eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
940 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ مصاحبه با زائرین امام رضا علیه السلام در مورد یک میهمانی حتما ببینید ❤️ @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ مداحی که لکنت زبان دارد اما در هنگام مداحی برا اهل بیت علیهم السلام....... پیشنهاد میکنم نگاه کنید تا آخر 🙏🌹 @dosteshahideman🌷🌷🌷
⚘﷽⚘ اما ای دهر...! اگر رسم بر این است ڪہ صبر را جز در برابر رنـج نمـےبخشند و رضاے او نیز در صبــر است، پس این سر ما و تیغ جفاے تو... « شمربن ذی الجوشن » را بیاور و بر سینہ ما بنشان، تا سرمان را از قفا ببرد، و زینب را نیز بدین تماشاگہ راز بنشان... شهید سید مرتضی آوینی 🌹 @dosteshahideman🌸🌸🌸
⚘﷽⚘ 🔸مثل بچه ها زندگی میکرد خیلی ساده و به دور از تجملات. نمی پذیرفت درخانه حتی مبل🛋 داشته باشد؛ نه این که بخواهد به زهد کند و از روی تصنع باشد؛ روحیه اش😇 این طور بود! 🔹این اواخر در میدان روی چمن ها🌱 نشسته بودیم که پرسیدم: "با حقوق💰 پاسداری چطور میگذرد؟ " 🔸گفت: من راضی به گرفتن همین حقوق هم نیستم❌ دنبال کاری هستم که زندگی را بچرخاند و شغل برای نباشد!! 🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت سوم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: آرزوی بزرگ . پدرم همیشه آرزو داشت درس بخونه ...
⚘﷽⚘ قسمت چهارم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: اولین روز مدرسه . روز اول مدرسه ... مادرم با بهترین تکه های پارچه ای که داشتیم برام لباس درست کرد ... پدرم فقط تونست برام چند تا مداد و دفتر بخره ... اونها رو توی یه کیسه پارچه ای ریختیم ... و قبل از طلوع خورشید از خونه اومدیم بیرون ... پدرم با شوق تمام، چند کیلومتر ... من رو تا مدرسه کول کرد ... کسی حاضر نمی شد دو تا بومی سیاه رو تا شهر سوار کنه ... . . وارد دفتر مدرسه که شدیم ... پدرم در زد و سلام کنان وارد شد ... مدیر مدرسه نیم نگاهی کرد و بدون اینکه سرش رو درست بالا بیاره ... رو به یکی از اون مردها گفت ... آقای دنتون ... این بچه از امروز شاگرد شماست ... . پدرم با شادی نگاهی بهم کرد ... و دستش رو به نشانه قدرت تکان داد ... قوی باش کوین ... تو از پسش برمیای ... . . دنبال معلم راه افتادم و وارد کلاس شدم ... همه با تعجب بهم نگاه می کردن ... تنها بچه سیاه ... توی یه مدرسه سفید ... معلم تمام مدت کلاس، حتی بهم نگاه هم نمی کرد ... . من دیرتر از بقیه سر کلاس اومده بودم ... اونها حروف الفبا رو یاد داشتن ... من هیچی نمی فهمیدم ... فقط نگاه می کردم ... خیلی دلم سوخته بود ... اما این تازه شروع ماجرا بود ... . . زنگ تفریح، چند تا از بچه ها ریختن سرم ... هی سیاه بو گندو ... کی به تو اجازه داده بیای اینجا؟ ... و تقریبا یه کتک حسابی خوردم ... من به کتک خوردن از بزرگ تر ها عادت کرده بودم و کتک خوردن از دست چند تا بچه، چندان درد نداشت ... اما بدترین قسمت ماجرا زمانی بود که ... مداد و دفترم رو انداختن توی توالت ... دویدم که اونها رو در بیارم ... اما روی من و وسایلم دستشویی کردن ... . . دفترم خیس شده بود ... لباس های نو و و سایلم بوی ادرار گرفته بود ... دلم می خواست لهشون کنم اما یاد پدرم افتادم ... اینکه چقدر به خاطر مدرسه رفتنم کتک خورد و تحقیر شد ... چقدر دلش می خواست من درس بخونم ... و اون روز، تمام مسیر رو تا مدرسه ... سفارش کرده بود با هیچ کسی درگیر نشم... تا بهانه ای برای اخراجم از مدرسه نشه ... . . بدون اینکه کلمه ای بگم ... دست کردم و وسایلم رو از توی دستشویی در آوردم ... همون طور خیس، گذاشتم توی کیسه ... یه گوشه آویزون شون کردم و برگشتم توی کلاس ... . .🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ است⭐️ و چشم دنیـ🌏ــا خفته است و چشم 💖 باز بیدار باش برادر که هنگام است✊ 🌙 🌙 | @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۲۶ شهریور ۱۳۹۸ میلادی: Tuesday - 17 September 2019 قمری: الثلاثاء، 17 محرم 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام  🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 💞 ️جز در خانہ ے تو در نزنم جاے دگر نروم جز در کوے تو بہ مأواے دگر من کہ بیمار توأم ، درد مرا مے دانے جز وصال تو مرا نیست مداواے دگر 🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🌸 آگاه باش❗ ⚜ که هر چيز را امام و رهبری است ؛ ⚜ و امام زمين ، آن سرزمينی است ؛ 👈 که شيعه در آن سکونت دارد . 🌷 امام صادق عليه السّلام 🌷 📖 الكافی ، ج 8 ، ص 213 💻| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ خوشا آنان ڪہ یارشان شد صداقت در عمل گفتارشان شد.. بہ عباس اقتدا ڪردند و رفتند علمدار ســــردارشان شد سلاممممم صبح شماشهدا پسند😍 🔲| @dosteshahideman
1_33903810.mp3
2.83M
🎼 🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون 🎤🎤مجتبی رمضانی 🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🌹 شما را سفارش میکنم: مبادا رادرپیش حضرت باریتعالی سازید 🌺مبادا با دست را جهت به روی خود . 🌸| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 403 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: شهید محمود رضا بیضایی 🌸 @dosteshahideman🌹🌹🌹
⚘﷽⚘ بوسه رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بر شهید مدافع حرم محسن حججی 🌷 @dosteshahideman🌸🌸🌸
⚘﷽⚘ حضرت امام سجاد علیه السلام : عمّه ام، زینب، با وجود همه مصیبتها و رنجهایى كه در مسیرمان به سوى شام به او روى آورد، حتّى یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت. @dosteshahideman🌺🌺🌺
⚘﷽⚘ ڪوچڪ باش و " عاشــــق" ڪہ عشق خود مے دانـد آیین " بزرگ" ڪردنت را ... شهید احمد نظیف🌹🌹🌹 @dosteshahideman❤️❤️❤️
⚘﷽⚘ 🔸الهی! در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد، و خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد... 📕الهی نامه علامه حسن زاده آملی @dosteshahideman🌺🌺🌺
⚘﷽⚘ تمام اعمالی که انجام می‌دهیم، حتی اگر ذره‌ای و مثقالی باشد، به خودمان باز می‌گردد و بازتاب آنها را در زندگی خواهیم دید❗️ سوره زلزال 🌷 @dosteshahideman
💭 نیازمندیم 🙂 سرباز امام زمان (عج) توفضاے مجازے کم نیستا.. [••💚••] 💬|| @gharibjamandeh 🇮🇷خادم مادرمون حضرت زهرا میشی؟ 🙃
⚘﷽⚘ ‌ اگہ می‌خوای یہ روزی☝️ دورِ تابوتت بگـردن ؛ امـروز باید دور امام‌زمانت بگـردی ! ♥️ ❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ پروفایل عازم کربلا هستم...... @dosteshahideman
⚘﷽⚘ پروفایل جامانده ام دعایم کنید 😔😔😔 @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهارم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: اولین روز مدرسه . روز اول مدرسه ... مادرم با
⚘﷽⚘ . پنجم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: روزهای من . برگشتم سر کلاس ... در حالی که تمام بدنم بوی بدی می داد ... یکی از بچه ها با خنده از ته کلاس گفت ... عین اسمت بو گندویی ... ویزل ... و همه بهم خندیدن ... اولین بار که برای سرشماری و ثبت اسامی بومی ها به منطقه ما اومده بودن ... صاحب کارمون، اسم خانوادگی پدرم رو ویزل نوشته بود ... . . مدرسه که تعطیل شد ... رفتم توی دشتشویی ... خیلی آروم، دفتر و وسایلم رو شستم ... خیلی مراقب بودم که دفترم خراب تر از اینی که هست نشه ... لباس هام رو هم در آوردم و شستم و همون طور خیس تنم کردم ... رفتم توی آفتاب نشستم و منتظر پدرم شدم ... دلم نمی خواست توی اون وضع، من رو ببینه ... مطمئن بودم با دیدن اون وضع من، ناراحت میشه و قلبش می شکنه ... تا غروب آفتاب که پدرم از راه رسید ... لباس های منم توی تنم خشک شده بود ... . . تا فردا صبح که خبر ورود من به مدرسه پخش شد ... یه عده از والدین برای اعتراض اومدن مدرسه ... اما به خاطر قانون نتونستن من رو از مدرسه بیرون کنن ... از اونجا بود که فشارها چند برابر شد ... می خواستن کاری کنن با پای خودم برم ... . . پدرم، هر روز، چند ساعت قبل از طلوع خورشید ... من رو تا مدرسه همراهی می کرد ... و شب ها بعد از تموم شدن کارش میومد دنبالم ... من بعد از تعطیل شدن مدرسه ... ساعت ها توی حیاط می نشستم ... درس می خوندم و مشق هام رو می نوشتم تا پدرم برسه ... . . هر سال، دفترها، برگه ها و کتاب های بچه های بزرگ تر رو ... آخر سال، از توی سطل های زباله در می آوردم ... حتی پاکت های بیسکوئیت یا هر چیزی رو که بشه روش نوشت رو جمع می کردم ... . . سرسختی، تلاش و نمراتم ... کم کم همه رو تحت تاثیر قرار داد ... علی رغم اینکه هنوز خیلی ها از من خوششون نمی اومد ... اما رفتار، هوش و استعدادم ... اهرم برتری من محسوب می شد ... . بچه ها کم کم دو گروه می شدن ... یه عده با همون شیوه و رفتار قدیم باهام برخورد می کردن ... و تقریبا چند بار توی هفته کتک می خوردم ... و یه عده رفتار بهتری باهام داشتن ... گاهی باهام حرف می زدن ... اگر سوالی توی درس ها داشتن می پرسیدن ... . قدرت بدنی من از بقیه بیشتر بود ... تقریبا توی مسابقات ورزشی، همیشه اول می شدم... مربی ورزش، تنها کسی بود هوام رو داشت ... همین هم باعث درگیری های بیشتر و حسادت های شدیدی می شد ... . . و به هر طریقی که بود ... زمان به سرعت سپری می شد ... . . پ.ن: ویزل یعنی راسو ... 🔲| @dosteshahideman .
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
1_58088076.mp3
25.67M
میخوام امشب🌙 دوباره یـادی کنـیم از 💔 🎧 🎤 🌹| @dosteshahideman