🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#شهیدانه😍
#شهید_حسین_معزغلامی :
هر وقت سر قبـرم آمدید،
سعے ڪنید روضہ از حضرت علے اڪبـر (ع)
و یا حضرت زهـرا (س) بخوانید
و مرا بہ فیض بالای گریہ برسانید.
#ذاکرالحسین
ولادتفروردین۷۳
#شهادت_فروردین۹۶
#یادش_باصلوات
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
✨﷽✨
💠داســــتــان مـعـنـــوی
👈شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیهالسّلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد.
آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پروندهی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است.
لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند.
ملائکه پروندهی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند.
در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیهالسّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکهای که او را میبردند گفت من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم میآیم.
ملائکه گفتند نمیشود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی.
تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیهالسّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکهی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند.
حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پروندهی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند.
حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند.
ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت میروند خیلی تعجّب کردند!
به پروندهی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهی اعمال آن شخص نوشتهاند:
یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ
ای کسی که بدیها را به خوبی تبدیل میکنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.
📚مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب
🌹| @dosteshahideman
🍂
🍂🍃
🍂🌸🍃
🍂🌸🌸🍃
🍂🌸🌸🌸🍃
🍂🍂🍂🍃🍃🍃
دوست شــ❤ـهـید من
#عاشقانه_های_شهدا
همسر شهید همت: مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من!
#شهیدمحمدابراهیم_همت🌸
🕊| @dosteshahideman
🕊🕊
🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊
🍃🌹هیئت🍃🌹
#شهید_ابراهیم_هادی
🔶هر زمان #ابراهیم در جمع رفقا در هیئت حاضر می شد شور عجیبی برپا می کرد.در سینه زنی و مداحی برای اهل بیت سنگ تمام می گذاشت.اما عادات خاصی در هیئت داشت.
تو مداحی داد نمی زد.صدای بلندگو راهم اجازه نمیداد زیاد کنند.
🔶وقتی هنوز هیئت شروع نشده بود،سر بلند گوها📣 را به سمت داخل هیئت می چرخاند تا همسایه ها اذیت نشوند.اجازه نمیداد رفقای جوان،که شور و حال بیشتری دارند،تا دیر وقت در هیئت عمومی عزاداری را ادامه دهند.
مراقب بود مردم بخاطر مجلس عزاداری اهل بیت اذیت نشوند.به این مساعل توجه خاصی داشت.
🔶همچنین زمانی که چراغ ها را روشن نکردند مجلس را ترک می کرد!!!!
علت اینکار او را بعدا فهمیدم.وقتی که شاهد بودم دوستان هیئتی،،بعد از هیئت مشغول شوخی و خنده و...می شدند و به تعبیری بیشتر اندوخته های معنوی خود را از دست می دهند.
📚سلام بر ابراهیم۲،صفحه۲۲۹
🕊| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
💞💞💞
💛قرارعاشقی💛
🍁صلوات خاصه امام رضا
به نیابت از #شهید_محمود_رضا_بیضایی
🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک.
ساعت هشت
به وقت امام رضا😍😍😍
👇👇
@dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌹🍃
#حدیث_عشق😍
🌷حدیث قدسی:
... اگر بنده ای مقداری از مالش را به خاطر محبّت به فرزند دختر پیامبر، به طعام یا غیر آن انفاق نماید، خداوند در دنیا هر درهمی را به هفتاد درهم به او برکت دهد،
و وی در بهشت در حال عافیت خواهد بود، و گناهانش را می آمرزم.
📚مستدرك الوسائل، ج10، ص 319
🌹| @dosteshahideman
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
گویــــــ💔ــــــه
روضه که خوندن
دلات که هوایی شد
چشمات که بارونی شد
اسمه شهدا رو ب زبون بیار
اوناییکه میشناسیشون
یه صفایی میده
که تو روضه خونی هم به یادشونی
نظر میکن....
بیاد #شهید_محمود_رضا_بیضایی
🌟| @dosteshahideman
🌹🕊🕊🕊🕊🕊🕊🌹
#خاطرات_شهید
✍دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم
با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ...
✍وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه ..
#ذاکر_با_اخلاص🌷
#شهید_حسین_معز_غلامی
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹