⚘﷽⚘
#گذرے_بر_سیره_شهید
رضایت مادر خیلی برای آقایوسف شرط بود . آقایوسف می خواست بره زیارت آقا امامزاده هاشم مادر گفت : راضی نیستم الان بری هواگرمه روزه داری مریض میشی امشبم که باید بری تهران سر کارت خسته میشی . آقایوسف رفت اما زنگ زد و به مادر گفت : الان رو پله های حرم امامزاده هاشم نشستم . اگه بگی راضی نیستم نمیرم
زیارت برمی گردم خونه ؛ مادر می خندید و می گفت : باشه باشه قبول راضیم ازت برو به زیارتت برس . مادر هم همیشه به پدرمادر خودشون احترام می گذاشتن و ماهارو که نوه بودیم ترغیب و تشویق به احترام گذاشتن میکردن . پدر بزرگ ما به مادر می گفت : تو دیگه کی هستی همیشه لبخند رو لبته حتی اگه ناراحت باشی پیش ما نشون نمیدی . اگر آقایوسف آنقدر به پدر ومادر احترام می گذاشت بخاطر حرمت و احترامی بود که مادر به والدین خودش
می گذاشت و این سنت خداست . اگه من هم یکبار ناخواسته بی احترامی
می کردم به پدر یامادر، همون لحظه آقایوسف می گفت : و بالوالدین احسانا یادت رفت ؟؟
#راوی_برادرگرامی
#شهیدصابرین
#یوسف_فدایی_نژاد
#کانال_دوست_شهید_من
🕊| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘
#بال_در_بال_ملائک
#برشے_از_وصیت_نامه_شهيد
درودبرتمام عزیزانم اعم از خانواده عزیزم و مردم متدین ودین دار و ولایت مدار ایران اسلامی اول سخن جا دارد از پدر ومادر عزیزم تشکرکنم که بنده حقیر سراپا تقصیر را با لقمه ای حلال وشیری پاک بزرگ کردن و با آموزه های انقلاب اسلامی و در مکتب سیدالشهدا(ع)و امام خمینی کبیر تربیت نموده اند و تحویل جهان اسلام داده اند تا سربازی برای اسلام و اهداف اسلام و صاحب عصر (عج) و نائبش امام خامنه ای (حفظه الله) باشیم.
هم اکنون که این وصیت را می نویسم بااعتقاد کامل و یقینی کامل و آشکار به وحدانیت پروردگار (عزوجل) و نبوت خاتم رسولان محمد مصطفی (ص) و ولایت بلاشک امیرالمومنین حیدر صفدر اسدالله الغالب علی ابن ابی طالب(علیه السلام) و ذریه پاکش تا ذخیره الهی حضرت مهدی روحی و ارواحنا به فداک را دارم و از افتخارات است که محب ١۴معصوم پاک می باشم. باشد که قیامت با آنها محشور شوم آمین.
شهادت فناشدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس به تعبیر قرآنی( فی سبیل الله) انتخاب می کند. به تعبیر پیامبر مکرم اسلام(ص) «اشرف الموت قتل الشهاده» که شریفترین نوع مردن است و به فرموده مولایمان امام علی(ع) «اکرم الموت القتل» که شهادت را گرامی ترین نوع مردن میداند و این جمله همیشه در ذهنم خطور میکند. اگر شهید نشویم لاجرم باید بمیریم. پس چه مرگی بهتر و بالاتر از شهادت که نزدیکترین لحظه وصل به وصال و سریعترین راه به لقاءالله است. "اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک"
ما در راهی قدم می گذاریم که شاید بگویند خارج از وطن است یا دور از وطن است ولی عقیده بنده این است که دین اسلام محدودیت ندارد و دین فراتر از کشورها و وطن هاست و اگر هرکسی به خداوند عزوجل اعتقاد دارد باید در راه احیای دینش جهاد کند و امر به معروف و نهی از منکر بپردازد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هرکس صدای ندای مسلمانی را بشنود و به او یاری نرساند مسلمان نیست و ما چگونه ادعای مسلمانی داریم که جای جای دنیا مسلمانان را قربانی اهداف وافکار شوم خود می کنند و ما در آرامش به راحتی سر به بالین بگذاریم در صورتی که یک کودک و یا زن سوری وعراقی و یمنی و فلسطینی شب خواب در چشمانشان ندارند و چگونه مدعی شیعه بودن و محب بودن اهل بیت(ع) را داریم که در ماجرای در آوردن خلخال از پای زن یهودی که امام علی (ع) در این موضوع فرمود: اگر مسلمانی ازاین غم بمیرد برای او عیبی نیست! چگونه می توان در مورد این مسئله بی تفاوت بود در صورتی که در ممالک اسلامی زنان ایزدی و مسلمانان و مسیحی را در عراق درون قفس در بازارهای موصل مانند برده بفروش می رسند! و ما ازاین وقایع تلخ غم نمی خوریم که هیچ تب هم نمی کنیم چه برسد که بخواهیم بمیریم ! ای کاش ذره ای هم زاد پنداری می کردیم و لحظه ای خود را جای برادران و پدران آنها قرار می دادیم. آیا واقعا می توانستیم چنین چیزی را تحمل کنیم !؟شمایی که می گویید جنگیدن در کشوری دیگر کار اشتباهیست بدانید امام حسین(ع) در مدینه زندگی می کرد ولی در عراق و کربلا به شهادت رسید . امام حسین(ع) برای احیای دین جدش و امر به معروف ونهی ازمنکر قیام کردند و این نیز خود گواهی برای ماست که ببینیم چگونه تاریخ در حال تکرار شدن است و چگونه یزیدیان زمان زمام امور را در دست گرفته اند و چگونه چهره اسلام را با تفکری صهونیستی و تکفیری که آمیزه ای از تفکرات یهود است مخدوش می کنند و با معرفی اسلامی پر از توحشی و معرفی آن به جهانیان هستند هرکس به نوبه خود باید تکلیف خود را ادا کند و قدم در راه مقتدای خود حسین بن علی(ع) بگذارند.
همه آزادگان ومحبین به اباعبدالله (ع) وظیفه داریم در این راه قدم بگذاریم و برای ظهور منتقم زمینه سازی کنیم. چه زیبا فرمود خمینی کبیر که راه قدس از کربلا می گذرد
💚 #شهید_حجت_اصغری
❤️شهادت زیباست...
💙شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#کانال_دوست_شهید_من
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷
🌷🍃🌷
🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#شهیدانہ °✾﴾🕊﴿✾°
عشق یعنے بےپلاڪ افٺاده
⊰⊹امـا⊹⊱ °•|☝️|•°
دسٺ چیـ...ـن فاطمہستــ💚
آن شهیدے ڪہ بھ سر سربندِ یازهـࢪا زدهـ✌️
◉✿[ @dosteshahideman ]✿◉
═══✼🍃🌹🍃✼═══
⚘﷽⚘
به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه.
آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه...
"شهید امیر حاج امینی"
❤| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قبل از حادثه تروریستی مجلس
خوابی دیدم، شهید خرازی به همراه جوانی خوش رو برای کمک به امور کشور و مردم آمده بود و با جدیت و تلاش به همراه آن جوان در حال کمک و امداد رسانی به مردم بودند.
خواب عجیبی بود، وقتی بیدار شدم متحیر و در فکر معنی و تعبیر خواب بودم، آن جمعیت، مردم، کشور، امداد و کمک رسانی..
🌷شهید خرازی را می شناختم اما آن جوان را هرگز ندیده بودم، تمام عکسهای شهدایی را که داشتم نگاه
کردم تا شاید آن جوان را بیابم، اما دریغ که بین هیچ کدام نبود، تا اینکه تلویزیون خبر حادثه تروریستی مجلس را داد و تصاویر شهدا، خودش بود، آن جوان همراه شهید خرازی را شناختم، آن جوان خوش رو کسی نبود جز شهید جواد تیموری🌷
📎نقل قول یکی از زائرین مزار شهید
🕊| @dosteshahideman
گله از حجاب جامعه
بعد ازدواجمون که بازار میرفتیم، حس میکردم راحت نیست و اذیت میشه.😞
به من گفت: «خانم، میشه دیگه من بازار نیام؟ وضع حجاب خانمها نامناسبه.»😔
اکثر اوقات خودم برای خرید و انجام دادن کارها میرفتم.
اگر موقعیتی پیش می اومد که باهم میرفتیم، آقا رضا از ماشین پیاده نمی شد.
تو ماشینش یه قرآن کوچک بود.
قرآن می خوند🍃. یه خودکار وچندتا تیکه کاغذ داشت که بعد خوندن قرآن یه چیزهایی یادداشت می کرد.🗒
از این شرایط ناراحت بود و میگفت: «خانمها با این پوششها قراره به کجا برسن؟؟؟؟»...😔☝️
نقل از: همسر شهید مدافع حرم
سید رضا طاهر❤️
🆔 @dosteshahideman
💐☘☘💐💐☘☘💐💐☘☘💐
🌴یاد شهید #سیدمجتبی_نواب_صفوی بخیر؛
دوساله تا کلاس چهارم را خوانده بود و بهترین شاگرد مدرسه شده بود برای همین هم به عنوان نماینده دانش آموزان برای تقدیم دسته گل به رضاخان که قرار بود از مدرسه ما دبستان حکیم نظامی بازدید کنند انتخاب شده بود. جلوی شاه که رسید #دسته_گل_را_محکم_پرت_کرد توی صورت اعلاحضرت طوری که کلاه از سر رضا شاه افتاد
مدیر بیچاره تا مرحله اعدام پیش رفت...
🍃🍃🍃🍃🍃
آمده بودیم که نواب را به کاشان ببریم برای دیدن باغ فین. نواب اصرار ما را که دید چند لحظه ای تامل کرد و پرسید آیا این سفر فین فایده تبلیغی هم دارد یا نه؟ می توانم در آنجا فعالیتی انجام دهم؟ گفتیم این مسافرت تفریحی است دیگر.
خیلی جدی گفت من با خودم عهد کردم سفری که #فایدهای_دینی_و_تبلیغی نداشته باشد نکنم، لذا نمی آیم.
شادی روحش #صلوات
از کتاب دانشجویی، سید مجتبی نواب صفوی
@dosteshahideman
💐☘💐💐☘☘💐💐☘☘💐
#شهیدی_که_غیبتش_موجه_شد😓
❇️هروقت دوست داشتـی می آیی
و هر وقت هم دلـت نخواست نمی آیی
رفت و آمد #خادم مسجد جمکران روی نظم و انضـباط است دل بخواهی نیست!😡
یا #تعهد اخلاقی میدهی که هر سه شنبه
در مســـجد حاضر باشی یا اینکه دور خــادم بودن را #خط_بکش و وقت ما را هم نگیر.👌
وقتی حـرف حاج آقا تمام شد. مهدی #لبخـندی زد و گفت:😊
چشــم. تعهد می دهم هر سه شنبه سر وقت در مسجد #حاضر باشم.
پای برگه تعهد را #امضـا کرد و از اتاق بیرون آمدیم.📝
گفتـم: مهدی لااقل #دلیل غیبت این چند هفتــه را به حاج آقا می گفتی که به سوریـــــه رفته بودی...😞
#سه شنبه شد و حاج آقا زیر #تابوتی که پیکر #سوخـــته مهدی در آن بود؛ بلند لبیک یا زینب(س) می گفت...😔💔
#شهید_مهدی_طهماسبی🌹
🌸
🌷🌸
🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸
پر کشیدن مجال میخواهد😇
آسمانی زلال می خواهد🌅
اشتیاق پرنده کافی نیست🌷
چون که پرواز بال می خواهد🕊
@dosteshahideman
4_5791748211651641794_260817155223.mp3
6.61M
این گل هم به قربون حسین ع
خون داده پای خون حسین ع
این دنیا داره میگذرهُ
فقط می مونه حسین ع
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
تقدیم به شهدای عزیز
@dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوای تو دارم...
ببین بی قرارم...
#محمود_رضا
#رفیق
#بی_قراری
#دلتنگی
@dosteshahideman
🌹🌱🌱🌹🌹🌱🌱🌹🌹🌱🌱🌹
🌴یاد سردار شهید #حاج_حسن_مداحی بخیر؛
تعارف توی کارش نبود،وقتی توی منزلشان جلسه به درازا می کشید و وقت نماز می شد جلسه را قطع می کرد و می گفت:« #بلند_شوید_نماز_بخوانیم، ادامه جلسه باشد برای بعد.»
وقتی نماز خوانده می شد خیلی خودمانی #غذای_ساده ای را می آورد تا دور هم چیزی بخوریم، بی اراده تسلیم سادگی و تصمیمش می شدیم و غذا می خوردیم،بعد جلسه ادامه پیدا میکرد.
یک بار پنج نفر بیشتر توی جهاد نبودیم،دیر وقت بود،همه رفته بودند.آماده رفتن شدیم، پایمان را که توی محوطه جهاد گذاشتیم تریلی سیمان نظر حاج حسن را جلب کرد.پرسید:«بار این تریلی چرا خالی نشده؟»
بچه ها گفتند:آخر وقت آمد،کارگر نبود خالی اش کند.
همه می دانستیم اگر تریلی یک شب در آن جا بماند کرایه ی بیشتری می خواهد.
نگاهی به ما انداخت و گفت:«خب، #کارگر_نیست_ما_که_هستیم، باور کنید من می توانم به اندازه ی یک کارگر کار کنم.»
بعد بدون اینکه منتظر نظری باشد به طرف تریلی حرکت کرد و دست به کار شد.
از کتاب #چشم_های_بیدار
شادی روحش #صلوات
@dosteshahideman
🌹🌱🌱🌹🌹🌱🌱🌹🌹🌱🌱🌹
🕊🌹🌹🕊🕊🌹🌹🕊🕊🌹🌹🕊
☀️ #شهید شما از ملائکه هم بالاتر است
🌺 #حضرت_امام_خامنهای_مدظلهالعالی:
🌷 من به فرزندانی که #پدران #شهید خود را هرگز ندیدند و به #همسرانی که #سنگینی #فراق #همسر و #یار و #غمخوار خود را #تحمّل کردند، عرض میکنم:
🌷 عزیزان من! با #شهادت عزیزانتان، شما خسارت و ضرر نکردید.
🌷 عزیزانِ شما اگر از دست شما رفتند، اما در خزانه گرانبهای #شهادت #الهی، شخصیتشان همچنان محفوظ و حاضر و ناظر است.
🌷 این زندگی میگذرد و همه کس خواهد رفت؛ اما آن کسی سرافراز است و بُرد کرده است که رفتن او از این #دنیا، برای مردم و #دین و #تاریخ و #کشورش دستاوردی داشته باشد.
🌷 چنین #انسانی است که #خدای_متعال او را از ملائکه هم بالاتر دانسته است.
۸۰/۸/۲۰
🌺 @dosteshahideman
🕊🌷🌷🕊🕊🌷🌷🕊🕊🌷🕊
1_50429648.mp3
6.34M
دست ماهم بگیرید آی شهدا 😭
#دلم یه بغل شهادت میخواد😭
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۸۴ شهادت رفیقام خیلی عذابم میداد😔 اون لحظه ایی که عبدالصا
#به_نام_تنها_خالق_هستی
#عسق_پاک_من
#قسمت۸۵
#نویسنده مریم.ر
وقت رفتن رسید ؛ هم خیلی خوشحال بودم چون دلم برای مریم و نازنین زهرا تنگ شده بود هم ناراحت بودم چون حتما تا حالا خبرشهادت عبدالصالح به گوش خانوادش رسیده😞 ای وای حالا اگه دوباره مریم بفهمه تیرخوردم دوباره حالش بد میشه ؛ حالا چیکار کنم تا نفهمه به خونه رسیدم از بیرون خونه رو تماشا کردم آخ مریم چقدر دلم برات تنگ شده ؛ الان حتما مریم و نازنین زهرا خوابن ؛ زنگ پایینو میزنم
_کیه؟
صدای مادرم بود ؛ دلم برای صداش تنگ شده
_قربون صدات برم مادر منم محمد
_محمد تویی مادر؟؟؟الهی دورت بگردم
_بله حالا درو باز میکنید☺️
در باز شد رفتم داخل ؛ چهره مادرم رو دیدم چشماش پر از اشگ شد ؛ ساکمو انداختم و بغلش کردم
_مادر گریه نکن جون من
_این اشک شوقه مادر؛ الهی قربون قدوبالات برم پسرم
_خدانکنه
یدفه دیدم از بالا صدای مریم اومد
_محمد تویی؟؟؟مادر این صدای محمد
_بله خانوم قشنگم صدای محمد☺️ عه مریم پله ها را مواظب باش😳 نیا پایین من میام بالا یکم صبرکن
پله ها رو سریع و تند رفتم بالا دیگه طاقت نداشتم ؛ یکم پام درد گرفت اما با دیدن مریم دردم فراموشم شد
_محمدَم😍
_جون دل محمد؟عه مریم گریه نداریما ؛ گریه نکن فدای چشمات بشم
_میکشمت محمد😢
_جانم؟😕اونموقع برای چی؟
_برای اینکه خیلی عاشقتم
_تو منو زودتر کشتی عزیزم ؛ عشق تو منو کشته😄
_کاش میدونستی وقتی نیستی چه زجری میکشم😔
_شرمنده مریم جان بخاطر همه زجرهایی که کشیدی بخاطر من
_دشمنت شرمنده . خوبی؟
_خوبم عشقم . یعنی زیاد خوب نیستم . دوتا از دوستامو از دست دادم
_ای وای روحشون شاد😔 کدومشون؟
_رضا که نمیشناسیش و عبدالصالح
_همون که تازه نامزد کرده بود؟😱
_آره ؛ قرار بود وقتی برگشت حرفای نهایی را باهم بزنن و قرار عقد و عروسی بزارن
_خیلی ناراحت شدم بیچاره خانوادش و اون دختر که چشم به راه نامزدشه😔
_فردا مراسمشه باید برم
_منم میام
_نه عزیزم تو با این وضعیتت نمیتونی
_نه محمد جان لطفا بزار منم بیام
_عزیزم نمیشه جمعیت زیاده
_خب فقط برای مراسم میام اون عقب یجا میشینم
_مریم جان اذییت میشی
_اگه اذییت شدم میرم تو ماشین میشینم ؛ محمد جان لطفا ؛ دلم نمیاد نیام
_خب باشه ولی اول قول بده اگه اذییت شدی بهم زنگ بزنی تا بریم . باشه؟
_باشه
_قول؟
_ قول😊
_نازنین زهرا خوابیده؟
_آره ؛ نمیدونی چقدر بهانتو میگرفت
_برم نگاش کنم
دخترم معصومانه خوابیده بود ؛ دلم میخواست ببوسمش اما نمیخواستم بیداربشه
❤️❤️
اے براےِ #تُ بمیرم
کھ #تُ ٺبڪردھے عشقۍ
اے بلاےِ #تُ بجانم
ڪھ #تُ جانۍ و جهانۍ
ادامه دارد...
😍| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عسق_پاک_من #قسمت۸۵ #نویسنده مریم.ر وقت رفتن رسید ؛ هم خیلی خوشحال بودم چ
#به_نام_تنها_خالق_هستی
#عشق_پاک_من
#قسمت۸۶
#نویسنده مریم.ر
فردا خیلی روز سختی بود😔نمیتونستم بی تابی خانواده دوست محمد رو ببینم اما از طرفی هم دلم میخواست برم مراسم ؛ زهرا هم بود من دور ایستاده بودم اما بی تابی خانوادشو میدیدم ؛ یه دخترم بود که خیلی گریه میکرد😭جیغ میزد و با گریه میگفت شهادتت مبارک ؛ چقدر ایمانش قوی که به نامزدش میگه شهادتت مبارک خوش به حالش😔 من خیلی ناراحت بودم دیگه بیشتر نمیتونستم بیستم رفتم عقب تر نشستم به زهرا هم گفتم اگه دوست داره بره نزدیک ؛ از دور جمعیتو نگاه میکردم چه جمعیت عظیمی بعد دیدم محمد از بین جمعیت اومد و دنبال من میگشت براش دست تکون دادم تا منو ببینه✋ اومد پیش من چشماش از گریه قرمز شده بود
_خانومم حالت خوبه؟
_خوبم عشقم
با دستم صورتشو نوازش کردم و گفتم
_محمدَم گریه کردی؟😢
سرشو انداخت پایینو گفت
_اگه کاری داشتی بهم زنگ بزن چند دقیقه دیگه هم مراسم تموم میشه
_باشه عزیزم تو نگران من نباش
محمد رفت ؛ موقع راه رفتن یکم آهسته تر از همیشه راه میرفت ؛ اما آخه چرا🤔من همیشه به قدمهاش نمیرسیدم حالا چرا یواش راه میره ؛ بلند شدم تا یکم برم جلو و مراسمو ببینم ؛ نامزد دوست محمد رو دیدم ؛ طفلک خیلی ناراحت بود داشت گریه میکرد😔 از اشک اون منم گریم گرفت یدفه دلم درد گرفت گوشیمو برداشتم تا به محمد زنگ بزنم
ادامه دارد...
😍| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۸۶ #نویسنده مریم.ر فردا خیلی روز سختی بود😔نمیتونستم بی ت
#به_نام_تنها_خالق_هستی
#عشق_پاک_من
#قسمت۸۷
#نویسنده مریم.ر
اما پشیمون شدم ؛ الان محمد حتما داره با دوست شهیدش حرف میزنه نمیخوام مزاحمش بشم ؛ دوباره رفتم نشستم یکم بعد دیدم محمد داره میاد
_عزیزم میخوای بریم؟
_اگه تو میخوای بریم
_اذییت شدی؟
_نه فقط یکم خسته شدم ؛ چه مراسم باشکوهی احساس کردم همه شهر اومدن برای مراسم
_خوش به سعادتش به بهترین درجه رسید
_محمد من خیلی عذاب وجدان میکشم
_چرا عزیزم؟
_چون شهدا رو بهشون اهمییت نمیدادم😢
_مهم اینکه الان شناختیشون اینم که ناراحتی خیلی خوبه
_یعنی خدا و شهدا منو میبخشن؟😔
_شک نکن که میبخشند😊
۵ماه بعد...
موقع زایمان بود ؛ محمد دستشو از دستم جدا نمیکرد تا اینکه رفتم داخل اتاق عمل یه آیه الکرسی خوندم و بی هوش شدم وقتی که به هوش اومدم اولین چیزی که دیدم چهره دلنشین عشقم بود❤️
_بح بح خانومم بیدارشدی😍
_محمد بچمون؟
_پسرمونم اینجا کنارت خوابیده
یه نگاه بهش کردم پسرکوچولوی من آروم خوابیده بود ؛ دست محمد گرفته بودم دستهاش بهم آرامش و امنیت میداد ؛ زندگی با پسرم و دخترم خیلی شیرین تر از قبل شده بود
_محمد
_جون محمد
_یچیزی را میدونستی؟
_خیربانو
_این دوتا عکسو نگا کن بچگیای تو مامانت میگفت اینجا۴ ماهت بوده ؛ ببین چقدر امیرعلی شکل توهست😊
_آره راست میگی
_امیرعلی داره شکل تو میشه☺️مثل باباش خوش تیپ و مومن و باغیرت
_راست میگی😋 نازنین زهرا هم شکل توشد دقیقا همونجوری که دلم میخواست😃
_آره...
_مریم...چی شد عزیزم چرا رفتی تو فکر؟🤔
_یاد اون موقع ها افتادم ؛ دلم میخواست نگام کنی ؛ اما من نمیدونستم بخاطر شرم وحیا نگاه به نامحرم نمیکنی فکرمیکردم دوستم نداری😔
_مریم من بهت علاقه داشتم اما نمیدونستم بهت بگم یانه ؛ هنوز شک داشتم میگفتم آخه چرا من عاشق دختری شدم که اعتقاداتش با من زمین تا آسمون فرق داره ؛ هنوز نمیدونستم یه قلب پاک داری
_محمد ازدواج با تو برام یه رویا شده بود😢میگفتم تو شاید منو نمیخوای😔خیلی ناراحت بودم ؛ ازدواج با تو بزرگترین و بهترین آرزوم بود
محمد دستمو گرفت و گفت
_مریم جان ؛ میدونی من چقدر از خدا بخاطر داشتن تو تشکر میکنم؟ تو بهترین اتفاق زندگی منی
_محمد یه قول مردونه بهم میدی؟😢
_بله عزیزم ؛ حالا چی هست
_قول بده حتی اون دنیا هم منو تنها نزاری و بازم منو به همسری انتخاب کنی
_پس چی فکرکردی ؛ فکرکردی حوریای بهشتی را به همسری میگیرم😕
_عه محمد😡
_عشقم خب معلومه که تو بازم همسرمنی ؛ تو از هرچی حوریه برای من حوری تری😍قول میدم خوب شد؟
_آله عجقم😋
_ما آخر این زبان شما را یاد نگرفتیما😕
_یادمیگیری😊
_قربون خودت و زبانت
_محمد
_جان محمد
_گاهی با خودم میگم من چه کارخوبی کردم که خدا تو رو سر راه من قرار داده ؛ اگه تو نبودی اگه عاشقت نمیشدم هیچوقت من حقایقو نمیدیدم ؛ این عشق پاک باعث شد من به خدا نزدیکتر بشم ؛ این عشق پاک من منو به خدا رسوند
_خانومم خدا به قلبت نگاه کرد وهدایتت کرد ؛ بعضی ها اینقدر قلبشون سیاهه که نمیخواند به خدا نزدیک بشن خداهم باهاشون کاری نداره ؛ اما قلب مهربون و پاک تو رو خدا نوازش کرد و با یه نوازش تو اومدی به طرفش
_ای کاش همه عشقها مثل من و تو میشدن تا از عاشق شدن کیف کنند😌نه این عشقهای بی پایه و اساس و همراه باگناه بعدشم به نابودی منجرب بشه
_مریمم اینا عشق نیست هوسه ؛ عشق پاکش قشنگه بدون گناه و آدم فقط باید عاشق همسرش باشه ؛ مردی که دختری رو دوست داشته باشه حتی به خودش اجازه نمیده بهش دست بزنه
_ای کاش دخترا اینو میدونستن و گول نمیخوردن😔
_بله نمیدونن ؛ متاسفانه بی غیرتی داره بی دادمیکنه
_میگن آدم یبار عاشق میشه اما دروغه☹️
_بله😳منظورت چی بود😡
_خب آدم میتونه چندبارم عاشق بشه مگه چیه؟😒مثلا خودِمن هر روز دوباره عاشقت میشم😍
_خیلی بدی ترسیدم☺️
_آخ ببخشید😄
_محمد
_جان محمد
_خیلی دوست دارم عشق پاک من
_ما بیشتر ؛ تنها عشق زندگیم
کاش یادت نرود
روی این نقطه پر رنگ زمین
بین بی باوری "آدم ها"
یک نفر می خواهد
که تو "خندان "باشی
نکند کنج هیاهوی زمان "غم "بخوری؟!
#آخرین_قسمت❤️
😍| @dosteshahideman
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم🌷
💚 #شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی 💚
در ڪـانـال دوســـت شــ💔ــهـید مــن
🌹| @dosteshahideman