دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهارم داستان دنباله دار نسل سوخته: حسادت دویدم داخل اتاق و در رو بستم ... تپش قلبم شدید ت
⚘﷽⚘
#قسمت پنجم داستان دنباله دار نسل سوخته: اولین پله های تنهایی
مات و مبهوت ... پشت در خشکم زده بود ... نیم ساعت دیگه زنگ کلاس بود ... و من حتی نمی دونستم باید سوار کدوم خط بشم ... کجا پیاده بشم ... یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید ...
همون طور ... چند لحظه ایستادم ... برگشتم سمت در که زنگ بزنم ... اما دستم بین زمین و آسمون خشک شد ...
- حالا چی می خوای به مامان بگی؟ ... اگر بهش بگی چی شده که ... مامان همین طوری هم کلی غصه توی دلش داره... این یکی هم بهش اضافه میشه ...
دستم رو آوردم پایین ... رفتم سمت خیابون اصلی ... پدرم همیشه از کوچه پس کوچه ها می رفت که زودتر برسیم مدرسه ... و من مسیرهای اصلی رو یاد نگرفته بودم ...
مردم با عجله در رفت و آمد بودن ... جلوی هر کسی رو که می گرفتم بهم محل نمی گذاشت ... ندید گرفته می شدم ... من ... با اون غرورم ...
یهو به ذهنم رسید از مغازه دارها بپرسم ... رفتم توی یه مغازه ... دو سه دقیقه ای طول کشید ... اما بالاخره یکی راهنماییم کرد باید کجا بایستم ...
با عجله رفتم سمت ایستگاه ... دل توی دلم نبود ... یه ربع دیگه زنگ رو می زدن و در رو می بستن ...
اتوبوس رسید ... اما توی هجمه جمعیت ... رسما بین در گیر کردم و له شدم ...
به زحمت از لای در نیمه باز کیفم رو کشیدم داخل ... دستم گز گز می کرد ... با هر تکان اتوبوس... یا یکی روی من می افتاد ... یا زانوم کنار پله له می شد...
توی هر ایستگاه هم ... با باز شدن در ... پرت می شدم بیرون ...
چند بار حس کردم الان بین جمعیت خفه میشم ... با اون قدهای بلند و هیکل های بزرگ ... و من ...
بالاخره یکی به دادم رسید ... خودش رو حائل من کرد ... دستش رو تکیه داد به در اتوبوس و من رو کشید کنار ... توی تکان ها ... فشار جمعیت می افتاد روی اون ...
دلم سوخته بود و اشکم به مویی بند بود ... سرم رو آوردم بالا ...
- متشکرم ... خدا خیرتون بده ...
اون لبخند زد ... اما من با تمام وجود می خواستم گریه کنم ...
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - 28 آبان ۱۳۹۸
میلادی: Tuesday - 19 November 2019
قمری: الثلاثاء، 21 ربيع أول 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام6
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
#روزتون_منور_به_یاد_شهید_محمود_رضا_بیضایی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#سلام_امام_زمانم
به امیـدِ دَم زیبـای وصـالِ رخ تو،
زنده در سِیرِ جهانِ گذرانیم هنوز
تاکه توکِی بِرسی زین سفرِ دورو دراز
حیف وصدحیف که ازبیخبرانیم هنوز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
هر که آمد به #تماشای_تو
بی دل برگشت ...
دلربایی، هنــرِ
این #شهدا❤️ مےباشد...
با شهدا یک قدم به خدا نزدیکتری🌷
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#وصیتنامه
پدر و مادرم!
شما چشمان من هستید..
و امام، قلب من....
بدون چشم میتوان زندگی کرد
ولی بدون قلب نمیتوان زندگی کرد...
#شهید صفیالله حسنپور
🌷| @dosteshahideman
🌹
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
⚘﷽⚘
راه، همان هست
که شهدا رفتند...
از همین راه بروید
گم نشوید!...
🌺#شهدایی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
فتنه_آخرالزمان
🔷امام جواد علیه السلام فرمود:
«و قبل از فرا رسیدن ظهور، فتنه جانکاهی پدیدار می شود که در آن، انسان با ایمان، روز را به پایان می رساند و صبح (فردا) کافر می شود و صبح مؤمن است و شب کافر می شود، پس هر کس چنین زمانی را درک کرد باید تقوی پیشه کند....»
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
ولی میونِ این همه
یه دو خطی خیلی
به دل نشست :)
+ طلبکارِ #علی❤️ شدند آنان که
ابوموسیاشعری را انتخاب کردند ..
#همین..
#لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین
🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌷شهیدانه نگاهم کن ...
شاید...
شهید شوم...
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🔹حاج حسین یکتا:
🌹گاهی میری یه جا مهمونی؛ دیدی غذا کم میاد!
🌹صاحبخونه بین اون همه جمعیت؛ میاد بهت میگه: اگه میشه تو غذا کم تر بخور، بذار به دیگران برسه...آخه تو واسه مایی...ولی اونا غریبه ان...
وقتی واسه امام زمان باشی!
آقا میگه میشه کمتر بخوری!
میشه بیشتر سختی بکشی!
بذار دیگران استفاده کنن...
آخه تو واسه مایی... !!!
🌹بچه ها کاری کنید؛ امام زمان برنامه هاشو روی ما پیاده کنه...
🌹تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان
🌷| @dosteshahideman