دوست شــ❤ـهـید من
#قسمتبیستوهفتم #نمنمعشق یاسـر ساعت ۱بعدازنصف شب بود....و من هنوزخواب به چشمام نیومده بود...
#قسمتبیستوهشتم
#نمنمعشق
یاسر
باصدای یاسمن از خواب بیدارشدم...
+داداش جونم؟گل پسری...پانمیشی؟
چشمام رو باز کردم و لبخندی زدم
کنارم رولبه ی تخت نشسته بود وموهامونوازش میکرد...
_سلام موش موشی...مهربون شدی
بغض کرد و گفت
+چیکارکنم دیگه گناه داری...قراره دومادبشی...
دستشو از توی موهام درآورد و ازروی تخت بلندشد..
+پامیشی یا بپاشونمت؟
خنده ای کردم و گفتم
_باشه بابا.. تسلیم..
بعدازاین حرف از روی تختم بلندشدم میخواستم مرتبش کنم که گفت
+نه خودم مرتب میکنم.تو به کارهات برس.
شونه ای بالاانداختم و واردسرویس شدم.
بعدازمرتب کردن سرووضعم وارد آشپزخونه شدم
_سلام براهل بیتمان .صبحتون بخیرباشه
مامان:سلام.صبح توام بخیر پسرگلم.بشین صبحانه بخور.
بابا:سلام پسر..بشین
روی صندلی نشستم و برخلاف عادتم شروع کردم به خوردن صبحانه...
مخصوصا این که تازه ده روزی میشد ماه رمضان تموم شده بود و هنوز معده ام درست و حسابی عادت نکرده بود.
داشتم چاییمومیخوردم که مامان گفت
+زودباش یاسرجان.مهسومنتظرته ببریش آرایشگاه
چای پرید توی گلوم و به سرفه افتادم
بعدازآروم شدن سرفه ام پرسیدم
_آرایشگاه برا چی دیگه؟خودشون توی خونه یکاری بکنن دیگه..مگه عروسیه واقعیه.
مامان چنان اخمی کرد که نظیرشوندیده بودم
+یاسر،خوب گوشاتوبازکن.این بازیوراه انداختین تووهمکارات دم نزدیم.هرچی گفتی ما و اون دخترزبون بسته قبول کردیم.چون این ازدواج برا یه مدت کوتاهه دلیل نمیشه که تو مانع پوشیدن لباس عروس و آرایشگاه رفتن دختره بشی.آرزوی هردختریه اینا.
مامان راست میگفت حرف من خودخواهی بود...
_ببخشید.چشم مادر.
و به صبحانه ام ادامه دادم...
مهسو
_واااای خانم تروخدایواش تر...بخدااشکم درومد دیگه
+آروم باش .یکم دیگه تحمل کن دختر.آباریکلا
بعداز گذشت حدودا یک ساعت بالاخره اذن داد که خودموتوی آیینه ببینم...چه مسخره بازیا...مگه این ازدواج واقعیه که خوشحال باشم که تغییرکردم؟هه...یامثلا برای داماد قیافم خیلی مهمه؟
به افکارم پوزخندی زدم و بغض گلوموگرفت....بیچاره از آینده ام که داره تباه میشه...
توی آینه خودمونگاه کردم...انصافا خیلی خوشگل شده بودم.البته خوشگل بودم.خوشگلترشدم...اعتمادبه نفسمم خوبه.بلههههه.
+مهسو؟
آروم به پشت سرم چرخیدم و طناز رو دیدم...
_واااای چه جذاب شدی پلانگتون.واقعاالان اسمت برازندته...طناز
+درست مثل اسم تو...مثل ماه شدی آبجیییی
جلوتر رفتم و بغلش کردم...
بعد از کمی صدای شاگرد ارایشگر اومد که اومدن پسرارو اعلام کرد
شنل من که مثل یه ردا بود رو آرایشگر تنم کرد و کلاهش رو کاملا روی سروصورتم انداخت
+تاشاباشمونونگیریم نمیزاریم دوماد عروسو ببینه...
توی گوش طناز گفتم
_پس بمون تا شاباشتوبگیری...چقدم که قیافه هامون مهمه برادومادا
طنازخندیدوگفت
+همینو بگو
آروم و بااحتیاط از آرایشگاه خارج شدیم...
خداروشکر که فیلم بردارنداشتیم...
کفشهای یاسررومیدیدم که نزدیک میومد
++اقای داماد اول شاباش ماروبدین بعد عروستونوببینین و تحویل بگیرین
+من قصدندارم عروس رو ببینم..توی خیابون همه هستن ...ترجیح میدم فقط خودم ببینمش...ولی برای تحویلش..چشم ..اینم شاباش شما
تشکر کردو بعداز گرفتن شاباش از امیرحسین هم بالاخره راضی به رفتنمون شد...
گل رو یاسر به طرفم گرفت و گفت
+گل برای گل
ازش گرفتم و تشکرکردم.و به سمت ماشین حرکت کردیم.
#ربناآتنــانگاهـشرا...
#محیاموسوی
ادامه دارد....
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
می بینی ای آرام جان
دل بی قراری را
پایان بده با آمدن
چشم انتظاری را
سلام قـ❤️ـرار دلهای بی قرار ...
#سلام
#امام_زمان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🔅 #هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه ۱۲۵
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
میلادی: Tuesday - 18 May 2021
قمری: الثلاثاء، 6 شوال 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹صدور اولین توقیع امام زمان علیه السلام، 305ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع
▪️9 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام
▪️19 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام
▪️25 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️35 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️ #حدیث_روز
🔸 پیامبر (ص) :
🔹️كسى كه براى زنده كردن حق يک مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قيامت در حالى آورده مى شود كه پرتو نور چهره اش، تا چشم كار مى كند ديده مى شود و خلايق او را به نام و نسب مى شناسند. (كافى(ط-الاسلامیه) ج ۷، ص ۳۸۱)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
•| نمیدانم چه حڪمتے
در خونِ شهید نهفته
گویے عِطر وجودش
دنیا را احاطه میڪند.
فرقے ندارد از ڪدام
شهر و به ڪدام زبانی
مهم آن است ڪه ڪشته
شده در راه حسینے |•
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
#صبحتون_شهدایی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
راز سالم ماندن بدن شهید محمدرضا شفیعی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 7⃣یاران حضرت مهدی(عج) 2از3_ویژگی های نفسانی👇👇 2⃣طـهـارت و تـقـوا: یـک رکـن مـدیـریـت ایـده آل
⚘﷽⚘
8⃣یاران حضرت مهدی(عج)
۲از۳_ویژگی های نفسانی
3⃣عـلم و مـعـرفـت: بـدیـهی است که کابینه مهدی برای اداره حکومت جهانی اش از تـمـام آنـچـه لازمـه مـدیـریـت ایـده آل اسـت بـرخوردارند. از جمله شاخصه های مهم در این عـرصـه عـلم و دانـش اسـت . آنـچـه در بـعضی روایات ذکر شد که هر کدام از آنان قوت و تـوان چـهـل تـن را دارد عـلاوه بـر تـوان جـسـمـانـی،تـوان اداره و تـدبـیـر امـور را نیز شامل می شود که علم و آگاهی لازمه آن است.
شاخصه علم و دانش در همه سطوح مدیریت اعم از سطوح بالا، میانی و رده های پایین باید مـورد تـوجـه قـرار گـیرد و هر مدیری باید علم و آگاهی ویژه حوزه کاری و مدیریتی را بر اساس آموزه های دینی و مکتبی داشته باشد.
یـاران خـاص حـضـرت مـهـدی در حـوزه مـسـئولیتی خویش مدیریت علمی خواهندکرد. با مـدیـریـت غیر علمی نمی توان جهان را اداره کرد. جالب این است که مدیریت علمی آنان بر اساس موازین اسلامی و منطبق بر کتاب و سنّت است . چنانکه #امیرمؤمنانفرمود:
ای مردم ! سزاوارترین کس در امر حکومت و مدیریت،قوی ترین آنان و آگاه ترین آنها به امر خدا در آن است.
آنـان از نـظـر عـلمی در بالاترین درجه قرار دارند و از جام حکمت الهی و معرفت دینی به طـور شـایـسـتـه سـیـراب گـشـتـه انـد.هـمـان حـضـرت مـراتـب فضل و کمال علمی آنان را چنین توصیف می کند:
پـس در آن فـتـنـه هـا آخـرالزمـان گـروهـی صـیـقـلی مـی شـونـد مـانـنـد صـیـقـل یـافـتـن شـمـشیر به دست آهنگر،دیده های آنان به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گـوشـهـایـشـان جـا گـرفته شود.
#سربازآقاباشیم
#علمودانشراجدیبگیریم
#نفستُمدیریتکن
#سختیراهروتحملکنبهعشقآقا
#نشرحداکثری
#الهمعجلولیکالفرج
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#مثل_شهید_همت
یک شب در منطقه دیدم ابوالفضل ناراحته و انگار از بیماری رنج می بره و معلوم بود کمر درد داره . بهش که رسیدم گفتم چیه برادر ، چی شده . گفت: چیز خاصی نیست انشاءالله خوب میشه و گفت فقط ناراحتم از این که از رسیدگی به کارهای بچه ها و عملیات جا بمانم امیدوارم سریعتر خوب بشم.😞خلاصه شروع کردم به ماساژ کمرش و می دانستم این کمردرد همینطوری نیست 2 -3 ساعت قبل خوب خوب بود . خیلی باهاش کلنجار رفتم که چی شده.بالاخره قفل زبانش شکسته شد و گفت: یک مکان از خط احتیاج مبرمی به مهمات💣 داشت که به علت خطر زیاد کسی حاضر نشد مهمات به جلو ببره که باعث شد خودم به تنهایی چندین جعبه مهمات سنگین رو زیر تیر و ترکش به سختی ببرم همین امر، باعث کمر دردم شده.
با خودم گفتم هنوزم #شهید_همت😍 پیدا میشه.خودش فرمانده گردانه و جعبه مهمات می بره.😇☝️
#شهیدمدافعحرمابوالفضلراهچمنی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•