eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
942 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✋🏻 ⚠️باید حواسمان جمع باشد، روزه‌داری فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست، این روزه‌ی شکم است. انسان باید در چشم، گوش، قلب، فکر و عمل هم روزه‌دار باشد، حفظ کند، رعایت کند. ❌نمی‌شود ما فقط نخوریم؛ ولی چشم به نامحرم بیندازیم! ❌نخوریم و نیاشامیم؛ ولی به غیبت گوش دهیم! ❌نخوریم؛ ولی در قلبمان هزار نیت‌ باطل و ناصحیح وارد شود. 💯این حفظ کردن‌ها، اینکه انسان خودش را از این خطاها و اشتباهات حفظ کند، رعایت تقوا می‌شود. (کُتبَ عَلَیکُم الصّیام.... لَعلَّکم تَتّقون) 💮استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
شایـد 🕊 آرزوۍخیلۍهاباشـد!🙃 امـابدان ! که‌جـز کسـۍبه‌آن‌نخواهدرسید...☝️ کاش‌بجاۍزبان،باعمل طلب ... 😔 آماده‌ۍ با داشتن فرق‌دارد👌🏻🍃 .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
خدا نکند که حرف زدن و نگاه به "نامحرم" برایتان عادت شود. پناه می برم به خداوند از روزی که "گناه" فرهنگ و عادت مردم شود. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_991226364.mp3
1.13M
⭕️ پست ویژه 👤 استاد رائفی پور 📝 « اهمیت شب قدر » 🔺زمان طلایی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رهـایـے ازشــب💗 قسمت۴ آقام که رفت سیده خانومم رفت…. غیر از پیش نماز اون سالها فقط آق
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رهایی از شب💗 قسمت5 مرگ آقام برخلاف یتیمی وبی پناه شدن من برای مهری خالی از لطف نبود. میتونست با حقوق بازنشستگی و سود کرایه بدست اومده از حجره ی پدری آقای خدابیامرزم هرچقدر دلش خواست خرج خودش ودوتا پسراش کنه و با من عین یڪ کلفتی که همیشہ منت نگهداریمو تو سر فامیل میکوبوند رفتار کنه! به اندازه ی تمام این سی سال عمرم از مهری متتفرم.اون منو تبدیل به یڪ دختر منزوی تو اون روزگار و یڪ موجود ڪثیف تو امروزکرد اون کارے کرد تو خونه ی خودم احساس خفگے کنم و مجبورم کرد در زمان دانشجوییم از اون خونہ برم و در خوابگاه زندگے کنم.اما من کم کم یاد گرفتم چطوری حقمو ازش بگیرم. به محض بیست  ودو ساله شدنم ادعای میراثم رو کردم و سهم خودم رو از اموال و املاک پدرم گرفتم وبا سهمم یک خونه نقلے خریدم تا دیگہ مجبور نباشم جایی زندگی کنم که بهترین خاطراتم رو به بدترین شرایط بدل کرد... اما در دوران نوجوانی خوشبختیهای من زمانش تکمیل شد ڪه عاطفہ هم به اجبار شغل پدرش به اروپا مهاجرت ڪرد و من رو با یڪ دنیا درد و رنج وتنهایے تنها گذاشت. بی اختیار با بیاد آوردن روزهای با او بودنم اشکم سرازیر شد و آرزو کردم کاش بازهم عاطفه را ببینم. غرق در افکارم بودم که متوجہ شدم جلوی محوطه ی مسجد دیگر کسے نیست. نمیدونم پیش نماز جوون وجدید مسجد و جوونهای دوروبرش کی رفتہ بودند. دلم به یکباره گرفت.باز احساس تنهایے کردم.از رو نیمکت بلند شدم و مانتوی کوتاهمو که غبار نیمکت بروش نشسته بود رو پاک کردم. هنوز رطوبت اشک رو گونه هام بود. با گوشه ی دستم صورتم رو پاڪ کردم و بے اعتنا بہ نگاه کثیف وهرز یڪ مردک بے سروپا و بدترکیب راهمو کج کردم و بسمت خیابون راه افتادم... 🍁نویسنده : ف مقیمی🍁 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رهایی از شب💗 قسمت5 مرگ آقام برخلاف یتیمی وبی پناه شدن من برای مهری خالی از لطف نبود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ‌💗رهــایی ازشــب💗 قسمت۶ در راه گوشیم زنگ خورد. با بی حوصلگی جواب دادم :بله؟! صدای ناآشنا و مودبی از اونور خط جواب داد:سلام عزیزم.خوبید؟! من کامرانم.دوست مسعود. خوشحال میشم بهم افتخار هم صحبتی بدید. با اینکه صداش خیلے محترم بود ولے دیگه تو این مدت دستم اومده بود ڪه ڪی واقعا محترمہ.اعتراف میڪنم که در این مدت و پرسه زدن میون اینهمہ مرد وپسر مختلف حتی یک فرد محترم ندیدم. همشون بظاهر ادای آدم حسابی ها رو در میارن ولے تا میفهمن که طرفشون همه چیشو ریخته تو دایره و دیگہ چیزی برای ارایه دادن نداره مثل یڪ آشغال باهاش رفتار میڪنند.صداے دورگه و بظاهر محترمش دوباره تو گوشم پیچید:عسل خانوم؟ دارید صدامو؟ با بے میلی جواب دادم:بله خوبی شما؟ مسعود بهم گفته بود شما دنبال یڪ دختر خاص هستید و شماره منو بهتون داده ولے نگفت که خاص از منظر شما یعنے چے؟ یڪ خنده ی لوس و از دید خودشون دخترکش تحویلم داد و گفت: -اجازه بده اونو تو قرارمون بهت بگم! فقط همینو بگم که من احساسم میگه این صدای زیبا واقعا متعلق به یڪ دختر خاصہ! واگر من دختر خاص و رویایے خودمو پیداکنم خاص ترین سورپرایزها رو براش دارم. تو این ده سال خوب یاد گرفتم چطوری برای این جوجه پولدارها نازو عشوه بیام و چطوری بے تابشون ڪنم. با یکے از همون فوت وفن ها جواب دادم:عععععععههههههه؟!!!! پس خوش بحال خودم!!! چون مطمئن باش خاص تر از من پیدا نخواهے کرد. فقط یڪ مشکل کوچیک وجود داره.واون اینه کہ منم دنبال یک آدم خاصم. حتما مسعود بهت گفتہ که من چقدر… وسط حرفم پرید و گفت: -بله بله میدونم و بخاطر همین هم مشتاق دیدارتم مسعود گفتہ ڪه هیچ مردی نتونستہ دل شما رو در این سالها تور کنہ و شما به هرکسس نگاه  خریدارانه نمیکنے! یڪ نفس عمیق کشید و با اعتماد به نفس گفت:من تو رو به یڪ مبارزه دعوت میڪنم!  بهت قول میدم من خاص ترین مردے هستم که در طول زندگیت دیدے!! پوزخندی زدم و بهه تمسخر گفتم: و با اعتماد به نفس ترینشون… داشت میخندید... از همون خنده ها که برای منے که دست اینها برام رو شده بود درهمی ارزش نداشت که به سردی گفتم:عزیزم من فعلا جایی هستم بعد باهم صحبت میکنیم. گوشے رو قطع کردم و با کلی احساسات دوگانه با خودم کلنجار میرفتم که چشمم خورد به اون مردی که ساعتها بخاطرش رو نیمڪت نشستہ بودم!! 🍁نــویـسـنــده: ف مـقـیـمی🍁 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ محبت های پیامبر ❤️ کار دست علی داد ! اندازه تمام محبت های نبی به علی ❤️ بی محبتی کردند ! 🕊 🖤 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ای کاش از بہر شہیدانے کھ گم‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ شد نامشاں؛ لایق‌شوروشهامت‌یا ⸤شہادت⸣ میشدیم‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍♥️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🏴 میرسد آوای تیغی پشت مسجد های شهر قاتل مولایمان شمشیر صیقل میدهد😭 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🔴 ⚘﷽⚘ تا‌زمانی‌که 🔺همنشینِ گناه باشیم همنشینِ امام‌ِزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نخواهیم‌بود تازمانی‌که 🔺گرفتارِ نَفس باشیم هم‌نَفَسِ امام‌ِزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نخواهیم بود. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ واسه كنترل نگاه هميشه امام زمان رو : كنار خودت و ناظر بر رفتارت تصور كن ،،، اون موقع خجالت ميكشي و به راحتي نگاهتو كنترل ميكني ،،، يه جمله معروف هست كه ميگه : «هيچ نگاهي ارزش شكستن دل مهدي فاطمه را ندارد» 💔👌 🌿 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🚫⚠️ ⚘﷽⚘ [ ] 📚توی‌کتابِ‌" سه دقیقه درقیامت " اومده‌که:👇 👇 👇 👇 [.._هرچی‌من‌شوخی‌شوخی‌انجام‌دادم، ایناجدی‌جدی‌نوشتن..._] ✍ :) حواسمون باشه... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🕊_🥀_🖤 [ 🎥 ] | استـوری شب‌قدر وَ شهـادت‌مولا‌علی‌علیه‌السلام | •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌱 سواله‌برام؟!🤔 دلت‌که‌میگیره‌چرانمیری‌قرآن‌بخونی؟!🍃 . آره‌عزیز‌دلم‌قرآن.. همون‌که‌سال‌تا‌سال گوشه‌اتاقت‌خاک‌میخوره...🙃🍃 همون‌که‌فقط‌ماه‌رمضون یه‌دیقه‌سر‌سری‌نگاش‌میکنی...😕 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🍃شهید بابک نوری در مورد امام زمان گفتند : 🍃 🍃 🍃 مۍگفت:🖐🏻..!ِ هرڪسۍروز؎"𝟑"مرتبہ خطآب‌بہ‌حضرت‌مھد؎"؏ـج‌"بگہ بابۍانت‌وامی‌یـٰااباصـٰالح‌المھد؎ حضرت‌یہ‌جورخـٰاصی‌برـٰاش‌دعـٰامیڪننシ..! دیگه چی از این بهتر 😉☺️ 🌼ڪپــی با ذکر صــلوات🌼 💛الهم عجل لولیڪ الفرج💛 ❤️ ❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
‌⚘﷽⚘ میگفت‌جوری‌نباشید که‌وقتی‌دلتون‌واسه‌خدا‌تنگ‌شد وخواستیدبریدرازونیازکنید، فرشته‌ها‌بگن: ببین‌کی‌اومده..!!! همون‌توبه‌شکنِ‌همیشگی! 🕊🍃🥀 اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🖇 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
|🕊| ⚘﷽⚘ یهو‌مےاومدمےگفت:چراشماهابیکارید؟! مےگفتیم:حاجے!نمےبینےاسلحه‌دستمونه؟! یا‌مأموریت‌هستیم‌و‌مشغولیـم.. مےگفت:نه،بیکار‌نبـاش! زبونت‌به‌ذکر‌خدا‌بچرخه‌پسر! همین‌طور‌که‌نشستے هرکارۍکه‌مےکنےذکرهم‌بگو وقتےهم‌کنار‌فرودگاه‌بغداد‌زدنش تو‌ماشینش‌کتاب‌دعا‌و‌قرآنش‌بود..(:💔 ❤️شهید‌حاج‌قاسم‌سلیمانے❤️ 🕊 🖤 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
「 👑 」 ⚘﷽⚘ 🍃 حاجےوقتےعاشق بشے، دیگه‌هیچ بهت‌حال‌نمیده..🌱 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
「 📿 」 ⚘﷽⚘ انسان‌‌باید‌سعیش‌براین‌باشد که‌رابطه‌اش‌را‌با‌اهل‌بیت‌قوۍکند که‌به‌راستےامید‌به‌همین‌است..(: 🕊♥️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
•|♥️'• ⚘﷽⚘ ؛ رفیق ! حواست بھ جوونیت باشـھ ؛ نکنـھ پات بلغـزه ها .. قرارھ با این پاها تو گردان صاحب الزمان باشۍ (: . . •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🌴من حیدری‌ام روی بدیهام قلـمـ بزن تقدیرمُ با دست علی رقمـ بزن 💫 💌 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ‌💗رهــایی ازشــب💗 قسمت۶ در راه گوشیم زنگ خورد. با بی حوصلگی جواب دادم :بله؟! صدای ناآ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رهایی از شب💗 قسمت7 او بہ آرامی می آمد و درست در ده قدمے من قرار داشت... در تمام عمرم هیچ وقت همچین حسی رو نداشتم. قلبم تو سینه ام سنگینی میکرد... ضربان قلبم اینقدر به شمارش افتاده بود که نمیدونستم باید چه کار ڪنم. خدای من چه اتفاقے برام افتاده بود. نمیدونستم خدا خدا کنم اوهم منو ببینه یا دعا کنم چشمش به حجاب زشت و آرایش غلیظم نیفتہ..!! اوحالا با من چند قدم فاصله داشت. عطر گل محمدی میداد... عطر پدرم…عطر صف اول مسجد! گیج ومنگ بودم. کنترل حرکاتم دست خودم نبود. چشم دوختہ بودم به صورت روحانی و زیباش. هرچہ نزدیک تر میشد به این نتیجه میرسیدم که دیدن من اون هم در این لباس وحجاب اصلن چیزی نبود که میخواستم. اما دیگر دیر شده بود. نگاه محجوب اوبه صورت آرایش کرده و موهای پریشونم افتاد. ولی بہ ثانیه نڪشید نگاهش رو بہ زیر انداخت .دستش رو روے عباش کشید و از ڪنارم رد شد.من اما همونجا ایستادم.اگر معابر خالے از عابر بود حتما همونجا مینشستم و در سکوت مرگبارم فرو میرفتم و تا قیامت اون لحظه ی تلاقی نگاه و عطر گل محمدی رو مرور میڪردم. شاید هم زار زار بہ حال خودم میگریستم. ولے دیگہ من اون آدم سابق نبودم که این نگاه ها متحولم کنہ.من تا گردن تو ڪثافت بودم.!!!!! شاید اگر آقام زنده بود من الان چادر به سر از کنار او رد میشدم و بدون شرم از نگاه ملامت بارش با افتخار از مقابلش می‌گذشتم. سرمو بہ عقب برگردوندم.. و رفتن او راتماشا کردم.او که میرفت انگار کودکی هامو با خودش میبرد..پاک یهامو..آقامو.... بغض سنگینے راه گلومو بست و قبل از شڪستنش مسیر خونہ رو پیمودم .روز بعد با کامران قرار داشتم. طبق درخواست خودش از محل قرار اطلاعی نداشتم فقط بنا به شرط من قرار شد که ملاقاتمون در جای آزاد باشہ. اوخیلے اصرار داشت ڪه خودش دنبالم بیاد ولی از اونجایے که دلم نمیخواست آدرس خونم رو داشته باشه خودم  یکی از ایستگاههای مترو رو مشخص کردم و اوطبق قرار وسر ساعت با ماشین شاسی بلند جلوی پام توقف کرد. 🍁نویسنده: ف مقیمی🍁 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•