eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۷۵ من متولد اسفند ۸۱ هستم و همسرم هم متولد دی ۷۴ هستن، من با همسرم دخترعمه و پسردایی هستیم، از وقتی که یادم‌ میاد هیچوقت از ایشون خوشم نمیومد، حتی وقتی که میخواستن بیان خواستگاری، میگفتم نمیخوامش، ولی شبی که اومدن خواستگاریم، نمیدونم چی شد یه دل نه صد دل عاشقش شدم و خداروشکر از ازدواجم با ایشون راضی هستم. همسرم بسیار صبور و عاقل و مهربون هستن. از اونجایی که هم من و هم همسرم بچه دوست داریم، در اولین سال ازدواجم درست سه روز قبل از تولد ۲۰ سالگیم فهمیدم باردارم، روز بعدش رفتم آزمایش دادم تا از بارداریم مطمئن بشم، برای گرفتن جواب دل تو دلم نبود، همسرم رفت و جوابشو گرفت، وقتی اومد پیشم دوتایی از ذوق گریه کردیم و خیلی خوشحال بودیم از اینکه داریم پدر و مادر میشیم و پخته تر از قبل میشیم.😍 روز تولدم که شد به همه گفتم که باردارم. بارداری شیرینی بود، ویار نداشتم حتی گاهی به خودم میگفتم یعنی من واقعا باردارم؟🤔 دوهفته بعد رفتم دکتر بهم گفت که نی نی تشکیل شده و حالش خوبه، اما هنوز قلبش تشکیل نشده، دلم هوری ریخت پایین، دکتر بهم دارو داد و گفت استراحت کن و دوهفته دیگه برگرد. وقتی رفتم قلبش هم تشکیل شده بود، تو دلم از خدا کلی تشکر کردم.☺️ تو ماه دوم بارداری بودم که با همسرم و خانواده همسرم به کربلا رفتیم، اینو از پاقدم فرزندم میدونم، اونجا به امام حسین گفتم که فرزندم سالم باشه و اگر پسر بود اسمش رو علی اکبر می‌ذارم. برای سونوگرافی ان تی که رفتم گفتن سالمه و کامله و هیچ مشکلی نداره، دکتر همشو بهم نشون داد، صدای قلبشو برام گذاشت، همسرم هم کنارم بود و لبخند می‌زد، جنسیتت رو هم بهمون گفتن گل پسر مامان و بابا. وقتی رفتم دکتر که سونوگرافی رو نشونشون بدم، بهم گفت که باید بری آزمایش غربالگری هم بدی، رفتم ولی سه هفته شد تا جوابش بیاد، جوابش بد اومد و کلی گریه کردم، برام ریسک سندرن دان زده بودن و ریسکش هم خیلی بالا بود از هر ۱۰ بچه یه سندرم دان، تو دلم همش میگفتم نی نی من سالمه، سونوگرافی آنومالی هم رفتم و گفتن سالمه مشکلی نداره اما گفتن بند نافش تک شریانی هست، ممکنه که زیاد وزن نگیره، خدا میدونه چی بهم گذشت اون چند وقت، چقدر من و همسرم گریه کردیم. با عجله رفتم پیش دکتر تا بهش بگم که آزمایشم بد اومده، بهم گفت عجله کن و برو آمینوسنتز بده، چون زمان زیادی نداشتم، شب تولد امام رضا بود، رفتم آمینیوسنتز دادم تا مطمئن بشم که بچه ام سالمه، موقع آمینیوسنتز تو صفحه سونوگرافی میدیدم که چقدر بچم داره دستاشو تکون میده دلم براش سوخت و همون موقع زدم زیر گریه، دکتری که برام آمینیوسنتز انجام دادن، بهم گفتن که بچه ات سالمه نگران نباش. یک روز بعد، یادمه تلویزیون داشت حرم امام رضا رو نشون می‌داد، به امام رضا گفتم دعا کنید که بچمو سالم بغل بگیرم سال دیگه میارمش پابوستون. جوابش اومد و خداروشکر بچم سالم بود اما بازم هم تا آخر بارداریم دل تو دلم نبود. به ماه های آخر بارداریم رسیدم شروع کردم به پیاده روی و ورزش کردن چون زایمانم طبیعی بود. چون بند ناف بچه تک شریانی بود دکتر گفت دو هفته زودتر یعنی ۳۸ هفته ختم بارداری میدم، چون رشد داخل رحم بچه کم شده و میترسم اتفاقی براش بیافته، سه روز قبل از نامه بستری، کیسه آبم پاره شد و رفتم بیمارستان بستری شدم، با آمپول فشار دردهام شروع شد و تقریبا ۱۰ ساعت شد تا زایمان کردم و خداروشکر زایمانم راحت بود. دلم تو دلم نبود تا بچمو ببینم، همینکه دنیا اومد و دیدمش دلم آروم شد، پسرم سالم و خوشگل بود و با وزن ۲۲۰۰ متولد شد. الان یک ماهش شد انقدر باهوشه که روزی هزار مرتبه خداروشکر میکنم. از رزق دوران بارداریم هم بگم که حقوق همسرم بیشتر شد و بهمون برای هرماه بن خرید فروشگاه دادن، حتی حقوق پدرم هم افزایش پیدا کرده.☺️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
آقا علی اکبر تجربه ی ۸۷۵...😍 ۸۷۵ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ستون محکم... برای سـخـنــــــان همسرتـان احـتـرام قائل شـوید. انســـان نـبـاید خـود را عقـل کل بداند، بلکه بـــاید برای دیگران نیز ارزش قائل شـود؛ زیـرا آن هـــــا نـیـز بـه انـدازه خـود فـهـم و درک‌ دارند. نباید خیلی آرمان‌گرا بود و توقع داشت هـمـه امـور مطابق با میل ما پیش بـرود، باید مرد را در زندگی به ستون مـحکمی برای تکیه کردن اعضای خانواده تبدیل کنید. 📚محرمانه‌های زنانه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
به کم قانع نشوید... تمام دعوت انبياء اين است كه: «أَرَضِيتُمْ بِالْحَيوةِ الدُّنيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَيوةِ الدُّنْيا فِى الْآخِرَةِ الّا قَلِيلٌ». به خدا قسم بهره ‏هاى زندگى دنيا خيلى كم است! همه انبياء الهى آمدند و ما را صدا زدند، فرياد زدند، شمشير زدند، زمين‏ گير و زندانى شدند و فرقشان شكافته شد كه به كم ‏ها قانع نشويد! اين دنيا كم است، آدمى براى زندگى هفتاد سال نيست! 📚 اخبات، ص ۹۳ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۷۶ من و همسرم سال ۸۸ باهم ازدواج کردیم. من ۲۲ ساله و همسرم ۲۵ ساله بود. با وجودی که داخل یه خانواده پرجمعیت بزرگ شده بودم (۷تا برادر و۳ خواهر بودیم من فرزند دوم بودم و برادر کوچیکم سه ماهه بود که ما نامزد کردیم.) از همون اول به شوهر جان گفتم یکی یا دوتا بچه کم هستش شوهرم و خانواده ش مخالف سرسخت بچه ی زیاد بودن... آبان ۸۸ زندگی رو داخل یه اتاق ۳در۴ پیش مادرشوهرم شروع کردیم. شش ماه اول قرص ضدبارداری استفاده کردم، یک سالی هم طول کشید تا باردار شدم و به لطف خدا ۲۱ دی ۹۱ پسر با زایمان طبیعی به دنیا اومد. پسرم دو سال و دو ماهه شد، به شوهر جان گفتم این بچه همبازی می خواد اونم قبول کردو خدا رو شکر سریع باردار شدم. یه بارداری سخت البته باوجود پسر تقریبا سه ساله ای که داشتم چون پسرم شدیدا به خودم وابسته بود ولی با یه زایمان خیلی خوب ۲۸ آذر ۹۴ سید طاها به دنیا اومد ما همچنان داخل یه اتاق ۳در۴ پیش مادرشوهر بودیم و دیگه واقعا جایی برای یکی دیگه نداشتیم. راستی وقتی پسر اولم را باردار بودم از طرف سازمان شوهرم ثبت نام کرده بودیم برای خونه و چند ماهی یک بار قسط خونه رو میدادیم. پسرا ۶ ساله و ۳ ساله شده بودن که بهمون خونه ی سازمانی دادن، با کلی تردید راهیه خونه جدید شدیم (چون شوهرم تقریبا نصف ماه خونه نبود ومی رفت ماموریت) خدا رو شکر خیلی داخل شهر و خونه ی جدید راحت بودیم. دوسال گذشت و پسر کوچیکم ۵ ساله شد. وقتی به شوهرم گفتم دوباره بچه بیاریم گفت قسط هامون خیلی زیاده، هنوز خونه آماده نشده فعلا نه... از من اصرار و از ایشون انکار، وقتی دیدم اصرارهای من فایده ای نداره چون خودم قرص ضد بارداری می خوردم قرص رو کنار گذاشتم و همون ماه دورم عقب افتاد تا دو ماه جرات نکردم حرفی بزنم بعد که بهشون گفتم می خوام برم دکتر و آزمایش انجام بدم، اصلا باورش نمی شد. یادم غروبی که رفت جواب آزمایش رو بگیره از آزمایشگاه پرسیده بود و بهش گفته بودن که من باردارم وقتی اومد خونه 😡😡😡 بود ولی من 😇😇😇 خداروشکر قبول کرد و من همش دعا می کردم این دیگه دختر باشه ولی وقتی رفتم سونو دکتر گفت اینم پسره خیلی دلم دختر می خواست، دوستش داشتم ولی یکم ناراحت شدم چون می دونستم شوهرم برای بچه بعدی راضی نمیشه. نیمه ی مرداد سال ۹۹ پسر سوم ما به دنیا اومد تا وقتی بچه به دنیا اومد من هنوزم امیدوار بودم که دختر باشه لحظه ای که نی نی نازم رو دیدم دیگه از دختر دار شدن ناامید شدم. با خودم گفتم هرکسی قسمتی داره شاید قسمت منم دختر نیست از خوش قدمی پسرم خونه ای که تقریبا ۱۰ سال بود منتظرش بودیم رو تحویل دادن ولی دیگه بهمون اجازه ندادن داخل خونه های سازمان بمونیم. هرکاری کردیم نتونستم خونه رو تجهیز کنیم، شرایط خیلی بدی داشتیم مجبور شدیم برای یک سال داخل روستای کوچکی خونه اجاره کنیم خونه برای پسر مجردی بود که اقوام مادریم میشد بنده خدا اون یک سال از ما هیچ کرایه ای نگرفت همون روزهایی که گرفتار اسباب کشی بودیم مادر شوهرم به من شک کرد که باردار باشم (البته خودمم شک کرده بودم ولی از ترس اینکه شوهر مجبورم کنه سقط کنم حرفی نزدم از اون جایی که بارداری های خوبی دارم دوتا پنج ماهگی شکمم ندارم کسی متوجه نمیشد) رفتم دکتر و درخواست سونوگرافی دادم با خواهرم رفتیم سونو انجام دادم دکتر گفت خانم ۵ ماه تون تموم شده ،بچه هم دختره🙈حالا من نمی تونستم ناراحت باشم یا خوشحال🧐 از بچه ی با فاصله کم اصلا نمی ترسیدم ولی از واکنش همسر جان می ترسیدم. وقتی باهام تماس گرفت و بهش گفتم چیزی نگفت. قطع کرد تا دوهفته نه درست با من و بچه ها حرف میزد،غذا درست و حسابی هم نمی خورد. می گفت بیا تا سقطش کنیم. گفتم چرا ؟گفتم وضع مالی خوبی نداریم، خونه که هنوز نتونستم بریم داخلش کوچیکه برای ما ولی من زیربار این حرفا نرفتم. دوهفته با این وضعیت گذشت که ازم پرسید کی معلوم میشه دختره یا پسر گفت همون روز دکتر گفت دختره. خدارو شکر شوهرم بعد دوهفته با بارداریم کنار اومد. دختر عزیزم ۹/۹/۱۴۰۰ با زایمان راحت به دنیا اومد با اومدن دخترم گره هایی که مدت ها بود هر کاری می کردیم باز نمیشد، باز شد.واقعا خوش قدم بود. الان دو سالشه و شده سوگلی بابا و داداشا. حالا که فکر می کنم به این نتیجه میرسم که واقعا دخترم هدیه ای بود که خدا بهمون داد. الان فقط حسرت می خورم که دخترم خواهر نداره، چندباری سرصحبت رو با شوهرم باز کردم برای بچه ی بعدی ولی راضی نمیشه. برام دعا کنید شوهرم راضی بشه و اگر خدا صلاح میدونه دوباره به ما یه دختر دیگه بده ان شاالله کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✅💥مسابقه ملی "خانواده قرآنی"💥✅ به زودی در کانال "دوتا کافی نیست" با همکاری سامانه آموزشی و فرهنگی ایمانور 🕖 تاریخ برگزاری مسابقه: ٢١ و ۲۲ دی ماه به صورت آنلاین 🎁 معرفی برندگان و اعطای جوایز: ۱۴۰۲/۱۱/۵ (همزمان با ولادت باسعادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام) 📚 منبع مسابقه: دوره آموزشی "قرآن و خانواده" با ارائه استاد ارجمند آقای دکتر میرباقری 👈 با ثبت نام در این دوره و شرکت در مسابقه و کسب حدنصاب، گواهی شرکت در این دوره آموزشی توسط سامانه ایمانور، به شما اعطا خواهد شد. لینک ثبت نام و سفارش دوره "خانواده قرآنی" 👇 https://imanoor.com/landing/quran-va-khanevade-2ta/index.html?utm_source=2ta&utm_medium=eeta&utm_campaign=quran-va-khanevade
دوتا کافی نیست
. ✅💥مسابقه ملی "خانواده قرآنی"💥✅ به زودی در کانال "دوتا کافی نیست" با همکاری سامانه آموزشی و ف
. 👆👆👆👆👆👆👆 به دلیل اهمیت موضوع خانواده و نقش مهم آن در رشد و تعالی انسان ها، دوره "خانواده قرآنی" در کانال "دوتا کافی نیست" معرفی گردید. از اعضای محترم کانال دعوت می کنیم، ضمن ثبت نام و استفاده از مطالب کاربردی و مفید آن، در مسابقه ای هم که از محتوای همین دوره برگزار خواهد شد، شرکت کنند و از جوایز ارزنده آن به قید قرعه بهرمند شوند.
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075