⚘﷽⚘
🔆بــخــیر مے شود
این صـــبح هــاے #دلتنــگــے
ببین کــه روشــنم از یـــاد خوب لـــبخــنــــدت
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
#صبحتون_منور_به_نگاه_شهدا
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃
۲۴۴
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمودرضا_بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام صادق (ع):
🔹مرقد امام حسین (علیه السلام) را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید چرا که او سید جوانان بهشت از مردم و سالار جوانان شهید است. (کامل الزیارات، ص ۱۰۹)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
هنوز مانده در گوشمان
سوز صدای تان ؛
تا کربلا رسیدن
یک یاحسین دیگر ...
#عزاداری
#راهیان_کربلا
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
☘☘☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
💌🕊💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌
💌🕊
🕊
#قرار عاشـــ❤ـــقی
کانـــال#دوست شــ❤ـــهید من
معرفی#شهید_مهدی_عزیزی
💌
💌🕊
💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘
🌷شهید مدافع حرم #مهدی_عزیزی🌷
▪️نام:مهدے عزیزی
▪️نام پدر:محمد
📅ولادت:1361/7/1
📅شهادت:1392/5/11 ( سوریه )
▪️وضعیت تاهل:مجرد
▪️نام جهادی:نداشتند
▪️مسئولیت:رزمنده
▪️نحوه شهادت:
مهدي در 11مرداد 1392، در حومه روستاي حلب سوريه به شهادت رسيد. او به همراه گروهي كه براي شناسايي شهر رفته بودند، به كمين تروريست هاي داعش برخوردند و به شهادت رسيدند.
❤️علاقه و خصوصیات اخلاقی:
📿مادر شهید:
از بچگے فردے خاص بود و هیچ وقت گریه نمیڪرد، طورے بود ڪه من گمان ڪردم مشڪلے دارد ڪه گریه نمیڪند اما دیدم نه، او فقط لبخند میزند. خیلے زود راه افتاد و اولین ڪلامے ڪه به زبان آورد «شهیدم ڪن» بود طورے ڪه مادربزرگش تعجب میڪرد ڪه زبانش با این ڪلمه باز شده است.
بسیار ولایتے به تمام معنا بود در زمان فتنه 88 بود ڪه 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز ڪه آمد دیدیم ڪه 10 ڪیلو لاغر شده به منزل آمد و با عجله حضرت آقا را برداشت و گفت: این عڪسها را به موتورم میچسبانم تا ببینم چه ڪسے جرات میڪند به حضرت آقا حرف بزند. یک عڪس تمام قد از حضرت آقا را در خانه چسبانده بود هر صبح ڪه بیدار میشد اول به امام زمان سلام میڪرد و بعد به حضرت آقا سلام میداد. عشق به ولایت او به گونهاے بود ڪه اگر از تلویزیون بیانات حضرت آقا پخش میشد همان موقع بلند میشد و میایستاد.
از پولش چیزے براے خود پسانداز نمیڪرد و همیشه آن را به دیگران ڪمک میڪرد و با شهید هادے ارتباط عاطفے زیادے داشت.هر كسي با هر منش و رفتاري اگر با او ارتباط برقرار مي كرد، با او رفيق مي شد. مهدي مي گفت كه شايد اين رفتار و اين اخلاق من تأثير خودش را بگذارد و از راه اشتباهي كه انتخاب كرده اند برگردند. مهدي در عمل جذب حداكثري داشت.
در جلسات قرائت و روخوانے قرآن شرڪت میڪرد و به جز تلاوت قرآن عامل به آیات الهے بود، همواره به ما توصیه میڪرد حرمت قرآن را با عمل به دستورات آن حفظ ڪنید. البته به حرمت ظاهرے قرآن هم اهمیت میداد و هیچگاه قرآن را روے زمین نمیگذاشت.
پاي ثابت مكتب آيتالله حقشناس بود. در يكي از جلسات كه با دوستانش در محضر استاد حضور پيدا كرده بود، آيتالله حقشناس به ايشان يك دستمال اشك داده بود. مهدي هم آن دستمال را همراه داشت تا هر موقع براي اهلبيت(ع) گريه كرد اشكهايش را با آن پاككند. مادر ميگويد مهدي دستمال اشك را نگه داشته بود تا در كفنش بگذارند و ادامه ميدهد: «در يك جلسه كه مهدي در محضر استاد ميرود، آيتالله حقشناس تا او را ميبيند به گريه ميافتد. دوستانش تعجب ميكنند كه چرا استاد گريه ميكند و چه رازي بين او و مهدي وجود دارد؟ و هيچكسي نميدانست كه مرد خدا در چهره آفتاب سوخته شاگردش، نور شهادت را ميبيند. مهدي همه راز و نيازش با امام حسين(ع) بود.» به گفته مادر اين شهيد بزرگوار به جز روزهاي عيد هميشه لباس مشكي به تن داشت. معتقد بود بعد از مصيبت حضرت زينب(س) بايد هميشه عزادار بود.
💌 #وصیت_نامه ء شهید:
ڪنار يكي از كتاب هايش نوشته است:
قصه حور و بهشت و غصه دوزخ يكي است
پرده برداريد اين دل آرزومند است
شهدا خيلي زرنگ بودندكه جانشان را با خدا معامله كردند و در اين معامله برد با آنها بود.
🌷شادے روح شهدا صلوات🌷
🍀🍀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🔰خوابے ڪه خبر از شهادت مهدے را داد.
🔹دو روز مانده به شهادت مهدے مادر بزرگش خوابے مے بیند. وے در این خواب مے بیند ڪه از یک زیرزمین تاریک و غبار آلود آقایے نورانے بیرون آمد. از آن اقا پرسید ڪه اینجا ڪجاست وے پاسخ داد " آمده ام سرباز خسته دمشقم را ببرم "
🔸این خواب دو روز بعد با خبرشهادت مهدے تعبیر شد و با صحنه هایے ڪه خانواده شهید در معراج شهدا دیدند مطابقت پیدا ڪرد.
🔹صد در صد از راهے ڪه انتخاب ڪردم راضے هستم و این باعث افتخار من است. اگر براے مهدے غیر از این پیش مے آمد من باید شـک مے ڪردم. شهادت لیاقتش بود.
🔸مهدے حالت خاصے داشت. هیچ وقت نمے توانستم وے را با دل سیر نگاه ڪنم. براے همین هر وقت مے آمد جلوے پایم مے نشست سریع بلند مے شدم یا مے آمد جلویم مے ایستاد سرم را پایین مے انداختم گویے قلبم ڪَنده مے شد. این حالت را از ڪودڪے نسبت به مهدے داشتم. هر وقت در نماز مے نشست ساعت ها دست به دعا بود وگردنش ڪج. من میگفتم خدا من ڪه نمے دانم این چه مے خواهد هر چه مے خواهد حاجت روایش ڪن.
#شهید #مهدی_عزیزی🌷
🍀🍀🍀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
این هم کلیپی ازلحظه وداع با پیکرم در معراج شهدای تهران
مدت زمان کلیپ ۱ دقیقه
🌹متولد اول مهر سال ۱۳۶۱
🌹 #شهید_مهدی_عزیزی_
🍀🍀🍀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🕊🍂🍂🕊
✍ #برگی_از_خاطرات
زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: #شهيدم كن...
خيلي برايم عجيب بود. بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تمام مي شود.
بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم. مامان شهدا زنده اند.
سر نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج! من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده.
مي دانستم دنبال #شهادت بود. هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت. مهدي همه زندگي ام بود.
#شبهاي_جمعه مي رفت بهشت زهرا. صبح هاي جمعه دعاي ندبه اش در بهشت زهرا ترك نمي شد.
مي گفتم خسته ميشي بخواب. مي گفت مامان آدم با شهدا صفا مي كند. به ما هم مي گفت هر چه مي خواهيد از شهدا بگيريد.
من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم.
آخر هم جبران كرد. هميشه كه از در خانه داخل مي آمد صدا مي زد سلام سردار.... سلام مولا!
🌹متولد اول مهر سال ۱۳۶۱
🌹 #شهید_مهدی_عزیزی_
🍀🍀🍀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•