eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
از خنده پُری انگار ای بستر آرامش.... چون زلزله افکندی لرزی به تن داعش.... آرام چو دریایی ای درد مرا درمان.... در وقت دفاع ازحق نابودگر از طوفان.... ای پر زده از دنیا تو معنیِ پروازی... تا این علم حق را با عشق بیاَفرازی.... شاعر : علی جعفری 🌷 @dosteshahideman
خواهرم نماز نمیخوانی؟! خودت میدانی و خدای خودت روزه نمیگیری؟! خودت میدانی و خدای خودت اما وقتی حجابت را حفظ نمیکنی جواب هزاران چشم که با دیدن تو به گناه افتادند را چه خواهی داد؟؟؟ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @dosteshahideman
@MaddahionlinYEKNET.IR - zamine 1 - motiee -shabe 4 ramezan 98 (2).mp3
زمان: حجم: 4.17M
🏴🍁🏴🍁🏴 🎤حاج_میثم_مطیعی دل نوای نینوا دارد آرزوی کربلا دارد @dosteshahideman
‼️اختلاط با نامحرم به ضرر زنهاست 🔵 رهبر انقلاب: آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که هیچ زنی نگاه نمی‌کندنیست. ٧٧/٠١/١٩ #هفته_عفاف_و_حجاب ✨💫✨💫✨💫 ✨💫 🕊 @dosteshahideman 🌹🍃🌹🍃
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
🕊🌺‌‌ صــــــــــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.‌‌‌🌺🕊 ••✾•🌿🌺🌿•✾• ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ 🌻✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ ••✾•🌿🌺🌿•✾•• 💐زیــــــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💐 🌾الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا 🌸اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ🌸 🍀| @dosteshahideman ⚜❤️⚜💚⚜💙⚜💜⚜
@taaje_bandegi 1_64371281.mp3
زمان: حجم: 7.59M
هوامو داشته وقتی خورده گره به کارم.... دلم خوشه کنارم امام رضا رو دارم.... السلام علیک یا امام الرئوف 🍃🌹 @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🔥🔥🔥🔥 📕 #فرار_از_جهنم ✍ #قسمت_دهم قسمت سیزده : چطور تشکر کنم 😰 اون روز من و حنیف رو با هم صدا کرد
🔥🔥🔥🔥 📕 خداحافظ حنیف 👋 سریع تی شرت رو برداشتم و خداحافظی کردم ... قطعا اون دلش می خواست با همسرش تنها صحبت کنه ... از اونجا که اومدم بیرون، از شدت خوشحالی مثل بچه ها بالا و پایین می پریدم و به اون تی شرت نگاه می کردم ... یکی از دور با تمسخر صدام زد ... هی استنلی، می بینم بالاخره دیوونه شدی ... و منم در حالی که می خندیدم بلند داد زدم ... آره یه دیوونه خوشحال ... . در حالی که اشک توی چشم هام حلقه زده بود؛ می خندیدم ... اصلا یادم نمی اومد آخرین بار که خندیده بودم یا حتی لبخند زده بودم کی بود ... . تمام شب به اون تی شرت نگاه می کردم ... برام مثل یه گنجینه طلا با ارزش بود ... . یک سال آخر هم مثل برق و باد گذشت ... روز آخر، بدجور بغض گلوم رو گرفته بود ... دلم می خواست منم مثل حنیف حبس ابد بودم و اونجا می موندم ... . بیرون از زندان، نه کسی رو داشتم که منتظرم باشه، نه جایی رو داشتم که برم ... بیرون همون جهنم همیشگی بود ... اما توی زندان یه دوست واقعی داشتم ... . پام رو از در گذاشتم بیرون ... ویل، برادر جاستین دم در ایستاده بود ... تنها چیزی که هرگز فکرش رو هم نمی کردم ... بعد از 9 سال سر و کله اش پیدا شده بود... با ناراحتی، ژست خاصی گرفتم ... اومدم راهم رو بکشم برم که صدام زد ... همین که زنده از اونجا اومدی بیرون یعنی زبر و زرنگ تر از قبل شدی ... تا اینو گفت با مشت خوابوندم توی صورتش ... . مراقب باش اسمت با جسمت نره زیر خاک با مشت زدم توی صورتش ... . آره. هم زبر و زرنگ تر شدم، هم قد کشیدم ... هم چیزهایی رو تجربه کردم که فکرش رو هم نمی کردم ... توی این مدت شماها کدوم گوری بودید؟ ... خم شدم از روی زمین، ساکم رو برداشتم و راه افتادم ... از پشت سر صدام زد ... تو کجا رو داری که بری؟ ... هر وقت عقل برگشت توی سرت برگرد پیش خودمون ... بین ما همیشه واسه تو جا هست ... اینو گفت. سوار ماشینش شد و رفت ... . رفتم متل ... دست کردم توی ساکم دیدم یه بسته پول با دو تا جمله روی یه تکه کاغذ توشه ... این پول ها از راه حلال و کار درسته استنلی. خرج خلاف و موادش نکن .... گریه ام گرفت ... دستخط حنیف بود ... به دیوار تکیه دادم و با صدای بلند گریه کردم ... فردا زدم بیرون دنبال کار ... هر جا می رفتم کسی حاضر نمی شد بهم کار بده ... بعد از کلی گشتن بالاخره توی یه رستوران به عنوان یه گارسن، یه کار نیمه وقت پیدا کردم ... رستوران کوچیکی بود و حقوقش خیلی کم بود ... . یه اتاق هم اجاره کردم ... هفته ای 35 دلار ... به هر سختی و جون کندنی بود داشتم زندگیم رو می کردم که سر و کله چند تا از بچه های قدیم پیدا شد ... صاحب رستوران وقتی فهمید قبلا عضو یه باند قاچاق بودم و زندان رفتم ... با ترس عجیبی بهم زل زده بود ... یه کم که نگاهش کردم منظورش رو فهمیدم ... . جز باقی مونده پول های حنیف، پس اندازی نداشتم ... بیشتر اونها هم پای دو هفته آخر اجاره خونه رفت ... بعد از چند وقت گشتن توی خیابون، رفتم سراغ ویل ... پیدا کردن شون سخت نبود ... تا چشمش به من افتاد، پرید بغلم کرد و گفت ... مرد من، می دونستم بالاخره برمی گردی پیش ما ... اینجا خونه توئه. ما هم خانواده ات... ادامه دارد.... 🍀| @dosteshahideman
ای شهید بوی سفــر ، عِطر شهـــادت ، از سربندِ سـبـزت پيداست . . . #پاسدار_مدافـع_حـرم #شهید_محمودرضا_بیضایی #شبتان_شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ چه زيباست آغاز یک شيرين به نام سلام علی سلامی که بوی خوش يار🍃 دارد دلت❤️ را پر از دلدار دارد چه زيباست آغاز خود را علی آل ياسين بگوييم 🌺 @dosteshahideman