🌺 حدیث جلسه ۱۰: «جایگاه برجسته والدین»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 عن امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«إِنَّ فَوْقَ كُلِّ بِرٍّ بِرّاً حَتَّى يُقْتَلَ اَلرَّجُلُ شَهِيداً فِي سَبِيلِ اَللَّهِ،
وَ فَوْقَ كُلِّ عُقُوقٍ عُقُوقاً حَتَّى يَقْتُلَ اَلرَّجُلُ أَحَدَ وَالِدَيْهِ».
و فی روایةٍ أخری: «إِيَّاكُمْ وَ دَعْوَةَ اَلْوَالِدِ! فَإِنَّهَا تُرْفَعُ فَوْقَ اَلسَّحَابِ حَتَّى يَنْظُرَ اَللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهَا، فَيَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اِرْفَعُوهَا إِلَيَّ حَتَّى أَسْتَجِيبَ لَهُ،
فَإِيَّاكُمْ وَ دَعْوَةَ اَلْوَالِدِ فَإِنَّهَا أَحَدُّ مِنَ اَلسَّيْفِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 حضرت میفرمایند: هرکار نیکی که تصوّر میشود، کار نیک بالاتر از آن هم وجود دارد.
عبادات، حسنات، اعمال خالصهای که انسان لوجه الله انجام میدهد، هر کدام مراتب دارند، و برّی بالاتر از شهادت در راه خدا وجود ندارد.
🍃 جفای به دیگران مراتبی دارد -در اينجا «عقوق» بمعنای گناهی است که متمثّل در جفای به دیگران است- و فوق هر جفاکردنی، جفاکردنی وجود دارد، و بالاترین عقوق این است که کسی یکی از والدین خود را به قتل برساند (نعوذ بالله).
🍃 در روایت دیگر از همین طریق آمده است: از دعای پدر برحذر باشید،
🌱 به معنای اینکه مراقب باشید که خیلی مهم است.
دعای پدر در ملکوت اعلی بالا میرود و دعائی مقبول است و از شمشیر -در بُرندگی- تیزتر است.
بنابراین، اگر دعای والد در حق فرزند انجام گیرد -چه علیه فرزند باشد و چه بهنفع او- گیرائی دارد.
فلذا قدر دعای پدر را باید بدانیم.
📚 النوادر، صفحه ۹۲؛ مرحوم راوندی
📆 ۲۲ آذر ۱۳۸۳ (جلسه ۱۰ مکاسب محرّمه).
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
5. غیبت.pdf
292.2K
🌺 متن جلسه ۱۰.۱ (غیبت)
🍃 ۱. آثار منفی غیبت
🍃 ۲. مباحث مرتبط با غیبت
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
مکاسب ۱. غیبت مؤمن.pdf
1.3M
🌺 جزوه جلسه ۱۰.۲ (غیبت)
📜 ۴. مراد از «مؤمن» در حرمت غیبت
🍃 مطرح شده توسط مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
جلسه ۷.۱. قواعد فقهی در ابواب اقتصادی؛ تکمله قواعد دالّ بر اسباب ضمان. ۱.mp3
10.6M
🎙جلسه ۷.۱. قواعد فقهی در ابواب اقتصادی
⏺ قواعد دالّ بر اسباب ضمان
🍃 توضیح اجمالی
📆 یکشنبه؛ ۱۴ مرداد ۱۴۰۳
#قواعد_فقهی_اقتصادی
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
🌺 حدیث جلسه ۷: «نجات از ايمان عاریتی، من مقصّرم»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [ابُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ] عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ قَالَ:
«أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ: "اَللَّهُمَّ لاَتَجْعَلْنِي مِنَ اَلْمُعَارِينَ وَ لاَتُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ"»
[قَالَ: قُلْتُ: «أَمَّا اَلْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ اَلرَّجُلَ يُعَارُ اَلدِّينَ، ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ»؛
فَمَا مَعْنَى لاَتُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ؟
فَقَالَ: «كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اَللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ؛ فَإِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِم فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَللهِ مُقَصِّرُونَ إِلّا مَنْ عَصَمَهُ اَللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»]
🖊 شرح حدیث:
🍃 فرمودند: اين دعا و درخواست را از خداى متعال زياد بكن!
1⃣ اولاً: بگو! «اَللَّهُمَّ لاَتَجْعَلْنِي مِنَ اَلْمُعَارِينَ!»
پروردگارا مرا از كسانی كه ايمان آنها عاريتی است قرار مده!
2⃣ «وَ لاَتُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ»
من را از حدّ تقصير خارج نكن.
🌱 «قيل: امّا المعارون فقدعرفت»،
شخصى به حضرت عرض كرد:
اينكه فرموديد: «لاتجعلني من المعارين»، معناى معارون را فهميديم.
🌱 «انَّ الرجل يعار الدين ثمّ يخرج منه».
معناى معارين اين است كه دين او عاريتی است،
اصيل و ريشه دار نيست، عميق نيست، مثل سَرِبار ماشين بارى كه بار را از همه طرف ريسمان كشی میكنند، گاهى چمدانی را بالاى بار میگذارند، اين را مىگويند سَرِبار،
در اولين دست انداز كه ماشين تكان خورد آن چمدان پايين مىافتد،
دين عاريتی اینطوری است، وقتی مشكلى پيش بيايد، به گردنهها، به دست اندازها كه انسان میرسد، دين او سرازير میشود، اين دين عاريتی است.
❓سپس میپرسد: «فما معنا لاتخرجني من التقصير؟»
✅ حضرت میفرماید: «كلُّ عملٍ تريد به الله تعالی فكن فيه مقصّراً عند نفسك»،
هر كارى كه براى خدا انجام میدهید، خود را در قبال پروردگار مقصر بدانيد،
اعتقاد پيدا نكنيد كه حقّ عبادت را، حقّ اطاعات را بهجا آورديد.
🌱 «فانّ الناس كلّهم في اعمالهم فيما بينهم و بين الله مقصّرون الاّ من عصمه الله (تعالى)».
جز اهل عصمت، همه مردم در قبال پروردگار مقصّرند، قادر به شكر نعمتهای الهى نيستند.
🍃 «فان تعدّوا نعمة الله لاتحصوها».
كثرت نعم الهى به قدرى است كه از ميزان درک و ظرفيت فهم ما بيرون است، اگر انسان بخواهد شكر اين نعمتها را بكند، همه عمر را هم كه مشغول باشد باز كم میآورد.
🍃 حضرت سيد الشهداء (سلام الله عليه) در دعای عرفه میفرماید: "اگر من يک نعمت از نعم تو را هم بخواهم شكر كنم تا آخر عمر نمیتوانم"،
يک نعمت را در نظر بگيريد، فقط سلامتى امروزتان را، نه فردا، و نه ديروز، همين را بخواهيد شكر كنيد نمىتوانيد؛
چون اين شكری كه میكنيد خودش يک نعمت و توفيق الهى است،
همه كس موفّق به شكر، ذكر و توجّه به خدا، نمیشوند،
موفق شديد، اين شد نعمت خدا، حالا اين نعمت را شكر كنيد.
اگر آنرا شكر كرديد باز يک نعمت ديگر است،
همينطور هلّم جرّاً تا آخر عمر،
چه برسد به همه نعمتهای الهی.
🛑 پس شكر نعم الهى ممكن نيست،
اين، اقلّ تقصيری است كه انسان ممكن است كرده باشد.
❌ حالا تقصير در رفتار، توجّه به غير خدا، طلب مطامع و حطام دنيا، تخلّف ها، زورگوئی ها، بد اخلاقی ها، كه ما خودمان توجّهى به آنها نمیکنيم، چه بسا از ما سر زده است،
پس ما هميشه مقصّريم، اين را فراموش نكنيم،
تا اگر نمازی خوانديد، شبى را به احياء گذرانديد، توسّل و گريه خوبى داشتيد، فوراً خوشحال شويد،
به اين عبادات مغرور نشويد، كه اغترار بالله از مهالک عظیمى است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۰۱؛ فیض کاشانی
📆 ۲۷ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۸ مکاسب محرّمه).
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
❇️ أسباب اخرى للضمان
للضمان أسباب متعددة كانت من جملتها اليد. و هناك أسباب اخرى له يجدر الالتفات إليها من جملتها:
أ- الاتلاف،
فان من أتلف مال غيره فهو له ضامن حتى لو لم يكن صاحب يد عليه، كمن رمى زجاجة الغير بحصاة و كسرها فإنّه ضامن لها لإتلافها و ليس لليد لعدم تحققها.
و المستند في ذلك ليس حديث «من أتلف مال الغير فهو له ضامن» فان ذلك لم يثبت كونه حديثا حتى على سبيل الارسال بل المستند المهم لذلك السيرة العقلائية الممضاة بعدم الردع.
ب- الأمر بالعمل،
فان من أمر غيره بعمل معيّن و لم يتبانيا على التبرع فهو ضامن متى ما قام الغير بالعمل، فلو فرض ان شخصا قال للبنّاء: ابن داري أو قال للحمّال: احمل متاعي الى البيت أو قال للخيّاط:
خط ثوبي أو قال للطبيب: عالج ولدي المريض و ما شاكل ذلك كان ذلك موجبا لضمان الآمر حتى و لو لم تتحقق اجارة و نحوها.
و المستند في ذلك هو السيرة العقلائية أيضا الممضاة بعدم الردع.
و هذا السبب للضمان قد لا نجد له اشارة في كلمات الاعلام خصوصا المتقدّمين منهم و لكن الأمر كما ذكرنا للسيرة العقلائية.
ج- الاقدام على الضمان.
و قد نقل الشيخ الأعظم في المكاسب هذا السبب للضمان كتوجيه لقاعدة ما يضمن بصحيحه يضمن بفساده، فالبيع إذا كان صحيحا فيه ضمان، بمعنى انّه لو تلف المبيع عند المشتري يكون تلفه من كيسه و لا حقّ له في الرجوع على البائع حتى و لو لم يكن التلف عن تفريط، و كذلك الحال لو اتضح فساد البيع لسبب و آخر فان تلف المبيع يكون على المشتري و لو لم يكن عن تفريط.
و لكن لما ذا ذلك و الحال ان المبيع مع افتراض فساد البيع ليس ملكا للمشتري ليكون تلفه منه بل هو ملك البائع؟
ان سبب ذلك على ما ذكر الشهيد الثاني في المسالك و الشيخ الطوسي في المبسوط هو التمسك بقاعدة الاقدام على الضمان.
هذا و لكن القاعدة المذكورة على ما أشار إليه الشيخ الأعظم:
«مطلب يحتاج الى دليل». و السيرة العقلائية لم يثبت انعقادها على الضمان بمجرّد الاقدام من دون تحقق الاتلاف أو اليد أو الأمر بالعمل.
د- الغرور،
بمعنى ان من غرّ غيره و أوقعه في الضمان يكون هو الضامن و يستقر عليه. فلو فرض ان شخصا قدّم طعاما إلى غيره موحيا له انّه ملكه و قد أباح له أكله فاذا أكله و اتضح بعد ذلك انّه لغير من قدّمه فمن حقّ المالك الرجوع على الآكل لقاعدة الاتلاف و لكن الآكل بدوره له الحق في الرجوع على من قدّمه له لقاعدة الغرور.
و يأتي البحث عن هذه القاعدة بشكل مستقل إن شاء اللّه تعالى.
ه- التسبيب لخسارة الغير.
و يأتي التحدّث عن ذلك ضمن قاعدة الغرور.
📚 "دروس تمهیدیة في القواعد الفقهية"؛ ذیل قاعده «علی الید»
🍃 تأليف: آیت الله ایروانی
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
جلسه ۷.۲. قواعد فقهی در ابواب اقتصادی؛ حلّ تطبیقات ضمان. ۱۴ مرداد ۱۴۰۳.mp3
7.36M
🎙جلسه ۷.۲. قواعد فقهی در ابواب اقتصادی
⏺ اسباب ضمان
🍃 حلّ تطبیقات ضمان
📆 یکشنبه؛ ۱۴ مرداد ۱۴۰۳
#قواعد_فقهی_اقتصادی
۱۴ مرداد ۱۴۰۳