دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و چهل و یکم داستان دنباله دار نسل سوخته: تو نفهمیدی ... جا خورد ... نه قربانت ... خودت
⚘﷽⚘
قسمت صد و چهل و دوم داستان دنباله دار نسل سوخته: مرده متحرک
با سرعت از پله های اتوبوس رفتم پایین ... چشم چرخوندم توی جمع تا سعید رو پیدا کنم ... تا اومدم صداش کنم دکتر اومدم سمتم ... و از پشت، زد روی شونه ام ...
آقا مهران حسابی از آشنایی با شما خوشحال شدم ... جدی و بی تعارف ... در ضمن، ممنون که ما و بچه ها رو تحمل کردی ... بازم با گروه ما بیا ... من تقریبا همیشه میام و ...
خسته تر از اون بودم که بتونم پا به پای دکتر حرف بزنم ... و اون با انرژی زیادی، من رو خطاب قرار داده بود ...
توی فکر و راهی برای خداحافظی بودم که سینا هم اضافه شد ...
با اجازه تون من دیگه میرم ... خیلی خسته ام ...
سینا هم با خنده ادامه حرفم رو گرفت ...
حقم داری ... برای برنامه اول، این یکم سنگین بود ... هر چند خوب از همه جلو زدی ... به گرد پات هم نمی رسیدیم...
تا اومدم از فرصت استفاده کنم ... یکی دیگه از پسرها که با فاصله کمی از ما ایستاده بود ... یهو به جمع مون اضافه شد ...
- بیخود ... کجا؟ تازه سر شبه ... بریم همه پیتزا مهمون من...
آره دیگه بچه پولداری و ...
راستی ... ماشینت کو؟ ... صبح بی ماشین اومدی؟ ...
شاسی بلند واسه مخ زدنه ... اینها که دیگه مخی واسشون نمونده من بزنم ...
یهو به خودم اومدم دیدم چند نفر دور ما حلقه زدن ... منم وسط جمع ... با شوخی هایی که از جنس من نبود ... به زحمت و با هزار ترفند ... خودم رو کشیدم بیرون و سعید رو صدا کردم ... فکر نمی کردم بیاد ... اما تا گفتم ...
سعید آقا میای؟ ...
چند دقیقه بعد، سوار ماشین داشتیم برمی گشتیم ... سعید سرشار از انرژی ... و من ... مرده متحرک ...
جمعه بعد رو رفتم سرکار ... سعید توی حالی بود که نمی شد جلوش رو گرفت ... یه چند بار هم برای کنکور بهش اشاره کردم ... ولی توجهی نکرد ... اون رفت کوه ... من، نه...
ساعت 12:30 شب، رسید خونه ... از در اتاق تو نیومده، چراغ رو روشن کرد و کوله رو پرت کرد گوشه اتاق ... گیج و منگ خواب ... چشم هام رو باز کردم ... نور بدجور زد توی چشمم ...
🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۰۸ اسفند ۱۳۹۸
میلادی: Thursday - 27 February 2020
قمری: الخميس، 3 رجب 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت امام هادی علیه السلام، 254ه-ق
📚 رویدادهای این روز
🔹روز امور تربیتی و تربیت اسلامی
🔹 روز بزرگداشت حکیم حاج ملاهادی سبزواری
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
▪️10 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️12 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️22 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️23 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
🌺| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#صبح_به_خیر_رفیق_شهیدم
کاش به من هم میگفتی رمز دل بری ات را . . .
چه کردی که دل مهدی فاطمه (عج) را بردی؟ . .
#محمودرضا_بیضایی
#صبحتون_شهدایی
نگاهی به دلم کنی معجزه ها خواهد شد
#شهدا_گاهی_نگاهی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
❤️| @dosteshahideman
امروز به نیابت از شهید محمودرضا بیضائی و تمام شهیدان مدافع حرم سوره ی یاسین رو تلاوت کنیم
دوستان هر کسی خوند به آیدی زیر اطلاع بده 🙏
@Yazinaba
ممنون از تمام دوستان
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⚘﷽⚘
🌹✨ *اعمال لیله الرغائب و ذکر و نماز اولین شب جمعه ماه رجب* ✨🌹
🌹 *نماز مخصوص اعمال لیله الرغائب* 👇🏻👇🏻👇🏻
رسول خدا (ص) اعمالی را برای آن شب به این کیفیت بیان فرموده اند:« روز پنج شنبه اول ماه رجب را *در صورت امکان روزه می گیری .* *چون شب جمعه* فرا رسید، *میان نماز مغرب و عشاء 12 رکعت نماز می گزاری (هر دو رکعت به یک سلام)* یعنی۶نمازدورکعتی و در هر رکعت از آن، یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ» و 12 مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را می خوانی *. پس از اتمام نماز 70 مرتبه* می گویی:أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَ عَلی آلِهِ آنگاه به سجده می روی و *70 بار* می گویی:«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» سپس سر از سجده برمی داری و *70 بار* می گویی:«رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّکَ أنْتَ العَلِیُّ الاْعْظَمُ» بار دیگر نیز به سجده می روی و *70 مرتبه* می گویی:«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» آنگاه حاجت خود را می طلبی که ان شاءالله برآورده خواهد شد.
🌹*رسول خدا(ص) در فضیلت این اعمال فرمود*:«کسی که چنین نمازی را بخواند، خداوند همه گناهانش را بیامرزد...و در قیامت درباره هفتصد تن از خاندانش شفاعت می کند، و چون شب اوّل قبر فرا رسد، خداوند پاداش این نماز را به نیکوترین چهره، با رویی گشاده و درخشان و زبانی فصیح و گویا، به سوی قبر او می فرستد، آن چهره نیکو به وی گوید:«ای حبیب من! بر تو بشارت باد! که از هر شدّت و سختی نجات یافتی» از آن چهره نورانی می پرسد:«تو کیستی؟ من تاکنون چهره ای از تو زیباتر ندیده ام و بویی از بویت خوشتر به مشامم نرسیده؟!»
آن چهره نیکو پاسخ دهد:«ای حبیب من! من پاداش آن نمازی هستم که تو در فلان شهر، فلان ماه و در فلان سال به جا آورده ای؛ من امشب به نزد تو آمدم، تا حقّت را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو مرتفع سازم (و همواره در کنارت بمانم) تا زمانی که همگی در
روز رستاخیز برخیزند و در عرصه قیامت بر سرت سایه بیفکنم. (خلاصه هیچ زمانی پاداش این کار نیک از تو قطع نخواهد شد)».
🌹| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شوخی_آقا_محمود_رضا🤣
آقا محمودرضا همراه دوستان 🌺
4_5960853508025484785.mp3
3.84M
🎼یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم...
🎙سید مجید بنیفاطمه
⚫️شهادت امام هادی (ع) تسلیت
مدافعان حرم🌴:
🎼یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم...
🎙سید مجید بنیفاطمه
⚫️شهادت امام هادی (ع) تسلیت
🌺| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#ریحانه
🔴 رابطه #حجاب با #کرونا👾👻
👈تا حالا فکر کردید می شه بین موضوع #حجاب با ویروس #کرونا رابطه برقرار کرد؟!
👈شاید فکر کنید مگر می شه؛ مگه داریم
بله بنده براتون این دو تا موضوع رو ربط می دم اگر باور نمی کنید در ادامه بخونید .
👈همونطور که شنیدیم وزیر بهداشت می گه احتمال مرگ و میر مبتلایان به کرونا 1 تا 3 درصد هست . حالا در نظر بگیرید که چند درصد از مردم #کرونا می گیرند که بمیرند 1 تا 3 درصد اونها بمیرند یعنی اگر به نسبت جمعیتی حساب کنیم اصلا چیزی محسوب نمی شه؟
🔰 سوال اینه که با وجود این همه احتمال پایین چرا همه مردم اینقدر نسبت به این مساله حساس هستند و کار به جایی می رسه که مردم برای خرید #ماسک صف می کشن و تمام نکات ایمنی اعم از دست ندادن و روبوسی و عدم حضور در تجمعات و ... رعایت می کند؟
🤔 یعنی تحمل این همه سختی فقط برای این هست که نکنه اونها جزو یکی از او 1 تا 3 درصد باشند.
⭕️ حالا چه ربطی بین این مساله و #حجاب هست؟
خداوند متعال در قرآن کریم برای تبیین یکی از فلسفه های حجاب می فرمایند: ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ (59/اعراف)
👈 این دستور برای این است که زنان عفیف شناخته شده و مورد آزار قرار نگیرند.
⁉️ حالا سوال اینه که آیا واقعا حیثیت #زنان این ارزش رو نداره که اونها برای حفظ #امنیت و حیثیت خودشون و برای اینکه مورد تعرض افراد نا اهل قرار نگیرند #حجاب خودشون رو رعایت کنند ولو اینکه در بین یک میلیون #زن #بدحجاب و #بی_حجاب فقط احتمال تعرض به یک تا سه درصد از #زنان وجود داشته باشه...!!
یادمون نره که ارزش دین و اعتقادات ما که به دنیا و آخرت ما گره خورده .
#حواسمون_به_آخرتمون_باشه👌🌺
🌺| @dosteshahideman
سلام.
دوستانی که سوره ی یس رو میخونن لطفا تا ساعت دوازده شب خبر بدن
ممنون از لطف شما👇
@Yazinaba
🙏🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺
👌#حدیث👇
⚘﷽⚘
#نماز_اول_وقت
🌺🌺🌺🌺🌺
امام علی (ع):
نماز دژ محکم خداوند مهربان و وسیله راندن شیطان است .👏☺️
غرر الحکم ، ح2213
🌺| @dosteshahideman
🏴بسم الله الرحمن الرحیم🏴
□●در اولین شب جمعه ماه رجب، زمین مکّه میزبان تمام ملائکه است●□
□رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
□لا تَغْفُلُوا عَنْ لَيْلَةِ أَوَّلِ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ تُسَمِّيهَا الْمَلَائِكَةُ لَيْلَةَ الرَّغَائِبِ...□
□از اولین شب جمعه ماه رجب غفلت نكنيد، كه همانا شبی است كه ملائكه آنرا ليلة الرغائب ناميده اند.(رغائب جمع رغيبه به معناى آن عطاها و پاداشهاى بسيار ارجمند و بخشش بسیار از ناحيه خداوند بر بندگان است، نه به معناى شب آرزوها)
□هرگاه ثلث (یک سوم) شب سپری شد تمامی ملائكه زمین و آسمان در كعبه و حوالی آن جمع شده، خداوند به آنها میفرمايد: ای ملائكه من، هر چه می خواهيد از من درخواست كنيد،
□ملائكه می گويند: درخواست ما اين است كه روزه داران ماه رجب را مورد مغفرت و بخشش قرار دهی.
خداوند می فرمايد: دعای شما را اجابت کردم.
□سپس رسول خدا شروع کردند به بیان اعمال لیلة الرغائب، که در تصویر به آن اشاره شده است.
□●وسائل الشيعة، ج۸، ص۹۹
شیخ حُرّ عاملی رحمة الله علیه●□
🌹| @dosteshahideman
🌱🌱🌱
💔💔
💔
🌿
#حرف_قشنگ
حاج حسین یکتا:
امشب گریۀ اِنقطاع بکن؛
[بگو:] خدایا بسه دیگه؛
نگاه کن سَرِ زانوهام زخم شده!
از بس که شیطون منو زده زمین...
#لیلةالرغائب
خدایا پناهم باش
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و چهل و دوم داستان دنباله دار نسل سوخته: مرده متحرک با سرعت از پله های اتوبوس رفتم پای
قسمت صد و چهل و سوم داستان دنباله دار نسل سوخته: امثال تو
صدام خسته و خواب آلود ... از توی گلوم در نمی اومد ...
- به داداش ... رسیدن بخیر ...
رفت سر کمد، لباس عوض کردن ...
- امروز هر کی رسید سراغ تو رو گرفت ... دیگه آخر اعصابم خورد شد ... می خواستم بگم دیوونه ام کردید ... اصلا مرده... به من چه که نیومده ...
غلت زدم رو به دیوار ... که نور کمتر بیوفته تو چشمم ...
- مخصوصا این پسره کیه؟ ... سپهر ... تا فهمید من داداش توئم ... اومد پیله شد که مهران کو ... چرا نیومده ...
راستی دکتر هم اینقدر گیر داد تا بالاخره شماره ات رو دادم بهش ...
ته دلم گفتم ...
من دیگه بیا نیستم ... اون یه بار رو هم فکر کردم رضای خدا به رفتن منه ...
و چشم هام رو بستم ...
نیم ساعت بعد، سعید هم خوابید ... اما خواب از سر من پریده بود ... هنوز از پس هضم وقایع هفته قبل برنیومده بودم... نه اینکه از چنین شرایطی توی اجتماع خبر نداشته باشم، نه ... پیش خودم گیر بودم ... معلق بین اون درگیرهای فکری ... و همه اش دوباره زنده شد ...
فردا ... حدود ظهر ... دکتر زنگ زد ... احوال پرسی و گله که چرا نیومدی ... هر چی می گفتم فایده نداشت ... مکث عمیقی کردم ...
- دکتر ... من نباشم بقیه هم راحت ترن ...
سکوت کرد ... خوشحال شدم ... فکر کردم الان که بیخیال من بشه ...
نه اتفاقا ... یه مدلی هستی آدم دلش واست تنگ میشه... اون روز، حسابی من رو بردی توی حال و هوای اون موقع... شاید دیگه بهم نیاد ولی منم یه زمانی رفته بودم جبهه ...
و زد زیر خنده ... من، مات پای تلفن ... نمی فهمیدم کجای حرفش خنده داره ...
آدم جبهه رفته ای که خون شهدا رو دیده ... اما بعد از جنگ، اینقدر عوض شده ... بیشتر اعصابم رو بهم می ریخت ...
دیروز به بچه ها گفتم ... فکر نمی کردم دیگه امثال تو وجود داشته باشن ... نه فقط من، بقیه هم می خوان بیای ... مهرت به دل همه افتاده ...
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت صد و چهل و سوم داستان دنباله دار نسل سوخته: امثال تو صدام خسته و خواب آلود ... از توی گلوم در
قسمت صد و چهل و چهارم داستان دنباله دار نسل سوخته: این آیات کتاب حکیم است
تلفن رو که قطع کرد ... بیشتر از قبل، بین زمین و آسمون گیر افتاده بودم ... بیخیال کارم شدم و یه راست رفتم حرم ...
نشستم توی صحن ... گیج و مبهوت ...
- آقا جون ... چه کار کنم؟ ... من اهل چنین محافلی نیستم... تمام راه رو دختر و پسر قاطی هم زدن رقصیدن ... اونم که از ...
گریه ام گرفت ...
به خدا ... نه اینکه خودم رو خوب ببینم و بقیه رو ...
دلم گرفته بود ... فشار زندگی و وضعیت سعید از یه طرف ... نگرانی مادرم و الهام از طرف دیگه ... و معلق موندن بین زمین و آسمون ...
می ترسیدم رضای خدا و امر خدا به رفتنم باشه ... اما من از روی جهل، چشمم رو روش ببندم ... یا اینکه تمام اینها حرف هاش شیطان برای سست کردنم باشه ...
سر در گریبان فرو برده ... با خدا و امام رضا درد می کردم ... سرم رو که آوردم بالا ... روحانی سیدی با ریش و موی سفید... با فاصله از من روی یه صندلی تاشو نشسته بود ... دعا می خوند ... آرامش عجیبی توی صورتش بود ... حتی نگاه کردن به چهره اش هم بهم آرامش می داد ... بلند شدم رفتم سمتش ...
حاج آقا ... برام استخاره می گیری؟ ...
سرش رو آورد بالا و نگاهی به چهره آشفته من کرد ...
چرا که نه پسرم ... برو برام قرآن بیار ...
قرآن رو بوسید ... با اون دست های لرزان ... آروم آورد بالا و چند لحظه گذاشت روی صورتش ... آیات سوره لقمان بود ...
بسم الله الرحمن الرحیم ... الم ... این آیات کتاب حکیم است ... مایه هدایت و رحمت نیکوکاران ... همانان که نماز را بر پا می دارند و زکات می پردازند و به آخرت یقین دارند ... آنان بر طریق هدایت پروردگارشان هستند و آنان رستگاران هستند ...
از حرم که خارج شدم ... قلبم آرام آرام بود ... می ترسیدم انتخاب و این کار بر مسیر و طریقی غیر از خواست خدا باشه... می ترسیدم سقوط کنم ... از آخرتم می ترسیدم ... اما بیش از اون ... برای از دست دادن خدا می ترسیدم ... و این آیات ... پاسخ آرامش بخش تمام اون ترس ها بود ...
حسبنا الله ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ...
🌷 | @dosteshahideman
#لیله_الرغائب- شهید حجت الله رحیمی.mp3
1.33M
📢 صوت | #مداح_شهید_حجت_الله_رحیمی🌹
🌗 #لیله_الرغائب
🌖شب آرزوها ، همین آرزومه
🌙 ببینم ضریح حسین(ع) روبرومه
@dosteshahideman