eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ 💠زندگینامه 🌷شهید محمودرضا بیضائی در ۱۸ آذرماه سال ۱۳۶۰ در خانواده‌ای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی – مسجد چهارده معصوم (ع) شهرک پرواز تبریز – درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقه‌های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد. در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی، حاج بهزاد پروین قدس، آشنا شد. این آشنایی، بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتاب‌ها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی با حاج بهزاد با خود داشت. 🌷| @dosteshahideman
3.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ⚘﷽⚘ 🌷۱۸مرداد۹۸.دومین سالگرد شهید سرجدا محسن حججی😔 🌷| @dosteshahideman ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@Azan98Bot4_5802966447185461733.mp3
زمان: حجم: 6.07M
⚜ زیارت عاشورا ⚜ روز نوزدهم چله 🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 💐اگر به شمانبود آفتاب هر روزصبـــ☀️ــح به چه سردرآسمان میکشید⁉️ 💐باسلام به امام ‌زمانمان روزمان را کنیم👌 @dosteshahideman
💐﷽⚘💐 صبح یعنی تو بخندی دل من باز شود پلک بگشایی از نو غزل آغاز شود صبح یعنی که دل گرم نگاهت باشد آسمان ، عشق ، زمین با تو هم آواز شود..... #سلام_صبحتون_شهدایی #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌷 @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ دردی ست در دلمـ💔 که دوایش دردا که درد است و دوا👤 نیست 😔 😔 🌷| @dosteshahideman
‌ ⚘🍃﷽⚘🍃 💠اهل دلی می‌گفت: چه زیباست #گم_شدن... 🔸اوایل معناے حرف اورا نمی‌فهمیدم😕 بعدها از نوع رفتارشـهدای گمنام🌷 آنان که #شبِ_عملیات پلاک‌های🏷 خود را می‌آویختند تا بی‌ نشان بمانند" فهمیدم💭 گم شدن یعنی چه...🙁 🔹اهل دل می‌گفت: آنقدر در وادی #عشــق به خـــ❤️ــدا باید غوطه‌ور شوے تا نام و نشانی ازتو نماند❌ هرچه باشد خــــــدا باشد و #خـــــــداااا 🔸واین یعنی؛ در وادی الٰهی گم شدن #شهدا چه زیبا این واژه‌ را صرف کردند «گم شدن» تا آنجاکه "گمنــــ💔ـــام" شدند... 🔹و برای #همیشه_جاویــــــــد ماندند اے کاش می‌شد ما هم گم شویم، تا آنجا که #گمنــــــــــام شویم🕊 #شهدای_گمنام🌷 #شــــــــــهدا‌شرمنده‌ام... @dosteshahideman
⚘💐﷽⚘💐 برای محمودرضا: نمی‌دانم چطور و کی «مرگ» اینقدر برای محمودرضا عادی شده بود؟ یادم هست بار اولی که در دمشق به کمین تکفیری‌ها خورده بودند را بعد از اینکه برگشته بود با جزئیات تعریف می‌کرد. می‌خندید موقع تعریف کردن! این روزها یاد این خنده‌های محمودرضا برایم سخت تر از همه چیز شده. انقدر عادی از درگیری حرف می‌زد که ما همانقدر عادی از روزمرگی‌هایمان حرف می‌زنیم. در دمشق، ماشین‌شان را بسته بودند به رگبار و موقعی که با همرزم‌هایش پریده بودند پایین تا پناه بگیرند، یکی از بچه‌هایشان تیر خورده بود. محمودرضا زیرپیراهنش را درآورده بود و پاره کرده بود تا با آن زخم را ببندند. می‌گفت: وقتی دیدم دوستم تیر خورده چند لحظه اول نمی‌دانستم چکار باید بکنم تا دوستم داد زد که: «لعنتی زیر پیرهنتو درآر!» من هم زیرپیراهنم را درآوردم، پاره کردم و خودش گرفت و با استفاده از یه تکه چوب که از روی زمین برداشت و زیر پیرهن را پیچید به آن، زخم را خونبندی کرد و درگیر شدیم. یکبار دیگر هم بالای یک پل هوایی به یک خودروی بمب گذاری شده که از روبرو می‌آمد برخورده بودند. محمودرضا می‌گفت آن روز توی دمشق سکوتی برقرار بود که اگر مگس پر می‌زد صدایش را می‌شنیدی و اگر وسط شهر می‌ ایستادی باید بیست دقیقه تماشا می‌کردی تا یک ماشین در حال عبور ببینی. می‌گفت: با هوشیاری یکی از بچه‌ها که متوجه مشکوک بودن ماشینی که از روبرو می‌آمد شده بود، دنده عقب گرفتیم و با سرعت تمام به عقب برگشتیم که ناگهان آن ماشین جلوی چشممان رفت روی هوا. معلوم شد گرای ما را داده بودند و به قصد کوبیدن به ما داشت می‌آمد. اینها را که تعریف می‌کرد انگار نه انگار که داشت از کمین و درگیری و عملیات انتحاری تکفیری‌ها حرف می‌زد. هنوز چهره‌اش با آن خنده‌های ریز موقع تعریف از درگیری‌ با تکفیری‌ها، جلوی چشمم است. 🌹کانال شهید محمودرضا بیضایی🌹 @dosteshahideman