💠 #تواضـــع
🌿رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می زدند، پیرمرد می گفت: جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟ حاج حسین خندید، آن یکی دستش را آورد بالا، گفت: این جای اون یکی رو هم پر می کنه، یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم؛ پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت،
🌿پرسیدم پدر جان! تازه اومده ای لشکر؟ حواسش نبود، گفت: این، چه جوون بی تکبری بود، ازش خوشم اومد دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟ گفتم: حاج حسین خرازی، راست نشست، گفت: حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟
🌷 #شهید_حسین_خرازی
🍀| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🔰 #سبک_زندگی_شهدا
❣صبح قبل از رفتن به مدرسه از پدرش برای خرید خوراکی پول می گرفت، پدرش می گفت به من بگو با این پول ها چه کار می کنی؟ به من گفته اند تو در مدرسه فقط نان خالی می خوری، بعد از شهادتش، معلوم شد با تعدادی از دوستانش هزینه خرید یک آمبولانس را برای جبهه ها داده اند.
غذای مورد علاقه اش ته چین بود، یک بار که مادرش برای درست کردن ته چین از همسایه، تخم مرغ گرفته بود، لب به غذا نزد چون همسایه، خیلی آدم متشرعی نبود هر سال مقید بود ایام اعتکاف رجبیه روزه باشد و عمل ام داود را انجام دهد.
❣شب ها یک کاسه آب کنار تختش می گذاشت، تا نیمه شب برای وضوی نماز شب سر و صدا نکند و بقیه بیدار نشوند.
برای ممانعت از جبهه رفتنش می گفتند پدرت سابقه سکته قلبی دارد، به خاطر او هم که شده به جبهه نرو، می گفت توکلتان به خدا باشد، اتفاقی برای ایشان نمی افتد، بعد از شهادت محمدرضا پدرش بیش از بیست سال زنده بود.
و علت فوتش هم بیماری قلبی نبود مدیر مدرسه اش تعریف می کرد: شب قبل از شهادتش خواب دیدم محمدرضا بال درآورده و در طبقی از نور به آسمان می رود.
🌷 #شهیدمحمدرضا_پرتونیا
🍀| @dosteshahideman
🌸﷽⚘🌸
🍂بابا دوست دارم آنقدر اشک بريزم كه خبر اشک های بی پايان دخترت به تو برسد ، بعد تو به سوی من بيايی
من نشسته ام ، سر روی زانو گذاشتم و اشک ميريزم ، تو می آيی ، سرم را بالا می گيرم🍁
به چشمانم نگاه می كنی به چشمانت نگاه می كنم بعد اشك در چشمان تو هم حلقه می زند..
اشكهای دخترت را با انگشتان زيبا و سرو قامت پدرانه ات پاک می كنی ، كمی آرام می شوم ، بعد سرم را روی زانو های تو ميگذارم مثل ابر بهار می بارم ...
بابا تو كه آمدی از زمستان عبور كردم ، با تو ، با آمدنت .🍂
بعد مثل نور آفتاب ، مهربانيت روی من می بارد.
اشک هايم كه تمام شد در همان انتهای زمستان ابری چون بهار جوانه می زنم ، سبز می شوم .دوستت دارم بابامحمودرضا .
🌷
بابا صبر کن مامان را صدا کنم که آمدی ...
هیسسس کوثر جانم....
دستانم را می گيری مرا كنار پنجره می بری ، حياط پر از برف است ، لبخند می زنی و می گويی:
تولدت مبارک دلبندم ....
کوثر جانم اشك نريز قربانت شوم ،،،، چشم بابا ....اشک نمی ريزم .🌷
می گويی بايد صبور باشم و چون دختران امام حسین (ع) ادامه دهنده راه پدرم باشم ...
و مادرمهربانم را به آمدن بهار دلگرم كنم تا بار سنگينی برفها را روی شانه هايش طاقت بياورد ،
بعد لبخند می زنم ، تو بابای مهربانی؛ برای دل کوچک کوثرت دعا کن ...
🌷
بعد از جا بر می خيزی به سمت در می روی ، چمدانت را بر می داری ، كفش به پا می كنی و می گويی
به اميد بهار دخترم،
خداحافظ دختر نازنیم ،
کوثر خانوم بابا !
🍂
با تو با زمستان خداحافظی می كنم بابا، تو را بدرقه می كنم ،
حالا وسط برف ها ايستادم❄️
هوا سرد است اما دردناک نيست استخوان سوز نيست ، ترسناک نيست
🕊
تو می روی و من می دانم قرار است جايی كه من نمی دانم در زمستان همراه امام و مولایمان(عج) اشک دنیا را پاك كنی و دوباره بهار به پا كنی....
🌸
#از_عشق_دل_نوشت
#شهید_محمودرضا_بیضایی
⚘
@dosteshahideman
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
میلادی: Sunday - 04 August 2019
قمری: الأحد، 2 ذو الحجة 1440
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️6 روز تا روز عرفه
▪️7 روز تا عید سعید قربان
▪️12 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️15 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
✅ | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
💠خوشبختی یعنی:
🌸یه کسی توی زندگیت هست که
تورو به "سمت خدا" هُل میده،
نه به سمت پرتگاه...
#رفیق_شهیدم
محمود رضا بیضائی❣
صبحتون شهدایی🌸
🍀| @dosteshahideman
••••••••••••••••••••••••