eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
940 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
عمل این هفته ات جوری بود که امام زمانت (عج) ببینه...👀😔 "خجالت نکشی؟!"⁉️ یابازم با گناهات سیلی زدی تو صورت پسر فاطمه (عج)؟😒😏 @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عفیف باشیم... زن و مرد در اتاقی که کسی در آن رفت و آمد نمی کند، قرار نگیرید! پروتکلی از انجمنtrue love waits است! دنباله روی غرب نباشیم @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۰۶ دی ۱۳۹۹ میلادی: Saturday - 26 December 2020 قمری: السبت، 11 جماد أول 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️22 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️32 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️39 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️48 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ دگر فرقی ندارد ... جمعه و شنبه ... فقط برگرد گرفتاریم ما ... از دست این ... هجران طولانی سلام موعـ❤️ـود مهربانم ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ فڪرم بہ مُنتهــاے نمےرسد ! ڪز هر چہ درخیال من آمد نڪوتـــــری ... 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔅 📖 صفحه 594 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕ 🔅 علیه السلام: ✍️ الشِّتاءُ رَبِيعُ المُؤمِنِ، يَطُولُ فيهِ لَيلُهُ فَيَستَعِينُ بهِ على قِيامِهِ، ويَقصُرُ فيهِ نَهارُهُ فَيَستَعِينُ بهِ على صِيامِهِ 🔴 زمستان، بهار مؤمن است؛ شبهايش طولانى است و براى عبادتِ نيمه شب از آن كمک مى‌گيرد و روزهايش كوتاه است و براى روزه گرفتن از آن مدد مى‌جويد. 📚 ميزان الحكمه جلد ۲ صفحه ۱۶۸۹ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|. 🌱 .| 🦋♡ツ شما رفیقت پیامتو سین کنه ، یه ساعت بعد جواب بده ناراحت میشی ؟!! ✨✨✨ بعد صدای اذانو میشنوی سه ساعت بعد نمازتو میخونی انتظار داری خدا ناراحت نشه؟!!! تفکر !!! 🧐 :) ╭─┅─ 🍃 🌺 🍃 ─┅─╮ @dosteshahideman ╰─┅─ 🍃 🌺 🍃 ─┅─╯
ازشھیدبابائےپرسیدند↯ +عباس‌چخبر؛چڪارمیڪنے!؟ _گفت:بہ‌نگهبانے‌ِدل‌مشغولیم _تاڪسےجز‌خدا‌وارد‌نشود✨ @dosteshahideman
[•°♥️🕊°•] پیشونے بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد پرسیدم:دنبال چے میگردۍ؟! گفت:سربند گفتم:یکیش رو بردار دیگہ چہ فرقے داره؟! گفت:نہ ، آخہ من ندارم...(: 🌱| @dosteshahideman
🌱 خدایا ! وقتی اسلام و انقلاب در خطر باشد دیگر این سینه را نمیخواهم. خدایا ! مکش این چراغ افروخته را و مسوز این سوخته را و مران این بنده ی آموخته را معشوقا ! اگر بپرسی حجت ندارم ، اگر بسنجی بضاعت و اگر بسوزانی طاقت ... @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈هشتاد و پنجم ✨ نفس نفس میزد....🏃💓 معلوم بود دویده.آقای م
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈 هشتاد و ششم ✨ با تعجب و نگرانی گفت: _چه مطلبی؟!😳😥 -داشتن برای من خیلی مهمه.حتی اگه کم باشه مهم نیست ولی حلال بودنش مهمه.. حرفمو قطع کرد و گفت: _من همه ی تلاشم رو میکنم که حتی لقمه ای غذای نخورم.از اون بابت خیالتون راحت باشه... تو دلم گفتم تو زندگی با تو،.. من از هر نظر خیالم راحته.هرچی میگم خودت قبلا بهش فکر کردی.👌 💞💍💍💞 بالاخره روز عقد رسید... از فامیل ما همونایی که برای عقد با امین بودن، اومده بودن.😊از طرف فامیل موحد هم پدربزرگ و مادربزرگ ها و عمو و عمه و دایی و خاله ش بودن.محضر بزرگ انتخاب کرده بودیم که همه راحت جا بشن.😇 وقتی عاقد شروع کرد حرف میزدم... 💖گفتم.. خدایا زندگی با وحید . داره خیلی سخت میشه.😥کمکم کن.اگه تو کمکم نکنی دیگه حتی همین وحید که محبت شو بهم دادی هم نمیتونه کمکم کنه. کن پیش جدش، پیش مادرش نشم.😥😓🙏💖 عاقد گفت: _برای بار سوم میپرسم،عروس خانم آیا وکیلم؟ سکوت محض بود.آروم و شمرده گفتم: _بسم الله.با اجازه ی خانم فاطمه زهرا(س)، پدر ومادرم و بزرگترها..بله.☺️💞 همه صلوات فرستادن.وحید هم بله گفت و عاقد خطبه عقد رو خوند. احساسم به وحید خیلی بیشتر شده بود.☺️واقعا عاشقانه دوستش داشتم.تو دلم از خدا ممنون بودم که دعای دوم منو مستجاب کرد، 😍🙏گرچه اون موقع خودم دوست داشتم دعای اولم مستجاب بشه ولی خدا از هر کسی صلاح بنده هاشو میدونه.☺️👌 به محض تموم شدن خطبه عقد،وحید صدام کرد: _زهرا😍 اولین بار بود که با احساس باهام حرف میزد.🙈 سرمو آوردم بالا،.. نگاهی به بقیه کردم،😬داشتن به ما نگاه میکردن.خیلی خجالت کشیدم.سرمو انداختم پایین و آروم،طوری که کسی نشنوه گفتم: _همه دارن نگاهمون میکنن.😬🙈 ولی وحید خیلی عادی گفت: _خب نگاه کنن،مگه چیه؟😍😁 خیس عرق شده بودم... به معنای واقعی کلمه داشتم آب میشدم.🙈ولی وحید بیخیال نمیشد و بالبخند نگاهم میکرد. خیلی دلم میخواست منم نگاهش کنم ولی روم نمیشد.گفت: _زهرا،به من نگاه کن.😍☺️ سرمو آوردم بالا.اول به بقیه نگاه کردم.علی و محمد داشتن شیرینی🍰 و شربت🍻🍻 پخش میکردن،در واقع داشتن حواس بقیه رو پرت میکردن ولی هنوز هم بعضی ها حواسشون به ما بود.😅وحید گفت: _به من نگاه کن،نه بقیه.🙁 نگاهش کردم،تو چشمهاش.👀👀گفت: _خیلی وقته منتظر این لحظه م. نامحرم بودی و نمیتونستم،اما حالا که محرمی و میتونم نمیخوام بخاطر دیگران این لحظه رو از دست بدم. من هم مثل اون بودم. بهش نگاه نمیکردم.😊☝️ هنوز به هم نگاه میکردیم که اخمهام😠 رفت تو هم.گفت: _چی شده؟🙁😟 باتعجب گفتم: _چشمهات مشکیه؟!!!😳 بالبخند گفت: _از چشمهای مشکی خوشت نمیاد؟😉 لبخند زدم و گفتم: _تا حالا دقت نکردم ولی الان که دقت میکنم چشمهای شما خیلی قشنگ و جذابه...☺️اون دخترهای بیچاره حق داشتن بیفتن دنبالت.🙈😄 بلند خندید...😂 طوری که همونایی که نگاهمون نمیکردن هم به ما نگاه کردن.👀👀👀 با پام یکی به پاش زدم،آروم خندید.😁✋بعد چند ثانیه خیلی جدی گفت: _تو هم از اون چیزی که شنیده بودم خیلی زیبا تری.😍😇 با خودم گفتم... از زیبایی من فقط شنیده،یعنی یکبار هم به من نگاه نکرده.☺️ ❤️وحید واقعا مرد با حجب و حیایی بود.❤️ مادروحید اومد نزدیک و گفت: _وحیدجان بقیه حرفهاتو بذار برای بعد.الان حلقه رو بگیر دست عروست کن.😊 وحید بالبخندگفت: _چشم.😍💍 همون موقع وحید چهارده💚 تا سکه از صدوچهارده سکه ای که میخواست بهم هدیه بده رو داد.😊☝️ وقتی مراسم تموم شد نزدیک اذان بود.پدرومادر و خواهرهای وحید رفتن خونه بابام به صرف شام. من با ماشین وحید رفتم.صدای اذان اومد.گفت: _بریم مسجد؟😇 گفتم: _من با این لباس ها بیام؟!!😟☹️ -خب نمیخوای نماز بخونی؟😉 دیدم راست میگه.گفتم: _بریم.😍☺️ وقتی وارد زنانه شدم... همه نگاهم میکردن.لباسم مانتو بلند بود و آرایش نداشتم 👌ولی چادرم و روسری و همه لباسهام حتی کفش هام هم سفید بودن و معلوم بود عروسم.☺️😅 همه بهم تبریک میگفتن و برام آرزوی خوشبختی میکردن.☺️منم بالبخند تشکر میکردم. بعد از نماز رفتم بیرون،وحید منتظرم بود. درماشین رو برام باز کرد و سوار شدم.وقتی سوار شد گفت: _سالی که نکوست از بهارش پیداست.اینم اول زندگی من و همسرم،تو مسجد؛😍😌 بعد عکس گرفت.📸 بالبخند گفت:... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈 هشتاد و ششم ✨ با تعجب و نگرانی گفت: _چه مطلبی؟!😳😥 -داشت
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈هشتاد و هفتم ✨ بالبخند گفت: _حالا پیش به سوی منزل پدرخانم.😊 گفتم: _آقاسید☺️ جواب نداد.نگاهش کردم.اخمهاش تو هم بود.😠گفتم: _چی شد؟😕 خیلی جدی گفت: _من وحید هستم،وحید تو.😠😐 تو دلم گفتم وحید من.وحیدم.لبخند رو لبم نشست.☺️ گفتم: ولی من دوست دارم آقاسید من باشی.😌 جدی نگاهم کرد. -پس میشه حداقل آقاوحید یا سیدوحید بگم؟🙁 -نه. -باشه.پس وقتی دوتایی هستیم میگم وحید،بقیه ی مواقع آقاوحید.😊 -برای همه وحید باشم برای خانومم آقا وحید؟!!😕 گفتم:وحیدم..لطفا.☺️😍 بالبخند نگاهم کرد و گفت: _باشه،گوشهام دراز شد.😊😁 گفتم: _وقتی درمورد همسر من صحبت میکنی مؤدب باش.😎☝️ به خونه رسیدیم... وحید با مردها روبوسی میکرد.منم کنار نرگس سادات،خواهر وحید،نشستم.😊وحید احوالپرسی هاش که تموم شد،اطراف رو نگاه کرد.وقتی منو دید لبخندی زد و اومد سمت ما.به خواهرش گفت: _چرا اینجا نشستی؟برو تو آشپزخونه کمک کن. گفتم: _ما عادت نداریم از مهمان کمک بگیریم.😇 بالبخند نگاهش کردم.وحید هم نگاهی به من کرد که من کم نمیارم توش موج میزد.😅مادروحید به نرگس سادات گفت: _بیا پیش من بشین. نرگس سادات رفت و وحید سریع نشست.فرصت هیچ عکس العملی به من نداد. از اینکه وحید اصرار داشت کنار من باشه خوشحال بودم.😊 همه نشسته بودیم.مادروحید به وحید گفت: _خیلی خوشحالم که الان کنار خانمت هستی.😊 پدروحید گفت: _حالا متوجه شدی عشق چقدر شیرینه.😊 من خجالت کشیدم... سرمو انداختم پایین.وحید مدتی سکوت کرد.بعد بالبخند گفت: _ولی من قبلا عاشق شدم.😍 همه باتعجب نگاهش کردن،😳😳😟😳😟حتی پدرومادرش. با خودم گفتم منم قبلا عاشق شدم.پس نمیتونم بهش خرده بگیرم.☺️ پدروحید گفت: _وحیدجان الان وقت این حرفها نیست.😟😐 وحید گفت: _ولی من میخوام بگم... شش سال پیش بود.روز سوم اردیبهشت ماه.😊ساعت حدود ده صبح🕙 بود.تو خیابان منتظر تاکسی بودم.تاکسی گیر نمیومد.منم عجله داشتم.... بالاخره یه تاکسی اومد که... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۷ دی ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 27 December 2020 قمری: الأحد، 12 جماد أول 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم شهادت آيه الله حاج شيخ حسين غفارى (1353) تشكيل نهضت سواد آموزى به فرمان امام خمينى (ره ) (1358) 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️21 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️31 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️38 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️47 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ جـ❤️ـانا بیا ... که بی تـ❤️ـو ... دلم را قرار نیست بیشم مجال صبر و ... سر انتظار نیست سلام حضرت عشـ❤️ـق ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ راه بهـشت را .. فقط ... مردان خـدا مے دانند... 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔅 📖 صفحه 595 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔸پیامبر اکرم (ص): 🔹نماز از آیین‌های دین است و رضای پروردگار، در آن است؛ و آن راه پیامبران است. برای نمازگزار، محبت فرشتگان، هدایت، ایمان، نور معرفت و برکت در روزی است. (مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج ۳، ص ۷۷ - خصال ج ۲، ص ۵۲۲) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 مردک پست که عمری نمک حیدر خورد😭 نعره زد بر سر مـــادر به غرورم برخورد😭 🎤 @dosteshahideman
💔… بشڪند دست مغیرھ ڪھ به قنفذ میگفت آنقدر ضربه شدید است ڪھ او پـا نشود ڪپےباذڪرصلوات‌آزاد 🕊{@dosteshahideman