دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و چهل و هفتم داستان دنباله دار نسل سوخته: تیله های رنگی جا خوردم ... نیم خیز چرخیدم پش
⚘﷽⚘
قسمت صد و چهل و هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: الهام نیامد؟!
انتخاب واحد ترم جدید ... و سعید، بالاخره نشست پای درس... در گیر و دار مسائل هر روز ... تلفن زنگ زد ... با یه خبر خوش از طرف مامان ...
- مهران ... دنبال یه مدرسه برای الهام باش ... این بار که برگردم با الهام میام ...
از خوشحالی بال در آوردم ... خیلی دلم براش تنگ شده بود...
مادر، اسکن آخرین کارنامه اش رو به ایمیل دایی محسن فرستاد ... نمراتش افتضاح شده بود ... شهریور ماه و ثبت نام با چنین نمرات و معدلی؟! ... کدوم مدرسه خوبی حاضر به ثبت نام می شد؟ ...
به هر کسی که می شناختم رو زدم ... بعد از هزار جا رو انداختن ... بالاخره یه مدرسه حاضر به ثبت نام شد ...
زنگ زدم که این خبر خوش رو به مامان بدم ... اما خبر دایی بهتر بود ...
- الان الهام هم اینجاست ...
هر بار که تلفنی باهاش حرف می زدم ... خیلی پای تلفن گریه کرد ... مدام التماس می کرد ...
- بیاید، من رو با خودتون ببرید ... من می خوام پیش شما باشم ...
مادرم پای تلفن می سوخت ... و من هر بار می پریدم وسط و تلفن رو می گرفتم ... اونقدر مسخره بازی در می آوردم تا می خندید ... هر چند، دردی رو دوا نمی کرد ... نه از الهام، نه از مادرم ... نه از من ...
حالا بیش از یک سال بود که هیچ تماسی از الهام نداشتیم... و من حتی صداش رو نشنیده بودم ...
دل توی دلم نبود ... علی الخصوص وقتی دایی اون جمله رو گفت ... صدام، انرژی گرفت ...
- جدی؟ ... می تونم باهاش صحبت کنم؟ ...
دایی رفت صداش کنه ... اما دوباره کسی که گوشی رو برداشت، خودش بود ...
- مادرت و الهام ... فردا دارن با پرواز میان مشهد ... ساعت 4 بعد از ظهر فرودگاه باش ...
جا خوردم ... ولی چیزی نگفتم ...
تلفن رو که قطع کردم ... تمام مدت ذهنم پیش الهام بود ... چرا الهام نیومد پای تلفن؟! ...
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۱۱ اسفند ۱۳۹۸
میلادی: Sunday - 01 March 2020
قمری: الأحد، 6 رجب 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
▪️7 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️9 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️19 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️20 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
#محمود_رضا_بیضوئی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
مظهر قدرت ما خونه شهیده 🌹
دشمن اگه میترسه کار شهید رو دیده 🌹
خدا رو شکر یه عالم شهید زنده داریم 🌹
خیالمون راحته برگه برنده داریم 🌹
#صبحت_بخیر_علمدار
👌هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند🌺
#محمود_رضا_بیضائی
❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#کلام_شهید 🌷
🌴اگر ما #هوای_نفس را کنار نگذاریم
کارهایی که انجام میدهیم، هیچ فایدهای نخواهدداشت📛 چرا؟
🌴چون کارمان درجهت #رضای_خدا نیست و ماخودمان را گم میکنیم.
📚منبع: به روایت همت/ص۱۸۲
#شهید_محمدابراهیم_همت
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
یک شب خواب حاج همت را دیدم ، دقیقا در موقعیتی که در پایانبندی اپیزودهای مستند سردار خیبر هست ، با بسیجیهایی که در فیلم کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستادهاند تا با او دست بدهند
ایستاده بودم حاج همت با قدمهای تند رسید کنار تویوتا ، من دستم را جلو بردم و با او دست دادم و حاجی را در آغوش گرفتم تا معانقه کنم هنوز دستش توی دستم بود که گفتم: دست ما را هم بگیرید و توی دلم نیتم از این حرف طلب شهادت بود که حاج همت در جوابم گفت: دست من نیست
از همان شب این خواب و حرف حاج همت برایم مسأله شده بود و مدام فکر میکردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتی دست شهدا نباشد
همیشه فکر میکردم شهدا باید دست آدم را بگیرند تا باب شهادت به روی آدم باز شود.
این قضیه بود تا یک شب که در خانه محمودرضا مهمانشان بودم خوابم را برای محمودرضا تعریف کردم
گفت: راست گفته خب دست او نیست
بعد گفت: من خودم به این رسیدهام و با اطمینان و یقین میگویم هرکس شهید شده خواسته که شهید بشود، شهادت شهید فقط دست خودش است.
#شهیـدمحمودرضـابیضائی
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌴 یاد #شهید_سید_یوسف_کابلی بخیر
#سید_یوسف_کابلی از جمله فرماندهان موفق و مؤثر در شکل گیری و بنیان گذاری و سازمان دهی توپخانه ی لشگر ۲۷ حضرت رسول(ص) بود.
بسیار با استعداد و باهوش بود و رزمندگان را به کار وتلاش تشویق میکرد. در مواجهه با حق، متواضع و متین و در برخورد با باطل، قاطع بود.
زمانی که یوسف دانشجو بود، پنجشنبهها و جمعهها برای کار به آجرپزی میرفت. او نذر کرده بود که با دهان روزه به افراد نیازمند کمک کند.
#شهید کابلی داوطلبانه به عنوان مشاور وارد یگان تیپ 110 ادوات و گردان ذوالفقار شد واز طرف دیگر به دلیل تازه تاسیس بودن تیپ امکانات بسیار محدودی داشتیم؛
به همین دلیل یوسف شبانه روز تلاش میکرد تا امکانات مورد نیاز رزمندگان را مهیا کند. او چه از نظر کاری و چه از نظر اخلاقی یک الگو بود.
شب قبل از شروع عملیات کربلای 5 #یوسف اصرار داشت تا غسل شهادت انجام دهد. امکانات بهداری به نسبت رزمندگان بهتر بود؛ رفتیم و یوسف آنجا غسل شهادت انجام داد.
شادی روحش #صلوات
🌷| @dosteshahideman
2.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
📽 #کلیپ_تصویری
#شهیدی که به خواب
هر کس می آمد شهید میشد
به خواب استاد #پناهیان هم آمد
اما چه شد که...
🎙 راوی : حجه الاسلام پناهیان
🌹| @dosteshahideman