🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊﷽⚘
🌹🕊
#تلنگر‼️
🔰تا دلم غافل ز آقا می شود‼️
🔰پای من سوی گـ⛔️ــنه وا می شود❌😔
🔰 تا مرا نَفسـ❌ـــَم به ذلت می کشد‼️
🔰💠مَـهـدی زَهـرا💠 خجالت می کشد‼️‼️
🔰کار من تنها ❌دل آزردن❌ شده‼️
🔰کار 💠مولا💠 خون دل❤️ خوردن شده‼️
🔰روز☀️ و شب🌙 گویم به خود با واهمه‼️
🔰من ❌چه کردم❌ با 💠عزیزفاطمه💠‼️‼️😔
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
در انتظارِ تعجيلِ فرج باید ایستاد🌸
@dosteshahideman
⚘💐﷽⚘💐
اخرین تماسی که گرفت به من گفت یه چیزی میگم قبول میکنی؟
بهش گفتم میخوای زن بگیری ❓خندید گفت نه..😅
دو سه باری ازم قول گرفت تا اینکه گفتم باشه قبول..😊
گفت وقتی شهید شدم برام گریه نکنی هااا..برای حضرت زینب گریه کن..😢
اشکهای این خواهر اروم اروم روی صورتش میومد..
گفتم خوابش هم دیدید❓
گفت خیلی وقته خوابش رو ندیدم..😞
اخرین بار خیلی گریه کردم دلتنگی کردم گفتم چرا به خوابم نمیای😭
تا اینکه خوابش رو دیدم:
یه جایی مثل صحرای سرسبز خیلی بزرگ دستم رو گرفته بود و خیلی سریع میدوید.😍.بهش گفتم اروووومتر ...الان میفتم...
خلاصه تند تند شاد و خندون دوید و دستم تو دستش بود.😊. رسید به یه تپه..
گفت پایین رونگاه کن چی میبنی؟
گفت دیدم یه برکه است ولی شبیه اسمون پر از ستاره است..✨✨
سید امین گفت این جای منه خیییلی بزرگ و قشنگه...😍
میگه بهش گفتم چرا اینقدر بی تابی میکنم به خوابم نمیای..خیلی دلتنگتم..⁉️
گفت خواهر ما اینجا کار داریم...فعلا نمیتونم به خوابت بیام☝️...ولی بدون جام خیلی خوب و راحته..."
🌹 #سید امین حسینی 🌹
از شهدای فاطمیون ...✌️
شهید #دهه_هفتادی که سال 93 به مقام شهادت نائل اومدند.🕊
@dosteshahideman
⚘💐﷽⚘💐
بعد از تشییع حسین رفتیم خونه تو خونه بحث شد ڪه شــهدای سوریه شــهید هستن یا نه⁉️
یکی از همسایه ها اومده بود خونشون خطاب به عکس شهید میگه، میگن شماها شهیدید❗️
اگر درسته امشب برات زیارت عاشورا میخونم بیا به خوابم ☺️
شهید نه تنها اون شب بلکه هر شب به خواب همسایه میرفته که بنده خدا ترسیده میگه دیگه نیا به خوابم 😂😂😱
فرمانده شون بعد از نقل این خاطره میگه حسین اون دنیا هم دست از شیطنت برنمیداره 😂😂
نقل از فرمانده
#شهید_مدافع_حرم
حسین فیاض🌹
لشکر غیور #فاطمیون✌️
@dosteshahideman
⚘💐﷽⚘💐
#طنز_راهیان_نور😂
#عالیہ
یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم ،وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ...😊
ڪسایے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے میگم ...
جلوے درش کفشاشو👟 میگیرن و واڪس میزنن ....
از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت🌴 رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ
یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر 👈شهید علے حاتمے🌷
پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️
گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔
رفتیم سر مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت و دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😓میڪشیدن جلو بیان
برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ...
ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 💑
هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ (پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن 😂😂😂)
ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم 😁...
یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣خنده 😄 گفت :آقایون این شهید شوهر میدهها ... زن نمیده به ڪسے
یهو همه اطرافیان و اون خواهراے پشت سرے خندیدند 😂و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم ..🌅
البتہ راوی بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدند و ازدواج 🎊هم ڪردند .
#یادشهداباصلوات
#الله_اڪبر
یازهرا(سلام الله علیها
حال دلت خوش التماس دعا
💐@dosteshahideman💐
⚘💐﷽⚘💐
💠 خواهر بزرگوار شهید محمودرضا بیضائی:
🌷وقتی کوثر بدنیا اومده بود، محمودرضا با خانواده به تبریز اومده بودن. محمودرضا دوتا قاب عکس کوچولو خرید،
تو یکیشون عکس کوثر رو قاب گرفت گذاشت بالای ستون آشپزخونه خانه پدری.
به محمودرضا گفتم محمود؛ میشه اینو من بردارم؟
یکیش خالی بود هنوز عکسی نداشت با لبخند و یه حالتی که انگار #علاقه_ای_به_مال_دنیا نداشت گفت مال شما بَرِش دار...
حالا هر لحظه که چشمم به قاب عکس ها میوفته یاد همون لحظه میوفتم.
🌷بعد شهادتش عکسشو قاب گرفتم تو همان قاب خالی.
کوثر تقریبا پنج شش ماهه بود که عکسش رو قاب کرد و این قاب عکس رو داد به من...
هیچ شکی نداشت که بزودی آسمانی میشه...!!
#شهید_محمودرضا_بیضائی 🌸🌸🌸
@dosteshahideman