eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
936 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 مےگفتـــــ : منݩ یڪ چیزے فهمیده ام!☝️ خـــــدا شـــــ‌هادتـــــ را همیشھ بھ آدم هایےداده ڪه در ڪار، سختڪوش بوده اند ... 🌷 🍃 @dosteshahideman 🍃🌹
💑 💓 😍 وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم... میگفت: "جااان دل هادے ...؟😍 چیه فاطمه.؟❤ چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شـب که خیلی دلم گرفته بود...💔 فقط اشک میریختم و ناله میزدم...😭 دلم داشت میترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن...✍😭 از دل تنگم گفتم❤ جانا_ز_فراق_تو_این_محنت_جان_تا_کی💔 دل_در_غم_عشق_تو_رسوای_جهان_تا_کی💔 از عذاب نبودنش و عشقم نوشتم براش...💕️ نوشتم "هادی...❤😭😭 فقط یه بار.... فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی..."😭 نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم... بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم...😍 دیدمش…❤ با محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد..☺ ️ مـن_صدایش_زدم_و_گفٺ_عزيـزم_جانـم💕 با_هـمـين_یک_کلمه_قلـب_مـرا_ريخت_بهم💕 صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم... "جاااان دل هادی...؟💕 چیه فاطمه…؟❤ چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟ تو جات پیش خودمه شفاعت شده ای...💑 (همسر شهید هادی شجاع) ┅══════┅ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ✅ @dosteshahideman
خوش به حال کسایی که بهت رسیدن محمود. خوش به حال اکبر و علی و عمار و میثم و مسیب و محمد... خوش به حالتون... خوش.... #رفیق #محمود #ما_به_دی_ماه_پر_از_حادثه_عادت_داریم #پنج_سال... #سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج #فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #شهیدمحمودرضابیضایی @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 #سخن_بزرگان 🍂مردبایدسختی های کار همسر در خانه را ببیند. خودش را جای زن بگذارد .مرد وقتی درخانه کار بکند مثل جهاد است. کمک زنش ظرف بشوید ، بچه داری بکند ، جارو بکند ، تمام اینها عمل به وظائف شرعی است. آیت الله حائری شیرازی ❤ @dosteshahideman
? یادی از محمودرضا و روزهای فتنه 🌷به بچه های بسیج خیلی اعتقاد داشت. در روزهای فتنه ۸۸ یکبار درباره بچه های بسیج صحبت می کردیم؛ از بسیجی های اسلامشهری و اینکه چطور پای کار انقلاب اند کلی صحبت کرد و کلی از آنها تعریف و تمجید کرد. با همه جوّ سنگینی که آن روزها علیه بچه های بسیج وجود داشت، به شدت از تأثیر حضور بسیج در خاتمه دادن به غائله فتنه تعریف می کرد. این بچه ها را خیلی دوست داشت و با احترام از آنها یاد می کرد. خودش هم یکی از آنها بود 🌷محمودرضا بسیجیِ وسط معرکه بود.!! در ایام اغتشاشات خیابانهای تهران، کنار بچه های بسیج بود. کسی به او تکلیف نمی کرد که برود، اما موتور سیکلتش را بر می داشت و تنهایی می رفت. چند بار هم خودش را به خطر انداخته بود. یک بار خودش تعریف کرد که به خاطر ظاهر بسیجی اش، پشت چراغ قرمز، اراذل و اوباش هجوم آورده بودند که موتورش را زمین بزنند اما نتوانسته بودند 🌷آن روزها نگرانش می شدم. در یکی دو هفته اول بعد از انتخابات که خیابان انقلاب و آزادی و بعضی خیابانهای اطراف اغتشاش بود، یکبار با او تماس گرفتم و پرسیدم: «کجایی؟» گفت: «توی خیابان.» گفتم: «چه خبر است آنجا؟» گفت: «امن و امان.» گفتم: «این چیزهایی که من دارم توی اینترنت می بینم، آنقدرها هم امن و امان نیست!» گفت: «نگران نباش.» گفتم: «چرا؟» گفت: «بسیجی زیاد است.» 📚کتاب تو شهید نمی شوی ،صفحه ۴۹ روایت هایی از حیات جاودانه شهید محمودرضا بیضائی به روایت برادر #فتنه_۸۸ #نهم_دی @dosteshahideman
🌸🍁🌸🍁🌸 🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸 🍁🌸 🌸 و ما ایستاده ایم همچون کوه؛ محکم همچون آب؛ روان و همچون آسمان؛ ابدی..... @dosteshahideman 🌸 🍁🌸 🌸🍁🌸 🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸🍁🌸
🌴یاد مدافع حرم بخیر؛ در 12 آذرماه همزمان با ایام اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسید. از او یک دختر به نام حلما به یادگار مانده است که 17 روز بعد از شهادتش متولد شد. خیلی بود و سر به سر همه می‌گذاشت. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز می‌خواند. (ع) بود. همیشه دنبال این بود که برای امام حسین(ع) کار کند. به هیچ عنوان ظاهرسازی را دوست نداشت، شاید هر کسی ظاهر او را می‌دید فکر نمی‌کرد شهید شود. هم بود. با هم گردش و کوه می‌رفتیم. قبل از رفتنش به سوریه یک دفعه گفتم: «آقا میثم در این موقعیت می‌خواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد؟» بعد از این حرفش من دیگر هیچ چیزی نگفتم. خیلی مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه می‌گفت: «پس این بچه کی به دنیا می‌آید؟» ولی عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول صبر می‌کرد بچه‌اش به دنیا می‌آمد و بعد می‌رفت. اما دیگرهیچ چیز نمی‌توانست جلوی او را بگیرد. شادی روحش @dosteshahideman
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃 💠 😊 بیایید این بار با دید دیگری بہ نگاه کنیم ،با دیدِ عقلانے... 💄 آرایش میکنید❗️ 👗 هر طور مایلید لباس میپوشید❗️ 👠 کفش پاشنہ بلند... 👣 واے از قدم هایے کہ برمیدارید❗️ 👩🎤 براے بہ شما نزدیڪ میشوند، بعد از سوءاستفاده از ساده لوح بودنتان رهایتان میکنند بہ امانِ ❗️ 🤔 میدانید چرا⁉️ 😞 چون از بس دَمِ دستشان بودید برایشان تڪرارے میشوید، میشوید❗️ ⛔️ آن وقت است کہ هیچ پیامدے جز و و احساس برایتان نمےماند❗️ ✌️ بہ حکمِ عقل ،اگر مےخواهید و توجہ بیشترے دریافت کنید باید محدودیت ها را در پوششتان رعایت کنید❗️ 🔙 و طبیعتا اگر رعایت نکنید اولین بازخوردِ منفے براے خودتان است نہ ... @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸من یک حق داشتم! خاطره ای از یک شهید نماینده مجلس . . . 🔸وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1 و 45 بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود.😬😐 دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.😕 شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر.😊 چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت.🍱 و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟😟 گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم.☺️ این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد.😇 🌿 @dosteshahideman