⚘﷽⚘
حالمان حال خوشی نیست
بیا ای جانا
زندگی بی تـ💔ـو دگر
سخت و نفس گیر شده
#سلام
#امام_زمان
#ما_ملت_امام_حسینیم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃
۲۲۸
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمودرضا_بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️ #حدیث_روز
🔸پیامبر اکرم (ص):
🔹صلح میان مسلمانان جایز است، مگر صلحى که حرامى را حلال یا حلالى را حرام کند. (من لا یحضره الفقیه ج ۳، ص ۳۲، ح ۳۲۶۷)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
پیکر پاک شهید مرتضی کریمی شالی، از شهدای خان طومان، به وطن بازگشت. شهید مرتضی کریمیشالی، متولد ۲۵ دی ماه سال ۱۳۶۰ در تهران است و صاحب ۲ فرزند به نامهای «حنانه» و «ملیکا» شد.
این شهید در گردان الزهرا (س) لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) خدمت میکرد و در سوریه هم به عنوان فرمانده گروهان، مشغول دفاع از حرم حضرت زینب (س) بود. وی همچنین فرماندهی یک ناحیه مقاومت بسیج در شهرک ولیعصر (عج) تهران را هم بر عهده داشت. وی بیست و یکم دی ماه سال ۱۳۹۴ در منطقه خان طومان سوریه به شهادت رسید.
شادی روحش صلوات.
اللهم ارزقنی شهادت فی سبیلک.
#شهید #شهادت #شهیدان_زنده_اند #شهدا_شرمنده_ایم #شهدای_مدافع_حرم #شهدای_گمنام #شهدای_دفاع_مقدّس #شهید_مرتضی_کریمی #اللهم_صل_على_محمد_وال_محمد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اللهم_ارزقنی_شهادت_فی_سبیلک
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #ارزش_زن امام صادق ع: هر کس زن گرفت باید او را گرامی و محترم شمارد ✅زن واقعا جایگاه بزرگی دا
⚘﷽⚘
🔵چرا دوست دختر؟
🔴چرا دوست پسر؟
من فکر میکنم یکی از دلایلی که میتونه جواب سوالات بالا باشه
این هستش که ما ارزش خودمونو نمیدونیم
✅🌹
اصلا ماها معمولا زمانی تن میدیم به گناه
و کارهای پست
که ارزش والای خودمونو ندونیم
مثلا آیا شما راضی هستی
100گرم طلا رو با 100گرم نقره عوض کنی؟
خب معلومه نه
اونم با قیمت الآن طلا
😜
پس وقتی فهمیدی قیمتت از طلا هم گرون تره
دیگه ارزش خودتو با کارهایی که پست و بیهوده هست عوض نمیکنی
👌🌸
اگر فهمیدی ارزشت چیه
و در بین موجودات عالم هستی بالاترین ارزش مال تو هست
دیگه خودتو ارزون نمی فروشی
تن دادن به روابط دوستی هم یکی از همین انواع خودفروشی هست
که راحت خودتو در دسترس کارهای بیهود و پست قرار میدی!
#ارتباط_با_نامحرم
ثواب این متن هدیه
به روح:
شهید محمودرضا بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
📺وداع جانسوز دردانه شهید مدافع حرم مرتضی کریمی
#شهدا_شرمنده_ایم 😔
#فرزندان_شهدا_شرمنده_ایم😔
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
اردویِ جهادی بودیم، ساعت ۹صبح بود
که به روستای تلمادره رسیدیم.
بخاطر باریدن برف، هوا به شدت سرد بود..!
متوجهشدم که محمد بلباسی
درحال بازکردن بندِ پوتینش است
با تعجب پرسیدم: چکار میکنی..؟!
گفت: میخواهم وضو بگیرم
گفتم: الان ۹صبح، چهوقتِ وضو گرفتنه،
اونم تو این سرما..!
محمد وضو گرفت و همینطور که
جورابش را میپوشید گفت:
علامه حسنزاده میگه:
تمومِ محیطزیست و تموم موجوداتِ عالم،
مثل گیاهان و دریاها، همه پاک و مطهر هستند؛
پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده
روی این کرهخاکی راه میریم باید
پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم..:)
#شهید_محمدبلباسی
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_الفرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
.
سلام و درود به ساحت مقدس امام زمان(عج)
و روح پاک امام راحل،
و سلام بر نائب بر حقش حضرت سید علی خامنهای
و شهدای هشت سال دفاع مقدس، و شهدای مدافع حرم.
.
با قلب خود ورقی میسازم
وبا خون خود جوهری
و با استخوان خود قلمی میسازم
و دستنوشتهای بهیادگار بر روی آن حک میکنم.
.
در ابتدای وصیتنامهام از تمامی دوستان و آشنایان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرا دهند تا گمراه نشوند زیرا ایشان بهترین دوستشناس و دشمنشناس است.
.
از همه میخواهم اشک و گریههای خود را نثار اباعبدالله الحسین(ع) و فرزندان آن بزرگوار و خانم زینب(س) کنند.
.
از دوستان و آشنایان که بر گردن بنده حقیر حق دارند تقاضا میکنم بنده حقیر را مورد عفو و حلالیت خود قرار دهند، میدانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شهادت که نصیب بنده شد لطف و کرم و هدیه خداوند بود.
.
بیبی زینب(س)، آن زمان که شما در شام غریب بودید گذشت و دیگر به هیچ احدی اجازه نمیدهیم به شما و سلاله اباعبدالله الحسین(ع) بیاحترامی کند.
.
نماز لیلة الدفن و حلالیت 40 مؤمن فراموش نشود، حتماً این کار را برای من روز دفن انجام دهید و شال و پیراهن مشکی و پرچم سرخ حرم و تربت اباعبدالله الحسین(ع) را داخل قبرم کنار بدنم قرار بدهید ممنونم.
.
من را حلال کنید.
سایه مقام معظم رهبری مستدام باشد.
.
| متن وصیتنامه شهید «مرتضی کریمی شالی»
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 20 💢🔹🔵👇🔸🔴 استاد پناهیان: چرا ما سر نماز به جای الله اکبر نمیگیم ا
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 21
🔸🔸🔸🔹✴
استاد پناهیان:
مقام معظم رهبری خدا خیرشون بده کلمه ی بسیار زیبایی ایام سال نو فرمودن.👌
فرمودن هرکسی امسال یه قدم جلوتر برداره.🚶
اگه ما بخوایم تو زندگیمون یه قدم جلوتر برداریم، باید چیکار کنیم؟؟؟
" آداب نماز رو کم کم باید آغاز کرد"
و به صورت عالی اجرا کرد
👌
قدم اول در نماز خوندن،💥مؤدبانه نماز خواندن💥 هست.
نماز مؤدبانه یعنی چی؟؟؟
👇👇👇💥دقت کنید
یعنی خدایا من حال دارم یا ندارم ،😐
عشق به تو دارم یا ندارم😐،
از تو می ترسم یا نمی ترسم 😐
زورم میاد نماز بخونم یا زورم نمیاد😬
👇👇👇✨✨✨
""به هر حال من باید ادب رعایت کنم ""
👮👮👮💂💂
مثل یه سربازی که میره توی پادگان!
بهش میگن از امروز فرماندتو دیدی پا میکوبی و دستتو می بری بالا!😬
وقتی کلاه سرت هست سلام نظامی میدی!😐
وقتی اومدی جایی که سقف هست کلاهتو بر می داری☝️.
👥👤💭
وقتی فرماندت می خواست بره کسی بهت خبر دار داد
تا وقتی آزاد باش نگفته یا فرمانده نرفته تو نباید حالت راحت باش داشته باشی😐
خواست پاشو جا به جا کنه قبلا باید فرمانده بهش گفته باشه آزاد باش!😁
اینا رو به سرباز یاد میدن از فردا هم شروع میکنه به اجرا کردن...😊
این دیگه فرقی نمیکنه آدم حال داشته باشه یا نداشته باشه. باید اجرا کنه...😁
➖➖🔸➖
دیدید بعضیا میگن خدایا مشکل منو حل کن تا برات نماز بخونم!!!😐
اینا اگه برن سربازی به فرمانده میگن تو خودت بیا موهای ما رو ژل بزن تا منم بعد فردا بجنگم!!!!😐
اینا اسمشون فرزند مادره
شما بهشون چی میگید 😑؟؟
بچه ننه! آها بله!
اونجوری سرباز، ابهت و عظمت فرمانده تو دلش نمی شینه .
اثرش چیه؟
اثرش اینه که پس فردا تو لحظات حساس و خطرناک پا نمی کوبه و اطاعت نمیکنه...😶
فرمانده بهش میگه برو جلو
میگه صبرکن ببینم!
عه عه چرا برم جلو ..چی؟؟!
قدیما می گفتن ارتش چرا نداره...
نمیخوام بگم ارتش ها این کار رو درست می کنن یا نه.
اما در نیروی نظامی امر فرمانده حساسه...
و ساختار باید استحکام داشته باشه.
برا همین آداب ویژه ای دارن که این آداب ردخور نداره آدم باید محکم بشه...😬
💢یه پیشنهاد!
نمازت رو با ترس از خدا بخون.😉
برای خدایی بخون که تمام مقدرات تو و همه ی زندگیت دستشه😌😞
خودت رو یه بنده ی ضعیف و ناچیز و حقیر در خونه ی خدا بدون.😢
برای بندگی خوب اول باید خوف از خدا تو دلت بیفته.😰
چند روزی تمرین کن.😊
میتونی آیات قرآن مخصوصا آیات عذاب رو بخونی...😓
آروم آروم خوف از خداوند متعال تو دلت میفته و صدات نازک میشه مقابل خدا
بعد آروم آروم مشکلاتت حل میشه..
#ادامه_دارد...
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞💞💞
⚘﷽⚘
💛قرارعاشقی💛
🍁صلوات خاصه امام رضا
به نیابت از #شهید_محمود_رضا_بیضایی
🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک.
ساعت هشت
به وقت امام رضا😍😍😍
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#یادی_از_شهدا
🌷 خواستگاری اومد گفت:
من چهار تا زن دارم
اول با سپاه ازدواج کردم
بعد با جبهه
بعد با شهادت
آخرش با تو ...🌷
همسر #شهید_مهدی_زین_الدین
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📌بازگشت در ششم محرم
آخرین تماس فرهاد گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمیگردم و همان ششم محرم هم بازگشت و افتخار میکنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) شهید شده است.
راوی؛ مادر شهیـد
🍂🌺🍂🌺🍂
📌یاور یخی مدافعان حرم
شهید طالبی در جبهه مقاومت چندین کیلومتر طی میکرد و آبخنک برای رزمندگان مدافع حرم تهیه میکرد.
مدافعان حرم به شهید طالبی میگفتند یاور یخی که نمیگذاشت رزمندگان تشنه باشند و کمتر دیدیم خودش روزها آب بخورد.
شهید طالبی در معرفی خودش میگفت من ایرانیام و انتخابشده حضرت زینب(س) هستم.
راوی: همرزم شهید
#شهیـد_فرهاد_طالبی 🌷
#سالروزولادت :۱۳۷۲/۳/۱
#سالروز_شهادت:۱۳۹۷/۶/۱۸
محلمزار:گلزارشهدایروستای
دهنوبخشفاضلیچاهورز
#سالروزشهادت🌷🕊🌷🕊🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
+حواستونهست!
پنجمصفرنزدیکهوباباها
دارنبرمیگردنپیشدختراشون..
#شهیدمرتضیکریمی🌿
#شهیدمحمداینانلو🌿
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
عقلپـرسیـدکہ
دشـوارترازمردنچیست؟!
عشقگفتـاکہ
فراقازهمہدشوارتـراست💔
#اللهمارزقناڪربلـا✨
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
4_5938317402306511803.mp3
2.36M
🎙 #سیدرضانریـمانـے
آقـامےدونم اربعین امسال جا مےمونم
بغضم میگیره یه کاری کن دردت بجونم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
گویند بهانه ما را زیاد می گیرد. می آیم یکی دو روز می مانم و برمی گردم.» بعد تندتند مشغول جمع کردن لب
✫⇠قسمت :9⃣2⃣2⃣
#فصل_هفدهم
صمد مجروح شده بود. اما نمی گذاشت کسی بفهمد. رفت و لباسش را عوض کرد. خواهرش می گفت: «کتفش پانسمان شده انگار جراحتش عمیق است و خونریزی دارد.» با این حال یک جا بند نمی شد. هر چه توان داشت، گذاشت تا مراسم ستار آبرومندانه برگزار شود.
روز سوم بود. در این چند روز حتی یک بار هم نشده بود با صمد حرف بزنم. با هم روبه رو شده بودیم، اما من از صدیقه خجالت می کشیدم و سعی می کردم دور و بر صمد آفتابی نشوم تا یک بار دل صدیقه و بچه هایش نشکند. بچه ها را هم داده بودم خواهرهایم برده بودند. می ترسیدم یک بار صمد بچه ها را بغل بگیرد و به آن ها محبت کند. آن وقت بچه های صدیقه ببینند و غصه بخورند.
عصر روز سوم، دختر خواهرشوهرم آمد و گفت: «دایی صمد باهات کار دارد.»
انگار برای اولین بار بود می خواستم او را ببینم. نفسم بالا نمی آمد. قلبم تاپ تاپ می کرد؛ طوری که فکر می کردم الان است که از قفسه سینه ام بیرون بزند. ایستاده بود توی حیاط. سلام که داد، سرم را پایین انداختم. حالم را پرسید و گفت: «خوبی؟! بچه ها کجا هستند؟!»
گفتم: «خوبم. بچه ها خانه خواهرم هستند. تو حالت خوب است؟!»
سرش را بالا گرفت و گفت: «الهی شکر.»
دیگر چیزی نگفتم. نمی دانستم چرا خجالت می کشم. احساس گناه می کردم.✫⇠قسمت :0⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
با خودم می گفتم: «حالا که ستار شهید شده و صدیقه عزادار است، من چطور دلم بیاید کنار شوهرم بایستم و جلوی این همه چشم با او حرف بزنم.» صمد هم دیگر چیزی نگفت. داشت می رفت اتاق مردانه، برگشت و گفت: «بعد از شام با هم برویم بچه ها را ببینیم. دلم برایشان تنگ شده.»
بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از چشم همه دویدم بیرون.
دنبالم آمد توی کوچه و گفت: «چرا می دوی؟!»
گفتم: «نمی خواهم صدیقه مرا با تو ببیند. غصه می خورد.»
آهی کشید و زیر لب گفت: «آی ستار، ستار. کمرمان را شکستی به خدا.»
با آنکه بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: «مگر خودت نمی گویی شهادت لیاقت می خواهد. خوب ستار هم مزد اعمالش را گرفت. خوش به حالش.»
صمد سری تکان داد و گفت: «راست می گویی. به ظاهر گریه می کنم؛ اما ته دلم آرام است. فکر می کنم ستار جایش خوب و راحت است. من باید غصه خودم را بخورم.»
داشتم از درون می سوختم. برای بچه های صدیقه پرپر می زدم. اما دلم می خواست غصه صمد را کم کنم. گفتم: «خوش به حالش. کاشکی ما را هم شفاعت کند.»✫⇠قسمت :1⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
همین که به خانه خواهرم رسیدیم، بچه ها که صمد را دیدند، مثل همیشه دوره اش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمی آمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس می کرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را می بوسیدند. به بچه ها و صمد نگاه می کردم و اشک می ریختم. صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند، گفت: «کاش سمیه ستار را هم می آوردیم. طفل معصوم خیلی غصه می خورد.»
گفتم: «آره، ماشاءالله خوب همه چیز را می فهمد. دلم بیشتر برای او می سوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد.»صمد بچه ها را یک دفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت: «سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید این طوری کمتر غصه بخورد.»
فردای آن روز رفتیم همدان. صمد می گفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای اینکه تنها نماند، بچه ها را آماده کردم. سمیه ستار را هم با خودمان بردیم.توی راه بچه ها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی می کردند و می خندیدند. سمیه ستار هم با بچه ها بازی می کرد و سرگرم بود.
گفتم: «چه خوب شد این بچه را آوردیم.»
با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت.✫⇠قسمت :2⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
گفتم: «تو دیدی چطور شهید شد؟!»
چشم هایش سرخ شد. همان طور که فرمان را گرفته بود و به جاده نگاه می کرد، گفت: «پیش خودم شهید شد. جلوی چشم های خودم. می توانستم بیاورمش عقب...»
خواستم از ناراحتی درش بیاورم، دستی روی کتفش زدم و گفتم: «زخمت بهتر شده.»
با بی تفاوتی گفت: «از اولش هم چیز قابلی نبود.»
با دست محکم پانسمان را فشار دادم.
ناله اش درآمد. به خنده گفتم: «این که چیز قابلی نیست.»
خودش هم خنده اش گرفت. گفت: «این هم یک یادگاری دیگر. آی کربلای چهار!»
گفتم: «خواهرت می گفت یک هفته ای توی یک کشتی سوخته گیر افتاده بودی.»
برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: «یک هفته! نه بابا. خیلی کمتر، دو شبانه روز.»
گفتم: «برایم تعریف کن.»
آهی کشید. گفت: «چی بگویم؟!»
گفتم: «چطور شد. چطور توی کشتی گیر افتادی؟!»
گفت: «ستار شهید شده بود. عملیات لو رفته بود. ما داشتیم شکست می خوردیم. باید برمی گشتیم عقب. خیلی از بچه ها توی خاک عراق بودند. شهید یا مجروح شده بودند.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
فرقے نداشٺ
دیشب و امشب براے من
جز این ڪہ
بر نبود تو،
یڪ شب اضافه شد...
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۱۹ شهریور ۱۴۰۰
میلادی: Friday - 10 September 2021
قمری: الجمعة، 3 صفر 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️17 روز تا اربعین حسینی
▪️25 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️26 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️31 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
تا کی دل من ...
چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی ...
از تـ❤️ـو خبر داشته باشد
آن باد که ...
آغشته به بوی نفس تـ❤️ـوست
از کوچه ما ...
کاش گذر داشته باشد
سلام موعـ❤️ـود مهربانم ....
#سلام
#امام_زمان
#ما_ملت_امام_حسینیم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
چہ ڪرده اے تو با دلم
ڪہ #نبض من صداے توست..
چہ ڪرده اے تو با سرم
ڪہ فڪر من هواے توست...
#شهیدمحمود رضا بیضایی ❤️
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
#صبحتون_شهدایے
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃
۲۲۹
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمودرضا_بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•