🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
#شهید_گمنامـ
#پسران_فاطمہ
«دوری»..
"لَطیف تَرین غَمِ دُنیاست !!"
وَقتی دور میمانی
اَز آنکه ..
دوستَش داری ؛
"دِل" ،
چون تکّه پارچه ای ..
جا مانده بَر
سیمِ خاردارِ روزگار میشَود !!
که حَتی
نَوازش ِ نَسیم هَم ،
"پاره اَش میکُنَد"..!!
دلت را لحظہ اے پیش مادر شہــــــــید
❤️گمنامـ❤️
بگذار.....
@dosteshahideman
💞💞💞
💛قرارعاشقی💛
🍁صلوات خاصه امام رضا
به نیابت از #شهید_محمود_رضا_بیضایی
🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک.
ساعت هشت
به وقت امام رضا😍😍😍
👇👇
@dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
☘🌸🌸☘🌸🌸☘🌸🌸☘🌸🌸☘
#دیدار_مادر_وفرزند
#پس_از۳۰_سال_چشم_انتظاری...😭
مــادر سلام . . .
آمدہ ام بعدِ سال هـا
انگار انتظار ، تو را پیر کردہ است...😭
مادر و خانواده شهید " علیرضا زبیرم " ظهر روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۹۷ در معراج شهدا با پیکر فرزندش پس از 30 سال چشم انتظاری دیدار کردند.
پیکر شهید علیرضا زبیرم توسط گروه های تفحص شهدا کشف و از طریق پلاک هویتی شناسایی گردید و تحویل خانواده شد.
شهید علیرضا زیبرم متولد ۳۰ شهریور ماه ۱۳۴۶ چشم به جهان گشود و در دروان تحصیلات دانشگاهی در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه شیراز از طریق لشکر ۱۹ فجر شیراز عازم جبهه جنگ تحمیلی شد و سرانجام در آخرین ماههای جنگ یعنی در چهارم خرداد ماه سال ۶۷ در منطقه عملیاتی پاسگاه زید به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
☘ @dosteshahideman
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۳۴ #نویسنده مریم.ر تا نگاهش کردم دیدم ساناز😏 بهم لبخندزد
#به_نام_تنها_خالق_هستی
#عشق_پاک_من
#قسمت۳۵
#نویسنده مریم.ر
از یه خانوم خواستم تا شماره پدرمو با تلفن همراهش بگیره و به پدرم گفتم چی شده بیچاره ها خیلی دلواپس شده بودن هیچی نمونده بود سکته کنند😔 اینقد خسته بودم که تا ساعت۱۰صبح فردا خوابیدم وقتی چشمامو باز کردم گوشیمو که تو شارژ گذاشته بودم روشن کردم گفتم شاید زهرا زنگ بزنه و از آقای منتظری خبری بده😔 یه پیام از زهرا داشتم😟 نوشته بود"سلام مریم جون ببخشید چندبار تماس گرفتی من برنداشتم دیروز با علی آقا رفته بودیم بیرون شهر منم گوشیمو یادم رفت بیارم بهت زنگ زدم خاموش بودی" وقتی پیامشو خوندم سریع بهش زنگ زدم
_الو زهرا جان سلام
_سلام خانومی خوبی مامان خوبه؟😊
_قربونت اونم خوبه
_مریم۸۵تا تماس بی پاسخ از تو داشتم دیگه ترسیدم😐اما خودم متوجه شدم چیکارم داشتی😉
_من فقط میخواستم حالتو بپرسم😒
_خودتی☺️ تو میخوای اخبار مربوط به آقای منتظری را بشنوی😂
_من؟؟؟نخیرم اشتبا متوجه شدی😏
_باشه😋
_خوبی زهراجون😊
_شکرخوبم😊
_زهرا...
_جانم😊
_آقای...آقای منتظری...جمعه رفتن خواستگاری نیلوفر😔همه چی تموم شد؟
_مریم حتی از پشت تلفنم بغض تو گلوت مشخصه😢
_پس همه چی تموم شد نه؟😔
_نه😊
_یعنی چی؟😢
_معصومه خانوم بدونه اینکه از آقای منتظری سوال کنه قرار خواستگاری گذاشت . آقای منتظری هم گفت ازشون عذخواهی کنید من نمیخوام ازدواج کنم
_زهرا نمیخواد بخاطر دله من یچیزی سرهم کنی و بگی . واقعیتو بگو😔
_مریم من تا حالا بهت دروغ گفتم؟😐
_زهرا یعنی قرار خواستگاری بهم خورد؟باورم نمیشه
_باورکن راست میگم
_زهرا جان من راست میگی؟؟؟؟😃
_ای خدا چیکار کنم از دستش . باورکن مریم جان آخه دروغم چیه😕
_زهرا دارم بال درمیارم😭
_خب حالا چرا گریه؟؟😬
_این اشک شوقه😊
_خب پس گریه کن😂
_زهرا عاجِقتم😘
_منم عاجقتم😘 راستی مریم یه چیزه خیلی مهمو بهت نگفتم😬 میترسم غش کنی😶
_چیزه خوبیه؟؟؟🙃
_عااااالیه🤗
_پس بگوووو😍
ادامه دارد...
😍| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۳۵ #نویسنده مریم.ر از یه خانوم خواستم تا شماره پدرمو با
#به_نام_تنها_خالق_هستی
#عشق_پاک_من
#قسمت۳۶
#نویسنده مریم.ر
_مریم جون آقای منتظری به علی آقا گفته که من ازت بخوام یه بار اجازه بدی آقای منتظری باهات حرف بزنه😊
اینو که شنیدم چند دقیقه ایی شوکه شدم😵 انگار زبونم بند اومده بود😶
_الو مریم هستی؟؟الو...الو...مریم
_نیستم زهرا...چیزه یعنی هستم زهرا یبار دیگه میگی آقای منتظری چی گفت؟؟😟
_گفتن که میخواد با شما حرف بزنند☺️
_زهرا من کاش بودی یکی میزدی تو گوشم ببینم خوابم یا بیدار😯
_بیداری عزیزم😄 حالا چیکار میکنی؟اجازه میدی باهات صحبت کنند؟؟
_اجازه؟؟؟بابا من که از خدامه😲
_خب پس یه روزی یه ساعتی رو بگو یجایی؟تو دانشگاه نباشه بهتره
_هرجایی که آقای منتظری بخواد برای من فرقی نداره
_فردا صبح گلستان شهدا خوبه؟ساعت۱۰
_آره خوبه خوبه😃
_خیلی خب اینقد ذوق نکن😄پس من به علی میگم بهشون بگه
_وایییییی زهرا بهترین خبری که میتونستم بشنوم همین بود😍 راستی نگفت که چی میخواد بهم بگه؟؟؟
_علی میدونست ولی راز دوستشو فاش نکرد چیزی بهم نگفت😌
_یعنی میگی چیکارم داره؟😬زهرا یعنی میشه که ازم خواستگاری کنه؟😍
_من میترسم تو فردا اینقد هول بشی که تو ازش خواستگاری کنی😂
_بعیدم نیست🙊
_مریم جون کاری نداری عزیزم؟
_زهرا یادت نره به شوهرت بگی به آقای منتظری قرار فردارو بگند😊
_چشم خانوم☺️ فعلا خداحافظ
_بای بای😘
از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم😃خیلی خوشحال بودم هم بخاطر اینکه قرار خواستگاری کنسل شده هم بخاطر اینکه آقای منتظری میخواد باهام حرف بزنه😍 پریدم روی تختم باشتمو از خوشحالی بغل کردم خدایا بخاطر این شادی که بهم دادی ممنونم خدایا شکرت . یعنی فردا میخواد بهم چی بگه واااییییی خدا تا فردا طاقت نمیارم کاش همین الان قرار میزاشتیم☹️حالا فردا چی بپوشم😬
ادامه دارد..
😍| @dosteshahideman
📆 امروز چهارشنبه
☀️ ۳ بهمن ۱۳۹۷ هجرے شمسے
🌙 ۱۶ جمادیالاول ۱۴۴۰ هجرے قمرے
🎄 ۲۳ ژانویه ۲۰۱۹ میلادے
📿 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه:
🎗«یا حَیُّ یا قَیّوم»🎗
🎗«ای زنده، ای پاینده»🎗
☀️ روزتون منور به نگاه #شهید_محمود_رضا_بیضایی
🌤| @dosteshahideman