⚘﷽⚘
از تبریز تا دمشق
--------------
زندگی و خاطرات شهید محمودرضا بیضائی
--------------
#ادامه
با زبان عربی و لهجه های عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر، با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همین طور به شیعیان مستضعفان و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را می ستود.
با آغاز جنگ در سوریه از سال 1390 برای یاری جبهه ی مقاومت و دفاع از حریم آل الله (ع) ، آگاهانه عازم سوریه شد . اعزام های داوطلبانه ی مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه ، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی (رزمنده) را داشت .
اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی میدانست که در تاسوعای سال 1392 در منطقه (حجیره) برای آزاد سازی کامل اطراف حرم حضرت زینب(ع) انجام گرفت و منجربه پاک سازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری ها شد .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ادامه_دارد
#محمود_رضا_بیضائی
شادی روحش #صلوات🌺
🌹| @dosteshahideman
✍ #دلنوشته ای برای❣علمداردلها❣
#شهید_محمودرضا_بیضائی
نگاهت برق درخشانی داشت🤩
دلت بزرگ بود به بزرگی آسمان🌎
نجوای شبانه ات🌙 با پروردگار زیبا بود🙏
چهره ات معصوم و پاک😌
اما در سر آرزوی پرواز داشتی😍
در شگفتم چگونه از زمین گذشتی!🤔
پلی از زمین تا آسمان😊
پلی از خاک تا آسمان😊
پروازی عاشقانه تا خدا😍
و سرودی آسمانی یا حسین (ع)✋
یا مهدی ادرکنی (عج)✋
و چه زیبا لبیک گفتی☺️
و ما هنوز مانده ایم در زمین !😔😭
#شهیدانه
🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت صد و سی و هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: جوان من بدجور کپ کرده بود ... به زحمت خودم رو کنتر
⚘﷽⚘
قسمت صد و سی و نهم داستان دنباله دار نسل سوخته: یا رسول الله ...
- زمان پیامبر ... برای حضرت خبر میارن که فلان محل ... یه نفر مجلس عیش راه انداخته و ...
پیامبر از بین جمع ... حضرت علی رو می فرسته ... علی جان برو ببین چه خبره؟ ...
حضرت میره و برمی گرده ... و خطاب به پیامبر عرض می کنه ... یا رسول الله ... من هیچی ندیدم ...
شخصی که خبر آورده بوده عصبانی میشه و میگه ... من خودم دیدم ... و صدای ساز و دهل شون تا فاصله زیادی می اومد ... چطور علی میگه چیزی ندیدم؟ ...
پیامبر می فرمایند ... چون زمانی که به اون کوچه رسید ... چشم هاش رو بست و از اونجا عبور کرد ... من بهش گفته بودم، ببین ... و اون چیزی ندید ...
مات و مبهوت بهم نگاه می کرد ... به زحمت، بغض و اشکم رو کنترل کردم ... قلب و روحم از درون درد می کرد ...
به اونهایی که شما رو فرستادن بگید ... مهران گفت ... منم چیزی ندیدم ...
و بغض راه گلوم رو سد کرد ... حس وحشتناکی داشتم ... نمی دونستم باید چه کار کنم ... توی اون لحظات، تنها چیزی که توی ذهنم بود ... همین حکایت بود و بس ...
بهش نگاه نمی کردم ... ولی می تونستم حالاتش رو حس کنم ... گیج و سر درگم بود ... با فکر و انتظار دیگه ای اومده بود ... اما حالا ...
درد بدی وجودم رو پر کرده بود ... حتی روحم درد می کرد... درد و حسی که برای هیچ کدوم قابل درک نبود ...
به خدا التماس می کردم هر چه زودتر بره ... اما همین طور نشسته بود ... نمی دونم به چی فکر می کرد ... چی توی ذهنش می گذشت ... ولی دیگه قدرت کنترل این درد رو نداشتم ... ناخودآگاه اشک از چشمم فرو ریخت ...
سریع خودم رو کنترل کردم ... اما دیر شده بود ... حالم دست خودم نبود ... نگاه متحیرش روی چهره من خشک شده بود...
ما واسه وجب به وجب این خاک جون دادیم ... جوان هایی که جوانی شون رو واسه اسلام گذاشتن وسط ... اونها هم جوان بودن ... اونها هم شاد بودن ... شوخ بودن ... می خندیدن ... وصیت همه شون همین بود ... خون من و ...
با حالتی بهم نگاه می کرد ... که نمی فهمیدمش ... شاید هیچ کدوممون همدیگه رو ...
🌷 | @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و سی و نهم داستان دنباله دار نسل سوخته: یا رسول الله ... - زمان پیامبر ... برای حضرت خ
⚘﷽⚘
قسمت صد و چهلم داستان دنباله دار نسل سوخته: سناریو
مثل فنر از جا پریدم و کوله رو از روی زمین برداشتم ... می خواستم برم و از اونجا دور بشم ... یاد پدرم و نارنجی گفتن هاش افتاده بودم ... یه حسی می گفت ...
با این اشک ریختن ... بدجور خودت رو تحقیر کردی ...
حالم به حدی خراب بود که حس و حالی نداشتم ... روی جنس این تفکر فکر کنم ... خدائیه یا خطوات شیطان ... که نزاره حرفم رو بزنم ...
هنوز قدم از قدم برنداشته ... صدای سعید از بالای بلندی ... بلند شد ...
مهرااااان ... کوله رو بیار بالا ... همه چیزم اون توئه ...
راه افتادم ... دکتر با فاصله ی چند قدمی پشت سرم ...
آتیش روشن کرده بودن و دورش نشسته بودن ... به خنده و شوخی ... سرم رو انداختم پایین ... با فاصله ایستادم و سعید رو صدا کردم ...
اومد سمتم ... و کوله رو ازم گرفت ...
تو چیزی از توش نمی خوای؟ ...
اشتها نداشتم ...
- مامان چند تا ساندویچ اضافه هم درست کرد ... رفتی تعارف کن ... علی الخصوص به فرهاد ...
نفهمیدم چند قدمی مون ایستاده ...
خوب واسه خودت حال کردی ها ... رفتی پایین ... توی سکوت ...
ادامه سناریوی سینا و دکتر با فرهاد بود ... ولی من دیگه حس حرف زدن نداشتم ... لبخند تلخی صورتم رو پر کرد ...
ااا ... زاویه، پشت درخت بودی ندیدمت ...
سریع کوله رو از سعید گرفتم ... و یه ساندویچ از توش در آوردم ... و گرفتم سمتش ...
- بسم الله ...
🌷| @dosteshahideman
4_5873151152014492550.mp3
4.68M
خدایا ازتو ممنونم که بخشیدی خطاهامو
شبا دلتنگ تو میشم برای گریه شب خوبه
برای توبه کردن هم میگن ماه رجب خوبه
خدایا توماه رجب باید دلانزدیک ترباشه
محال تواین شب ها دعامون بی اثر باشه
#حاج_مهدی_رسولی
🌹اخرشبه گوش بکنیم خوبه🌹
★چون نگاهت می کنمـ👀
°•❣گم می شوم در #چشمانت
★گم شدن در
°•❣ #شبِ چشمان تو
★خود پیدا شدن است😍
#شهیدمحمودرضابیضائی
#شبتون_شهدایی🌙
@dosteshahidemam
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۰۷ اسفند ۱۳۹۸
میلادی: Wednesday - 26 February 2020
قمری: الأربعاء، 2 رجب 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹ولادت امام هادی علیه السلام بنابر روایتی
🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
«حضرت مهدی(عج)»:
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است.
(کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
#اين_الرجبيون
السلام علیک یاصاحب الزمان
صبحتون مهدی پسند
🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌤🌈 حـدیـــث امـــروز 🌤🌈
❤️ حضرت فاطمه عليها السّلام فرمودند:
اَلْبِشْرُ فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ وَالْبِشْرُ فى وَجْهِ الْمُعانِدِ الْمُعادى يَقى صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.
خوشرويى با مؤمن، موجب دستيابى به بهشت مى شود و خوشرويى نسبت به غير مؤمن انسان را از عذاب آتش حفظ مى كند.
📖فاطمه الزهرا بهجة قلب المصطفى، ج۱، ص۳۰۰
🌷| @dosteshahideman
🕊❣🕊❣🕊🕊❣🕊❣
🌺بسم رب الشهداء🌺
ختم صلوات امروز
به نیت
❤️سردارشهیدحسین علی پور❤️
سهم شما۵ صلوات😊
قبول باشه😍
❣ @dosteshahideman ❣
#عطر_نماز❣
🌺 نماز اول وقت را ترک نکنید! 🌺
🌟«نمازاولوقت»خیلیموثراست. آنهاییکههرچندمیزنند،کاروبارشانجورنمیشود،بهخاطرایناستکه #نمازاولوقت نمیخوانند.شماجوانهاراموعظهمیکنمکهاگرمیخواهید #دنیا و #آخرت داشتهباشید،نمازاولوقتراترکنکنید.😇
❄️ ˝ آیتالله مجتهدی (ره)˝
#نماز_اول_وقت
🔷امام صادق علیه السلام می فرمایند:
💠شیعیان مارا موقع نماز اول وقت امتحان کنید که چقدر برآن محافظت دارند.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#نماز_اول_وقت
🌹| @dosteshahideman
#لحظه_ای_باشهدا🕊💌
[نه #پلاک شناسایی دارم..
نه #رمز شب را می دانم..
نه #راه برگشت را می شناسم
آواره میان #گناهان مانده ام
#شهدا اگر به داد نرسید
ازدست رفته ام...]
#ومنـــمگناهکارےکہجـــزشماڪسےراندارد...
@dosteshahideman
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
📖🕋📖🕋📖
🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی زیارت امام هادی علیه السلام و صلوات خاصه امام هادی علیه السلام ،به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام
در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️ به نیابت از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هدیه به پدربزرگ ایشان ، امام هادی علیه السلام
و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
❇️شروع خواندن : از زمان اعلام در کانال( اکنون )
پایان فرصت خواندن تا آخر روز جمعه ۹/ ۱۲/ ۱۳۹۸
📣لطفا تعداد زیارت امام هادی علیه السلام و صلوات خاصه امام هادی (ع) را که می خوانید هر کدام را جدا ،به آیدی زیر بفرمایید تا جمع آمار در حرم مطهر امام رضا ( ع ) مطهر ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد زیارت و صلوات خاصه امام هادی علیه السلام در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔 @ZZ3362
🔷 متن زیارت امام هادی علیه السلام ⬇️⬇️⬇️⬇️
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ
عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّكِيَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سِرَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبْلَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا آلَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَقَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ الْأَنْوَارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا زَيْنَ الْأَبْرَارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَلِيلَ الْأَخْيَارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عُنْصُرَ الْأَطْهَارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ الرَّحْمَنِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رُكْنَ الْإِيمَانِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ الصَّالِحِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلَمَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَلِيفَ التُّقَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمُودَ الدِّينِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ،
السَّلامُ عَلَيْكَ
يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْأَمِينُ الْوَفِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الرَّضِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الزَّاهِدُ التَّقِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّالِي لِلْقُرْآنِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُبَيِّنُ لِلْحَلالِ مِنَ الْحَرَامِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّجْمُ اللائِحُ
أَشْهَدُ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بَرِيَّتِهِ وَ أَمِينُهُ فِي بِلادِهِ وَ شَاهِدُهُ عَلَى عِبَادِهِ،
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ
كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ بَابُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُيُوبِ وَ الْمُخْتَصُّ بِكَرَامَةِ اللَّهِ وَ الْمَحْبُوُّ بِحُجَّةِ اللَّهِ وَ الْمَوْهُوبُ لَهُ كَلِمَةُ اللَّهِ وَ الرُّكْنُ الَّذِي يَلْجَأُ إِلَيْهِ الْعِبَادُ وَ تُحْيَا بِهِ الْبِلادُ
وَ أَشْهَدُ يَا مَوْلايَ أَنِّي بِكَ وَ بِآبَائِكَ وَ أَبْنَائِكَ مُوقِنٌ مُقِرٌّ وَ لَكُمْ تَابِعٌ فِي ذَاتِ نَفْسِي وَ شَرَائِعِ دِينِي وَ خَاتِمَةِ عَمَلِي وَ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلانِيَتِكُمْ وَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي [وَ السَّلامُ عَلَيْكَ ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
🔷 متن صلوات خاصه بر امام هادی
عليه السّلام⬇️⬇️⬇️⬇️
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُورا يَسْتَضِيءُ بِهِ الْمُؤْمِ
نُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
👌فیلم شهیدان مدافع حرم مصطفی صدرزاده ، مرتضی عطایی که توسط خودشون گرفته شده 🤔👆
#حتما_ببینید🌹
👌شهید روز تاسوعا مصطفی صدر زاده که به گفته ی خودشون میگن : ایشالله تاسوعا پیس عباسم 🦋
❤️| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#منبر_بزرگان🍃🌸
🎙خرج خدا نشی ، خرج شیطان میشی
حجت الاسلام عالی
🌹| @dosteshahideman
#حرف_قشنگ🌱🌼
🌹📿| #کـلامِ_بزرگان...
📜✨کسانے که به هر درے مےزنند ولے کارشان درست نمےشود، براے این است که نمازِ اول وقت نمےخوانند.
جوانها به شما توصیه مےکنم، اگر مےخواهید، هم دنیا و هم آخرت داشته باشید، نماز اولوقت بخوانید...
#آیتالله_مجتهدےتهرانے🌷🌾
🌼🍂|• @dosteshahideman
#امیری_حسین_نعم_الامیری💛✨
#جان_اباعبدالله
بي تو آوارم
و بر خويش فروريخته ام
اي همه سقف و ستون
و همه آباديِ من...😞
⚘﷽⚘
#ادامه 👇
-------------
خاطرات و زندگی شهید محمودرضا بیضائی
-------------
از تبریز تا دمشق
🦋🦋🦋🦋🦋
👌در آخرین اعزام خود در دی ماه 1392، به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی بازگشت است . از دو ماه پیش از اعزام ، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام ، بعد از دو سال حضور در جبهه ی سوریه، در بعدازظهر 29دی1392 هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ع) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری مزدو ران تکفیری استکبار ، در حالی که فرمانده محور عملیاتی در منطقه (قاسمیه) در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکش های یک تله ی انفجاری به ناحیه ی سرو سینه ، به فیض شهادت نائل آمد . 🦋😭
❤️❤️❤️❤️❤️
#ادامه_دارد
❤️| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و چهلم داستان دنباله دار نسل سوخته: سناریو مثل فنر از جا پریدم و کوله رو از روی زمین ب
⚘﷽⚘
قسمت صد و چهل و یکم داستان دنباله دار نسل سوخته: تو نفهمیدی ...
جا خورد ...
نه قربانت ... خودت بخور ...
این دفعه گرم تر جلو رفتم ...
داداش اون طوری که تو افتادی توی آب و خیس خوردی ... عمرا چیزی توی کوله ات سالم مونده باشه ... به کوله ات هم که نمیاد ضد آب باشه ... نمک گیر نمیشی ...
دادم دستش و دوباره برگشتم پایین ...
کنار آب ... با فاصله از گل و لای اطرافش ... زیر سایه دراز کشیدم ... هر چند آفتاب هم ملایم بود ...
خوابم نمی برد ... به شدت خسته بودم ... بی خوابی دیشب و تمام روز ... جمعه فوق سختی بود ... جمعه ای که بالاخره داشت تموم می شد ...
صدای فرهاد از روی بلندی اومد ... و دستور برگشت صادر شد ... از خدا خواسته راه افتادم ... دلم می خواست هر چه زودتر برسیم خونه ... و تقریبا به این نتیجه رسیده بودم که... نباید استخاره می کردم ... چه نکته مثبتی در اومدن من بود؟ ... آزمون و امتحان؟ ... یا ...
کل مسیر تقریبا به سکوت گذشت ... همون گروه پیشتاز رفت ... زودتر از بقیه به اتوبوس رسیدن ...
سعید نشست کنار رفقای تازه اش ... دکتر اومد کنار من ... همه اکیپ شده بودن و من، تنها ...
برگشت هم همون مراسم رفت ... و من کل مسیر رو با چشم های بسته ... به پشتی تکیه داده بودم ... و با انگشت هام خیلی آروم ... یونسیه می گفتم ... که حس کردم دکتر از کنارم بلند شد ... و با فاصله کمی صدای فرهاد بلند شد ...
- بچه ها ده دقیقه جلوتر می ایستیم ... یه راهی برید ... قدمی بزنید ... اگر می خواید برید سرویس ...
چشم هام رو که باز کردم ... هوا، هوای نماز مغرب بود ...
ساعت از 9 گذشته بود که بالاخره رسیدیم مشهد ... همه بی هوا و قاطی ... بلند شدن و توی اون فاصله کم ... پشت سرهم راه افتادن پایین ...
خانم ها که پیاده شدن ... منم از جا بلند شدم ... دلم می خواست هرچه سریع تر از اونجا دور بشم ... نمی فهمیدم چرا باید اونجا می بودم ... و همین داشت دیوونه ام می کرد... و اینکه تمام مدت توی مغزم می گذشت ...
- این بار بد رقم از شیطان خوردی ... بد جور ... این بار خدا نبود ... الهام نبود ... و تو نفهمیدی ...
🌷 | @dosteshahideman