eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
#عبور‌زمان‌بیدارت‌می‌کند🕰 #نویسنده_لیلا‌فتحی‌پور #پارت172 سرم را به طرف پدر چرخاندم. فرمان را بیش
–اولش که کلی هم بهش توپیده و گفته دختر من اهل این کارا نیست و چرا تهمت می‌زنید. اصلا شما چیکار به دختر من دارید؟ صبح پدرش دخترم رو برده گذاشته شرکت و قراره بعداز ظهر هم بره دنبالش. اونم گفته من به خاطر خودتون گفتم که تا دیر نشده جلوش رو بگیرید. خلاصه یه هول و ولایی انداخته تو جون مامان که نگو و نپرس. بنده خدا مامان هم هر چی به گوشیت زنگ زده جواب ندادی، بعد شماره شرکت رو از نورا خانم گرفته و زنگ زده، منشی شرکت گفته از صبح شرکت نیومده، بعدشم خود منشی هم گفته که صبح دیده که تو با راستین سوار یه ماشینی شدید و رفتید. اگر هر کس دیگری جز امیر محسن این حرفها را میزد شاید باور نمی‌کردم، شاید هم از کوره در می‌رفتم، ولی حالا فقط با بهت و حیرت به لبهایش که تکان می‌خوردند نگاه می‌کردم. –مامان نپرسیده اون از کجا این حرفها رو میزنه؟ –چرا بعدش که تو رو پیدا نکرده، زنگ زده پرسیده، اونم گفته پسرش با منشی شرکت آشنا هستن اون گفته. –بلعمی؟ –اسمش رو نمی‌دونم. مگه شرکت چندتا منشی داره؟ حرفش که تمام شد لبم را گاز گرفتم و گفتم: –پس چه خوب شد که اون افسر نگهبانه نگذاشت تنها بیام خونه و گفت باید پدرت بیاد، وای امیرمحسن فکر کن اگر من از کلانتری تنها میومدم خونه مگه مامان حرفم رو باور می‌کرد. من شماره‌ پلاک اون ماشینی که ما رو دزدید واسه نورا فرستادم اون چیزی بهتون نگفت؟ –نه؟ خب چرا برای یکی از ماها نفرستادی؟ اصلا برای صدف می‌فرستادی. –با خودم فکر کردم شاید شوهر اون بتونه کاری کنه. –البته فرقی هم نمی‌کرد تا ما اقدام کنیم و پلیس بخواد ماشین رو پیدا کنه، خیلی طول می‌کشید و فرقی به حال شما نمی‌‌کرد. هنوز نمی‌توانستم حرفهای امیر‌محسن را هضم کنم، آخر بلعمی چه ربطی به پسر بیتا خانم داشت. آن موقع که پری‌ناز و سیا ما را به زور بردند کسی در کوچه نبود بلعمی از کجا ما را دیده؟ یعنی بلعمی جاسوسی شرکت و آدمهایش را می‌کند؟ زیر دوش حمام این سوالها همانند قطرات آب برسرم می‌ریختند و من هیچ جوابی برایشان نداشتم. باید به نورا زنگ بزنم. بعد از نماز سرسجاده نشستم و برای راستین دعا کردم. اسکناسها را داخل سجاده‌ام گذاشته بودم. سرم را رویشان گذاشتم و چشم‌هایم را بستم. دلم برایش تنگ شده بود. لحظاتی که در کنار هم بودیم و برای فرار از آن زیرزمین تلاش می‌کردیم مثل فیلم از جلوی چشم‌هایم می‌گذشت و لبخند بر لبهایم می‌آورد. آن در کمد چقدر محکم بر سرش کوبیده شد و او به روی خودش نیاورد و فقط شوخی کرد. مرور خاطرات دلتنگ‌ترم کرد و کم‌کم تبدیل به قطرات اشک شد. با صدای در فوری سجاده را جمع کردم. صدف بود. روی تخت نشست و گفت: –مامان میگه بیا ناهار بخور. از کنارش رد شدم و روی تختم دراز کشیدم. –نمیخورم، میخوام بخوابم، خسته‌ام. بعد چادر نمازم را روی سرم کشیدم و خودم را به خواب زدم. واقعا گرسنه نبودم. شاید هم بودم ولی آنقدر احساسم درگیر راستین بود که اجازه نمیداد چیزی بخورم. یک حساب سرانگشتی کردم، من دیشب شام و امروز هم صبحانه نخورده‌ام، پس چطور گرسنه نیستم. صدف گفت: –تو که قبل ظهر خوابیدی، اینجوری ضعف می‌کنی‌ها، جوابی ندادم. او هم کمی ایستاد و بعد رفت. آنقدر فکر و خیال کردم که دوباره خوابم برد. با سر و صدای امینه بیدار شدم. –الهی بمیرم، وقتی مامان بهم گفت شاخ درآوردم. خدا ذلیل کنه اونایی که پشت سرت حرف زدن. خمیازه‌ایی کشیدم و گفتم: –کی رو نفرین می‌کنی؟ امینه خم شد بوسه‌ایی از گونه‌ام برداشت. –هیچی بابا، ولش کن، پاشو بریم یه چیزی بخور، مامان میگه از ظهر خوابیدی. دختر مگه خرسی، به خواب زمستونی رفتی؟ پاشو ببینم. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 شهید# درسال 1333 هجری شمسی در شهرستان میاندواب در خانواده مذهبی وبا ایمان متولد شد . دردوران کودکی مادرش را که بانویی با ایمان بودند را از دست دادند. ایشان تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را در ارومیه به پایان رساندند و در دوره دبیرستان همزبان با شهادت برادرشان علی باکری به دست ساواک وارد جریانات سیاسی شدند . شهید مهدی باکری در گذشته 25 اسفتد ماه 1363 در جزیره مجنون نظامی ایرانی بودند که از فرماندهان سپاه پاسداران در خلال جنگ ایران وعراق محسوب می شد وفرماندهیی لشکر 31 عاشورا را بر عهده داشتند . سرانجام این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ 25 اسفند 1363 در نبردی دلیرانه بر اثر اصابت تیر مستقیم مزدوران بعثی ندای حق را لبیک گفتند وبه لقای معشوق نائل گردیدند هنگامی که پیکر این بزرگوا. مورد هورالعظیم انتقال دادند قایق حامل پیکر وی مورد هدف ارپی جی دشمن قرار گرفت وقطره ناب وجودشان به دریا پیوست . شادی روح تمام شهدای بزرگوار وگرامی قدر صلوات 🖤🥀🕊 .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻 نامه شهید بزرگوار مهدی باکری# بدانید اسلام تنها راه نجات وسعادت ماست همیشه به یاد خدا باشید وفرامین خدا را عمل کنید پشتیبان واز ته قلب مقلد امام باشید اهمیت زیاد به دعا ها ومجالس یاد اباعبدالله وشهدای بدهید که را سعادت وتوشه اخرت است همواره تربیت حسینی وزینبی بیابید ورسالت انها را رسالت خود بدانید وفرزندان خود را نیز اینگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمات وعاشق شهادت وعلمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام بیار ایند. شهدا را یاد کنیم با گفتن ذکر صلوات سهم شما هم پنج صلوات🥀🖤🕊 .._ _ _ _ _ ..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _ .. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _ ..
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 # اسمونی شدن نه بال می خواهد نه پر دلی می خواهد به وسعت خود اسمون مردان اسمونی بال پرواز نداشتن تنها به ندای دلشون لبیک گفتند وپریدن.. .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 جنگ نرم مثل خمپاره 60 نه صدا داره نه سوت فقط وقتی متوجه میشی که دیگه رفیقت نه مسجد بیاد نه هیئت شهید کربلایی حجت الله رحیمی .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐 # کسی می تواند از سیم خاردار های دشمن عبور کند که در سیم خاردار های نفس خود گیر نکرده باشد. .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
☘بسم الله الرحمن الرحیم☘ # می نویسم تا یاد نرود تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم.. با شهدا بودن سخت نیست بلکه با شهدا ماندن سخت است . این روز ها بیشتر از همیشه شرمنده نگاه منتظرتان هستیم . ان نگاهی که گویا فریاد میزند خونمان را به سازش با دشمن نفروشید . افسوس هزاران افسوس که خون دل خوردنت هایتان یادمان رفت .. 😭😭😞 .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋 شهید# ایشان متولد دی ماه 1360 بود که در زمان شهادت 34 سال سن داشتند شهید مرتضی کریمی در گردان حضرت زهرا س لشکر 10 سید الشهدا ع سپاه پاسداران محمد رسول الله ص تهران بزرگ خدمت می کردند ودر سوریه هم به عنوان فرمانده گروهان مشغول دفاع از حرم حضرت زینب (س) بوذ او همچنین فرماندهی یک ناحیه مقاومت بسیج در شهرک ولیعصر (عج) تهران را هم بر عهده داشت . انچنان که دوستان وهمراهان شهید در سوریه تعریف می کنند گویا یک امبولانس حاوی پیکر شهدا وتعدادی مجروح در حال حرکت بوده که راننده ان از سوی تک تیرانداز های داعش مورد هدف قرار می گیرد وشهید مرتضی کاظمی به سراغ امبولانس می رود تا ان را از معرکه خارج کند که این بار امبولانس مورد هدف موشک قرار گرفته ومنهدم می شود شادی روح تمام شهدای بزرگوار وگرامی قدر صلوات🕊🥀🖤 .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
حججی میگفت: یه وقتایی دل کندن از یه سری چیزای خوب باعث میشه🍃 چیزای بهتری بدست بیاریم.. برای رسیدن به مهدی زهرا (عج) باید دل بکنیم . .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼 شهید# سال اول طلبگی هادی بود . یک روز به او گفتم: میدانی شهریه ای که یک طلبه می گیرد از سهم امام زمان (عج) است . با تعجب نگاهم کرد وگفت: خب شنیدم منظرت چیه ؟! گفتم : بزرگان دین می گویند اگر طلبه ای درس نخواند گرفتن پول امام زمان (عج) برای او اشکال پیدا میکند. کمی فکر کرد وبعد از ان دیگر از حوزه علمیه شهریه نگرفت . با موتور کار میکرد اما دیگر به سراغ سهم امام زمان نرفت . _محمد_هادی_ذولفقاری# .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 نامه شهید بزرگوار مرتضی کریمی# از تمامی دوستان واشنایان وخانواده خودم تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرا دهند تا گمراه نشوند زیرا ایشان بهترین دوست شناس شماست . تاریخ شهادت: 1394/10/21 شهدا را یاد کنیم با گفتن ذکر صلوات سهم شما هم پنج صلوات🥀🕊🖤 .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
18.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روحتان شاد ویادتان گرامی 🥀🖤🕊 .._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _.. @dosteshahideman .._ _ _ _ _ ..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..