eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
55.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
 😍 🙏 ➖ وقتی از خوردن یه غذای فاسد مسموم می‌شم؛ - تو، در همون مراحل اولیهٔ هضم غذا، حس و حالم رو می‌بری روی هشدار و حالت تهوع رو به من غالب می‌کنی.. - بعد، در یک لحظه عضلات قفسهٔ سینه و شکمم رو به‌شدت منقبض می‌کنی و با این انقباض، فشار معده‌م رو بالا می‌بری تا محتویاتش رو به‌سرعت تخلیه کنی. - حالا وقتشه که دریچهٔ معده‌م رو باز کنی تا غذای فاسد بتونه برگشت کنه و وارد مری بشه... - هم‌زمان، مجاری تنفسم رو هم می‌بندی تا این مواد وارد بینی و ریه‌هام نشه. - در همین لحظه‌س که مجبورم می‌کنی تمام اون غذاهای فاسد رو بالا بیارم... - ممکنه من غذای فاسد بخورم اما، تو همون اول اونا رو از شکم من پس می‌زنی و نمیذاری مواد سمی وارد خون من بشه... 💞اگه مراقبم نبودی، تا حالا چند بار مرده بودم؟ ممنونم ازت خدا... 🙏 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_پنجاهُ_ششم فاطمه کنار آمده با رفتنم اما می‌فهمم
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 فروردین به چشم بر هم زدنی می‌گذرد. امروز سی‌ام است. هنوز به بابا و مامان زمان دقیق رفتنم را نگفته‌ام اما دیگر وقتش رسیده! حاج‌حمید یکی دو روزی است که اصرار می‌کند بروم سمنان و ببینمشان اما می‌دانستم که اگر بروم، کار سخت می‌شود. هم برای من و هم برای آن‌ها. تقصیرها را انداختم به گردن خودم، به حاجی گفتم می‌ترسم بروم و دل کندن برایم سخت شود. من نمی‌توانم خودم را جای بابا بگذارم. نمی‌توانم توی ذهنم تصور کنم حس و حال بابا را وقتی پشت تلفن می‌شنود که پسرش می‌گوید دارم می‌روم! غلبه می‌کنم بر فکرهایم؛ گوشی‌ام را برمی‌دارم و زنگ می‌زنم به بابا. طول می‌کشد تا گوشی‌اش را بردارد. صدایش را که می‌شنوم، دلم هری می‌ریزد! می‌کوشم به خودم مسلط باشم، صدایم نلرزد، حالم را طبیعی جلوه بدهم و هیجانم را کنترل کنم! حال و احوالی می‌کنیم و می‌روم سراغ اصل مطلب:«بابا من دو روز دیگه اعزامم...» تا این جمله را می‌شنود، اصرار کردنش شروع می‌شود که بروم سمنان و یک دل سیر ببینمشان. هرچه اصرار کرد، به خرجم نرفت. تصمیمم را گرفته بودم. بابا می‌گفت اگر نیایی، من می‌آیم! گفتم بیا و بزرگی کن تا به همین تماس تلفنی اکتفا کنیم. گفت می‌خواهی بروی یک کشور دیگر؛ یک ماه و نیم هم که نمی‌بینمت، دلم طاقت نمی‌آورد، باید قبل رفتن ببینمت... 📔 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🙃🖤• بانو! مزار تو در سینه عاشقان توست. پس از تو تمام یاس‌های زمین، کبود می‌رویند‎. ‎ 𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
✨🌺 سراغِ خواب نروید! آنقدر کار و مطالعه کنید و فعال باشید تا خسته بشید و خواب به سراغِ شما بیاید. شهید رسول هلالی 𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🌸‌✨• از خاطره چادرے شدنش تعریف می‌ڪرد مےگفت :) فاطمیہ نزدیڪ بود 🥀' خواستم براے روضه مادر بهترين لباس را بپوشم وابستہ شدم(: ✨¦⇠ 🥀 𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
دوره های آموزشی کاملا رایگان
____♥️_
🍒 اگه یه نگاهی به گذشته بندازی، متوجه میشی که خدا هر شرایطی که تو رو توش قرار داره، هم باعث تغییر تو شده، هم باعث بزرگ شدنت.قوی‌ترت کرده، درسی رو بهت یاد داده، یا شایدم باعث شده آدم بهتری بشی. هر کاری که میکنه، یه حکمتی توشه🪷🌬 𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم ِرب ِعلي "ع"