eitaa logo
دوستی با خدا
30.6هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
102 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/BB7a.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اگر می‌خواهی از سیم خاردار رد شوی، اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی... 🌋 @doostibakhoda
آیت الله راجع به تولید داخلی و خود کفایی مملکت فرمودند: یک مهندس آلمانی در ایران در شرکتی مأموریت داشت، پولی داد به زیر دست خود و گفت: (یک چاقو برایم بخر. وقتی آورد مهندس نگاهی به آن کرد و گفت: نمی خواهم و بهتر از این را می خواهم. تا اینکه دو سه بار این مسئله تکرار شد. دفعه چهارم از کارگرش پرسید: من از کجا هستم؟ گفت: از آلمان گفت: من چاقوی آلمانی می خواهم. 🌋 @doostibakhoda
برای افتادن اتــفاق عجله نڪن بسپار به خدایی که تمام کارهاش بمــوقع ست شڪ نڪن . . . خــدا هیــچ وقت دیــر نمیڪنه!! ڪمۍصـــبرداشـــته‌باش😊 🌋 @doostibakhoda
🌷امام صادق علیه‌السلام: همانا بهترین عمل در روز قیامت نزد خداوند، نماز است. 📗 مستدرک الوسائل، ج۳، ص۷ 🌋 @doostibakhoda
‍ 💥این الرجبیون 👤 از آیت الله ميرزا جواد آقا ملکی تبریزی سوال کردند : 🌿 آقا! چطور می شود یک عده در ماه مبارک رمضان از این ماه خسته می شوند و منتظرند زود تمام شود، اما یک عده به آن عشق می‌ ورزند؟ 🌷 فرمودند: برای اینکه آنها در المُرَجَّب از گناه پاک نشده‌اند 🌋 @doostibakhoda
🔺سخن حاج آقا قرائتی درباره دختر 🌋 @doostibakhoda
💌 | آن چه از غفلت بدتر است 🌋 @doostibakhoda
📚 داستان کوتاه پند آموز کسى مى‌خواست زیرزمین خانه‌اش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسه‌اى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچه‌هایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت . مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانه‌شان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچه‌هاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماست‌ها بر زمین ریخت. شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد . این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسان‌ها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّه‌اى از کینه‌شان کم نمى‌شود. امام علی علیه السلام: دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود. 🌋 @doostibakhoda
♥️🍃⇨﷽ اگر انسان می خواهد فکر کند که این دنیا آخرش چیست، بهترین راه این است که به گذشته فکر کند. به این فکر کند که عمری که کرده است، در این مدت چه شده است؟ باقی عمرش هم همین خواهد بود دیگر! چرا غفلت می کنیم و غافلیم؟ چرا فکر مردن نیستیم. ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این چند روزه دریابی گاهی خودمان را نصیحت کنیم. به خود بگوییم که رفقای ما همه مرده اند، آنها که از ما قوی تر و پول دارتر بودند مردند، پس ما هم می میریم. راجع به گذشته ی خود فکر کنیم که چه کردیم؟ بقیه اش هم همان خواهد بود. دل خود را به دنیا خوش نکنیم. به خود بگوییم قدیم تر که ما جوان و قوی بودیم، این همه گرفتاری داشتیم، بقیه ی عمر که بدتر است. دل خود را به چه چیز خوش کنیم ؟ 🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ پندآموز ✍روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد... 📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که: 💥 دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد... 🌋 @doostibakhoda
🌿امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد. دعاى هيچ بنده ‏اى كه مال حرام در شكمش باشد يا حق كسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى ‏رود. 🌋 @doostibakhoda
❁❁ 🌷 با تو اے بہ خدا خوشبختم با توأم، با تو و بےچون و چرا خوشبختم عشق یعنی بخورم حسرٺ شش گوشہ فقط با همین آرزوے خوشبختم ❤️ 🌋 @doostibakhoda
✍آیت الله مجتهدی (ره) : ملاعلی همدانی رفت مشهد خدمت آقای نخودکی و به ایشان گفت مرا موعظه کن ! ایشان گفت : مرنج و مرنجان گفت خب مرنجانش راحت است کسی را نمی رنجانم ولی مرنج را چه کنم ؟ ایشان جواب داد خودت را کسی ندان عیب کار ما این است که ما خودمان را کسی میدانیم ، تا کسی به ما می گوید بالای چشمت ابروست عصبانی میشویم. وقتی خودمان را کسی بدانیم از همه می رنجیم... 🌋 @doostibakhoda
روایت آخرین دیدار ؛ تا جهاد داخل اتاق شد حاج قاسم از جايش بلند شد او را محكم بغل كرد، جهاد هم با لحن شيرين و هميشگی‌اش كه حاج قاسم را عمو خطاب ميكرد و لبخندی كه هميشه زمان ديدن حاج قاسم بر لب داشت با صدای بلند گفت: خسته نباشيد عمو! و شانه‌ی حاج قاسم را بوسيد، خم شد تا دست حاج قاسم را ببوسد اما حاج آقا ممانعت كرد. جهاد هم با صدای آرام رو به سمت او گفت: آخر من آرزو به دل می‌مانم. جهاد لبخندی زد و باز شانه‌ی حاج قاسم را بوسيد و دستش را بر روی شانه ايشان گذاشت و گفت عمو جان من به فدای شما؛حاج قاسم هم نگاهی پراز عشق و محبت به جهاد كرد و همينطور كه به جهاد نگاه ميكرد رو به سمت آن برادر مسئول گفتن: مراقب پسر من باشيد خدا خيرتان دهد...! آن لحظه همه حاضران در آن جمع عمق عشق و محبت پدر و پسری را بين جهاد و حاج قاسم فهميدن... 🌋 @doostibakhoda
✨❖✨ ✍از حکیمی پرسیدند :چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟ گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم. کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی، چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی، از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند، یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی 🌋 @doostibakhoda
✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. 🌋 @doostibakhoda
✨🌹امام صادق عليه السلام: ✨محبوبترين برادرانم نزد من، كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند(أحَبُّ إخواني إلَيَّ مَن أهدى إلَيَّ عُيوبي). تحف العقول ص۳۶۶ ‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌🌋 @doostibakhoda
🌟مولا امیرالمومنین علیه السلام: 🔷 لاقائد کالتوفیق 🔸هیچ پیشوایی چون توفیق نیست. 🌋 @doostibakhoda
🌷امیرالمومنین علی علیه‌السلام: ✅ خوشا به حال آن‌که عمل و علمش، دوستی و دشمنی‌اش، انجام دادن و رها کردنش، سخن و سکوتش، کردار و گفتارش را برای خدا خالص گرداند. 📗 بحارالأنوار، ج۷۷، ص۲۸۹ 🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب یکشنبه 17 اسفند 99 ساعت 20:30 به وقت ایران و همزمان در 34 کشور جهان عملیات هشتگی سراسری برای اولین بار همه جریانات رسانه ای داخلی ذیل یک بیرق فریاد مظلومیت کودکان و زنان یمن را سر خواهند داد. از همه شبکه های رسانه ای انقلابی و مردمی تحت هر عنوانی دعوت می‌کنیم به مشارکت در این پویش جهانی قبل از عملیات عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2885943392Cab83a81fac
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هركه به گونه يا چهره شخص مسلمانى سيلى زند ، خداوند استخوانهاى او را در روز قيامت خُرد كند و دست بسته محشور شود ، تا آن كه به جهنّم درآيد، مگر اين كه توبه كند( وقتی حق النّاس ضایع شده، توبه شرایط خود را دارد) مَن لَطَمَ خَدَّ امرِئٍ مُسلِمٍ أو وَجهَهُ بَدَّدَ اللّهُ عِظامَهُ يَومَ القِيامَةِ، و حُشِرَ مَغلولاً حتّى يَدخُلَ جَهَنَّمَ، إلاّ أن يَتوبَ جدیدا زدن سیلی به زیر دستان باب شده است 🌋 @doostibakhoda
📚 نیش زنبور🐝 کشنده تر است یا نیش مار🐍؟! روزى زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار می‌گفت: آدم‌ها از ترس ظاهر ترسناک من می‌میرند، نه بخاطر نیش زدنم! اما زنبور قبول نمى‌کرد. مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من چوپان را نیش مى‌زنم و مخفى می‌شوم؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن! مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان. چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند: این بار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد! چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت! او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادى هم استفاده نکرد... چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد! نتیجه گیری: بسیاری ازبیمارى‌ها و مشکلات اینچنین هستند و آدم‌ها فقط بخاطر ترس از آنها، نابود می‌شوند. پس همه چىز به برداشت ما از زندگى و شرایطى که در آن هستیم بر می‌گردد. برای همین بهتر است دیدگاهمان را به همه چیز خوب و مثبت کنیم. "مواظب تلقین‌های زندگی خود باشید. 🌋 @doostibakhoda