eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
995 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃 (س)… 🌷 💠احترام زیادی برای سادات قائل بود و به من خیلی احترام میگذاشت؛ میگفت: "سارا جان،من تو را با هدف از خدا گرفتم.تو ساداتی و میخواستم به واسطه ی ازدواج با تو با حضرت زهرا(س) محرم بشوم…!! سعید عاشق حضرت زهرا(س) بود. حتی در دست نوشته هایش می دیدم که وقتی با خدا گفت و گو می کند، اینگونه ابراز کرده بود که :خدایا…!!!! دوست دارم نحوه شهادت حضرت زهرا(س) را درک کنم…یاریم بده " 🌷 🕊| @dosteshahideman 🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊
بگذار که در خـواب ، دلم خـوش باشـد ... شبهــا کمی از گوشه ى ذهنم رد شو ... شبت.بخیر.علمدار 🌹| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆 امروز پنج‌شنبه ☀️ ۴ بهمن ۱۳۹۷ هجرے شمسے 🌙 ۱۷ جمادی‌الاول ۱۴۴۰ هجرے قمرے 🎄 ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹ میلادے ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه: 🎗«لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبین»🎗 🎗«نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار»🎗 ☀️ روزتون منور به نگاه #شهید_محمود_رضا_بیضایی 🌤| @dosteshahideman
صبـــح و خورشیـد بهانه اند تو تنها دلیل چشمهای بیـدار منـی . . . #سلام_صبحت_بخیر_علمدار 🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ همیشہ همسرداری اش خاص بود ؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم ، لباس هایش را می چید و از من می خواست تا انتخاب ڪنم ؛ از طرف دیگر توجہ خاصی بہ مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می ڪرد ؛ بہ خاطر دل همسرش دل مادرش را نمی شڪست ؛ و یا بہ خاطر مادرش بہ همسرش بی احترامی نمی ڪرد... ✍ بہ روایت همسر شهید مدافع حرم مهدی نوروزی ؛ @dosteshahideman ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
⚘﷽⚘ ◈سعی کنید روضه حضرت زهرا(س)را هر ساله طبق سالهای قبل بگیرید... نگذارید این چراغ خاموش شود زیرا برکت زندگی و خانه است... @dosteshahideman ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ پائیزسال شصت ویک بود. باردیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بارنقل همه مجالس توسل ابراهیم به حضرت زهرا(س)بود. هرجامی‌رفتیم حرف ازابراهیم بود. خیلی ازبچه‌هاداستان‌ها وحماسه آفرینی‌های اورادرعملیات‌هاتعریف می‌کردند. همه آن‌هاباتوسل به حضرت صدیقه طاهره (س)انجام شده بود. به منطقه سوماررفتیم. به هرسنگری سرمی‌زدیم،ازابراهیم می‌خواستندکه برای آن‌ها مداحی کندوازحضرت زهرا(س)بخواند. شب بود،ابراهیم درجمع بچه‌های یکی ازگردان‌هاشروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطرخستگی وطولانی شدن مجالس گرفته بود. بعدازتمام شدن مراسم،یکی دونفرازرفقابا ابراهیم شوخی کردندوصدایش راتقلیدکردند، آن‌ها چیزهایی گفتندکه اوخیلی ناراحت شد. ابراهیم عصبانی شدوگفت: من مهم نیستم،این‌هامجلس حضرت راشوخی گرفتند،برای همین دیگرمداحی نمی‌کنم. هرچه می‌گفتم: حرف بچه‌هاروبه دل نگیر،آقاابراهیم توکارخودت روبکن،امافایده‌ای نداشت. آخرشب برگشتیم مقر،دوباره قسم خوردکه "دیگر مداحی نمی کنم. قبل از اذان صبح حس کردم کسی دستم را تکان میدهد چشمانم رابه سختی بازکردم. ابراهیم بالای سرم بود. من راصدازد وگفت:پاشو،الآن موقع اذانه. بلند شدم. باخودم گفتم: این باباانگارنمی‌دونه خستگی یعنی چی؟ البته می‌دانستم که اوهرساعتی بخوابد،قبل ازاذان بیدارمی‌شودومشغول نماز. ابراهیم بچه‌های دیگرراهم صدازد. بعد هم اذان گفت ونمازجماعت صبح رابرپا کرد. بعدازنمازابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعدهم مداحی حضرت زهرا(س) اشعارزیبای ابراهیم اشک چشمان همه‌ بچه‌ها راجاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم ازهمه بیشترتعجب کردم،ولی چیزی نگفتم. بعد ازخوردن صبحانه به همراه بچه‌هابه سمت سوماربرگشتیم. بین راه دائم درفکرکارهای عجیب اوبودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کردوگفت: می‌خواهی بپرسی بااین‌که قسم خوردم،چراروضه خواندم؟ گفتم:خوب آره،شمادیشب قسم خوردی که... پریدتوحرفم وگفت:چیزی که می‌گویم تازنده‌ام جایی نقل نکن. بعدکمی مکث کردوادامه داد:دیشب خواب به چشمم نمی‌آمد. امانیمه‌های شب کمی خوابم برد. یک‌دفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره (س)تشریف آوردندوگفتند: نگو نمی‌خوانم، ماتورا دوست داریم؛ هرکس گفت بخوان،تو هم بخوان... دیگرگریه امان صحبت کردن به او نمی‌داد😭 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا