eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
943 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت سیزدهم داستان دنباله دار #عاشقانه_ای_برای_تو: بی تو هرگز . برگشتم خونه ... اوایل تمام روز ر
⚘﷽⚘ قسمت چهاردهم داستان دنباله دار : من و خدای امیرحسین . من مسلمان شدم و به خدای امیرحسین ایمان آوردم ... آدرس امیرحسین رو هم پیدا کرده بودم ... راهی ایران شدم ... مشهد ... ولی آدرس قدیمی بود ... چند ماهی بود که رفته بودن ... و خبری هم از آدرس جدید نبود ... یا بود ولی نمی خواستن به یه خارجی بدن ... به هر حال این تنها چیزی بود که از انگلیسی حرف زدن های دست و پا شکسته شون می فهمیدم ... . . دوباره سوار تاکسی شدم و بهش گفتم منو ببره حرم ... دلم می خواست برای اولین بار حرم رو ببینم ... ساکم رو توی ماشین گذاشتم و رفتم داخل حرم ... . . زیارت کردن برام مفهوم غریبی بود ... شاید تازه مسلمان شده بودم اما فقط با خواندن قرآن ... و خدای محمد، خدای امیرحسین بود ... اسلام برای من فقط مساوی با امیرحسین بود ... . . داخل حرم، حال و هوای خاصی داشت ... دیدن آدم هایی که زیارت می کردند و من اصلا هیچ چیز از حرف هاشون نمی فهمیدم ... . بیشتر از همه، کفشدار پزشکی که اونجا بود توجهم رو جلب کرد ... از اینکه می تونستم با یکی انگلیسی صحبت کنم خیلی ذوق کرده بودم ... اون کمی در مورد امام رضا و سرنوشت و شهادت ایشون صحبت کرد ... فوق العاده جالب بود ... . . برگشتم و سوار تاکسی شدم ... دم در هتل که رسیدیم دست کردم توی کیفم اما کیف مدارکم نبود ... پاسپورت و پولم داخل کیف مدارک بود ... و حالا همه با هم گم شده بود ... . بدتر از این نمی شد ... توی یک کشور غریب، بدون بلد بودن زبان، بدون پول و جایی برای رفتن ... پاسپورت هم دیگه نداشتم ... . هتل پذیرشم نکرد ... نمی دونم پذیرش هتل با راننده تاکسی بهم چی گفتن ... سوار ماشین شدم ... فکر می کردم قراره منو اداره پلیس یا سفارت ببره اما به اون کوچه ها و خیابان ها اصلا چنین چیزی نمی اومد ... . کوچه پس کوچه ها قدیمی بود ... گریه ام گرفته بود ... خدایا! این چه غلطی بود که کردم ... یاد امام رضا و حرف های اون پزشک کفشدار افتادم ... یا امام رضا، به دادم برس ... ❤️| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۰۲ شهریور ۱۳۹۸ میلادی: Saturday - 24 August 2019 قمری: السبت، 22 ذو الحجة 1440 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم ☀️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ .امام باقر عليه السلام 🔰اَلنّاسُ رَجُلانِ: مَسْتَريحٌ بِالْمَوْتِ وَ مُسْتَراحٌ بِهِ مِنْهُ 🔻مردم بر دو دسته اند: آن كه با مرگ آسوده شود و آن كه با مرگش ديگران آسوده شوند. 📙معانى الأخبار، ص 290 📍با مرگ ما چه کسی راحت می شود؟ خودمان یا اطرافیان ما؟؟ 🌸| @dosteshahideman 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
وقتی دلمـ💔 از زمونه خسته میشه میام تو میشینم یکی یکی رد میشم از کنارتون🌷 عکس شما رو میبینم از درد دوری شما یه گوشه ای،میشینم و زار میزنم خسته شدم 😭 🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ زیارت عاشورای امروز کانال #دوست_شهید_من به نیابت از شهید مدافع وطن #شهیدان_پالیزوانی 🌷| @dos
⚘﷽⚘ زیارت عاشورای امروز کانال #دوست_شهید_من به نیابت از شهید مدافع وطن #شهید_عبدالمطلب _اکبری 🌷| @dosteshahideman
4_5802966447185461733.mp3
6.07M
⚜ زیارت عاشورا ⚜ روز سی وچهاوم چله 🌷| @dosteshahideman
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 💫دوم شهریور سالروز شهادت شهید اندرزگو💫 امام (ره):مانیمی ازانقلاب رااز این شهداداریم.اگر ده تن مدل او داشتیم دنیا تحت سلطه اسلام بود 🌸| @dosteshahideman 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهاردهم داستان دنباله دار #عاشقانه_ای_برای_تو: من و خدای امیرحسین . من مسلمان شدم و ب
⚘﷽⚘ قسمت پانزدهم داستان دنباله دار : دست های خالی . توی این حال و هوا بودم که جلوی یه ساختمان بزرگ، با دیوارهای بلند نگه داشت ... رفت زنگ در رو زد ... یه خانم چادری اومد دم در ... چند دقیقه با هم صحبت کردند ... و بعد اون خانم برگشت داخل ... . . دل توی دلم نبود ... داشتم به این فکر می کردم که چطور و از کدوم طرف فرار کنم ... هیچ چیزی به نظرم آشنا نبود ... توی این فکر بودم که یک خانم روگرفته با چادر مشکی زد به شیشه ماشین ... . انگلیسی بلد بود ... خیلی روان و راحت صحبت می کرد ... بهم گفت: این ساختمان، مکتب نرجسه. محل تحصیل خیلی از طلبه های غیرایرانی ... راننده هم چون جرات نمی کرده من غریب رو به جایی و کسی بسپاره آورده بوده اونجا ... از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... . . چمدانم رو از ماشین بیرون گذاشت و بدون گرفتن پولی رفت ... . . اونجا همه خانم بودند ... هیچ آقایی اجازه ورود نداشت ... همه راحت و بی حجاب تردد می کردند ... اکثر اساتید و خیلی از طلبه های هندی و پاکستانی، انگلیسی بلد بودند ... . . حس فوق العاده ای بود ... مهمان نواز و خون گرم ... طوری با من برخورد می کردند که انگار سال هاست من رو می شناسند ... . مسئولین مکتب هم پیگیر کارهای من شدند ... چند روزی رو مهمان شون بودم تا بالاخره به کشورم برگشتم ... یکی از اساتید تا پای پرواز هم با من اومد ... حتی با وجود اینکه نماینده کشورم و چند نفر از امورخارجه و حراست بودند، اون تنهام نگذاشت ... . . سفر سخت و پر از ترس و اضطراب من با شیرینی بسیاری تموم شد که حتی توی پرواز هم با من بود ... نرفته دلم برای همه شون تنگ شده بود ... علی الخصوص امیرحسین که دست خالی برمی گشتم ... . اما هرگز فکرش رو هم نمی کردم بیشتر از هر چیز، تازه باید نگران برگشتم به کانادا باشم ... . ❤️| @dosteshahideman
ارباب صدای قدمت می آید.... #اللهم_رزقنا_شفاعت_الحسین #یاحسین (ع)
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ زیارت عاشورای امروز کانال #دوست_شهید_من به نیابت از شهید مدافع وطن #شهید_عبدالمطلب _اکبری
⚘﷽⚘ زیارت عاشورای امروز کانال #دوست_شهید_من به نیابت از شهید مدافع وطن #شهید_سید مرتضی_دادگر درمزاری 🌷| @dosteshahideman
4_5802966447185461733.mp3
6.07M
⚜ زیارت عاشورا ⚜ روز سی وپنجم چله 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت پانزدهم داستان دنباله دار #عاشقانه_ای_برای_تو: دست های خالی . توی این حال و هوا بودم ک
قسمت شانزدهم داستان دنباله دار : اسیر و زخمی . از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ... . . مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... . . وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... . . هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... . اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... . . بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... . . چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... . . اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه .. ❤️| @dosteshahideman
1_36571538.mp3
2.98M
🎧 احساسی ✷♥️✷تو زینبیه، قیامته ✷♥️✷پس کی نصیبم 🎤 👌فوق زیبا 🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ روی دیوار قلبم کسی است که هرگاه دلم تنگ میشود به او خیره میشوم... 🌙 ❤️| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘💐﷽⚘💐 ❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🍂با #نورخود سرشت مراناب ناب کن 🌼من را برای #نوکری ات انتخاب کن 🍂هرچند #بدحساب شدم، بی وفا شدم😔 🌼اما مرا ز #گریه_کنانت حساب کن #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 @dosteshahideman
🌸🍃 🍃 ﷽⚘ نسیم، عطر تو را صبح با خودش آورد و گفت: روزی عُـــشاق با خداوند است 🍃🌸 #شهید_محمودرضا_بیضائی #سلام_صبحتون_شهدایی🌸🍃 🍃🌸 @dosteshahideman
🌺🌺🌺🌺🍀🍀🍀🍀 ⚘﷽⚘ 🌹امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: مَن اَرادَ اَن یکنَ اَقوی النّاسِ فَلیتَوکل علی اللهِ. هرکه می خواهد که قویترین مردم باشد.بر خدا توکل نماید. 📖 بحارالانوار،ج۷،ص۱۴۳ 🍃| @dosteshahideman 🌺🌺🌺🌺🍀🍀🍀🍀
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ زیارت عاشورای امروز کانال #دوست_شهید_من به نیابت از شهید مدافع وطن #شهید_سید مرتضی_دادگر د
⚘﷽⚘ زیارت عاشورای امروز کانال #دوست_شهید_من به نیابت از شهید لبنانی #شهید_جواد_مغنیه 🌷| @dosteshahideman
4_5802966447185461733.mp3
6.07M
⚜ زیارت عاشورا ⚜ روز سی وششم چله 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت شانزدهم داستان دنباله دار #عاشقانه_ای_برای_تو: اسیر و زخمی . از هواپیما که پیاده شدم پدرم ت
⚘﷽⚘ هفدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: فرار بزرگ . حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... هیچ کس ملاقاتم نیومد ... نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت ... حتی اجازه خارج شدن از اتاق رو نداشتم . دو ماه تمام، حبس توی یه اتاق ... ماه اول که بدتر بود ... تنها، زندانی روی یک تخت ... . . توی دوره های فیزیوتراپی، تمام تلاشم رو می کردم تا سریع تر سلامتم برگرده ... و همزمان نقشه فرار می کشیدم ... بالاخره زمان موعود رسید ... وسایل مهم و مورد نیازم رو برداشتم ... و فرار کردم ... . . رفتم مسجد و به مسلمان ها پناهنده شدم ... اونها هم مخفیم کردن ... چند وقت همین طوری، بی رد و نشون اونجا بودم ... تا اینکه یه روز پدرم اومد مسجد ... . پاسپورت جدید و یه چمدون از وسایلم رو داد به روحانی مسجد ... و گفت: بهش بگید یه هفته فرصت داره برای همیشه اینجا رو ترک کنه ... نه تنها از ارث محرومه ... دیگه حق برگشتن به اینجا رو هم نداره ... . . بی پول، با یه ساک ... کل دارایی و ثروت من از این دنیا همین بود ... حالا باید کشورم رو هم ترک می کردم ... . . نه خانواده، نه کشور، نه هیچ آشنایی، نه امیرحسین ... کجا باید می رفتم؟ ... کجا رو داشتم که برم؟ ... . ❤️| @dosteshahideman
🍃🌹🍃🌹 ⚘﷽⚘ است آرااااام😌 آرمیده اند دعایمان کنید تا هم آرام💗 گیریم 🌙 🍃| @dosteshahideman 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۰۵ شهریور ۱۳۹۸ میلادی: Tuesday - 27 August 2019 قمری: الثلاثاء، 25 ذو الحجة 1440 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام  🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ☀️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ❤️ بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم... 🌤 ❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ صبــح یعنے؛ طلـوعِ شـما بر مَدارِ بے قرارے مـن . . . 🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ✨امیرالمؤمنین علیه السلام 🔺وجود تو همان شمارش روزهای عمر تو است،هر روزی که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود می برد.⏱ 📙شرح غرر،3:77 🌸| @dosteshahideman