسرشان را در اتاقی پنهان میکنند.
زمانی که امام علی (ع) سراغ حبیب را میگیرد، مظاهر اسدی مرتبه اول ماجرا را بازگو نمیکند. ولی وقتی امام (ع) برای بار دوم سراغ حبیب را میگیرد، مظاهر اسدی مجبور میشود که حقیقت را بازگو کند.
همان موقع امام حسین (ع) بر بالای سر جنازه میآید و صدا میزند، حبیب و حبیب بن مظاهر چشمان خود را باز میکند.
مرتبه دوم که حبیب بن مظاهر جان خود را فدای امام حسین (ع) میکند، در روز عاشوراست. حبیب در آنجا پیرمردی بیش نبود و تا آخرین قطره خون از حریم امام حسین (ع) و اهل بیتش دفاع کرد و جنگید.
🌋 @doostibakhoda
#السلام_علیڪ_یا_اباعبدالله✋🏴
😔تا گفتم السلام علیڪم دلم شڪسٺ
💔نام حسین بنددلم را زهم گسسٺ
😭دیدم ڪه ابرهاے جهان گریہ مےڪنند
😭در ماتمٺ زمین و زمان گریہ مےڪنند
🌋 @doostibakhoda
خاک حرمت
مهر نماز است حسین
راه تو ، همیشه
چاره ساز است حسین
ای خون تو
دشنه بر گلوگاه ستم
از خون تو شیعه
سرافزار است حسین
شهادت
امام حسین (ع) تسلیت باد 🏴
🌋 @doostibakhoda
⚫️ مرحوم الهی قمشه ای و شفای فرزند به مدد حضرت علی اصغر علیه السلام
🔶 مرحوم آقای الهی قمشهای، این نغمهی حسینی او یک منظومه است، نغمهی حسینی را ایشان برای همین پسرش حسین آقا -که حالاها مطرح است- گفته. خود مرحوم آقای الهی برای من شخصاً تعریف کرد این قضیّه را که این بچّه مریض بود و ایشان قطع امید کرده بودند از اینکه این بچّه که شیرخواره بوده، زنده بماند؛ نذر میکند که اگر این بچّه زنده بماند، ایشان یک منظومهای بگوید دربارهی امام حسین.
🔶 گفت مشغول فکر شدم، دیدم بچّهام داشت میمرد، بچّه در آن ساعتهای آخر بود و داشت از بین میرفت، میمرد؛ برای اینکه مادرش نبیند جان کندن بچّه را، به او گفتم برود بالای پشت بام؛ گفتم برو بالای پشت بام، سرت را برهنه کن، دعا کن، فلان کن؛ به این بهانه خواستم از بالای سر بچّه دورش کنم که جان کندن بچّه را نبیند امّا خودم این نذر به ذهنم رسید که اگر این بچّه خوب شد، من یک منظومهای بگویم دربارهی امام حسین؛ بعد شروع کردم فکر کردن که بله مثلاً از کجا شروع میکنم، چهجوری میگویم و ازاینقبیل، همینطور ذرّه ذرّه در ذهنم [میگفتم] که ناگهان رسیدم به علیاصغر و تشنگی علی اصغر؛
🔶 ناگهان به ذهنم آمد که این بچّه سه چهار روز است به دستور دکتر، نه آب خورده، نه شیر؛ دکتر گفته بوده آب و شیر برای این [بچّه] ضرر دارد، اگر بخورد میمیرد؛ گفتم با خودم این بچّه تشنه است، اینکه دارد میمیرد، بگذار من آب به او بدهم [بعد] بمیرد؛ دیگر حالا که دارد میمیرد، اقلّاً تشنه نمیرد؛ میگفت بلند شدم آب آوردم و با قاشق چایخوری ذرّه ذرّه آب ریختم لای لبهای این بچّه؛ دو سه بار که این کار را کردم، دیدم چشمهایش وا شد؛ بیشتر آب به او دادم، شروع کرد گریه کردن؛
🔶 رفتم دمِ راهپلّه، مادرش را صدا کردم گفتم که بیا بچّهات شیر میخواهد؛ گفت مادره فکر کرد بچّه مُرده، من با این زبان دارم میگویم که «بیا بچّهات را شیر بده»؛ آمد پایین دید نه، بچّه دارد گریه میکند و شیر میخواست، بنا کرد شیر دادن؛ گفت بچّه خوب شد! البتّه این داستان را ایشان در همان مقدّمهی نغمهی حسینی ذکر کرده؛ آنچه ایشان به من گفت و حالا نقل کردم با آنچه در مقدّمهی نغمهی حسینی است اندکی تفاوت دارد..
مقام معظم رهبری 96/3/20
🌋 @doostibakhoda
زائرانی که برای زیارت بارگاه امام حسین(ع) مجبور به قطع دست شدند
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴ثبت نامی عجیب!
به رغم وحشیگری های متوکل خلیفه ستمگر نسبت به زوار بارگاه امام حسین (علیه السلام)، هرگز این مسیر تعطیل نشد و از رونق نیفتاد و مردم به صورت های مختلف خود را به کربلا می رساندند و امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کردند. سرانجام متوکل مجبور شد، طی فرمانی زیارت بارگاه امام حسین (علیه السلام) را به شرط اینکه دست راست زائر را قطع کنند، آزاد نماید! و در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی گردید!
مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب می نویسد:
«خانمی به قصد زیارت بارگاه امام حسین (علیه السلام) به مامور ثبت نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند، آیا می دانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟
آن زن پاسخ داد:
از شرایط آگاهم! متصدی ثبت نام، اسم این خانم را می نویسد. آن گاه به وی دستور می دهد:
دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون می آورد!
مامور می گوید:
خانم فرمان خلیفه می گوید، باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود.
آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و می گوید:
این دست را سال گذشته قطع کردید!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌋 @doostibakhoda
🍁آیت الله اراکی (ره) فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
🌿 پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
🌲 با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
🌺 ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
🌷آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
☘️ به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
🍁 همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
📙 منبع: کتاب آخرین گفتار
🌋 @doostibakhoda
💠 مرحوم دولابی (ره) :
🌷🍃 همان طور ڪه در ظاهر، خداوند راه ڪربلا را چند وقت باز می ڪند تا مؤمنین بهره مند شوند و چند وقت می بندد تا قدر بدانند و شاڪر شوند، در دل هم خداوند همین ڪار را می ڪند؛
.
🌷🍃 چند روز بسط و گشایش و چند روز قبض و گرفتگی ایجاد می ڪند. چند روز حال عبادت دارید و چند روز از عبادت و نماز خودتان خوشتان نمی آید.
🌷🍃 اگر دیدید حال عبادت ندارید، خیلی شلوغ نڪنید و صابر باشید چون خدا ڪه صانع و پروَرَنده ماست، براۍ رشد دادن ما این ڪار را ڪرده است. وقتی هم راه باز شد و ڪار روۍ دور افتاد، شڪر ڪنید و بهره ببرید.
📚مصباح الهدی 201
🌋 @doostibakhoda
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
▪️او ماند که در کنار زینب باشد
▪️سجّاد که سجّاده به او دل میبست
▪️تدبیر خدا بود که در تب باشد..
سلام بر حضرت سجاده نشین کربلا
شمایی که تا آخر عمر، عزادار امام تان بودید!
شمایی که سی سال در فراق پدر گریه کردید و گفتید:
بازار شام جای عزیزان ما نبود ...
خداحافظ ای یادگار کربلا
🌋 @doostibakhoda