eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
929 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #قسمت نوزدهم :داستان دنباله دار سرزمین زیبای من میدان جنگ  . توی دفتر، من رو ندید می گرفتن
⚘﷽⚘ قسمت بیستم :داستان دنباله دار سرزمین زیبای من وکیل کاغذی  . چندین ماه گذشت ... پرداخت اجاره اون دفتر کوچیک واقعا سخت شده بود ... با حقوقی که می گرفتم از پس زندگیم برنمی اومدم ... بعد از تمام اون سال ها و تلاش ها ... یاس و ناامیدی رو کم کم توی قلبم حس می کردم ... و بدتر از همه جرات گفتن این حرف ها رو به کسی نداشتم ... علی الخصوص مادرم که همیشه اعتقاد داشت، دارم عمرم رو تلف می کنم ... از یه طرف، برای رسیدن به اونجا دستم رو از دست داده بودم ... از یه طرف با برگشتم، امید توی قلب همه می میرد ... اما دیگه رسما به فکر پس دادن دفتر و برگشت پیش خانواده افتاده بودم که ... . . یکی از بچه ها اون شب، داشت در مورد برادرش حرف می زد... سر کار دچار سانحه شده بود و کارفرما هم حاضر به پرداخت غرامت درمانی نشده بود ... اونها هم با یه وکیل تسخیری شکایت کرده بودن ... و حدس اینکه توی دادگاه هم شکست خورده بودن کار سختی نبود ... . . همین طور با ناراحتی داشت اتفاقات رو برای بچه ها تعریف می کرد ... خوب که حرف هاش رو زد ... شروع کردم در مورد پرونده سوال کردن ... خیلی متعجب، جواب سوال هام رو می داد ... آخر، حوصله اش سر رفت ... . - این سوال ها چیه می پرسی کوین؟ ... چی توی سرته؟ ... . . چند لحظه بهش نگاه کردم ... یه بومی سیاه به یه مرد سفید ... عزمم رو جزم کردم ... ببین مرد ... با توجه به مدارکی که شما دارید، به راحتی میشه اجازه بازرسی از دفاتر رو گرفت ... بعد از ثبت اطلاعات بازرسی به طور رسمی و استناد به این قوانین ( ... ) ... میشه رای رو به نفع شما برگردوند ... حتی اگر اطلاعات دفاتر، قبل از بازرسی توش دست برده شده باشه ... بازم میشه همین کار رو کرد اما روند دادرسی سخت تر میشه ... . . رسما مات و مبهوت بهم نگاه می کرد ... چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد ... تو اینها رو از کجا می دونی؟ ... . ناخودآگاه خنده تلخی رو لب هام اومد ... من وکیلم ... البته... فقط روی کاغذ ... . نگاهی متعجب و عمیقی بهم کرد ... نه مرد ... تو وکیلی ... از همین الان ... . 🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ بعضے ها را هر چقدر بخوانے نمے شوی! بعضے ها را هر چقدر دهے عادت نمے‌شوند! بعضے ها هر چہ شوند باز بڪرند و دست نخورده! مثل شهــدا ...🌷 😔 @dosteshahideman
⚘﷽⚘ خیلی ها را از خواب غفلت بیدار کردی.. و من ایمان آوردم که خون شهید هدر نمی رود ... قطره قطره اش جاری میشود در رگ های جوانان... این تلنگر زدن با قطره های خون چه روزگاری از دشمن سیاه کرده... حالا بعد از شهادتت دلم هوای خار چشم دشمن شدن کرد... هوای شهادت... آرام بخواب محمود رضای عزیز... یادت اینجاست ...در دل و راهت پیش روی ما.. آرام بخواب... 🌙 | @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۱۱ مهر ۱۳۹۸ میلادی: Thursday - 03 October 2019 قمری: الخميس، 3 صفر 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه) - یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه) - یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق ☀️ | @dosteshahideman
⚘﷽⚘ امام زمـاڹ عـلیہ السلام : فـاصلـہ شیعیاڹ از مـا بـه انـدازه 💥 اسـتــ ... ♥️ @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 419 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: شهید محمود رضا بیضایی 🌺 @dosteshahideman🌸🌸🌸
⚘﷽⚘ توی خط مقدم، هر وقت بیکار می‌شد یا نوبت نگهبانیش می‌رسید، درس می‌خواند. خبر قبولیش تو پزشکی دانشگاه تهران وقتی به خانوادش رسید که وحید رضا شهید شده بود. 🌹«شهید وحیدرضا احتشامی»🌹 @dosteshahideman
⚘﷽⚘ یادمان باشد کہ وجب بہ وجب قدم بہ قدم و عمود بہ عمود زیـارت اربعین را مدیون قطره قطره خـــون شهـــدا و زخم جسم جانبازان هستیم نایب الزیاره شهــدا و جانبازان سرافراز باشیم ...🌷 هر زائر نائب الزیاره یک شهید ❤️ @dosteshahideman🌸🌸🌸
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت بیستم :داستان دنباله دار سرزمین زیبای من وکیل کاغذی  . چندین ماه گذشت ... پرداخت اجاره
⚘﷽⚘ قسمت بیست و یکم :داستان دنباله دار سرزمین زیبای من اولین پرونده  . فردا صبح با برادرش اومدن دفتر من ... اولین مراجع های من... و اولین پرونده من ... اونها که رفتن به زحمت خودم رو کنترل می کردم که گریه نکنم ... بعد از اون همه سال زجر و تلاش ... باورم نمی شد ... اولین پرونده ام رو گرفته بودم ... مثل یه آدم عادی ... . . سریع به خودم اومدم ... باید خیلی محکم پشت اونها می ایستادم و هر طور شده پرونده رو می بردم ... این اولین پرونده من بود ... اما ممکن بود آخرین پرونده من بشه ... . دوباره تمام کتاب ها و مطالب رو ورق زدم ... هر قانونی که فکر می کردم ممکنه به درد پرونده بخوره رو از اول مرور کردم ... . . اول از همه، خودم رو به عنوان وکیل پرونده به دادگاه، قاضی و دادستانی معرفی کردم ... قاضی با دیدن من، فقط چند لحظه بهم خیره شده بود ... باور اینکه یه بومی سیاه، وکیل پرونده شده باشه برای همه سخت بود ... اما طبق قانون، احدی نمی تونست مانع من بشه ... تنها ترس من از یه چیز بود ... من هنوز یه بومی سیاه بودم ... در یه جامعه نژادپرست سفید ... . . بالاخره به هر زحمتی که بود اجازه بازرسی از دفتر رو گرفتم ... پلیس به دستور دادگاه موظف به همکاری شده بود ... احساس فوق العاده و غیرقابل وصفی بود ... پلیس های سفیدی که از حالت شون مشخص بود اصلا از من خوششون نمیاد ... من بالای سرشون ایستاده بودم و با نماینده دادستانی پرونده ها رو بررسی می کردیم ... تا دیروز، من زیردست و برده و همیشه محکوم بودم ... اما الان اونها مجبور بودن حداقل در ظاهر از لفظ آقا و قربان برای خطاب به من استفاده کنن ... اون لحظات حس یه ابرقهرمان رو داشتم ... . . بهترین لحظه هم، زمانی بود که مدارک ثبت شده دست نخورده باقی مونده بود ... اونها حتی فکرش رو هم نمی کردن یه کارگر با یه وکیل سیاه، بتونن تا اونجا پیش برن ... برای همین بی خیال، زحمت از بین بردن و دست بردن توی قراردادها و اسناد ثبت شده رو یه خودشون نداده بودن ... این بزرگ ترین امتیاز برای پیروزی ما محسوب می شد ... . . بالاخره زمان دادگاه تعیین شد ... و روز دادرسی از راه رسید 🔲| @dosteshahideman
حاج سید مجید بنی فاطمه4_6014633164360647302.mp3
زمان: حجم: 16.51M
🕊🏴 🎼بابا ببین من پیر شدمـ یا تو😭💔 🎤 آرامشۍ دارم کهــ.....از خاکسترم پیداسٺــ😔💔 🔲| @dosteshahideman