فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
شهید محمودرضا بیضائی از آغاز جنگ سوریه بصورت داوطلبانی عازم سوریه شد ..
🌹| @dosteshahideman
1_101154408.m4a
9.14M
کربلایی سید رضا نریمانی
غریب گیر آوردنت...
🌷| @dosteshahideman
هدایت شده از Rezvaan 🇵🇸 رِضْـــــــــوَآن
🔴 ثبت نام سراسری خادم الشهداء 🔴
🧔🏻 برادران و خواهران 🧕🏻
🔷 مهلت ثبت نام:
🔸از امروز ۲۳ تا ۲۹ آذرماه ۱۳۹۸
✅ ثبت نام در پایگاه اینترنتی کوله بار
👇🏻👇🏻👇🏻
🔸 khademin.koolebar.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
#قراردمغروب
💚 بریم مشهدالرضا 💚
🌾بگیرپروبال و منو 😭😭
🎤 #حسنعطایی
#رزقمعنوی
🌾 @dosteshahideman🌾
🌷🌾
🌾🌷🌾
🌷🌾🌷🌾
⚘﷽⚘
#تلنگر
جا ماندن از کربلا برای خیلیا جای حسرت داره اما جا ماندن از لشکر یوسف زهرا دغدغه چند نفره؟؟؟
به نظرم همین دو خط اونقدر جای حرف داره که بابتش #فکر کنید....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
دست به دامان شهدایم...♥️
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#اندکی_تامل
میگفت: حواست به دو تا چیز باشه
اول↜نماز اول وقتت...
دوم↜جلوی چشمت بگیر...
بقیش درست میشه...!
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
خاطره ای زیبا و کوتاه از #شهیدمدافعحرممحمودرضابیضائے🌷
یکبار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر حاج همت روی کمدش اشاره کرد و گفت: وصیت من، همان جمله ی حاج همت است.
" با خدای خود پیمان بستهام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم."
همین هم شد تا شهادتش برای اهدافش آرام و قرار نگرفت.
🕊| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
برای محمودرضا / بیست و چهار
🌷به بچههای بسیج خیلی اعتقاد داشت. یکبار در مورد عملکرد بچههای بسیج در فتنه ۸۸ صحبت میکردیم، با هیجان تمام در مورد بسیجیهای اسلامشهری و اینکه سخت پای کار اسلام و انقلابند گفت. خیلی این بچهها را دوست داشت. خودش هم یک بسیجی تمام عیار بود؛ بسیجی وسط معرکه بود و مثل من نبود که فقط توی پستوی خانه بسیجی باشد. در ایام آشوب خیابانهای تهران، گاهی تنهایی میرفت توی شلوغی. چند بار بشدت خودش را به خطر انداخته بود برای همین آنروزها خیلی نگرانش میشدم. در یکی دو هفته اول بعد از اعلام نتایج انتخابات که آشوبگرها خیابان آزادی را شلوغ کرده بودند با او تماس گرفتم و گفتم کجایی؟ گفت: توی خیابان! گفتم: چه خبر است آنجا؟ گفت: امن و امان. گفتم: این کجایش امن و امان است؟ بعد به او گفتم که توی خبرگزاریها دارم اخبار را میخوانم و اوضاع خوب نیست اصلا. گفت: نگران نباش. گفتم: چرا؟ گفت: بسیجی زیاد است!
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
سلام دوستان عزیز🌸
توضیحاتی در مورد داستان نسل سوخته تقدیم حضورتون میشه❤️
💯داستانی که هرشب با یک قسمتش در خدمت شما هستیم واقعی است
✍نویسنده: #شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
تمام داستانهایی که از ایشون نقل شده،واقعی میباشد🌹
مقدمه نویسنده که در ابتدای داستان اومده ودوباره تکرارش میکنیم😊👇
این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ... و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ...با تشکر و احترام
سید طاها ایمانی
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت سی ام داستان دنباله دار نسل سوخته: دعوتنامه اون شب ... بالشتم از اشک شوق خیس بود ... از شا
⚘﷽⚘
قسمت سی و یکم داستان دنباله دار نسل سوخته: هدیه خدا
عید نوروز ... قرار بود بریم مشهد ... حس خوش زیارت ... و خونه مادربزرگم ... که چند سالی می شد رفته بود مشهد...
دل توی دلم نبود ... جونم بود و جونش ... تنها کسی بود که واقعا در کنارش احساس آرامش می کردم ...
سرم رو می گذاشتم روی پاش ... چنان آرامشی وجودم رو می گرفت که حد نداشت ... عاشق صدای دونه های تسبیحش بودم ...
بقیه مسخره ام می کردن ...
- از اون هیکلت خجالت بکش ... 13، 14 سالت شده ... هنوز عین بچه ها می مونی ...
ولی حقیقتی بود که اونها نمی دیدن ... هر چقدر زندگی به من بیشتر سخت می گرفت ... من کمر همتم رو محکم تر می بستم ... اما روحم به جای سخت و زمخت شدن ... نرم تر می شد ...
دلم با کوچک تکان و تلنگری می شکست ... و با دیدن ناراحتی دیگران شدید می گرفت ... اما هیچ چیز آرامشم رو بر هم نمی زد ... درد و آرامش و شادی ... در وجودم غوطه می خورد ... به حدی که گاهی بی اختیار شعر می گفتم ...
رشته مادرم ادبیات بود ... و همه ... این حس و حالم رو به پای اون می گذاشتن ... هر چند عشق شعر بودن مادرم ... و اینکه گاهی با شعر و ضرب المثل جواب ما رو می داد ... بی تاثیر نبود ... اما حس من ... و کلماتم ... رنگ دیگه ای داشت ...
درد، هدیه دنیا و مردمش به من بود ... و آرامش و شادی ... هدیه خدا ...
خدایی که روز به روز ... حضورش رو توی زندگیم ... بیشتر احساس می کردم ... چیزهایی در چشم من زیبا شده بود... که دیگران نمی دیدند ... و لذت هایی رو درک می کردم... که وقتی به زبان می آوردم ... فقط نگاه های گنگ ... یا خنده های تمسخرآمیز نصیبم می شد ...
اما به حدی در این آرامش و لذت غرق شده بودم ... که توصیفی برای بهشت من نبود ...
از 26 اسفند ... مدرسه ها تق و لق شد ... و قرار شد همون فرداش بزنیم به جاده ... پدرم، شبرو بود ... ایام سفر ... سر شب می خوابید و خیلی دیر ساعت 3 صبح ... می زدیم به دل جاده ...
این جزء معدود صفات مشترک من و پدرم بود ... عاشق شب های جاده بودم ... سکوتش ... و دیدن طلوع خورشید ... توی اون جاده بیابانی ...
وضو گرفتم ... کلید ماشین رو برداشتم ... و تا قبل از بیدار شدن پدرم ... تمام وسایل رو گذاشتم توی ماشین ... و قبل از اذان صبح ... راه افتادیم ...
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
بی تو هر #شب
چہ ڪَـ💫ـران میڪَـذرد ...
گاهی بہ خیالـ💭 و ...
بسیار بہ #دلتنگی ...!!!
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
🌙 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۲۴ آذر ۱۳۹۸
میلادی: Sunday - 15 December 2019
قمری: الأحد، 18 ربيع ثاني 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
#روزتون_منور_به_یاد_شهید_محمود_رضا_بیضایی
☀️ | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
من منتظرم صبح دل انگیزبیایدتو بیایی
سرمستی پیوسته و لبریز بیاید تو بیایی
دریا به خرامان قدمهای تو آرام بگیرد
آهنگ لب ساحل وشالیز بیاید تو بیایی
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
❤️ | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#حدیث_روز
🌸امیرالمؤمنین علیه السلام
زمانی که #مهدی ظهور کند،
زمین چنان برکات و گنج هایش را خارج می کند که دیگر فقیری یافت نمی شود که به آن صدقه دهند.😍☘
📙بحارالانوار؛ج53،ص338
❤ تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📌برگےازخاطرات
تو آموزش باهم آشنا شدیم یادمه یکم آبان باهم رفتیم تهران.
یک شب تهران موندیم یکی از بچه ها یه برگه پیدا کرد آورد پیشمون وقتی برگ رو برگردوند دیدم عکس سه تا شهید روش چاپ شده بابک برگ رو گرفت و کلی گریه کرد
گفت یعنی میشه منو بخرید؟
یکی از دوستان گفت بابک ان شاءالله اول تو شهید بشی بعد من
الان که اون دوستم رو میبینم میگه ای کاش میگفتم اول من شهید شم بعد بابک....
راو ے:دوستشهید
مدافع حرم
#شهیدبابکنورےهریس🌷
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌷 | @dosteshahideman
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷🕊🌷
⚘﷽⚘
#راز_این_عکس
🌷آسمانی🌷
💠در کربلای پنج جلوی چند
تانک فریادش بلند شد:
یا ابا عبدالله ! شاهد باش
جلوی دشمنانت ایستادم...
پانزده ساله بود که،
پر کشید و آسمانی شد.
#شهدایی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
رنگ بآختھ ایم
بعدازشمــآ↓
از خآڪـے...
بھ رنگهاےدنیـآ↭🥀
#یاد_شهدا_با_صلوات ❤️
🌷| @dosteshahideman