⚘﷽⚘
🚨ولایتپذیری؛ بزرگترین امتحانِ امروز
حاج حسین یکتا: امروز اگه به من بگید بزرگترین امتحانی که داریم میشیم چیه؟ من میگم بچهها یه امتحان بیشتر نمیشیم! و اون یه امتحان چیه؟ #ولایت_پذیری از آقا.
شهدا تمرین کردن ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در آقا روحالله(ره)، ما باید تمرین کنیم ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در حضرت آقا.
این دفعه دیگه با چون و چرا سوراخ میشه! که چرا آقا نمیگه؟ چرا آقا یه کاری نمیکنه؟ اگه آقا یه کاری میکرد. از همینجا لایهی اوزونِ ولایتیِ ما سوراخ میشه! از چراها سوراخ میشه
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
● دیدار ماندگار حاج قاسم سلیمانی با
آیت الله جوادی آملی
بعد از تو دنیا دیگه اون دنیای سابق نخواهد شد، انگار تعادلش به هم خورده...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
چطور امام رضا ع پدر رو شرمنده خانوادش نکرد...
امام رضا جانم خیلی دلتنگتم اقا❤️
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
هوالرحمن
.
💢#آخوندا ما رو ول نمی کنند...-
.
یکی از #اساتید ریاضی #دانشگاه_تهران نقل میکرد:
.
قرار بود جمع منتخبی از اساتید و #نخبگان ریاضی برای شرکت در #کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن.
.
وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه #روحانی تو هواپیماست.
.
به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.😒
.
رفتم پیشش نشستم بهش گفتم: حاج آقا اشتباه سوار شدید #مکه نمیره😝
گفت: میدانم🤗
گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین😏
گفت: میدانم
دیدم کم نمیاره.
.
جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید.
اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.
.
از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه.
.
گفتم: #حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.😂
.
دوباره خوابیدم.😴
بیدار که شدم دیگه نمی نوشت، گفتم چی شد؟
.
📝برگه رو بهم داد و گفت:
سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.😁
.
شوکه شده بودم
ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من #حسن_زاده_آملی هستم از قم.........
.
بعدها فهمیدم که به ایشون لقب #ذوالفنون را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.
.
تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از #پروفسور های #فرانسه و سایر کشور های #اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.
.
حالا نظر این عالم بزرگ درباره رهبر معظم #انقلاب #امام_خامنه ای مدظله العالی:
.
"گوش تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان #حجت_بن_الحسن(عج) است." .
این جملات وقتی بیش تر معنا پیدا می کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت ا... طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن زاده فرموده اند: حسن زاده را کسی نشناخت جز #امام زمان.🌹🌹🌹
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
یه جوری خوب باش
که وقتی دیدنت بگن:
این زمینی نیست
قطعا#شهیدمیشه...♥️ ツ
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
تورو خدا اینو ببینید و با وجدان تون قضاوت کنید🌹
سخنرانی استاد علی اکبر رائفی پور 🌹
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
کلیپ بسیار زیبا از
#آقا_محمود_رضا
#دانلود
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
⚠️ آثار مخرب بد پوششی بر مغز انسان🔻
🔸ترشح بیش از حد کورتون و پوکی استخوان تنها بخشی از رواج بد پوششی در جامعه است❗️
💊متخصصین #نوروساینس توضیح میدهند!
_حجاب_فاطمے ❤️
پیشنهاد دانلود 🌹
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه 🌷هر شب به
⚘﷽⚘
💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش:
🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه
🌷هر شب به نیابت از یک شهید.
🔸شب پنجم
🌹#شهید_والامقام
🌹#احمد_محمد_مشلب
📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#طلب_منجی_موعود
#به_تو_محتاجیم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
#سلام_علیکم
اگر کسی تمایل به خادمی شهدا داره به این آیدی پیام بده چون یک ادمین میخوام برای معرفی شهدا ویک ادمین هم برای تبادل.
اجرتون با سیدالشهداء
@gharibjamandeh
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهل و شش باورم نمی شد ... لالا مقابل من نشسته ... سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... و من بی
⚘﷽⚘
قسمت چهل و هفت :: تابیکران جبهه جنگ نرم
قسمت چهل و هفت
به سختی بغض گلوش رو فرو داد ...
- من و کریس از زمانی که وارد گنگ شد با هم دوست شده بودیم ... خیلی بهم نزدیک بودیم ... تا اینکه کم کم ارتباطش رو با همه قطع کرد ... شماره تلفنش رو هم عوض کرد ...
دیگه هیچ خبری ازش نداشتم تا حدودا یه ماه قبل از اون روز ...
اومد سراغم و گفت ... مچ دو تا از بچه های دبیرستان رو موقع پخش مواد گرفته ... ازم می خواست کمکش کنم پخش کننده اصلی دبیرستان رو پیدا کنه ...
- چرا چنین چیزی رو از تو خواست و نرفت پیش پلیس؟ ...
سکوت سختی بود ... هر چه طولانی تر می شد ضعف بیشتری بدنم رو فرا می گرفت ...
- اعتقاد داشت اون طرف فقط داره از نیاز اونها سوء استفاده می کنه ... اونها نمرات شون در حدی نبود که بتونن برای کالج و دانشگاه بورسیه بشن ... وضع مالی شون هم عالی نبود که از پس خرج کالج بر بیان ... هیچ دانشگاه خوبی هم مجانی نیست ...
کریس گفت اگه یکی جلوی اونها رو نگیره ... اون طرف، زندگی اونها و آینده شون رو نابود می کنه ... اینطوری هرگز نمی تونن یه زندگی عادی رو تجربه کنن و اگه برای خروج از گروه دیر بشه ... نه فقط زندگی و آینده شون ... که ممکنه جون شون رو از دست بدن ...
با خودشون هم حرف زده بود ... اما اونها نمی تونستن مثل کریس شرایط رو درک کنن و واقعیت رو ببینن ...
چون پول نسبتا خوبی بود حاضر نبودن دست بردارن ... فکر می کردن تا وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل بشن به این کار ادامه میدن بعدم ولش می کنن ... نمی دونستن این راهی نیست که هیچ وقت پایانی داشته باشه ...
- قتل کریس کار اونها بود؟ ...
- نه ...
اشک توی چشم هاش حلقه زد ...
- من خیلی سعی کردم جلوش رو بگیرم ... اما اون حاضر نبود عقب بکشه ... می گفت امروز دو نفرن ... فردا تعدادشون بیشتر میشه ...
و اگه این طمع و فکر که از یه راه آسون به پول زیاد برسن ... بین بچه ها پخش بشه ... به زودی زندگی خیلی ها به آتش کشیده میشه ...
آخرین شب بین ما دعوای شدیدی در گرفت ... قبول نمی کرد سکوت کنه و چشمش رو روی همه چیز ببنده ... بهش گفتم حداقل بره پیش پلیس ... یا از یه تلفن عمومی یه تماس ناشناس با پلیس بگیره ... اما اون می گفت اینطوری هیچ کس به اون بچه ها یه شانس دوباره نمیده ... اونها بچه های بدی نیستن و همه شون فریب خوردن ... نمی تونن حقیقت رو درست ببینن ... اما احتمالش کم نیست که حتی از زندان بزرگسالان سر در بیارن ... می خواست هر طور شده اونها رو نجات بده ...
از هم که جدا شدیم ... یه ساعت بعدش خیلی پشیمون شدم ... داشتم می رفتم سراغش که توی یکی از خیابون های نزدیک خونه شون دیدمش ... دنبالش راه افتادم و تعقیبش کردم ...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهل و هفت :: تابیکران جبهه جنگ نرم قسمت چهل و هفت به سختی بغض گلوش رو فرو داد ... - من و
⚘﷽⚘
قسمت چهل و هشت :: تابیکران جبهه جنگ نرم
قسمت چهل و هشت
- حدود ساعت 8 شب بود که رفت بیمارستان ... وقتی اومد بیرون رفتم سراغش ... مطمئن بودم رفتنش اونجا یه ربطی به ماجرای مواد داشت ... هر چی بهش اصرار کردم ... اولش چیزی نمی گفت ... اما بالاخره حرف زد ...
می خواست ماجرا رو به آقای ساندرز بگه تا با اون بچه ها صحبت کنه ... و یه طوری قانع شون کنه که از این کار دست بردارن ...
نمی دونست باید چی کار کنه ... خیلی دو دل بود ... مدام به این فکر می کرد اگه بره پیش پلیس چه بلایی ممکنه سر اون بچه ها بیاد ... برای همین رفته بود سراغ ساندرز ... اما بدون اینکه چیزی بگه برگشت ...
وقتی ازش پرسیدم چرا ... هیچی نگفت ... فقط گفت ... آقای ساندرز شرایط خاصی داره ... که اگر ماجرا درست پیش نره ممکنه همه چیز به ضررش تموم بشه ... نمی خواست ساندرز به خاطر حمایت از کریس آسیب ببینه و بلایی سرش بیاد ... برای همین تصمیم گرفت چیزی نگه ...
اون شب ... من تا صبح نتونستم بخوابم ... من خیلی کریس رو دوست داشتم ... خیلی ...
مخصوصا از وقتی عوض شده بود .. یه طوری شده بود ... می دونستم واسه من دیگه یه آدم دست نیافتنی شده ... خوب تر از این بود که مال من بشه ... اما نمی تونستم جلوی احساسم رو بگیرم ...
صبح اول وقت ... رفته بودم جلوی مدرسه شون ... می خواستم بهش بگم تو کاری نکن ... من میرم پیش پلیس و طعمه میشم ... حاضر بودم حتی به دروغم که شده به خاطر نجات اون برم زندان ... می ترسیدم بلایی سرش بیاد ... که دیدم داشت با اون مرد حرف می زد ...
خیلی با محبت دستش رو گذاشته بودی روی شونه کریس و با هم حرف می زدن ... برگشت سمت ماشینش ... و ...
همه چیز توی یه لحظه اتفاق افتاد ... کریس دو قدم به سمت عقب تلوتلو خورد ... و افتاد روی زمین ... انگار تو شوک بود ... هنوز به خودش نیومده بود ... سعی کرد دوباره بلند بشه ... نیم خیز شده بود ... که این بار چند ضربه از جلو بهش زد ...
همه جا خون بود ... از دهن و بینی کریس خون می جوشید ...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
میان #مـن
و این بغضِ😢 بی قـرار
جای تـ♥️ـو
#خالیست
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۵ فروردین ۱۳۹۹
میلادی: Monday - 13 April 2020
قمری: الإثنين، 19 شعبان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹غزوه بنی مصطلق، 5_6ه-ق
📆 روزشمار:
▪️11 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️20 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️25 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️28 روز تا اولین شب قدر
▪️29 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
سلام 🤚
صبحتون بخیر و به عافیت و مهدوی پسند🌺
خوشحالم امروز رو هم در خدمت شما دوستان و همراهان کانال هستم ❤️
امیدوارم حالتون خوب باشه و سرشار انرژی باشین 😉
امروز رو هم در کنار هم باشیم انشاءالله. 🙏
یکی از کلیپ های قشنگ آقا محمودرضا رو هم تقدیم شما بهترین ها میکنم 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
کلیپ آقا #محمودرضا
#دانلود
👌همونی که قولش رو بهتون داده بودم ☺️😍
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#سخن_ناب👇
حاج حسین یکتا:
👌بچهها به خدا از شهدا جلو میزنید،😳
اگه کوفتِتون بشه لذَّتِ گناه کردن!
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ روزانه🌸🍃 9 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محمود_رضا_بیضائی •┈┈••✾•🌷🍃🌸
⚘﷽⚘
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ روزانه🌸🍃
10
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_7112305.mp3
3.52M