ايمان به خدا
مرد جوانى که مربى شنا و دارنده چندين مدال المپيک بود ،به خدا اعتقادى نداشت .
او چيز هايى را که درباره خداوند و مذهب مى شنيد مسخره مى کرد .
شبى مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت
چراغ خاموش بود ولى ماه روشن و همين براى شنا کافى بود .
مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شيرجه برود
ناگهان سايه بدنش را همچون صليبى روى ديوار مشاهده کرد
احساس عجيبى تمام وجودش را فرا گرفت
از پله ها پائين آمد و به سمت کليد برق رفت و چراغ ها را روشن کرد
آب استخر براى تعمير خالى شده بود !
🔸داستان های زیبای خدا
🌋 @doostibakhoda
قرار بود پارچه کت و شلواري اهدايي به مدرسه، ميان شاگردان قرعه کشي شود.
معلم گفت تا هر کس نامش را روي کاغذ بنويسد تا قرعه کشي کنند.
وقتي نام حسن درآمد، خود آقا معلم هم خوشحال شد.
چرا که حسن به تازگي يتيم شده و وضع مالي اش اصلا خوب نبود.
وقتي معلم به کاغذ اسامي بچه ها نگاه کرد؛
روي همه آنها نوشته شده بود: حسن…
"مهربانيهاي صادقانه ، کودکي هايمان را از ياد نبريم…
🌋 @doostibakhoda
♥♥چهار حکایت بسیار زیبا❤❤
👌از کاسبی پردسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت:آن خدایی که فرشته مرگش
مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند
چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند
👌پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری می رود
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو دختر نمیدهم. چند روز بعد پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود.
پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر می گوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند
دختر گفت:
پدرجان،مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟
👌از حاتم پرسیدند بخشنده تر از خود دیده ای
گفت:آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود
یکی را شب برایم ذبح کرد
از طعم جگرش تعریف کردم صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد
گفتند تو چه کردی؟
گفت:
پانصد گوسفند به او هدیه دادم
گفتند پس تو بخشنده تری
گفت نه چون او هر چه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم
👌عارفی را گفتند :
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد اما دستم رامیگیرد..
🌋 @doostibakhoda
📌 از عزرائیل پرسیدند
تابه حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
"خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
"گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم وبی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم..
"ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. دراین هنگام خداوندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن، موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود
🌋 @doostibakhoda
💚جمعه ها بهار صلوات هست
دهانمان را خوشبو کنیم به ذکر شریف
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش💚
(💚)اللّهُمَّ
✨(💚)صَلِّ
✨✨(💚)عَلَی
✨✨✨(💚)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(💚)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(💚) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(💚)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(💚)فَرَجَهُمْ
✨✨(💚)وَ اَهْلِکْ
✨(💚)اَعْدَائَهُمْ
(💚)اَجْمَعِین
🌋 @doostibakhoda
جمعه هم شعر خداست
غزلی رویایی ست
که ردیفش غربت
قافیه اش تنهایی ست
جمعه را باید خواند
جمعه را باید زیست
جمعه هم رنگ خداست
یک بغل زیبایی ست
#صبح_آدينهتون_شاد_شاد_شاد 🌸🍃
🌋 @doostibakhoda
🌼🍁
🍁🌼
🌼
#حڪـــایت
✔️ابوسعید را گفتند: كسی را میشناسیم كه مقام او آن چنان است كه بر روی آب راه میرود.
✔️شیخ گفت: كار دشواری نیست؛ پرندگانی نیز باشند كه بر روی آب پا مینهند و راه میروند.
✔️گفتند: فلان كس در هوا میپرد.
گفت: مگسی نیز در هوا بپرد.
✔️گفتند: فلان كس در یك لحظه، از شهری به شهری میرود.
گفت: شیطان نیز در یك دم، از شرق عالم به مغرب آن میرود.
این چنین چیزها، چندان مهم و قیمتی نیست.
✅مرد آن باشد كه در میان خلق نشیند و برخیزد و بخسبد و با مردم داد و ستد كند و با آنان در آمیزد و " یك لحظه از خدای غافل نباشد ".
🌼
🍁🌼
🌼🍁
🌋 @doostibakhoda