💌🕊💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌
💌🕊
🕊
#قرار عاشـــ❤ـــقی
کانـــال#دوست شــ❤ـــهید من
معرفی#شهید_مرتضی_سروی_زاده
💌
💌🕊
💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘
❤️یادی که در دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است❤️
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ ❤️یادی که در دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌷قرار عاشقی با تخریبچی شهید #مرتضی_سروی_زاده🌷
تخریبچی بسیجی ، متولد کاشان
تاریخ تولد 1346/9/30
تاریخ شهادت 1363/4/25
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
شهید مرتضی سروی زاده ﴾
شهید مرتضی سروی زاده در سال ۱۳۴۶ در کاشان به دنیا آمد. هنوز ۱۵ سال سن نداشت که در عملیات محرم شرکت کرد و یک پای خود را از دست داد. ولی پای مصنوعی مانع از حضور او در جبهه نشد، هفت ماه پس از مجروح شدن با پای مصنوعی به جبهه برگشت… و سرانجام در تاریخ ۶۳/۴/۲۵ در یک میدان مین در جبهه جنوب به فیض شهادت نایل آمد.
گلبرگی از وصیت نامه شهید:
◊ خدایا! تو را شکر می کنم که امانتی که در اختیارم گذارده بودی قبل از این که بیش از این آلوده گردد به لطفت قبول کردی. خدایا من لایق این نعمت عظیم نبودم چون من جز بنده ای، آن هم رو سیاه درگاهت که معصیت تو را کرده است نبودم و من نمیدانم که آخر جزو گروه نورانی و بلند بالای شهیدان قرار می گیرم یا نه؟!
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_هفتاد_و_سه3⃣
⚘﷽⚘
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_هفتاد_و_چهارم4⃣7⃣
الان تقریبا دو ساعته توی نماز خونه بیمارستان نشستم و دارم گریه میکنم و با خدا درد و دل میکنم.
چندنفر فکر کردن مریض بدحال دارم که اینجوری بی تابم.
اشتباهم فکر نکردن... دلم مریض بدحال بود...
تسبیح رو از دستم در آوردم و گذاشتم روی جانمازم و قیام کردم تا دو رکعت نماز بخونم برای آرامشم..
بعد نماز بین یه سجده طولانی کلی با خدا حرف زدم و ازش کمک خواستم...
و ازش خواستم که توی این راه سخت کمکم کنه....
سر از سجده برداشتم و چشمامو بستم و نیت کردم و قرآن رو باز کردم. (صفحه ۵۶۲ صوره شرح)
شروع کردم به خوندن که به آیه پنج و رسیدم.
*فان مع العسر یسرا* *پس با هر سختی آسانی هست*
گرمی اشک رو روی گونه هام احساس کردم 😭
آیه ششم رو هم زمزمه کردم😢
*ان مع العسر یسرا*
*با هر سختی آسانی هست*
قران رو بوسیدم و بستم و تسبیح آبی روهم بوسیدم و انداختم دور دستم😭
چادر نماز خونه رو از سرم برداشتم و آویزون کردم.
چادر مشکی خودمو پوشیدم و از نمازخونه بیرون رفتم.
توی سرویس بهداشتی به صورتم آب سرد پاشیدم تا تورم چشمام تموم شه.
یکم که بهتر شدم اومدم بیرون و رفتم توی اتاق مامان... مامان: فائزه مامان اومدی😢
_سلام مامان قشنگم. حالت چطوره عزیزدلم😍
مامان: تو که خوب باشی منم خوبه مادر😢
_خب فاطمه و بابا کجان؟😳
مامان: رفتن پذیرش بیمارستان درباره ترخیصم سوال کنن😔
بین گفتن و نگفتن مونده بودم... تردید تو کل بدنم رخنه کرده بود...
یاعلی زیرلب گفتم و سعی کردم لبخند بزنم
_مامانی...
مامان: جان مامان؟
_فکر کنم باید زنگ بزنی خاله ناهید اینا رو یه شب دعوت کنی خونه😊
مامان با تردید نگاهم کرد و گفت: منظورت چیه؟😳
گفتن اون جمله برام مثل نمک ریختن روی زخمی بود که تازه سرباز کرده بود...
_من میخوام با مهدی ازدواج کنم.
مامان یه لبخند از ته دل زد و گفت: خداروشکر که سر عقل اومدی... خداروشکر دخترم😍
پیشونیمو روی پیشونی مامان گذاشتم و یه قطره اشک ریختم... ولی لبخند میزدم بهش... خدایا توکل به خودت😭
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_هفتاد_و_چهار
⚘﷽⚘
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_هفتاد_و_پنجم5⃣7⃣
روز ها به سرعت برق و باد گذشت و مراسم خاستگاری و نامزدی خیلی سریع انجام شد.😔
نمیدونستم به چه گناه ناکرده ای اینجوری دارم مجازات میشم😣
گردشم شده بود فقط دانشگاه رفتن و وقتیم توی خونه بودم فقط آهنگ های حامد رو گوش میکردم و با خدا خلوت میکردم😢
هی... هر روز به بهانه های مختلف مهدی میومد خونمون و میخواست منو ببینه و باهم بریم بیرون... شاید حق داشت... بحساب الان نامزدشم... ولی من دل و دماغ بیرون رفتن نداشتم... دل و دماغ عاشقی کردن نداشتم...😢
هرچی بود و نبود محمد با خودش برد😭
از همون شب خواستگاری تا همین لحظه هربار که بنا به شرایطی کنار مهدی قرار میگیرم هربار با یاد و خاطره محمد بودم😔
من مهدی رو هیچ وقت حس نکردم... هیچ وقت خودشو ندیدم... در واقع نمیخواستم ببینم...
من بودم و چشم و دل و قلبی و فکری که پر بود از محمد...❤️
مهدی هیچ وقت نمیتونه قلب منو تسخیر کنه... حتی اگه از اول محمدی نبود...
هی... خیلی سخته کنار کسی باشی که ازش متنفری...😔
امروز بیست و دوم بهمنه و روز پیروزی انقلاب... از بچگی عاشق دهه فجر بودم... کوچه و خیابونا پر از شربت و شیرینی و پرچم های سرخ و سفید و سبز میشد... از همه جا صدای آهنگای خاطره انگیز انقلابی میومد و از همه مهم تر آهنگ های مناسبتی حامد همه جا پخش میشد😍
تصمیم گرفتم بعد مدت ها امروز به هیچ کدوم از بدبختیام فکر نکنم و کمی شاد باشم😶
من و فاطمه و مهدیه سه تامون چفیه عربی پوشیده بودیم و سربند زرد لبیک یا خامنه ای سر کرده بودیم یه پرچمم روی دستمون کشیده بودیم😊
مهدیه و فاطمه با ژست های خاص وایسادن و چندتا عکس هنری توپ ازشون گرفتم✌️
یه پسر کوچولو ناز روی شونه باباش نشسته بود و یه پرچم دستش بود.
دستم بردم بالا و سعی کردم عکس ازش بگیرم😊
دوربین به دست مشغول پیدا کردن یه سوژه توپ و ارزشی برای عکاسی بودم که یه یکی اسممو صدا کرد.
*فائزه...
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_29730251.mp3
6.39M
🎵 #صوت_شهدایی
✨به خدا نمی ارزه به هیچ قیمتی
✨بابات بره دیگه برنگرده
🎤🎤 سیدرضا #نریمانی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
💠استاد پناهیان بعدِ یه سخنرانی
اینطوری دعا کردن و گفتن:
🍃🌸یا امام حسین!
میخوام جوری زندگی کنم
که وقتی منو نگاه کنی بگی
اگه این مدینه بود
ما پامون به کربلا باز نمیشد....
#مرا_برای_خودت_تربیت_کن_حسین
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
کلام شهید:
چهار صباحی زنده ایم آخر هم از دنیا می رویم در این چهار صباحی مرتب به وسیله خدا آزمایش می شویم ، و هر لحظه و هر ثانیه ی عمر ما آزماش است
شکست هست
پیروزی هست
سختی هست
راحتی هست
همه چیز هست ، ولی آنچه بیش از همه مطرح است ، آزماش خداست...
#شهیدمحمدابراهیمهمت
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۲ شهریور ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 02 September 2020
قمری: الأربعاء، 13 محرم 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد، 61ه-ق
🔹رسیدن خبر شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه و شام، 61ه-ق
🔹شهادت عبدالله بن عفیف رحمة الله علیه
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
ای زداینده غم ...
از دل زینبـ💔ــ ؛
تـ💔ـو بیا ...
سلام بلند قامت سیاه پوش ؛
آجرک الله مولا ...
#سلام
#امام_زمان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
بی تــــو
این صبـــح مرا
غرق سکوتی کرده
که تمام نفسم
در پی یک واژه ی توست..🌹🌹🌹
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#سلام_صبـحتون شهـدایـی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام حسین (ع):
🔹براى مؤمن شايسته نيست كه ببيند كسى خدا را معصيت مى كند و از آن جلوگيرى و نهى نكند. (كنزالعمال، ج ۳، ص ۸۵)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🔅 #هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 484
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_هفتاد_و_پنجم5
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_هفتاد_و_ششم6⃣7⃣
به سمت صدا بر میگردم.
از تعجب نزدیک بود شاخام در بیارد😳خدایا...😢
این آخه اینجا چیکار میکنه😭
چرا نباید یه لحظه از شر این بشر راحت باشم... چرا با دیدن قیافه نحس این زامبی کل روزم خراب شد...😡
آخه این جنگلی اصلا گروه خونیش به این حرفا میخوره که پاشده اومده راهپیمایی😡
مهدی با یه لبخند دندون نمای مسخره: سلام بانو
با حرص گفتم: سلام.
سریع از کنارش رفتم یه گوشه دیگه و دوباره مشغول عکاسی شدم📷
عمرا بزارم روزمو با وجود نحسش خراب کنه😏
پشت سرم اومد و گفت: فائزه خانوم😁
_بله امرتون؟😒
مهدی: بحساب من الان نامزدتم ها😁 این چه طرز حرف زدنه عزیزم😏
_هه... ببخشید من بلدم نیستم عاشقانه و خوب حرف بزنم.😡
با پوزخند بهم گفت: نه بابا😏 چطور واسه اون آقا محمدجوادتون بلد بودین😏
سعی کردم مثل همیشه سرد و محکم باهاش حرف بزنم: بخاطر اینکه من اون آقا رو دوس داشتم. ولی من به شما علاقه ای ندارم.
مهدی: آخی غصه نخور عزیزدلم. کم کم علاقه مند میشی بهم😉
با حرص بهش گفتم: ببین آقامهدی من عزیز شما نیستم😡
مهدی با خونسردی همونجور که لذت میبرد از حرص خوردنم گفت: اتفاقا هم عزیز مایی هم خانوم مایی😆
_این آرزو رو به گور ببری که من...
حرفمو ادامه ندادم... هه... واقعا داشت به آرزوش میرسید... و منم هیچ کاری نمیتونستم بکنم...😔
مهدی: هه... خانم خبرنگار تا عید نوروز عقدتم میکنم تا خیالت راحت شه که زن من شدی و شکست خوردی لجباز خانم😏
بغض کردم و سعی کردم از بین جمعیت عبور کنم تا به مهدیه و فاطمه برسم.
دیگه یک لحظه هم نمیتونستم وجود آدم پستی مثل مهدی رو تحمل کنم😡
آدمی که خودش همه جور کثافط کاری کرده و دنبال دخترای اهل دوستی بوده همیشه و الان میخواد زن آیندش پاک و چادری باشه... 😡
خدایا خودت میدونی ازدواج با این پسره عوضی برام عین مرگ تدریجی با درد همراهه...😢
کاشکی منو میکشتی تا راحت شم از این زندگیه لعنتی...😭
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_هفتاد_و_ششم6⃣7⃣
⚘﷽⚘
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_هفتاد_و_هفتم7⃣7⃣
تسبیح آبیمو توی دستم جا به جا کردم و کلید رو توی قفل انداختم و درو با دست هول دادم و وارد خونه شدم🔑
مامان و بابا سر سفره نشسته بودن و داشتن ناهار میخوردن🎎
_سلام.
بابا:علیک سلام
مامان: سلام دخترگلم
نشستم گوشه اتاق و سرمو گذاشتم روی زانوهام😔
مامان: چیشده فائزه؟ حرف بزن دختر😳
بابا: مامانت راس میگه چیشده؟ چرا اینجوری میکنی؟
_خسته شدم بخدا..😢
مامان بلند شد اومد کنارم نشست و گفت: مامان الهی قربونت بشه دختر چیشدی؟😢
_این مهدی خره کی قراره برگرده نیشابور؟
(مهدی دانشجو مهندسی پزشکی توی نیشابور بود)
مامان: نمیدونم مادر احتمالا دو سه روز دیگه بره...😔
بابا با طعنه: چیه از الان دلت تنگش شده؟😏
با بغض گفتم: بابا اذیتم نکن. اصلا من محرم پسره الدنگ نیستم که میاد وسط راهپیمایی چرت و پرت میگه بهم؟ چه توقعی از من داره؟ روزی که اومد خواستگاری یه دختری که یه بار عاشق شده و اونو دوس نداره باید عقلش میکشید از جانب من توقع هیچ محبتی نداشته باشه...
بابا: تو الان چه بخوای چه نخوای اون نامزدته حالا درسته محرم نیستید ولی دلیل نمیشه باهاش سرد و مثل غریبه ها باشی😒
هه... مثل غریبه ها... اون از هر غریبه ای برام غریبه تره...😞
_بله بابا جان چشم... نقشه بعدیتون چیه احتمالا؟ اول نامزدی... بعد مهربون شدن باهاش... آخرش چی؟؟؟
بابا: تا آخرش که خیلی مونده باباجان😏 ولی نقشه بعدی اینکه تا عید نوروز میخوام عقدتون کنم😊
مات و مبهوت به بابایی خیره شدم که لبخند زنان بلند شد و رفت تو آشپزخونه😳بعدشم مامان سرشو انداخت پایین و رفت😳
اینجا چه خبره😳
یکی الان باید به من توضیح بده😐
این چه شوخیه مسخره ایه پدر من میکنه😑
_باباااااااااا😖
بابا: بله😁 چرا جیغ میزنی؟
_منظورت از این حرفا چی بود؟؟؟ الکی گفتی دیگه مگه نه؟؟؟
بابا: تو فکر کن الکیه ولی از چند روز دیگه بیوفت دنبال لباس و وسیله خریدن دخترگلم😊 وقتی جوون مردم رو نابود کردی باید منتظر می موندی خودتم بعدش نابود شی😏
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋کلیپ تصویری #ابوالفضلیها
----------------------------------------------
🌴جولان میده...
🌴توی میدون داره فرمان میده...
----------------------------------------------
🎧 #واحدبسیارزیبا😍
----------------------------------------------
🎤 #کربلایی_حسن_اسکندری
----------------------------------------------
🤲🏻اَللّٰهُمَ عَجِّل لِوَلیڪَ الْفَرَج🤲🏻
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۳ شهریور ۱۳۹۹
میلادی: Thursday - 03 September 2020
قمری: الخميس، 14 محرم 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴 #از_گناه_تا_توبه ۶۷ 💠در ادامه حدیث امام باقر(ع)میفرماین: «إِنّ
⚘﷽⚘
🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴
#از_گناه_تا_توبه ۶۸
💠اینقدر ناامید نباشین از اینکه گاهی گناه میکنین!
اینقدر خودتون رو در اثر چندتا معصیت دچار یاس نکنین، بلکه وارد رابطه ی عبد و مولا بشین که داره شکل میگیره
⭕️و اتفاقا استغفار از گناه، چالش اصلی این رابطه هست
آیت الله بهجت(ره)می فرمود: اصل دعا استغفار است، اما مردم بیشتر برای چیزهای دیگر دعا می کنند که زیاد دعا نمی خواهد!
☢برخی از بزرگان می فرمودند:
گرفتاری های شما که با نماز اول وقت حل می شود، لذا موقع دعا، دنبال استغفار باشید.
💠کسانیکه زیبایی رابطه ی عبد و مولا رو درک میکنن، عاشق معصیت نیستن و از معصیت بدشون میاد ولی عاشق استغفارن؛اینها بدون معصیت هم استغفار میکنن و خداهم عاشق استغفار بنده ی خودش هست
☺️✅
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_هفتاد_و_هفتم7
~•°•~•💓•~•°•~
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_هفتاد_و_هشتم8⃣7⃣
چند روزیه مهدی رفته نیشابور و من آرامش گرفتم.
اصلا وقتی اون نیست من حس خوبی دارم.
چقدر همه چیزش برام برعکس محمده...
راستی گفتم محمد... هی... یعنی الان کجاست...؟ داره چیکار میکنه...؟ یعنی الان با فاطمه نامزد کردن...؟😢
با فکر کردن به اینکه محمده من بشه مال یه دختر دیگه دیوونه میشدم😭
کاشکی حداقل یه خبری چیزی دورا دور ازش داشتم..
توی افکار خودم بودم که گوشی خونه زنگ خورد☎️
_الو بفرمایید.
علی: علیک سلام تپلی خودم😊
_سلام داداشی باهوش و سیاست دان و سیاست مدار خودم😍خسته نباشی😊
علی: وقتی آبجی کوچیکه اینجوری برام نمک میریزه توقع داری خسته باشم؟😳
_عزیزمی داداشی😘
علی: فائزه میدونی زنگ زدم چی بهت بگم؟
_چی؟؟؟
علی: یه خبری که اگه بشنوی تا لوزالمعدت آتیش میگیره از حسادت😜
_چیشده؟؟؟؟؟ چه خبری؟؟؟؟
علی: دلتتتتت بسوزهههه😝
_اه بگو دیگه😡
علی: خیله خب بابا میگم😆 حامد جونت هفته دیگه دانشگاه ما اجرا داره☺️
_چییییی؟؟؟؟؟ بگو بخداااا😳
علی: بخدا😊
_وای الهی بمیری کوفتت بشه😢
علی: اوه تازه قراره جوادم بیاد دانشگاهمون باهم بریم اجراش توی سالن😝
خدای من محمد... علی اسم محمدمو برد... ولی من و محمد که....
صدای الو گفتن علی مانع از ادامه فکرم شد😣
_خوش بگذره... منم یاد کنی حتما...😔
علی: برات عکس میفرستم حسود خانوم😄
_ممنون... کاری باری؟
علی: نه فدات. سلام برسون. یاحق
_یاعلی😔
تلفن رو گذاشتم سرجاش و برگشتم توی اتاقم.
اول با سیستم آهنگ رسم همسفری حامد رو پلی کردم و بعد از پشت پنجره اتاقم به بیرون خیره شدم...
آهنگ که شروع به خوندن کردن بغضم ترکید و صدای هق هق گریم سر به آسمون کشید...😭
محمده نامرد... مگه قول نداده بودی بی معرفت... مگه نگفتی برای اولین بار با من میری اجرای حامد... مگه قرار نبود برا اولین بار باهم ببینیمش... 😭
بی معرفت اصلا من مردم... من نیستم... تو حداقل سر قولت بمون...😭
صدای حامد باعث میشد هر لحظه شدت گریه ام بیشتر شه😢
*یه نگاهتو نمیدم به عالمی
خودت میدونی همه حس و حالمی
اینه خواهشم ای همه قرار من
اینکه خواهشم تو بمون کنار من
اینه رسم همسفری
بری منو همرات نبری
قسمتمه در به دری
آره میدونم...*
خیلی سخته اولین عشق زندگیت بزنه زیر اولین قرار عاشقانه ای باهم گذاشتین...😔
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...