🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
دیروز می توانست پایان زندگیمان باشد.
پس امروز که زنده ایم معجزه ای از جانب خداست.
خدایا !شاکریم بخاطر امروزمان
خدایا! کمک تا آن را سرشار از زیبایی سازیم.
آنگونه که تو دوست داری
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌋 @doostibakhoda
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🌹روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی🌹
گله_ها_را_بگذار_کنار
ناله ها را بس کن
💞روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را ...
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود
💞تا بجنبیم تمام است تمام
بهار را دیدی که به برهم زدن چشم گذشت....
یا همین سال جدید
بازکم مانده به عید
💞این شتاب عمر است ...
من و تو باورمان نیست که نیست!!
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🌋 @doostibakhoda
🔴پیری را پرسیدند تقوی چیست ؟
💢گفت : تقوی آن است که وقتی با تو حدیث جهنم گویند آتشی در درون خود برافروزی چنانکه آثار ترس بر تو ظاهر شود و وقتی حدیث بهشت گویند نشاطی بر جان تو براید چنانکه از شادی گونه های تو سرخ رنگ شود. چون خواهی متقی بر کمال باشی سواره دل باش و پیاده تن و به زبان بگویی و آنچه گویی از مایه علم و سرمایه خردمندی گوی که هر چه نه آن باشد بر شکل سنگ آسیا باشد که عمری می گردد و یک سر سوزن فراتر نشود.
🌋 @doostibakhoda
🌺اوست اول و آخر
🌴خداوند به داوود فرمود: ای داوود راه ما بر بندگان ما روشن دار و دوستی ما در دل ایشان افکن و نعمت ما به یاد ایشان ده و سخنان ما را در دل ایشان شیرین کن و بگوی که من آن خداوندم که با وجودم بخل نیست و با علمم جهلی نیست و با صبرم عجزی نیست و با غضبم ذجری نیست ..........و اگر بنده تقصیر کند و حق کرامت حق را نشناسد و شکر نعمت نگذارد خداوند او را عتاب کند.
🌴چنانکه به نقل از امیرالمومنین که خداوند می فرماید : ای بنده من ! انصاف ده من با تو به نعمتها دوستی کنم و تو به معصیتها با من دشمنی ! نیکی من پیوسته بر تو فرود آید و بدی تو همواره به سوی من اوج می گیرد.
🌋 @doostibakhoda
❤️پیامبری از کنار خانه ما رد شد
❤️پیامبری از کنار خانه ما رد شد. باران گرفت. مادرم گفت: چه بارانی می آید.
پدرم گفت: بهار است. و ما نمی دانستیم باران و بهار نام دیگر آن پیامبر است.
پیامبری از کنار خانه ما رد شد. لباسهای ما خاکی بود. او خاک روی لباسهایمان
را به اشارتی تکانید. لباس ما از جنس ابریشم و نور شد و ما قلبمان را از زیر
لباسمان دیدیم. پیامبری از کنار خانه ما رد شد. آسمان حیاط ما پر ازعادت ودود
بود. پیامبر، کنارشان زد. خورشید را نشانمان داد وتکه ای ازآن را توی دستهایمان
گذاشت. پیامبری از کنار خانه ما رد شد و ناگهان هزار گنجشک عاشق از سر
انگشتهای درخت کوچک باغچه روییدند و هزار آوازی را که در گلویشان جا مانده
بود، به ما بخشیدند. و ما به یاد آوردیم که با درخت و پرنده نسبت داریم.
پیامبری از کنار خانه ما رد شد. ما هزار درِ بسته داشتیم و هزار قفل بی کلید.
پیامبر کلیدی برایمان آورد. اما نام او را که بردیم، قفلها بی رخصت کلید باز شدند.
من به خدا گفتم: امروز پیامبری از کنار خانه ما رد شد. امروز انگار اینجا بهشت است.
🌹خدا گفت:
کاش می دانستی هر روز پیامبری از کنار خانه تان می گذرد
و کاش می دانستی بهشت همان قلب توست.
عرفان نظرآهاری
🌋 @doostibakhoda