eitaa logo
دوستی با خدا
30.6هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
101 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/BB7a.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟حکمت شماره ۲ نهج‌البلاغه: 🌺قَالَ (علیه السلام): الأَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه. 🍀شناخت ضدّ ارزش ها: (اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست كرده، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟 ۲ وَ قَالَ علیه السلام :أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ شرح واژه ها: 1 - أَزْرَی :خوار و ذلیل کرد. 2 - بـِ : حرف جر است. 3 - نَفْسِ : خود، روح، ذات 4 - هِ : ش، خود/ نفس خود، نفسش، روح خود، روحش، ذات خود، ذاتشش، خودش أَزْرَی بِنَفْسِهِ: خود را خوار و ذلیل ساخته است. 5 - مَن :کسی که 6 - إسْتَشْعَر :شعار خود قرار داد، لباس زیر خود قرار داد، یعنی همراه همیشگی خود قرار داد. استشعر، هم خانواده است با شَعْر(موی بدن)و شعار (لباس زیر که به مستقیم به بدن و موی بدن می چسبد) بر خلاف دثار(لباس رو)، یعنی طمع را محکم گرفتن و رها نکردن، چسباندن طمع به بدن که یک خصیصه و خصلت برای او شده است. 7 - الطَّمَعَ : چشم به مال و منال و جاه و مقام دیگران داشتن طمع یکی ازراه های ورود شیطان به قلب انسان است. وقتی کسی به این بیماری مبتلا گردد در ابتدا مطیع شیطان می شود، آنگاه برای رسیدن به خواسته های خود تن به هر ذلت و خواری نزد دیگران می دهد. 8 - اسْتَشْعَر الطَّمَعَ : طمع را لباس خود قرار داد، طمع را شعار خود قرار داد، طمع را همراه همیشگی خود قرارداد، همیشه طمع ورزید، همیشه طمعکار بود. ترجمه: هرکس همواره طمع بورزد، خود راخوار و ذلیل می سازد. پیام: قانع باش تا عزیزگردی و طمعکار نباش که ذلیل می گردی نکته اول طمع عبارت است از توقع رسیدن به چیزی از کسی بدون داشتن استحقاق نکته دوم شخص متوقع و طمّاع احساس نیاز و احتیاج را در وجود خود می بیند لذا دست به تملق و چاپلوسی یا مدح و ستایش از شخص مور طمع می زند و چون این عمل نوعی پرستش و خلاف آزادی انسان است رقیت و بندگی را که ضد حریّت است به دنبال می آورد. آدمی که طمع می کند در واقع خودش را نیازمند نشان می دهد و خوار و کوچک می کند. طلحه و زبیر که از یاران قوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و از یاران امام علی (علیه السلام) بودند، به خاطر طمع دشمن آنان شدند. طلحه به حکومت بصره و زبیر به حکومت کوفه طمع کرد. هر دو آنان بسیار پولدار بودند و کاخ داشتند و ... اما با این حال طمع کردند و حکومت عراق را می خواستند عمر و عاص نیز همین گونه بود. نکته سوم طمع دو گونه است: 1- طمع های ناروا: طمع مال و مقام و ... 2- طمع های جایز: طمع به رحمت و مغفرت الهی برای هیچ انسان مؤمنی سزاوار نیست که برای رسیدن به مقام و شخصیت و دست یافتن به مال و ثروت از افرادی مثل خود طمع داشته باشد زیرا به خواری و بی شخصیتی خودش منجر می شود و ذلّت پذیری با عزّتی که خدا برای او پسندیده منافات دارد و لله العزّه و لرسوله و للمؤمنین. منافقون/8 کسی که طمع را استشعار می کند (به وجود خود بچسباند) در هر کاری و در هر چیزی که در او ایثار، هدیه دادن، انفاق و ... است طمع می ورزد. منشأ طمع ورزی 1- نقص عقل و قوت نیروی خیال: اگر عقل نارس و ناقص و قوه خیال قوی‏تر از عقل نباشد و خواستۀ مورد توقع نمی‏تواند انسان را وادار به طمع ورزی گرداند. 2- بی خبری از شخصیت والای انسان: اگر ارزش و بهای حریّت را انسان می دانست مسلماً توقع و انتظار را در خود به وجود نمی آورد تا ناچار شود در مقابل دیگران تملق کند و آنان را ستایش نماید. نکته چهارم: نتایج طمع 1- رقیّت: انسان عظمت و شخصیت خودش را با پایین ترین چیز مبادله می کند. 2- شرک: که منشاء آن یک اخلاق بد (طمع) است. 3- حقیر شدن: چون لازمۀ طمع ورزی، نیازمندی و فروتنی است. 4- عامل شکست: حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: بیشترین شکستهای عاقلان، زیر سایه طمع خودنمایی می کند. نکته پنجم: راههای معالجه 1- تقویت ایمان به خدا و تقسیم عادلانه و تقدیرحکیمانه او و درک اهمیت توحید و خطر شرک 2- علم و آگاهی از عظمت انسان و قبح انسان پرستی و ارزش آزادی و پستی بندگی و بردگی 3- ادامۀ بی اعتنایی به شئ مورد طمع بدون توهین و تحقیر از دارندۀ آن 4- داشتن قناعت: کسی که قناعت پیشه کند عزیز خواهد بود: عزَّ مَن قنعَ (غررالحکم، 1410: ص 392) بزرگی می‏گفت که : صیادی گنجشکی گرفت ، گنجشک گفت : مرا چکار خواهی کرد ؟ گفت بکشم وبخورم . گفت : از خوردن من چیزی حاصل تو نخواهد شد ولی اگر مرا رها کنی سه سخن به تو می آموزم که برای تو بهتر از خوردن من است . صیاد گفت بگو . گنجشک گفت یک سخن در دست تو بگویم و یکی آن وقت که مرا رها کنی و یکی آن وقت که بر کوه نشینم . گفت : اولی را بگو . گفت : هر چه از دست تو رفت برای آن حسرت مخور . پس صیاد او را رها کرد و بر درخت نشست و گفت : محال را هرگز باور مکن و پرید بر سر کوه نشست و گفت : ای بدبخت اگر مرا می کشتی اندر شکم من دودانه مروارید بود که هر یکی بیست مثقال، که توانگر می شدی و هرگز درویشی به تو نمی رسید . 👇👇👇
مرد انگشت در دندان گرفت و دریغ وحسرت خورد و گفت باز از سومی بگو . گنجشک گفت : تو آن دو سخن را فراموش کردی سومی را می خواهی چکار ؟ به تو گفتم برای گذشته اندوه مخور و محال را باور مکن . بدان که پرو بال و گوشت من ده مثقال نیست آن وقت چگونه در شکم من دو مروارید چهل مثقال وجود دارد و اگر هم بود حالا که از دست تو رفته ، غم خورد چه فایده ؟ گنجشک این سخن را گفت و پرید و این مثال ( حکایت ) برای آن گفته می شود که چون طمع پدید آید، همه محالات باور کند . راه علاج مرض خطرناک طمع ، توجه به حضرت حق و بیداری نسبت به قیامت کبری و چشم پوشی از نامحرم و دیده بستن از اموال وحقوق مردم و قناعت به داده حق و محصول کار خویش است . ابن السماک رحمه الله علیه گوید : طمع رسنی است بر گردن و بندی است بر پای . رسن از گردن، خود بیرون کن تا بند از پای برخیزد . چون به عنایت وکرامت او نظر داشته باشی و به داده جناب او قناعت ورزی از ذلت طمع رهائی یابی و به خیر دنیا و آخرت و عزت امروز و فردا رسی. (منبع : عرفان اسلامی ( شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، حسین انصاریان، ج 10، سایت حاجی بابا) مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
به این قانون پایبند باش.mp3
7.04M
امام زمانِ تـــو ؛ برای شخص تو، وقت می‌گذارد، برنامه می‌ریزد، حمایتت می‌کند، اگـــر ..... ❗️ 🎤 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
📝 💢 شاید نفر بعدی... شما باشید! ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
هر شب با دعای هفتم صحیفه سجادیه ♦️طبق سفارش مقام معظم رهبری♦️ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️با کلام وحی ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🍃 هر صبح، یک حدیث 🍃 امام على عليه السلام: توانگرى را جستم و آن را جز در قناعت نيافتم. قانع باشيد تا توانگر شويد طَلَبتُ الغِنى فما وَجَدتُ إلاّ بالقَناعَةِ، علَيكُم بالقَناعَةِ تَستَغنُوا بحارالأنوار جلد69 صفحه399 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🍃حڪمت بیمارے اواخر عمر... ❇️استاد فیاض بخش: 🌾یڪی از دلایلے ڪه مؤمنین در اواخر عمرشان، بیمار مےشوند و بعد از دنیا مےروند، بخاطر آنست ڪه محبت دنیا ڪاملا از دلشان بیرون شود و بعد از دنیا بروند. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
💠سه جایی که در قیامت به هیچ کس غیر از خودمان فکر نمیکنیم به فرموده ی رسول گرامی 🔸۱- زمانی‎که شخص در برابر ترازوی اعمال قرار می‌گیرد که تمام توجّه او معطوف این است که آیا ترازوی وی سنگینی می‌کند یا خیر 🔸۲- هنگام گذشتن از صراط است که آیا از صراط گذر خواهد کرد یا خیر 🔸 ۳- هنگام تحویل نامه‌های اعمال است که آیا نامه‎ی اعمالش در دست راستش خواهد بود یا در دست چپ. در این سه جایگاه، انسان همسر و خویشاوند و دوستان صمیمی و فرزندان و پدر و مادر خویش را به یاد نمی‌آورد و این همان سخن خداوند عزّوجلّ است: لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ، که به دلیل آن همه‎ خطرات عظیم و هولناکی‎که در آنجا هست، انسان تمام توجّه‌اش معطوف خویشتن می‌شود و به دیگری توجّه ندارد. از خداوند می‌خواهیم که از رهگذر رأفت و رحمت و لطف خویش، آن لحظات را بر ما آسان و آرام گرداند. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۳۹۲  البرهان الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله)ِ أَنَّهُ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَهْلِهِ: یَا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) هَلْ یَذْکُرُ الرَّجُلُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ حَمِیمَهُ؟ فَقَالَ (علیه السلام): ثَلَاثَهًُْ مَوَاطِنَ لَا یَذْکُرُ أَحَدٌ أَحَداً عِنْدَ الْمِیزَانِ حَتَّی یَنْظُرَ أَ یَثْقُلُ مِیزَانُهُ أَمْ یَخِفُّ؟ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ حَتَّی یَنْظُرَ أَ یَجُوزُهُ أَمْ لَا؟ وَ عِنْدَ الصُّحُفِ حَتَّی یَنْظُرَ بِیَمِینِهِ یَأْخُذُ الصُّحُفَ أَمْ بِشِمَالِهِ؟ فَهَذِهِ ثَلَاثَهًُْ مَوَاطِنَ لَا یَذْکُرُ فِیهَا أَحَدٌ حَمِیمَهُ وَ لَا حَبِیبَهُ وَ لَا قَرِیبَهُ وَ لَا صَدِیقَهُ وَ لَا بَنِیهِ وَ لَا وَالِدَیْهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ مَشْغُولٌ بِنَفْسِهِ عَنْ غَیْرِهِ مِنْ شِدَّهًِْ مَا یَرَی مِنَ الْأَهْوَالِ الْعِظَامِ نَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَی أَنْ یُسَهِّلَهَا لَنَا بِرَحْمَتِهِ وَ یُهَوِّنَهَا عَلَیْنَا بِرَأْفَتِهِ وَ لُطْفِهِ. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
@dars_akhlaq (3).mp3
2.84M
🔊 💐 آیت الله استاد مرتضی تهرانی (ره) 🔵موضوع؛ خلق انبیاء الهی برای پاک کردن باطن انسانها است ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟حکمت شماره ۳ نهج‌البلاغه: 🌺قَالَ (علیه السلام): الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ. 🍀شناخت ضدّ ارزش ها (اخلاقى): و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ و ترس نقصان است. و تهيدستى مرد زيرك را در برهان كند مى سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟 ۳ چهار نقطه ضعف: امام(علیه السلام) در این حکمت والا به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى کند و آثار سوء هر یک را بر مى شمرد تا همگان از آنها فاصله بگیرند. نخست مى فرماید: «بخل ننگ است»; (الْبُخْلُ عَارٌ). بخل آن است که انسان حاضر نباشد چیزى از مواهب خداداد را در اختیار دیگران بگذارد، هرچند امکانات او بسیار بیش از نیازهاى او باشد و نقطه مقابل آن سخاوت و کرم است که گاه سبب مى شود انسان حتى وسائل مورد نیاز خود را به دیگران ببخشد و خود به کمترین مواهب حیات قناعت کند. عار بودن بخل و افتخار بودن کرم و سخاوت بر کسى پوشیده نیست، زیرا اولاً بخل سبب نفرت مردم از بخیل مى شود و افراد نزدیک و دور از او فاصله مى گیرند و ثانیا بخل سبب سنگدلى و قساوت است، زیرا بخیل ناله مستمندان را مى شنود و چهره رقت بار آنها را مى بیند و در عین حال به آنها کمکى نمى کند و این مایه قساوت است. ثالثا بخل سبب مى شود که بسیارى از منابع اقتصادى از گردش تجارى سالم خارج شود و به صورت کنز و اندوخته در آید در حالى که گروه هایى در جامعه ممکن است به آن نیاز داشته باشند. رابعاً افراد بخیل گاه به زن و فرزند خود نیز تنگ و سخت مى گیرند به اندازه اى که مرگ او را آرزو مى کنند و این عار و ننگ دیگرى است. خامسا افراد بخیل به سبب دلبستگى فوق العاده غیر منطقى به مال و ثروتشان از نظر تفکر اجتماعى بسیار ضعیف و ناتوانند و این هم ننگ و عار دیگرى است، لذا امام(علیه السلام) در عهدنامه معروف مالک اشتر به او توصیه مى کند که هرگز بخیل را در مشورت خود دخالت ندهد که او را به ترک حق دعوت مى کند و از تهى دستى و فقر مى ترساند; (لاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَیَعِدُکَ الْفَقْر). داستان هایى که از بخیلان و سخاوتمندان در تاریخ مانده دلیل روشنى بر گفتار امام(علیه السلام) است، هرچند گاهى این داستان ها مبالغه آمیز است; از جمله درباره «محمد بن یحیى» که بر خلاف باقى برامکه فوق العاده بخیل بود نوشته اند که پدرش به یکى از خواص او گفت: تو چگونه از دوستان نزدیک «محمد بن یحیى» هستى در حالى که لباست پاره شده؟ گفت: سوزنى که پارگى لباس را با آن بدوزم ندارم و اگر «محمد بن یحیى» خانه اى داشته باشد به وسعت فاصله میان بغداد و نوبه(1) مملو از سوزن سپس جبرئیل و میکائیل نزد او آیند و یعقوب نبى را به عنوان ضامن حاضر کنند و از او بخواهند سوزنى به عنوان عاریت دهد تا پیراهن پاره شده یوسف را بدوزند او هرگز چنین کارى نخواهد کرد.(2) امام(علیه السلام) در یکى دیگر از این کلمات قصار (حکمت 378) سخن بسیار جامعى درباره بخل فرمود آنجا که مى فرماید: «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُیُوبِ وَهُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى کُلِّ سُوء; بخل تمام عیوب را در بر دارد و انسان را به سوى هر بدى و زشتى مى کشاند». در حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى خوانیم: «الْبُخْلُ یُمَزِّقُ الْعِرْض; بخل آبروى انسان را بر باد مى دهد».(3) به همین دلیل در کلام بعضى از بزرگان آمده است: «أبْخَلُ النّاسِ بِمالِهِ أجْوَدُهُمْ بِعِرْضِهِ; بخیل ترین مردم در مورد مال خود سخاوتمندترین آنها در مورد آبروى خویش است».(4) آنگاه امام به رذیله دوم اخلاقى اشاره کرده مى فرماید: «ترس مایه نقصان مى شود»; (وَالْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ). افراد ترسو هرگز نمى توانند از قابلیت ها، شایستگى ها و استعدادهاى خود استفاده کنند و نتیجه آن عقب ماندگى در زندگى است. به علاوه هنگامى که دین و جان و ناموس و کشور آنها به خطر بیفتد از جهاد ابا دارند و به جاى این که در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان و بیماران و از کار افتادگان و کودکان قرار مى گیرند. هرگز هیچ آدم ترسویى به مقامى نرسیده; نه کشف مهمى کرده نه پیروزى چشمگیرى به دست آورده و نه به قله هاى کمال رسیده است. 👇👇👇
از این رو در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «لاَ یُؤْمَنُ رَجُلٌ فِیهِ الشُّحُّ وَالْحَسَدُ وَالْجُبْنُ وَلاَ یَکُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَلاَ حَرِیصاً وَلاَ شَحِیحاً; هیچ یک از کسانى که داراى بخل و حسد و جبن باشند به حقیقت ایمان نمى رسند و مؤمن ترسو و بخیل و حریص نخواهد بود».(5) حتى امیر مؤمنان على(علیه السلام) به مالک اشتر توصیه مى کند «که هرگز افراد ترسو را به حوزه مشاوران خود راه مده»; (وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشوَرَتِکَ بَخِیلاً...وَ لاَ جَبَاناً) و همان گونه که امام(علیه السلام) در نامه مالک اشتر اشاره فرموده سرچشمه جبن و ترس سوء ظن به ذات پاک پروردگار است، زیرا مى دانیم خداوند به افراد با ایمان وعده داده که من شما را تنها نمى گذارم به جنگ مشکلات بروید و از من یارى بطلبید. آن گاه امام در سومین جمله اشاره به آثار فقر در زندگى انسان ها مى کند و مى فرماید: «فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ مى سازد»; (وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ). اشاره به این که از یک سو افراد فقیر در خود احساس حقارت مى کنند و هر اندازه فَطِن و باهوش باشند بر اثر این احساس حقارت از گفتن حرف حساب خود و دفاع از حقوق خویشتن باز مى مانند و از سوى دیگر چون مى دانند بسیارى از مردم براى سخنان آنها بهایى قائل نمى شوند چون غالباً دنیاپرستند و براى افراد ثروتمند شخصیت قائلند همین احساس سبب مى شود که فقیران نتوانند حرف حق خود را بیان کنند. درباره آثار سوء فقر و تنگدستى روایات زیادى از معصومین(علیهم السلام) وارد شده که حتى فقر را در سرحد کفر معرفى کرده اند و این به سبب آن است که پیروان خود را براى مبارزه با فقر تشجیع کنند. در دنیاى امروز نیز در مقیاسه اى عظیم این حقیقت به چشم مى خورد که دولت هاى ثروتمند و زورگو با شجاعت سخنان باطل خود را همه جا مطرح مى کنند در حالى که دولت هاى فقیر از رساندن حرف حساب خود به گوش جهانیان عاجزند. البته این اصل استثنائاتى نیز دارد; افراد فقیرى را مى شناسیم که همچون ابوذر شجاعانه به مبارزه با طاغوت هاى زمان برخاستند و حجت خود را بر آنها تمام کردند هرچند این قیام ها گاه به قیمت جان آنها تمام شد; ولى این افتخار را در تاریخ براى خود ثبت کردند که در صف اول از صفوف مبارزان راه حق بودند. اگر در بعضى از روایات مدحى از فقر شده و پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آن را فخر خویش شمرده یا اشاره به فقر الى الله است که قرآن مجید بیان کرده: (یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ)(6) و یا اشاره به ساده زیستى و قناعت است که در ظاهر شباهت با فقر دارد. حضرت در چهارمین و آخرین جمله که در واقع تکمیل کننده جمله سوم است مى افزاید: «آن کس که فقیر و تنگدست است حتى در شهر خود غریب است»; (وَالْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ). زیرا غریب کسى است که دوست و آشنایى ندارد و احساس تنهایى مى کند و مى دانیم دنیاپرستان از افراد فقیر و تنگدست فاصله مى گیرند و آنها را در شهر خود غریب مى گذارند و به عکس ثروتمندان حتى در بلاد دوردست از وطنشان غریب نیستند همان گونه که شاعر مى گوید: منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیست * هر جا که رفت خیمه زد و بارگاه ساخت دیگرى مى گوید: آن را که بر مراد جهان نیست دسترس * در زاد و بوم خویش غریب است و ناشناس بعضى میان فقیر و مُقِلّ این فرق را گذاشتند که فقیر به کسى مى گویند که در عین فقر، فقر خویش را نیز اظهار مى کند و مقل کسى است که فقیر است و خویشتن دار. ممکن است این تفاوت را از حدیثى که از معصومین(علیهم السلام) نقل شده است گرفته باشند، زیرا در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) یا امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که در پاسخ این سؤال که کدام صدقه افضل است فرمود: «جُهْدُ الْمُقِلِّ; صدقه کسى که کم درآمد باشد (و در عین تنگدستى انفاق کند)» سپس به این آیه تمسک فرمود: «(وَیُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ); دیگران را بر خود مقدم مى دارند هرچند در تنگدستى باشند».(7) ریشه «مُقِلّ» که از ماده «قِلّت» گرفته شده، نشان مى دهد که با فقیر متفاوت است مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
سرباز خدا.mp3
5.36M
🌟 من می‌خواهم در میان حسابی‌ترین بندگانِ خدا، حسابی‌ترین‌ِشان باشم! 🌟 در میان خاص‌ترین بندگان خدا، خاص‌ترین‌ِشان باشم! ـ باید چکار کنم ؟ ـ چه کنم از این مقام جا نمانم؟ 🎤 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
📝 ☜ در کلاس خدا، شاگردان صبوری باشیم! ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
هر شب با دعای هفتم صحیفه سجادیه ♦️طبق سفارش مقام معظم رهبری♦️ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️با کلام وحی ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🍃 یک صبح، یک حدیث 🍃 امام صادق عليه السلام: هر اندازه، محبّت و علاقه بنده به زنان (همسرش) بيشتر باشد، ايمانش افزون تر است العَبدُ كُلَّمَا ازدادَ لِلنِّساءِ حُبّا، اِزدادَ فِی الإيمانِ فَضلاً من لايحضره الفقيه ج3 ص384 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💐🎙 آیت الله استاد مصباح یزدی (ره) 🔵 موضوعمیشه آدم جوری بشه که خدا رو چون خداست دوست بداره؟ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🔰 همه‌ شهدا به آن غبطه مے‌خورند! ❇️علامه مصباح یزدی: 🌾شما فڪر مےڪنید چقدر انسان‌ها به برڪت حضرت ابوالفضل علیه السلام -از اولے ڪه شهید شده‌اند تا روز قیامت - به حوائج‌شان مے‌رسند؟ مشکلاتشان حل مے‌شود و گناهانشان آمرزیده مےشود؟! 🌴وقتے ایشان آن روز در صحنه ڪربلا هنرنمایی ڪردند، چند ساعت طول ڪشید؟ اصلاً فرض ڪنید یڪ عمل چند روزهاے بود اما به یڪ مقام رسیدند ڪه "یَغْبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهَداء" همه شهداے عالم انسانیت به آن غبطه مے‌خورند. 🍃 این چه مقامے است؟ وقتی ڪار اوج گرفت و به آن حدے رسید ڪه تشخیص آن مشڪل است؛ مقاومت مشکل است؛ پاداشش این جور مے‌شود. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
💠ایا خوف و خشیت و رهب و فزع و وجل و حذر و روع.... در قران به یک معنا هستند؟! «خَوف»: زمانی که انسان با یک ضرری که مشکوک بوده و به جهت نشانه هایی گمان به واقع شدن آن در آینده وجود دارد، روبرو شود، اضطراب پیدا کرده و آرامش خود را از دست می دهد که به این حالت خوف می گویند. 2. «حَذَر»: یعنی پرهیز و دورى کردن از چیز ترسناک و هراس آور. با مراجعه به موارد استعمال این واژه خواهیم دید که به معناى ترس نیست، بلکه به معناى پرهیز و احتیاط از خطر آینده است؛ مانند آیۀ «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم»؛هر فریاد را بر علیه خود گمان می کنند آنها دشمن ‏اند پس از آنها بپرهیز. پس، با توجّه به آنچه در معنای خوف گفته شد، ارتباط حذر با ترس در پرهیز و دوری از چیزی است که شخص از آن می ترسد. 3. «رَهب»: اگر همان ترسی که در خوف گفته شد، ادامه پیدا کرد و استمرار داشت، به آن رهب گفته می شود. از این رو، به کسی که این حالت خوف را در خود تداوم می بخشد، «راهب» گویند. 4. «فَزَع»: اگر ترس و آثار آن در انسان به طور ناگهانی ایجاد شده و فرد نتواند آن را تحمّل کند، این حالت را فَزَع می نامند که نوعی بی تابی است. 5. «خَشیَت»: مراقبت و نگهداری نفس به همراه خوف و ترس را خشیت نامند.به بیان دیگر؛ خشیت ترسی است که با تعظیم و بزرگداشت چیزى همراه است و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهى نسبت به چیزى که از آن خشیت و بیم هست، حاصل مى ‏شود.در برابر خشیت اهمال کاری، غفلت و بی مبالاتی است. 6. «وَجَل»؛ یعنى شعور و درک ترس و خوف‏.به دیگر سخن؛ وجل، حالت و احساسی است در انسان بر خلاف طُمأنینه و آرامش نفس که قلب انسان به غَلَیان می افتد و آرامش خود را از دست می دهد. هر چند وجل به معنای خوف نیست، اما در مفهوم با هم شبیه اند؛ زیرا هر دو موجب اضطراب می شوند و استفاده از وجل در مورد ترس استعاره است. 7. «رَوع»: ترس سبک و خفیفی است که بر قلب چیره می شود، روع می گویند؛ خواه این که این حالت در اثر فزع و بی تابی باشد و یا این که به جهت شگفتی در جمال و کمال باشد. 8. «شَفق»: معنای این واژه، روشنائى آخر روز است که به هنگام غروب خورشید با تاریکى شب مخلوط مى ‏شود. همچنین به معناى یک نوع توجه و علاقه و عنایتى است که با خوف همراه باشد.چرا که شخص مشفق آن چیزى را که از آن مى‏ ترسد در بیشتر مواقع، او را دوست هم دارد. نکته دیگر این که: هر گاه کلمه «مشفق» به وسیله «مِن» به متعدى شود معناى خوف در آن ظاهرتر است، امّا هر گاه به وسیله «فى» متعدّى گردد، معناى علاقه و عنایت در آن بیشتر خواهد بود. برخی نیز گفته اند: شفق، به معنای خوف نیست، بلکه امر جامعی است بین رخوت، دقّت و ضعف؛ در مقابل شدّت، غلظت و قوّت. و فرقی نیست که در امور مادّی باشد یا در امور معنوی. در نتیجه می بینیم که از میان این کلمات فقط کلمات خوف، رهب، فزع و روع به معنای ترس و مراتب آن آمده است، اما کلمات حذر، خشیت، وجل و شفق به معنای ترس نیستند، بلکه به نوعی با ترس در ارتباط اند. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda