قرار بود پارچه کت و شلواري اهدايي به مدرسه، ميان شاگردان قرعه کشي شود.
معلم گفت تا هر کس نامش را روي کاغذ بنويسد تا قرعه کشي کنند.
وقتي نام حسن درآمد، خود آقا معلم هم خوشحال شد.
چرا که حسن به تازگي يتيم شده و وضع مالي اش اصلا خوب نبود.
وقتي معلم به کاغذ اسامي بچه ها نگاه کرد؛
روي همه آنها نوشته شده بود: حسن…
"مهربانيهاي صادقانه ، کودکي هايمان را از ياد نبريم…
🌋 @doostibakhoda
♥♥چهار حکایت بسیار زیبا❤❤
👌از کاسبی پردسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت:آن خدایی که فرشته مرگش
مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند
چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند
👌پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری می رود
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو دختر نمیدهم. چند روز بعد پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود.
پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر می گوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند
دختر گفت:
پدرجان،مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟
👌از حاتم پرسیدند بخشنده تر از خود دیده ای
گفت:آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود
یکی را شب برایم ذبح کرد
از طعم جگرش تعریف کردم صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد
گفتند تو چه کردی؟
گفت:
پانصد گوسفند به او هدیه دادم
گفتند پس تو بخشنده تری
گفت نه چون او هر چه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم
👌عارفی را گفتند :
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد اما دستم رامیگیرد..
🌋 @doostibakhoda
📌 از عزرائیل پرسیدند
تابه حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
"خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
"گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم وبی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم..
"ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. دراین هنگام خداوندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن، موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود
🌋 @doostibakhoda
💚جمعه ها بهار صلوات هست
دهانمان را خوشبو کنیم به ذکر شریف
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش💚
(💚)اللّهُمَّ
✨(💚)صَلِّ
✨✨(💚)عَلَی
✨✨✨(💚)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(💚)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(💚) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(💚)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(💚)فَرَجَهُمْ
✨✨(💚)وَ اَهْلِکْ
✨(💚)اَعْدَائَهُمْ
(💚)اَجْمَعِین
🌋 @doostibakhoda
جمعه هم شعر خداست
غزلی رویایی ست
که ردیفش غربت
قافیه اش تنهایی ست
جمعه را باید خواند
جمعه را باید زیست
جمعه هم رنگ خداست
یک بغل زیبایی ست
#صبح_آدينهتون_شاد_شاد_شاد 🌸🍃
🌋 @doostibakhoda
🌼🍁
🍁🌼
🌼
#حڪـــایت
✔️ابوسعید را گفتند: كسی را میشناسیم كه مقام او آن چنان است كه بر روی آب راه میرود.
✔️شیخ گفت: كار دشواری نیست؛ پرندگانی نیز باشند كه بر روی آب پا مینهند و راه میروند.
✔️گفتند: فلان كس در هوا میپرد.
گفت: مگسی نیز در هوا بپرد.
✔️گفتند: فلان كس در یك لحظه، از شهری به شهری میرود.
گفت: شیطان نیز در یك دم، از شرق عالم به مغرب آن میرود.
این چنین چیزها، چندان مهم و قیمتی نیست.
✅مرد آن باشد كه در میان خلق نشیند و برخیزد و بخسبد و با مردم داد و ستد كند و با آنان در آمیزد و " یك لحظه از خدای غافل نباشد ".
🌼
🍁🌼
🌼🍁
🌋 @doostibakhoda
💛 گـــــنجینـــــہ 💛
↙رسول الله (ﷺ)⇩
💗هر كه از آبروى برادر (و خواهر) مسلمان خود دفاع كند🛡، البته بهشت🌾 بر او واجب آيد. 💕
💠مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّـةُ البَتَّـة.
💠(وسائل الشيعة : 8/606/3)
↙رسول الله (ﷺ)⇩
💐هركه برادر دينى خود را در غیاب او يارى دهد، خداوند در دنيا و آخرت، او را يارى مى دهد. 👈منظور، اين است كه اگر ببيند در نبودِ برادر دينى اش، از او بدگويى مى شود 🗣و آبرويش در معرض خطر است😨، به دفاع از وى برخيزد و آبرويش را پاس بدارد.😊🤗 💕
💠(السنن الكبرى ، بيهقى ، ج 8 ، ص 168)
↙رسول الله (ﷺ)⇩
↯در شب معراج، مردمى را ديدم که چهره هاى خود را با ناخن هايشان مى خراشند.😱 پرسيدم: اى جبرئيل! اينها كيستند؟😨 گفت: اينها كسانى هستند كه از مردم غيبت مى كنند و آبرويشان را مى برند. 🔥
💠(تنبيه الخواطر : 1/115)
🌋 @doostibakhoda
پدري فرزند خود را خواند
دفتر مشق او را كه بسيار تميز و مرتب بود نگاه كرد و گفت:
فرزندم چرا در اين دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتي و آن را كثيف نكردي؟
پسر با تعجب پاسخ داد:
چون معلم هر روز آن را نگاه مي كند و نمره مي دهد.
پدر گفت: دفتر زندگي خود را نيز پاك نگاه دار، چون معلم هستي
هر لحظه آن را مي نگرد و به تو نمره مي دهد.
ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَري
سوره: علق آيه: ۱۴
« آيا انسان نمي داند كه خدا او را مي بيند »
🌋 @doostibakhoda
روزی گاندی با قطار در حال مسافرت بود که به علت بی توجهی ،
یک لنگه از کفش های نو او که به تازگی خریده بود از قطار بیرون افتاد ؛
مسافران دیگر برای او تاسف خوردند ولی گاندی بلافاصله
لنگه دیگر کفشش را هم به بیرون انداخت.!
همه با تعجب به او نگاه کردند اما او با لبخندی رضایت بخش گفت : یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف است
ولی اگر کسی یک جفت کفش نو پیدا کند مطمئنا خیلی خوشحال خواهد شد
خوشبختی یگانه چیزی است که می توانیم بی آنکه خود داشته باشیم ، دیگران را از آن برخوردار کنیم .
🌋 @doostibakhoda
تو را به پنج چیز سفارش می کنم :
اگر مورد ستم واقع شدی،
ستم مکن
اگر به تو خیانت کردند،
خیانت مکن
اگر تکذیبت کردند،
خشمگین مشو
اگر مدحت کنند،
شاد مشو
و اگر نکوهشت کنند،
بیتابی مکن
🌋 @doostibakhoda