لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه امام زمان(عج) با شیعیان بیشتر از رابطه پدر و مادر با فرزندان است
استاد #عالی
#اللهمعجللولیکالفرج
🆔 @dosteshahideman
⚘﷽⚘
خوش دارم از همه چیز و همه کس دل ببرم و جز خدا انیسی و همراهی نداشته باشم
خوش دارم که زمین زیراندازم و آسمان بلند رو اندازم باشد و از زندگی و تعلقات آن آزاد گردم
خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری در این زمین اشغال نکنم
خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد، هیچ کس از غمها و دردهایم آگاهی نداشته باشد
هیچ کس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد
هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند
هیچ کس به من محبت نکند
هیچ کس به من توجه ننماید
جز خدا کسی را نداشته باشم جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم
جز خدا انیسی نداشته باشم جز خدا به کسی پناه نبرم
آنقدر به ما معرفت ده که جز تو کسی را نپرستیم
آنقدر به ما عزت ده تا در برابر هیچ طاغوتی به زمین نیفتیم
آنقدر به ما شجاعت ده که در مقابل هیچ ظالمی تسلیم نشویم
بگذار از دنیا بگذرم
بگذار دنیا را سه طلاقه کنم
بگذار از همه خوبیها و لذت ها و پیروزیها و امیدها و آرزوها بگذرم
خدایا به سوی تو می آیم من متعلق به توام
من امر توام من عشق توام من درد توام
خدایا! مرا ببر...
نیایش زیبای
🌷شهید مصطفی چمران🌷
در آخرین روزهای حیات
🕊| @dosteshahideman
🌷🕊
🕊🌷🕊
🌷🕊🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عاشقان_وقت_نماز_است🌹
#اذان_میگویند🌹
#التماس_دعا
@dosteshahideman
{مدافع حرم
#شهید_جواد_کوهساری🍃🌹}•°
#ڪلام_شهیــد
جواد عشق شدید به #ولایت_فقیه داشت♥️. همیشه گوشزد میکرد کشورهای دیگر به کشور ایران خیلی حسادت میکنند چون ولایت فقیه ما مانند چتری بر سر همه گسترده است✨ و همگی اتصال به آن دارند و این سایه اتحاد و همدلی موجب میشود آن اتفاقی که در کشور عراق و سوریه میباشد و قومهای مختلف درگیر هستند در کشور ایران به وجود نیاید.👌
#ســالــــروزشھــــادتـــــ🕊}•°
@dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🔥🔥🔥🔥 📕 #فرار_از_جهنم ✍ #قسمت_نوزدهم معنی بلدنیستم😢 معنی؟ ... من معنی قرآن رو بلد نیستم ... با ت
🔥🔥🔥🔥
📕 #فرار_از_جهنم
✍ #قسمت_بیستم
انتخاب 🔄
هنوز چند قدم ازش دور نشده بودم که بلند وسط مسجد داد... هی گاو ...
همه برگشتن سمت ما ... جا خورده بودم ... رفتم جلو و گفتم: با من بودی؟ ... باور نمی کردم آدمی مثل حاج آقا، چنین حرفی بزنه ...
بله با شما بودم ... چی شده؟ ... بهت برخورد؟ ...
هنوز توی شوک بودم ... .
چرا بهت برخورد؟ ... مگه گاو چه اشکالی داره؟ ... .
دیگه داشتم عصبانی می شدم ... خیله خوب فهمیدم، چون به خدات این حرف رو زدم داری بهم اهانت می کنی ...
اصلا فکرش رو هم نمی کردم چنین آدمی باشه ... بدجور توی ذوقم خورده بود ... به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی ... چطور باهاش همراه شده بودی؟ ... در حالی که با تحقیر بهش نگاه می کردم ازش جدا شدم ...
مگه فرق تو با گاو چیه که اینقدر ناراحت شدی؟ ...
دیگه کنترلم رو از دست دادم ... رفتم توی صورتش ... ببین مرد، به الانم نگاه نکن که یه آدم آرومم ... سرم رو می اندازم پایین، میام و میرم و هر کی هر چی میگه میگم چشم ... من یه عوضیم پس سر به سر من نزار ... تا اینجاشم فقط به خاطر گذشته خوب مون با هم، کاری بهت ندارم ... .
بچه ها کم کم داشتن سر حساب می شدن بین ما یه خبری هست ... از دور چشم شون به من و حاجی بود ...
گاو حیوون مفیدیه ... گوشت و پوستش قابل استفاده است... زمین شخم می زنه ...
دیگه قاطی کردم ... پریدم یقه اش رو گرفتم ... .
زورشم از تو بیشتره ... .
زل زدم تو چشم هاش ... فکر نکن وسط مسجدی و اینها مراقبت ... بیشتر از این با اعصاب من بازی نکن ... .
بچه ها حواسشون به ما بود ... با دیدن این صحنه دویدن جلو ... صورتش رو چرخوند طرف شون ... برید بیرون، قاطی نشید ...
یه کم به هم نگاه کردن ... مگه نمیگم از مسجد برید بیرون؟... دل دل کنان و با تردید رفتن بیرون ... .
زل زد توی چشم هام ... تو می فهمی، شعور داری، فکر می کنی ... درست یا غلط تصمیم می گیری ... اختیار داری الان این وسط من رو خفه کنی یا لباسم رو ول کنی .... ولی اون گاو ؛ نه ... هر چقدر هم مفید باشه با غریزه زندگی می کنه ... بدون عقل ... بدون اختیار ... اگر شعور و اختیار رو ازت بگیرن، فکر می کنی کی بهتر و مفیدتره ... تو یا گاو؟ ...
هم می فهمیدم چی میگه ... هم نمی فهمیدم ... .
من نمی دونم چی بهت گذشته و چه سرنوشتی داشتی... اما می دونم؛ ما این دنیا رو با انتخاب های غلط به گند کشیدیم ... ما تصمیم گرفتیم که غلط باشیم پس جواب ها و رفتارهامون غلط میشه ... و گند می زنیم به دنیایی که سهم دیگران هم هست ... مکث عمیقی کرد ... حالا انتخاب تو چیه؟ ...
یقه اش رو ول کردم ...
خم شد، کت کتانم رو از روی زمین براشت، داد دستم و گفت ... به سلامت ...
من از در رفتم بیرون و بچه ها با حالت نگران و مضطرب دویدن داخل ...
برگشتم خونه ... خیلی به هم ریخته و کلافه بودم ... ولا شدم روی تخت ... تمام روز همون طور داشتم به حرف هاش فکر می کردم ... به اینکه اگر مادرم، انتخاب دیگه ای داشت ... اگر من، از پرورشگاه فرار نکرده بودم ... اگر وارد گروه قاچاق نشده بودم ... اگر ... اگر ... تمام روز به انتخاب هام فکر کردم ... و اینکه اون وقت، می تونستم سرنوشت دیگه ای داشته باشم؟ ... چه سرنوشتی؟ ... .
همون طور که دراز کشیده بودم از پنجره به آسمان نگاه کردم ... .
تو واقعا زنده ای؟ ... پس چرا هیچ وقت کاری برای من نکردی؟ ... چرا هیچ وقت کمکم نکردی؟ ... جایی قرار دارم که هیچ حرفی رو باور نمی کنم ... اگر واقعا زنده ای؛ خودت رو به من نشون بده ... اگر با چشم هام ببینمت ... قسم می خورم بهت ایمان میارم ...
ادامه دارد....
#داستان_واقعی
🍀| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
نگاه مضطرت را به آسمان نگاه شهـــــدا بینداز
تا لابلای سو سوی عاشقانهشان
تو را هم با خود حل کنند...🌱
آنقدر که آسمان نیمه شبت
نور باران شود...😍
و تو را هم مثل خود
ستــ✨ـــاره کنند..
#شهـــــدا_همیشه_نگاهی💔
#شبتون_شهدایی🌙
🌙 | @dosteshahideman