eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
995 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهدا_و_حضرت_زهرا_(س)…🌷 💠تا وارد اتاق شدم،از خواب پرید. رو پیشونیش عرق نشسته بود…!! گفتم:چی شده داداش؟! گفت: "یه ساعت داشتم با حضرت زهرا حرف میزدم…" و ادامه داد… فقط از خدا میخوام روز شهادت بی بی شهید بشم …! 💟روز شهادت حضرت زهرا (س) بود، توی قنوت نماز صبح بود که ترکش خورد به پهلوش و شهید شد…🕊🕊 #شهید_علیرضا_هاشمی_نژاد🌹 🕊| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃 🍃🌹: بدانید که به گفته ، هم اکنون از شما دو چیز را می خواهد یکی و دیگری در قبال مسئولیت تان و چه مسئولیتی بالاتر از حمایت و از این . 🌹| @dosteshahideman 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
من به تو و که در سنگرید ، پیام می دهم که خواهم آمد و انتقام خون های به حق ریخته را خواهم گرفت . نگرانی من و تو ای خواهرم اینست که مبادا سازشی صورت گیرد و به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم ، که ندای همان ندای است . (بخشي از انشاء شهيده 14 ساله ) 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌷🍃🌷🍃 سلام دوستان عزیزم✋ ان شالله از امشب داستان زندگی یکی از 🍀🍀 رو ورق خواهیم زد و به محضر شما عزیزان خواهیم رساند. از امشب داستان زندگی شهیدمدافع حرم 💚💚 کتاب( ) رو تقدیم شما سروران عزیزم خواهیم کرد...🌸 امیدوارم که مورد رضایت شما و قرار بگیرد.... 🌻🌻 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
دوست شــ❤ـهـید من
💞💞💞 💛قرارعاشقی💛 🍁صلوات خاصه امام رضا به نیابت از 🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک. ساعت هشت به وقت امام رضا😍😍😍 👇👇 @dosteshahideman 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💐☘💐💐☘💐💐☘💐💐☘💐 👇 قدر خانواده‌ی شهدا و پدرها و مادرها و همسرها و فرزندان و برادران و خواهران شهدا و داغداران شهدا را بندگان صالح خدا میدانند؛ علّت هم این است که خدای متعال بر شما سلام و درود فرستاده است اینکه خدا صلوات بفرستد، خدا درود بفرستد، خیلی رتبه‌ی والا و مهمّی است؛ چون صبر کردید، چون مصیبتِ فقدان فرزند را که برای اغلب مردم دنیا یک عزا است، شما تبدیل کردید به یک عید، به یک تبریک؛ از اینکه خدای متعال جوان شما را در جوار خود قرار داده است، شما تسلّی پیدا کردید؛ این صبر خانواده‌ی شهدا یک چنین ارزشی دارد... ۹۷/۹/۲۱ 🌹 @dosteshahideman 💐☘💐💐☘💐💐☘💐💐☘💐
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۳۶ #نویسنده مریم.ر _مریم جون آقای منتظری به علی آقا گفته
۳۷ مریم.ر دوباره زهرا بهم زنگ زد _مریم جون فردا میشه بجای ساعت۱۰صبح ساعت۵بعدازظهرباشه؟؟؟آخه صبح آقای منتظری سرکاره _اووو من تا فردا۵ بعدازظهر طاقت نمیارم که😫 _حالا یکاریش بکن☺️ _باش☹️ شب که شد از خوشحالی خوابم نمیبره😊 ساعت۱یا ۲ بود که خوابم برد😴 گوشیمو روی اذان صبح تنظیم کرده بودم نزدیک اذان بلندشدم و یه نماز دلچسب خوندم😋 یکم دیگه بخوابم تا سرحال باشم🙃 امروز یکم به مامانم کمک میکنم😊 _مامان جونمممم😍ناهار امروزومن میپزما _الهی قربونت برم😊 _جدی گفتم خودم میخوام غذا درست کنم☺️ _آخه دخترم دستپختت خوبه ها اما گاهی یا شور شور میکنی یا بی نمک😅باز بی نمکو میشه یه کاریش کرد _قول میدم امروز خوشمزه و بی نمک درست کنم😄 لوبیا پلو درست کردم اما خیلی خوشمزه شده بود هم مامانم خوشش اومد هم بابام که از غذا همیشه ایراد میگرفت😉ناهارو که خوردم نمازمو خوندم دیگه باید آماده میشدم😬 همه لباسامو ریختم بیرون یه مانتو آبی و شال آبی انتخاب میکنم خب لباسم انتخاب شد🤗 حالا آرایشم مونده👄💅💄 نه نباید زیاد آرایش کنم اینجوری آقای منتظری خوشش نمیاد🤔 یکم ریمل میزنم رژ آلبالوییمو برمیدارم وای نه این خیلی رنگش جِلفه😯 یکم از رژ صورتی ملیحم میزنم دیگه کافیه آرایش😶 موهامو داخل شالم میدم😊 و میرم سوار ماشین میشم بازم ضربان قلبم رفت بالا💗چندتا آیه الکرسی میخونم یکم آروم ترشدم😌 دارم میرسم ای وای ۲۰ دقیقه دیگه تا ساعت۵مونده😐حالا آقای منتظری باخودش میگه چقد این هُوله☹️ ادامه دارد... 😍| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۳۷ #نویسنده مریم.ر دوباره زهرا بهم زنگ زد _مریم جون فرد
۳۸ مریم.ر وقتی که رسیدم یجا پیدا کردم و ماشینو پارک کردم هنوز تا ساعت۵ مونده بود یکم داخل ماشین نشستم چشمم به ساعت موبایلم بود هرچی میگذشت قلب من تندتر میزد چندتا نفس عمیق کشیدم دیگه چیزی به۵ نمونده بود پیاده شدم و به سمت گلستان رفتم صدای یه ماشینو شنیدم که پارک کرد و یه آقایی داخلش بود . نکنه آقای منتظریه😶 وقتی پیاده شد دیدم آره خودشه اونم چشمش به من افتاد هردومون یدفه تعجب کردیم😐 _س...سلام خانوم کمالی . روزبخیر ممنون که قبول کردین وقتتونو به من بدین _سلام خواهش میکنم بازم چشمای مشکیش روی زمین بود فقط موقع سلام کردن یه نگاه کوچیک بهم کرد بعد زود سرشو آورد پایین از اینکه بهم توجه نمیکرد ناراحت بودم ولی از یه طرفی هم عاشق این شرمو حیا و نجابتش بودم😊❤️ چقدر باوقار این نمونه یه مردواقعیه😌 درعین سادگی و نجابت چقدر جذاب؛ همون جایی که باهم بحثمون شد و من چادرمو جلوش انداختم روی یه نیمکت نشستیم _راستش من میخواستم باهاتون صحبت کنم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم . اول اینکه بازم بابت اون روز و حرفهایی که بهتون زدم معذرت میخوام حلالم کنید😞 _اون روزو من فراموش کردم؛ شما هم فراموش کنید منم حلالتون کردم _ممنون از بزرگواریتون _خواهش میکنم چند دقیقه ایی سکوت بینمون میشه بعد دوباره آقای منتظری شروع میکنه _خانوم کمالی من اولین بار با یک خانوم میخوام راجب این چیزا صحبت کنم . باز نمیخوام اون روزو یادتون بیارم که ناراحت بشید اما اون روز شما از احساستون به من صحبت کردین و اینکه...به من علاقه دارید . میخواستم بگم...میخواستم بگم این اتوبان دوطرفس یعنی منم به شما علاقه دارم وقتی آقای منتظری اینو گفت خیره شدم بهش دلم میخواست بگم توراخدا یبار دیگه بگو😃 اما نمیشد از خوشحالی دلم میخواست بپرم بالا😍 اما باید خودمو کنترل میکردم دیگه صبرم لبریز شد بهش گفتم _آقای منتظری این حرفو راست میگید؟؟ _بله درمورد این جور موضوعها نباید دروغ گفت _یعنی شما به من علاقه دارید؟؟ سرشو میندازه پایین و میگه _بله _پس دلیل این رفتارهاتون چیه؟چرا به من هیچوقت نگفتین😔 _ببینید خواهر من توی یه خانواده مذهبی بزرگ شدم . نمیخوام بگم آدمه خوبیم ولی همیشه سعی میکنم با اعتقاداتم زندگی کنم کاری کنم که رضای خدا توش باشه اگه به خانومها نگاه نمیکنم دلیلش اینه که میخوام چشمام پاک بمونه روزی که شما رو دیدم یدفه دلم ریخت من متوجه تغیرات شما شدم اما نتونستم حسمو بهتون بگم چون من و شما از لحاظ اعتقاداتی هم خودمون هم خانوادمون باهم تفاوت دارند همه اینهارو میدنستم اما بازم دلم پیشه شما گیربود ؛ اما وقتی که اونروز شما رو جلوی ماشین اون پسره دیدم برق از سرم پرید از شدت ناراحتی و عصبانیت نمیدونستم چیکارکنم تو راه چندبار نزدیک بود تصادف کنم فقط تنها جایی که آرومم میکرد گلستان شهدا بود اومدم اینجا دو رکعت نماز خوندم تا یکم به خودم اومدم ؛ برام خیلی سخت بود کسی که بهش علاقه دارم با یه نامحرم...لا اله الا الله آقای منتظری دیگه حرفشو ادامه نداد معلوم بود هنوز عصبانیه😢؛ من داشتم از خجالت آب میشدم😔 ای خدا کاش اونروز سوار ماشین شهرام نشده بودم من چیکارکردم آخه؟😭 من باید همه چیو به آقای منتظری بگم از بیرون رفتنم با ساناز تا اونجا که شهرام منو رسوند همه چیو براش تعریف کردم ادامه دارد... 😍| @dosteshahideman
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 … 💠تا وارد اتاق شدم،از خواب پرید. رو پیشونیش عرق نشسته بود…!! گفتم چی شده داداش؟! گفت: "یه ساعت داشتم با حرف میزدم…" و ادامه داد… فقط از خدا میخوام روز بشم …! 💟روز بود، توی قنوت صبح بود که ترکش خورد به و شد…🕊🕊 🌱 @dosteshahideman 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿