🌺 حدیث جلسه ۵۰: «برادران ثقه و صفا، و برادران بگوبخند»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ اَلْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:]
قَامَ رَجُلٌ بِالْبَصْرَةِ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقَالَ: يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ! أَخْبِرْنَا عَنِ اَلْإِخْوَانِ.
فَقَالَ: «اَلْإِخْوَانُ صِنْفَانِ: إِخْوَانُ اَلثِّقَةِ، وَ إِخْوَانُ اَلْمُكَاشَرَةِ؛
فَأَمَّا إِخْوَانُ اَلثِّقَةِ فَهُمُ اَلْكَفُّ وَ اَلْجَنَاحُ وَ اَلْأَهْلُ وَ اَلْمَالُ، فَإِذَا كُنْتَ مِنْ أَخِيكَ عَلَى حَدِّ اَلثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَكَ وَ بَدَنَكَ، وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اُكْتُمْ سِرَّهُ وَ عَيْبَهُ، وَ أَظْهِرْ مِنْهُ اَلْحَسَنَ؛ وَ اِعْلَمْ أَيُّهَا اَلسَّائِلُ أَنَّهُمْ أَقَلُّ مِنَ اَلْكِبْرِيتِ اَلْأَحْمَرِ؛
وَ أَمَّا إِخْوَانُ اَلْمُكَاشَرَةِ فَإِنَّكَ تُصِيبُ لَذَّتَكَ مِنْهُمْ، فَلاَتَقْطَعَنَّ ذَلِكَ مِنْهُمْ، وَ لاَتَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ ضَمِيرِهِمْ، وَ اُبْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَكَ مِنْ طَلاَقَةِ اَلْوَجْهِ وَ حَلاَوَةِ اَللِّسَانِ».
🖊 شرح حدیث:
❓چه کسانی برادران هستند؟
دربارهی برادران برای ما توضیح بده!
🍃 در بعضی از روایات دارد «اخوان الصفا و اخوان المکاشرة»، بعضی برادرانِ ثقه یا صفا هستند، بعضی هم برادران مکاشره هستند.
🌱 مکاشره یعنی بگو بخند، اهل معاشرت، مینشینند گپ میزنند، حرف میزنند.
مکاشره این است.
1⃣ برادرانی که اخوان الثقةاند، اینها همه چیز تو هستند.
پناهگاه تو، چنین برادرانی هستند.
به منزلهی بالی هستند که به وسیلهی آن میتوانی پرواز کنی.
به منزلهی اهل، مثل فرزندان و برادران تو هستند.
مثل مال و ثروت تو محسوب میشوند.
🍃 اخوان الثقة، یعنی آن برادری که به او اعتماد داری، و پای فکر تو، هدف تو محکم ایستاده. او همه چیز توست.
وقتی برادری اینچنینی پیدا کردی، که اطمینان از همراهی او، همدلی او، همفکری او پیدا کردی؛ مالت را، جانت را در راه او مصرف کن!
با دوستان او، با کسانی که با او با صفا هستند، با صفا باش!
با دشمنان او، دشمن باش!
گاهی ما میگوییم جدا کنیم مسائل اساسی را از مسائل فرعی.
یک نمونهاش همین جاست، برادری با این خصوصیات، این اصل است، که با شما راهش و فکرش یکی است، دلش یکی است، جهتگیریاش یکی است.
باید قدر چنین شخصی را به همین شکلی که گفته شد بدانی!
از کبریت احمر کمیابتر است!
🌱 کبریت احمر، اصطلاحی بین کیمیاگرها است، آن چیزی که به وسیلهی آن، اکسیر را میسازند که میتواند مس را طلا بکند.
به چنین اکسیری، کبریت احمر میگویند، بسیار کمیابند.
2⃣ یک عدّه هم آنطور با تو نیستند، امّا دوستند، رفیقند، سلام علیک میکنند، بگو بخند میکنند، معاشرت میکنند، اینطور برادران را هم از چشم نینداز!
یعنی طوری نباشد که به کلّی این افراد را رها کنی!
بهرهی خودت را از اینها میبری، بهرهات را از آنها قطع نکن!
🍃 از آنها بهرهمند میشوی از دیدنشان، نشستنشان، گفتنشان، رفت و آمدشان.
تو هم همین بهره را به آنها بده!
دیگر دنبال اینکه در دلش چیست، نباش!
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۴۸؛ فیض کاشانی
📆 ۱۲ دی ۱۳۸۹ (جلسه ۳۸۸ مکاسب محرّمه)
جلسه ۵۲. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ مسألة، في ولایة الأب و الجدّ. ج۳، ص ۵۴۱. و أمّا الآیة الشریفة. ۷ خرداد ۱۴۰۳ .mp3
زمان:
حجم:
12.23M
🌺 حدیث جلسه ۵۲: «سه عامل تشکیلدهندهی زهد»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي اَلطُّفَيْلِ قَالَ] سَمِعْتُ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ:
«اَلزُّهْدُ فِي اَلدُّنْيَا قَصْرُ اَلْأَمَلِ، وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ، وَ اَلْوَرَعُ عَنْ كُلِّ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 زهدی که این همه دربارهاش روایت وارد شده است، و به آن تحریض شده است، اولش این است که:
1⃣ آرزوهای دور و دراز و افسانهوار را از ذهن خودت بیرون کنی! کوتاه کنی این آرزوها را.
❌ نه اینکه انسان هیچ آرزویی نداشته باشد.
گاهی انسان در ذهن خود یک خواستهای و یک آرزویی را آنچنان پرورش میدهد که در ذهن تحکیم میشود، و تبدیل میشود به یک هدف و یک آرمان قطعی.
و انسان برای رسیدن به آن، هر خلاف و هر کار زشتی را مرتکب میشود.
🍂 چند سال قبل از این در آمریکا یک جاسوس عالیرتبهی شوروی سابق را دستگیر کردند.
سالها در دستگاههای بالای آمریکا مشغول بود، و فرد عالیرتبهای بود، امّا خیانت میکرد.
برای دشمن آمریکا که آن روز شوروی بود، جاسوسی میکرد، او را گرفتند.
در بازجویی از او پرسیدند: تو که آمریکایی هستی، چه داعی داشتی که برخلاف مصالح کشور و میهن خودت عمل کردی؟
گفت: من آرزوی یک خانهی آنچنانی، یک ویلا داشتم، مثلاً یک خانهی سیصد متری، یک پول فوقالعاده لازم داشتم، این پول هم از این راه حاصل میشد.
آرزوی دور و دراز یعنی این.
آرزوی یک خانهی آنچنانی در دل او تبدیل میشود به یک هدف، که باید انسان خودش را بکشد برای اینکه به این هدف برسد!
و فرق نمیکند از چه راهی به هدف برسد: از راه حرام باشد، حلال باشد، یا خیانت باشد.
🍃 این است که در روایات متعدّدی فرمودند: "أَخوَف ما أخافُ علی أمّتی"، یکی طول أمل است.
که انسان همینطور آرزوها را در ذهن خودش بپروراند، تبدیل بکند به یک نقطهی ثابت در صفحهی وجود خودش، که باید همهی تلاشها را کرد برای اینکه به آن رسید.
معلوم است در چنین حالتی، انسان حق را ناحق میکند، دروغ میگوید، خیانت میکند، گناه میکند برای اینکه به آن برسد. این شده هدف.
✅ زهد این است که انسان این آرزو و خواستهی قلبی را به این شکل کنار بگذارد و دنبالش نباشد.
اگر گیرش آمد، بسیار خوب، شکر خدا را بکند.
امّا اینطور نباشد که یک آرزویی باشد که برای رسیدن به آن، هیچ مرز و حدّی را نشناسد.
2⃣ یکی دیگر از عوامل مشکّلهی زهد عبارت است از شکر هر نعمتی.
هر چه خدا به شما داده، این را شکر کنید.
🍃 خود شکر نعمت، ناگزیر توجه به نعمت را همراه خود دارد.
که انسان توجه کند این نعمتهای خدا را پیدا کند.
"و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها".
وقتی انسان دچار کمبود نعمت میشود، میفهمد این نعمت چه قدر بزرگ بود.
ما توجه نداریم به این نعمتها!
وقتی انسان توجه کرد به این نعمتها و معرفت پیدا کرد، قناعت پیدا میکند.
3⃣ سوّمی هم این است که از هر آنچه خدا برای تو ممنوع کرده، دامنت را برچینی.
🌱 ورع، یعنی کنارهگیری کردن، دامن برچیدن، دوری کردن.
این، میشود زهد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۳۶؛ فیض کاشانی
📆 ۱۳ آبان ۱۳۸۷ (جلسه ۲۴۲ مکاسب محرّمه).
📜 مطلب تکمیلی
🍃 فتوای امام خمینی (رضواناللهعلیه) و آیتالله سیستانی (حفظهالله)
مسألة ١٨ - يجوز إليه للأب و الجد للأب و إن علا أن يتصرفا في مال الصغير بالبيع و الشراء و الإجارة و غيرها،
و كلّ منهما مستقل في الولاية،
و الأقوى عدم اعتبار العدالة فيهما،
و لايشترط في نفوذ تصرفهما المصلحة، بل يكفي عدم المفسدة،
لكن لاينبغي ترك الاحتياط بمراعاتها،
و كما لهما الولاية في ماله بأنواع التصرفات لهما الولاية في نفسه بالإجارة و التزويج و غيرهما إلّا الطلاق، فلايملكانه بل ينتظر بلوغه،
و هل يلحق به فسخ عقد النكاح عند موجبه و هبة المدة في المتعة؟ وجهان بل قولان أقوالهما العدم،
و ليس لغيرهما من الأرقاب الولاية عليه حتى الأم و الأخ و الجد للأم فإنهم كالأجانب.
مسألة ١٩ - كما للأب و الجد الولاية على الصغير في زمان حياتهما كذلك لهما نصب القيم عليه لبعد وفاتهما، فينفذ منه ما كان ينفذ منهما على إشكال في التزويج،
و الظاهر اعتبار المصلحة في تصرفه، و لايكفي عدم المفسدة،
كما أن الأحوط فيه اعتبار العدالة، و إن كانت كفاية الأمانة و الوثاقة ليست ببعيدة.
مسألة ٢٠ - إذا فقد الأب و الجد و الوصي عنهما يكون للحاكم الشرعي -و هو المجتهد العادل- ولاية التصرف في أموال الصغار مشروطا بالغبطة و الصلاح، بل الأحوط له الاقتصار على ما إذا كان في تركه الضرر و الفساد،
و مع فقدان الحاكم يرجع الأمر إلى المؤمنين بشرط العدالة على الأحوط، فلهم ولاية التصرف في أموال الصغير بما يكون في فعله صلاح و غبطة، بل و في تركه مفسدة على الأحوط.
📚 تحریر الوسیلة
مسألة ۸۵: يجوز للأب و الجدّ للأب و إن علا التصرّف في مال الصغير بالبيع و الشراء و الإجارة و غيرها،
و كلّ منهما مستقلّ في الولاية فلا يعتبر الإذن من الآخر،
كما لا تُعتبر العدالة في ولايتهما،
و لا أن تكون مصلحة في تصرّفهما، بل يكفي عدم المفسدة فيه.
نعم إذا دار الأمر بين الصالح و الأصلح لزم اختيار الثاني إذا عُدّ اختيار الأوّل -في النظر العقلائيّ- تفريطاً من الوليّ في مصلحة الصغير، كما لو اضطرّ إلى بيع مال الصغير و أمكن بيعه بأكثر من قيمة المثل فلايجوز له البيع بقيمة المثل، وكذا لو دار الأمر بين بيعه بزيادة درهم عن قيمة المثل و زيادة درهمين -لاختلاف الأماكن أو الدلّالين أو نحو ذلك- لم يجز البيع بالأقلّ و إن كانت فيه مصلحة إذا عُدّ ذلك تساهلاً عرفاً في مال الصغير.
و المدار في كون التصرّف مشتملاً على المصلحة أو عدم المفسدة على كونه كذلك في نظر العقلاء لا بالنظر إلى علم الغيب، فلو تصرّف الوليّ باعتقاد المصلحة فتبيّن أنّه ليس كذلك في نظر العقلاء بطل التصرّف، ولو تبيّن أنّه ليس كذلك بالنظر إلى علم الغيب صحّ إذا كانت فيه مصلحة بنظر العقلاء.
📚 منهاج الصالحین
جلسه ۵۱. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۵۶. مقدّمة الواجب... تقسیمات الواجب... النفسيّ و الغیريّ... تذنیبان. ۷ خرداد ۱۴۰۳ .mp3
زمان:
حجم:
11.13M
🎙جلسه ۵۱. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... تقسیمات الواجب... النفسيّ و الغیريّ
ج۱، ص ۱۵۶؛ تذنیبان
📆 دوشنبه؛ ۷ خرداد ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۵۱: «خیرخواه و بدخواه تو»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي و التهذیب [عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلصَّلْتِ أَبُو اَلْعُدَيْسِ عَنْ صَالِحٍ قَالَ:] قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«يَا صَالِحُ! اِتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ، وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ؛
وَ لاَتَتَّبِعْ مَنْ يُضْحِكُكَ، وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ؛
وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اَللَّهِ جَمِيعاً فَتَعْلَمُونَ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 شخصی که حرفهایی به تو میزند و آن حرفها آنقدر تلخ است که تو را به گریه میآورد، امّا نیّت گوینده خیرخواهی توست، حرف او را قبول کن!
🍂 امّا از حرف کسی که حرفهای شیرینی میزند که لبهای تو را به تبسّم باز میکند و خوشت میآید، در حالی که آن شخص فریبگر است، نسبت به تو خیرخواهی ندارد، از روی بددلی و بدخواهی حرفی میزند به این خاطر که خوشت بیاید، از چنین شخصی پیروی نکن و پرهیز کن!
✅ وقتی پیش خدای متعال رفتید، آنجا حقایق دلهای یکدیگر را خواهیدفهمید.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۵۰؛ فیض کاشانی
📆 ۱۳ دی ۱۳۸۹ (جلسه ۳۸۹ مکاسب محرّمه)
جلسه ۵۳. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ مسألة، في ولایة الفقیه. ج۳، ص ۵۴۵. في ولایة الفقیه. ۸ خرداد ۱۴۰۳ .mp3
زمان:
حجم:
12.19M
🌺 حدیث جلسه ۵۳: «در امور دنیا به بالا نگاه نکن»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ عَمْرِو بْنِ هِلاَلٍ قَالَ] قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«إِيَّاكَ أَنْ تُطْمِحَ بَصَرَكَ إِلَى مَنْ فَوْقَكَ؛
فَكَفَى بِمَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) «فَلاٰتُعْجِبْكَ أَمْوٰالُهُمْ وَ لاٰ أَوْلاٰدُهُمْ»
وَ قَالَ: «وَ لاٰتَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلىٰ مٰا مَتَّعْنٰا بِهِ أَزْوٰاجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا»؛
فَإِنْ دَخَلَكَ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ، فَاذْكُرْ عَيْشَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)،
فَإِنَّمَا كَانَ قُوتُهُ اَلشَّعِيرَ، وَ حَلْوَاهُ اَلتَّمْرَ، وَ وَقُودُهُ اَلسَّعَفَ إِذَا وَجَدَهُ.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 برحذر باش از اينکه چشم خود را به سوی کسی که از تو در امور دنیا بالاتر است، متوجه کنی!
🌱 طُموح یعنی به بالانگریستن.
❌ در امور دنیا به بالا نگاه نکن!
ما نگاه میکنیم به کسانی که زندگیهای اشرافی دارند؛ خانهی آنچنانی، وسایل زندگی آنچنانی، پول آنچنانی.
وقتی به آنها نگاه میکنیم، بعد وضع خودمان را که نگاه میکنیم، میبینیم عجب، ما چه قدر کمبود داریم.
نه خانهی ما آنطوری است، نه لباس ما، نه کیسهی ما، جیب ما آنطوری است، نه وسایل زندگی.
به آنها که نگاه میکنیم، در خودمان احساس کمبود میکنیم.
احساس کمبود که شد، احساس نیاز به وجود میآید، و دنبال این نیاز انسان میدود.
عیب کار این است.
🍂 ما هم متأسفانه مبتلاییم.
🍃 در یک روایت دیگر دارد که به زیر دست خودت نگاه کن! به آن که از تو پایینتر است.
شما یک خانهای دارید هفتاد متری، نگاه کنید به آن کسی که خانه به دوش است.
اگرالآن به او بگویند که یک خانهی هفتاد متری به تو میدهند، از خوشحالی ممکن است سکته کند! به او نگاه کنید.
چرا به آن کسی نگاه میکنید که خانهی پانصد متری دارد؟
اگر انسان به پاییندست خودش در امور دنیوی و مادی نگاه کند، آن وقت میبیند عجب! چه قدر خدا نعمت به او داده. چه قدر زیادی داده است.
غالب خطاهایی که ما میکنیم در طلب امور مادی و امور دنیوی، ناشی از این است.
یک الگویی برای خودمان درست میکنیم آن بالا، الگو خیالی هم نیست، واقعی است.
در زندگی میبینیم افرادی را که از لحاظ سطح معیشت زندگی در آن بالا قرار دارند، به او نگاه میکنیم، خیال میکنیم که ما کم داریم.
چون کم داریم، پس باید به او برسیم.
اشکال کار اینجاست.
🍃 حضرت میفرمایند: برحذر باش!
ایّاک ان تَطمح بصرک الی من هو فوقک. فکفی بما قال الله تعالی لنبیّه.
در این مقوله آنچه خدای متعال در سورهی توبه آیهی ۵۵ به پیغمبرش فرموده است، کفایت میکند: «و لاتعجبک اموالهم و لا اولادهم».
زمان پیغمبر هم اعیان و اشراف بودند، خداوند میفرماید: تو را معجِب نکند، به شگفت در نیاورد، احساس حسرت و کمبود و میل و کشش پیدا نکنی نسبت به اینهایی که اموال فراوان و اولاد فراوانی دارند!
🍃 و قال: و لاتمدّنّ عینیک الی ما متّعنا به ازواجاً منهم زهرة الحیوة الدنیا.
حال، اگر چشممان افتاد به یک زندگی آنچنانی و زرق و برقدار و هوس کردیم، چه باید کرد؟
✅ حضرت میفرمایند: فإن دخلک من ذلک شیءٌ، اگر چنین چیزی برایت پیش آمد،
فاذکر عیش رسول الله (صلیاللهعلیهوآله).
به یاد بیاور زندگی پیغمبر را.
1⃣ فإنّما کان قوته الشعیر،
قوت او نان جو بود.
2⃣ و حلواه التّمر،
حلوا و شیرینی که برای تأمین قند بدن نیاز است، شیرینی او خرما بود،
همان خرمایی که در مدینه فراوان بود و به همه میرسید.
3⃣ و وَقوده السعف اذا وجده،
وسیلهی گرمای او هم سعف بود.
🌱 سعف، برگها و شاخههای درخت خرماست.
اذا وجده، آن هم وقتی که حضرت گیرش میآمد.
وقتی گیرش نمیآمد، عبا را به خودش میپیچید و سرما میخورد.
وقتی گیرش میآمد، یک سعفی روشن میکرد و گرم میشد.
✅ اينها واقعیتهای زندگی پیامبر است، اينها افسانه نیست.
این زندگی پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)،
آن هم که زندگی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) که همهی شما در منبرها بارها به ما مستمعینتان فرمودید!
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۳۷؛ فیض کاشانی
📆 ۱۴ آبان ۱۳۸۷ (جلسه ۲۴۳ مکاسب محرّمه).
جلسه ۵۴. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ مسألة، في ولایة الفقیه. ج۳، ص ۵۴۷. و قال النبيّ. ۹ خرداد ۱۴۰۳ .mp3
زمان:
حجم:
10.97M
🌺 حدیث جلسه ۵۴: «قناعت، و رضایت از قسمت الهی»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَنْهُ وَ عَنْ غَيْرِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: قَالَ لِرَجُلٍ:
«اِقْنَعْ بِمَا قَسَمَ اَللَّهُ لَكَ، وَ لاَتَنْظُرْ إِلَى مَا عِنْدَ غَيْرِكَ، وَ لاَتَتَمَنَّ مَا لَسْتَ نَائِلَهُ (لااستعناء له)؛ فَإِنَّهُ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ، وَ مَنْ لَمْ يَقْنَعْ لَمْ يَشْبَعْ، وَ خُذْ حَظَّكَ مِنْ آخِرَتِكَ.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 اگر توجه بشود به موقعیت صدور این روایت و امثال این روایت، پرمغزتر و پرمعناتر خواهد شد.
🌱 این، در آن دورانی است که عملهی خلفای جور و کسانی که با آنها رابطه داشتند، به برکت قدرت غاصبانهای که در اختیار گرفته بودند، غرق در نعمتهای گوناگون میشدند.
که انسان وقتی میخواند بعضی از اوضاع و احوال آن زمان را، واقعاً تعجب میکند.
آن کسانی که در این جهت قرار نداشتند، دچار زندگی سختی بودند.
مظهر همهی آنها، شیعیان بودند که هر جا میفهمیدند کسی شائبۀ ی پیروی از اهل بیت در او هست، او را به نحوی از انحاء از دستگاهها دور میکردند، از برخورداری ها محروم میکردند!
طبعاً در یک چنین شرایطی این وسوسه در دلها خیلی به وجود میآید که ببیند دیگران چه دارند.
🍃 در آن شرایط حضرت میفرماید:
"آنچه خدا برای تو قسمت کرده است، به آن قانع باش!"
"به آنچه در اختیار دیگران است نگاهنکن! به آنها دل نبند!"
"آرزو نکن آن چیزهایی را که به آنها دست نخواهی یافت"؛ یعنی به حسب وضع طبیعت و جریان روزگار، برای تو پیش نخواهد آمد.
❌ همینطور بنشینی در آرزوهای دور و دراز، بیهوده، بیمبنا، خودت را غرق بکنی.
خیال بافیهایی که در واقعیت زندگی هیچ اثری از آنها نیست.
🍃 هر کس قناعت کرد، سیر خواهد شد.
و هر کس قناعت نکرد، هرگز سیر نخواهد شد.
❇️ اگر روح قناعت در انسان نبود، همهی دنیا را هم که به او بدهند، باز سیر نمیشود، و یک چیز بیشتر میخواهد.
اوّل یک هدفی را در مقابل خودش قرار میدهد میگوید به اینجا برسم.
وقتی رسید، میبیند نه، این کم است! باز تشنهتر است.
🍃 که در یک روایت دارد دنیا مثل آب دریاست، هر چه بخوری تشنهتر میشوی!
واقعش هم همین است.
هر چه انسان برخوردار بشود، راغبتر، مایلتر، افزونطلبتر خواهد شد.
🍃 اگر در زندگی قناعت کرد و گفت: همین مقداری که زندگیمان را میگذرانیم کافی است، آن وقت انسان سیر میشود، دیگر احساس گرسنگی نمیکند، روح او دیگر گرسنه نخواهد بود.
🍃 در این کشمکش، زورآزمایی ها و دنیاطلبی ها، به آخرتت هم نگاه کن!
حظّت از آخرت را بگیر!
❌ خطر عمده این است که انسان در این کشمکش دنیاطلبی، که همینطور هر کسی سهم خودش را از دست دیگران بخواهد بگیرد، از آخرت فراموش کند.
اشکال کار این است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۳۸؛ فیض کاشانی
📆 ۱۹ آبان ۱۳۸۷ (جلسه ۲۴۴ مکاسب محرّمه).
جلسه ۵۲. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۵۸. مقدّمة الواجب... تقسیمات الواجب... النفسيّ و الغیريّ... و قد تُفصّي. ۹ خرداد ۱۴۰۳ .mp3
زمان:
حجم:
10.89M
🎙جلسه ۵۲. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... تقسیمات الواجب... النفسيّ و الغیريّ
ج۱، ص ۱۵۸؛ و قد تُفصّي
📆 چهارشنبه؛ ۹ خرداد ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲