eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
"شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند..." دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است.  وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش.  به سید مهدی گفتم: «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت: «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم: «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد، گفت: «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!» مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در  را این‌چنین بیان می‌کند: "سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27  و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به  می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.  زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..." 💠 برادر و خواهر من ... آیا جوابی برای این خونهایی که برا من و تو ریخته شده داریم؟!!! آیا توانستیم در راه حفظ ارزش ها و پایمال نشدن خون شهیدان قدمی برداریم... کلاه خودمونو قاضی کنیم ببینیم با خودمون چند چندیم😔😔😔 @dosteshahideman
پشت پرده کشف حجاب ها و بی حیایی های اخیر ... براستی چرا اینقدر #حجاب و تخریبش برای دشمن اهمیت دارد !؟ پ.ن : به یاد آرید این جمله را در اکثر وصیت نامه ی #شهدا : خواهرم حجاب تو ، کوبنده تر از خون سرخ من است ... @dosteshahideman
کربلایی حسین شریفی، دلتنگی و پریشونی حرم و شبای بارونی4_6030494083447783948.mp3
زمان: حجم: 10.01M
🎼 باز منو بارون چشام حسین... غم تو صدام حسین....دوباره سلام حسین... ✨دلتنگی و پریشانی، حرم و شبای بارونی... 👌🌺 @dosteshahideman
[ آݩ نـیـڔۏیۍ ڪہ نـَمـازَۺ ڔا اَۏلـ وَقـٺ نَخـوانَـد، خـُۏبـ هـم نمـۍ‌ٺـوانـَد بِجنـگـَد ] +ۺـهـیـد‌حَـسَـڹ‌بـاقـِرۍ 🌱
🌸🌾 شهیـــ🌷ــدان اے سفیـــــران عالم ملکــ✨ــوٺ... می‌شود ما را ڪه چون مرغانی عاشـــ❤️ــق گرفتار قفسیـــــم.. از این تعلقات برهانید و لایق پــ🕊ـــرواز کنید.. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ @dosteshahideman
یہ وقتایی دلت از کسی می‌گیره ؛ یہ وقتایی حرفی کہ نباید رو، می‌شنوی؛ یہ وقتایی چیزی کہ بهت گفتند، حقّت نیست ؛ توی ایــن لحظہ‌ها با این‌کہ می‌شہ جواب داد و حتــــی انتقام گرفت ، می‌شہ بہ خاطر خدا گذشت؛ یا ... صبر کرد این حرف خداست کہ: بخاطر من ببخش، یا صبر کن کہ من کنار توام ... ۱۲۷ ........................................ @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
♻️درمحضـــر شهیدمحمودرضا بیضایی ✅درس اول 🔸 از شهید اموختیم که: #رفقا برای شهادت باید کار کرد فقط ار
♻️درمحضـــر شهیدمحمودرضا بیضایی ✅درس دوم 🔸 از شهید اموختیم که: #رفقا ما شیعه به دنیا امدیم تا در تحقق ظهور مولامون موثر باشیم✌️ پس باید در نظر داشته باشیم که یه شیعه یه سلاح هایی نیاز دارد برای سربازی..کاربردترین سلاح ها: ۱)تقواست😍 ۲) ولایت پذیری☺️ ۳) نماز اول وقت👏 ۴)عاشق مولاشدن😘 وقتی عاشق شدی وقتی تقوات رفت بالا وقتی عاشق ولایت شدی اون وقته که شروع کارکردنت با لذت است چون برای خداست و کار برای خدا خستگی ندارد...❤️ #شهید_محمود_رضا_بیضایی #مکتب_الشهدا @dosteshahideman
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🌱🕊🌸🌱🕊🌸🌱🕊🌸🌱🕊 فیلم شهید بیضایی که ازیکی ازعناصر داعش که توسط لشکر فاطمیّون اسیر شده است حمایت میکند...😍 خودتون ببینید😊 🎗فرمانده مهربون اقا محمود رضا بیضایی🎗 🍀| @dosteshahideman 🌸🌱🕊🌸🌱🕊🌸🌱🕊🌸🌱🕊
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دم غروب بریم حرم شاه ســـــــــــــــــــــــــــلام علیــــــک
وفتی در بهمن سال ۱۳۸۲ وارد سپاه شده، نام مستعار( حسین نصرتی) را برای خود انتخاب کرد، نامی که به گفته ی خودش بر گرفته از ندای ( هل من ناصر ینصرنی) ملایش حسین بن علی و کنایه از لبیک به این ندا بود. شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات @dosteshahideman
ای که نگاهت بهترین آغاز است! من با تو باشم، دوباره طالب بندگی میشوم ... تو همان‌هادیِ پر از امید فردای‌ما‌هستی در مسیر دلدادگی عَبد و رَب 🌱 ❤ ️هادی دل خسته ما باش! @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🔥🦋🔥🦋🔥🦋🔥 📕 #فرار_از_جهنم ✍ #قسمت_دوم یک روز شوم 🥀 صبح ها که از خواب بیدار می شدم ... مادرم تازه، م
🔥🔥🔥🔥 📕 خشونت از نوع درجه b 😡 تمام وجودم آتش گرفته بود ... برگشتم خونه ... دیدم مادرم، تازه گیج و خمار داشت از جاش بلند می شد ... اصلا نفهمیده بود بچه هاش از خونه رفتن بیرون ... اصلا نفهمیده بود بچه های کوچیکش غرق خون، توی تنهایی جون دادن و مردن ... . زجر تمام این سال ها اومد سراغم ... پریدم سرش ... با مشت و لگد می زدمش ... بهش فحش می دادم و می زدمش ... وقتی خدمات اجتماعی رسید، هر دومون زخمی و خونی بودیم ... . بچه ها رو دفن کردن ... اجازه ندادن اونها رو برای آخرین بار ببینم ... توی مصاحبه خدمات اجتماعی، روان شناس ازم مدام سوال می کرد ... دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم ... تظاهر می کرد که من و دیلمون، برادر دیگه ام، براش مهم هستیم اما هیچ حسی توی رفتارش نبود ... . فقط به یه سوالش جواب دادم ... الان که به زدن مادرت فکر می کنی چه حس و فکری بهت دست میده؟ ... فکر می کنی کار درستی کردی؟ ... درست؟ ... باورم نمی شد همچین سوالی از من می کرد ... محکم توی چشم هاش زل زدم و گفتم ... فقط به یه چیز فکر می کنم ... دفعه بعد اگر خواستم با یه هیکل بزرگ تر درگیر بشم؛ هرگز دست خالی نرم جلو ... . من و دیلمون رو از هم جدا کردن و هر کدوم رو به یه پرورشگاه فرستادن و من دیگه هرگز پیداش نکردم ... بعد از تحویل به پرورشگاه، اولین لحظه ای که من و مسئول پرورشگاه با هم تنها شدیم ... یقه ام رو گرفت و منو محکم گذاشت کنار دیوار ... با حالت خاصی توی چشم هام نگاه کرد و گفت ... توی پرونده ات نوشتن خشونت از نوع درجه b.... توی پرورشگاه من پات رو کج بزاری یا خلاف خواسته من کاری انجام بدی ؛ جهنمی رو تجربه می کنی که تا حالا تجربه نکرده باشی ... . من یه بار توی جهنم زندگی کرده بودم ... قصد نداشتم برای دومین بار تجربه اش کنم ... این قانون جدید زندگی من بود ... به خودت اعتماد کن و خودباوری داشته باش چون چیزی به اسم عدالت و انسانیت وجود نداره ... اینجا یه جنگل بزرگه ... برای زنده موندن باید قوی ترین درنده باشی ... . از پرورشگاه فرار کردم ... من ... یه نوجوان 13ساله ... تنها ... وسط جنگلی از دزدها، قاتل ها، قاچاقچی ها و فاحشه ها... ادامه دارد.... 🍀| @dosteshahideman