دروس و بحوث
با سلام تدریس کتاب الاجاره در ۴۳ جلسه به پایان رسید به زودی باقی اصوات در این کانال بارگذاری خواهد ش
با سلام ادامه اصوات شرح لمعه ، کتاب الاجاره در کانال بارگزاری خواهد شد
امام خمینی ره (شرح حدیث لقاءالله، کتاب چهل حدیث):
ما بیچاره ها که از مشاهدات و تجلیات بکلی محرومیم، از ایمان به این معانی هم، که خود یک درجه از کمال نفسانی است و ممکن است ما را به جایی برساند، دوریم.
از مرتبه علم، که شاید بذر مشاهدات شود، نیز فرار می کنیم، و چشم و گوش خود را بکلی می بندیم و پنبه غفلت در گوشها می گذاریم که مبادا حرف حق در آن وارد شود.
اگر یکی از حقایق را از لسان عارف شوریده یا سالک دلسوخته یا حکیم متألهی بشنویم، چون سامعه ما تاب شنیدن آن ندارد و حبّ نفس مانع شود که به قصور خود حمل کنیم، فوراً او را مورد همه طور لعن و طعن و تکفیر و تفسیقی قرار می دهیم و از هیچ غیبت و تهمتی نسبت به او فرو گذار نمی کنیم.
...تا ورود در حجاب نباشد خرق آن نشود. علوم بذر مشاهدات است.
گو که ممکن است گاهی بی حجاب اصطلاحات و علوم به مقاماتی رسید، ولی این از غیر طریق عادی و خلاف سنت طبیعی است، و نادر اتفاق می افتد،
پس طریقه خدا خواهی و خدا جویی به آن است که انسان در ابتدای امر وقتش را صرف مذاکره حق کند، و علم بالله و اسماء و صفات آن ذات مقدس را از راه معمولی آن در خدمت مشایخ آن علم تحصیل کند، و پس از آن، به ریاضات علمی و عملی معارف را وارد قلب کند که البته نتیجه از آن حاصل خواهد شد.
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله
🔵پول‌پاشی دشمن زمینه فرار مردم از حکومت علی علیه السلام
✅ابوبُردة أزْدی که از بزرگان قبیله أزد به حساب می آمد و در صفین در رکاب علی (ع) می جنگید، پس از صفین با دریافت یک قطعه زمین در منطقۀ فلّوجه، به معاویه پیوست (وقعه صفین منقری، ص 5).
✅یـکی از کارگزاران حضرت به نام مصقلة بن هبیره شیبانی، به خاطر یک کار انسان‌دوستانه سیصد هزار درهم به بیت المال بدهکار شد و وقتی حضرت از او بدهی را مطالبه نمود، گریخت و بـه معاویه پیوست (محمودی، نهج السعادة، ج 2: 486).
✅یکی از موالیان امیر مؤمنان از آن حضرت، مالی را درخواست کـرد. حضرت فـرمود: وقتی عطای شخصی خودم به دستم رسید، آن را بین خود و شما تقسیم می‌کنم. ولی غلام، قانع نشد و گفت: این مبلغ برایم کفایت نمی کند. به دنبال این ماجرا به معاویه پیوست و معاویه جایزه‌ای گرانسنگ و مالی فراوانی به او بخشید (کلینی، الکافی ).
✅قاتل مالک اشتر در برابر اینکه از پرداخت جزیه به معاویه معاف شود، به دستور معاویه، مالک را مسموم کرد (الغارت ثقفی، ص 165).
#با_معارف_نهج البلاغه255
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
دروس و بحوث
بسم الله 🔵پول‌پاشی دشمن زمینه فرار مردم از حکومت علی علیه السلام ✅ابوبُردة أزْدی که از بزرگان قبیل
برای آشنایی هرچه بیشتر عزیزان با نهج البلاغه و غربت زدایی از این گنج ناب توصیه می کنم کانال فاخر و متین «با نهج البلاغه» را دنبال کنید.
بسیاری از مصائب و گرفتاری ها در نگاه افراد سبک‌ایمان ظلم و ستم محسوب می شود.اگر به ظاهر امر توجه کنیم چه بسا ، در این گمان، مقداری به آنها حق دهیم. ولی در واقع این نوع سخنان نتیجه ی غفلت از اصلی مهم در ربوبیت الهی است و آن عبارت است از قانون امتحان و ابتلاء.
این اصل و سنت الهی ، ظاهر ظالمانه بسیاری از اتفاقات را در نگاه ما تغییر می دهد. حضرت امیر علیه السلام در سخنی کوتاه به اصلاح آن نگرش اشتباه و تذکر این اصل مهم اشاره کرده اند:
«إِنَّ اللّهَ تَعَالى قَدْ أَعَاذَكُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيَكُمْ » (نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳)
ترجمه :
زره ای تردید نداشته باشید که خداوند متعال به طور قطع به شما اطمینان داده است که به شما ستم نمی کند اما اصلا تضمین نکرده که شما را امتحان نکند.
پس به جای آنکه حوادث ناگوار را نوعی تبعیض و ستم محسوب کنیم نگاهی واقعی تر داشته و نقطه ای که در آن ایستاده این را با دید آزمایش بنگریم
https://eitaa.com/joinchat/2499805228C7c39fe0c0c
«کل الصید فی جوف الفرأ»
لابد این مثل معروف را شنیده اید،«الفرأ» [مهموز اللام و یجوز تخفیفه الفا کما هو المقرر فی علم الصرف ر.ک: شرح شافیه ابن الحاجب للرضی رحمه الله ج۳ص۵۰ ] یعنی گورخر و معنای مثل این است که تمام صید در درون گورخر جمع است. این مثل به مانند تمامی امثال ، دارای مورد و شأن صدوری است که زمخشری آن را چنین بیان می کند:«تصيد [ماض من باب التفعل] قوم فاصطاد بعضهم أرنبا و بعضهم ظبيا و بعضهم فرأ أى حمارا فجاؤا بصيدهم صاحبهم فطرحوه بين يديه فقال ذلك [ای: کل الصید فی جوف الفرأ] أراد أنه أكبر الصيد فاذا اصطيد [مجهول اصطاد] فهو بمنزلة كل الصيد» و در ادامه مضرب این مثل را چنین بیان می کند : «يضرب فى الواحد الذى يقوم مقام الكثير لعظمه»
(المستقصی في أمثال العرب - 2، صفحه 224)
الغرض اینکه این جمله را علماء در پاره ای از موارد به کار برده اند که ملاحظه آنها خالی از لطف نیست:
۱.مرحوم آقا رضای همدانی راجع به جواهر الکلام این مثل را به کار برده اند.
۲.مرحوم علامه سیدمحمد حسین حسینی طهرانی در کتاب امام شناسی ج ۱۳ ص ۲۲۸ راجع به کتاب شریف «عبقات الانوار» علامه میرحامدحسین هندی این تعبیر را به کاربرده اند.
۳.در اعیان الشیعه ج ۶ ص ۷۰ عباراتی را از ملل و نحل شهرستانی راجع به شیخ این سینا نقل می کند که در ضمن آن این مثل را، راجع به مقام فلسفی ابن سینا به کار برده است.
۴. در برخی از کتب در مقام شمارش مقدمات اجتهاد راجع به علم اصول این مثل را به کار برده اند. ر.ک: المکاسب طبع السید محمدکلانتر ج ۱ ص ۸۱.
۵.نظامی عروضی در مقاله طب راجع به قانون ابن سینا این مثل را به کار برده و می گوید از تمام کتب طب کفایت می کند.
این بنده حقیر نیز مکرر به دوستان گوشزد کرده ام که لازم است در هر رشته ای متون و منابع اصلی را شناسایی کرده و در تحصیل و تحقیق به سراغ آنها رفت. کتب دسته دوم و سوم معمولا موجب اتلاف وقت می شوند.برخی طلاب سنتی خوان گمان می کنند هرچه در ادبیات قبل از عصر حاضر نوشته شده ارزش خواندن دارد (به نحو موجبه کلیه)و هرچه در سالیان اخیر نوشته شده ارزش ندارد (به نحو سالبه کلیه) و این نگرش در هر دو بخش اشتباه است.خیلی از طلاب را می بینم که سالهاست هنوز حول جامع المقدمات می چرخند و گمان می کنند که حقیقتا علوم اولین آخرین در این دو جلد به ضمیمه حواشی آن جمع شده است و هر روز به دنبال تعلیقه یا حاشیه ای جدید بر این کتب می گردند!! غافل از اینکه این مجموعه ی گرانبها جامع مقدمات است نه جامع همه سطوح علم ! بعد از درس گرفتن کتب ضروری این مجموعه [شرح التصریف ، احدالعواملین و الکبری ، یکی از صمدیه ، هدایه و انموذج ] و مطالعه دقیقه سایر کتب آن ، باید به مراحل بالاتر ارتقاع پیدا کرد حرف های اصلی و مبانی اساسی در کتب بالاتر و علوم بعدی بیان شده است.
https://eitaa.com/joinchat/2499805228C7c39fe0c0c