eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ 🥀 با دستان بسته، هدیه به ۱۷۵ 🥀 «هر دقیقه را به نیت یک نفرشان شنا کردم💔. زمان به من اعلام می‌شد. هربار که حس می‌کردم دست و کمرم کرخ شده یاد نفر بعدی، توان دوباره به من می‌داد» این‌ها را «اکرم کناری» می‌گوید، بانویی که رکورد ۱۷۵ دقیقه با را به تقدیم کرد.✨🌹 دست‌هایم را ببندید!!! 🔻اکرم کناری بانوی شناگری ساکن امیدیه خوزستان است که 175 دقیقه در مسافت 5 هزار و 65 متر با دستانی که از پشت بسته بود، به یاد شنا کرد. بانویی جوان که می‌گوید: «مگر می‌شود در خوزستان زندگی کرد و هرروز یاد جنگ، شهدا و جانبازان نیفتاد😔. گره‌خورده با جنگ، خوزستان.» این بانوی جوان تلاش می‌کند، 6 ماه دیگر این رکورد را با همین زمان و عنوان در کتاب گینس ثبت کند👌. دستانش را می‌توانستند از جلو ببندند و شنا به این شکل نسبت به دستان بسته از پشت راحت‌تر بود اما می‌گوید: «باید حق مطلب ادا می‌شد، جوان‌های رعنای ما همین‌طور شدند.»💔🕊 💗 🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘ |💛| 💌شهیــــد احمــــد کاظـــمی: کاری کنید وقتی یک نفر با شما ملاقات کرد حس کند حس کند با یک ملاقات کرده... 🌱👌 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ⭕️ ماجرای عجیب دست و #انگشتری که از بدن حاج قاسم سالم ماند/سردار یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت❌ 🔺سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه در برنامه‌ای تلویزیونی اظهار داشت: #دست نازنین حاج قاسم سلیمانی که ظاهرا از بدن مطهرشان سالم مانده در عملیات طریق‌القدس ترکش💥 خورده بود. 🔹حجّت‌الاسلام علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه، با اشاره به ساده‌زیستی شهید سلیمانی گفت: تاکنون این را نگفته‌ام اما اکنون که ایشان #شهید شده‌اند می‌گویم که سردار سلیمانی یک ریال یا یک دلار #حق_ماموریت نگرفت؛ گاهی به من می‌گفت که من در خرج زندگی زن و بچه خود می‌مانم. 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ خداوندا فقط می‌خواهم شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می‌خواهم كه از همه چیز خبری هست الا شهادت . . . 🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ حـجابت ارزشش با خون برابرے میـڪند مواظبشـ باش خواهرم ✋ خواهرمــ سرمـ رفتـ روسریـت نرود جان شمـا و جان حـجابــ زهرایے❤️ دعای خیر مادر پشتوانه ی زندگی‌ات خواهرم🌹 🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ و والاترین مڪبر آزادگے🕊 و ڪدام تڪبیر رساتر و فراگیرتر از ڪه در بے تعلق ترین ثانیه هاے زندگے بر لبان جارے مےشود...✨ 🌙 🌙 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ای هوای دلم ابری ☁️است... موج🌊دلــــمـــ را روی امواج عاشقی♥️ تنظـیم کن باشد خدای مهربـان شـود 🌸 🌺 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ شهـید محســن حججی: 🌼همـه می گـویند: خــوش بحـال فلانی شد اما هیــچ کس حواسش نیست که فلانی برای شهید شدن شهیـد بــودن را یاد ڱـــرفت. 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔰شهادت با لباس 🍂وقتی خبر شهادت بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند😔 و گفت: «باید ». 🍂آن روز خیلی بی تاب💓 شده بود. صبح فردای محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های بیضائی را بپوشم. 🍂فرمانده گفت: «اگر لباس شهید🌷 را بپوشی تو هم می شوی⁉️ گفت: هر چه بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط. 🍂وقتی کمی از مقر فاصله گرفت💕 یک 60 او را مورد اصابت قرار داد و را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...😭 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ #پست_اینستاگرام_زینب_سلیمانی نه گذاشتند لمست كنم نه گذاشتند دست قطع شده ات را ببوسم... تمام حسرت‌هايم را بايد با نگاه كردن به تابوتی كه تو در آن آرميده بودی و هر شب نگاه به سنگ مشكی‌ای كه از تمام تو برايم باقی ماند، خالی كنم. ‌‌ اين همه حسرت برای قلب يک دختر خيلی سخت است. بابا اما همه اين‌ها به فدای امام حسين(ع)، به فدای خواهر حسين(ع)... ‌‌ دلم به آن وعده‌ای که همیشه به من میگفتی دخترم منو تو با هم #شهید میشیم خوش است... ‌‌ میدانم روز وصل منو تو دیر نیست و مرا به زودی در آغوش خواهی گرفت... زینب_سلیمانی زینب_حاج_قاسم🌹 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 📜بخشی از وصیت موحددانش: 💢شهید عزادار نمیخواهد، رهرو میخواهد همانطور که من رهرو خون برادرم بودم شما هم با قلم و زبانتان پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید؛ آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگِریند و بر جنازه من حاضر نشوند در زنده بودنمان که نتوانستیم در آنها اثری بگذاریم شاید در مرگمان فرجی باشد و بر وجدان بی انصافشان اثر گذارد! ۶۱/۱۱/۱۷ 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ مصطفی ردانی پور معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش که "سرت را بالا بگیر ببینم." چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد. از کلاس بیرون زد، تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود. خونه که رسید گفت دیگه نمیخوام برم هنرستان. _آخه برای چی؟؟؟ _معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم؛ حوزه. 🌷| @dosteshahideman