eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی بدون اینکه نظر بچه رو بپرسی، براش خواهر میاری 😂😂😂 تا آخر ببینید😆 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۱۸ بیشتر اقوام و فامیل من اهل نماز هستند اما خیلی در قید حجاب و محرم نامحرم نیستند و اصلا انقلابی و ولایی نیستند و بعضا دشمنی هم دارن. منم مثل اونا بودم. نمازم رو از لحظه تکلیف شدن میخوندم و همه روزه‌هامو گرفته بودم. اما مانتویی بودم و برام مهم نبود با آرایش بیرون برم. خدا خواست که من دانشگاه شهر دیگه قبول شدم و دور از خانواده این فرصت رو پیدا کردم در مورد زندگی، هدف خلقت، خدا و بسیاری از مفاهیم دوباره فکر و بازنگری کنم. توی دانشگاه و خوابگاه از برنامه‌های فرهنگی و سخنرانی‌ها استفاده میکردم و دوستای خوبی داشتم. کم کم چادری شدم با اینکه خیلی سخت بود. خانواده‌ام مخالف بودن و فامیل مسخره‌ام میکردن و تقریبا همه دوستای قدیمیم رو از دست دادم. بعد ۴ سال که برگشتم خونه هیچ سنخیتی با نزدیکانم نداشتم و احساس تنهایی وحشتناکی میکردم. خواستگارهای زیادی می اومدن و وقتی میدیدن من مذهبی‌تر از خانواده‌ام هستم پا پس میکشیدن یا اونها معیارهای منو نداشتن. من برام مهم بود همسرم حتما اهل خمس باشه، ولایت فقیه رو قبول داشته باشه و عروسی به دور از گناه برگزار کنه. دو سال گذشت و هیچ مورد مناسبی پیدا نشد. مامانم میگفت از معیارهات کوتاه بیا وگرنه تا آخر عمر مجرد میمونی. منم تا حدودی ناامید شده بودم و به خودم میگفتم اونی که این معیارها رو داره که نمی یاد منو بگیره که فامیلم متوسط هستند میره از خانواده مذهبی زن میگیره و داشتم معیارهامو کنار میگذاشتم که یه روز اتفاقی یه برنامه رادیویی رو دیدم که یکی همین سوال رو از کارشناس پرسیده بود. ایشون پاسخ دادن که: اختلاف نظر دو نوعه: اختلاف عقیده‌. اختلاف سلیقه اختلاف سلیقه قابل چشم پوشیه اما اختلاف عقیده خیر. اگر همسر شما در تفریحات، رنگ لباس، غذای مورد علاقه و سایر سلایق با شما اختلاف داشته باشه به مرور یا شما شبیه ش می‌شید یا اون شبیه شما میشه یا هر کدوم این اختلاف رو قبول میکنید و باهاش کنار می آیید. اما اختلاف عقیده حل شدنی نیست. عامل کشمکش و درگیری شبانه روزیه و وقتی خطرناکتر میشه که بچه‌دار بشید. اگر سمت و سوی واحد اعتقادی و نظام ارزشی یکسانی در تربیت فرزند نباشه اون معلق و بلاتکلیف بار می‌آید. من هم تصمیم گرفتم به هیچ وجه از اعتقاداتم کوتاه نیام. مجردی بهتر از زندگی پر تنش بود. این بار با امید بیشتر چله زیارت عاشورا و دعای علقمه رو شروع کردم و وقتی مشهد رفتم چادر و جانماز عروسی خریدم و از امام خواستم خودش همسر مناسب رو نصیبم کنه. دقیقا پس از اتمام چله زیارت عاشورا همسرم که سید هم هستن اومدن خواستگاری که مادرشون دقیقا دنبال مراسم عروسی به دور از گناه بودن. وقتی با هم حرف زدیم دیدم از نظر اعتقادی خیلی بهتر از منه و همه خانواده اش هم مومن و انقلابی اند. خدا رو شکر ما ازدواج کردیم. دختر خانمهایی که مجرد هستن، ناامید نباشن و دست از توسل برندارن. اگر هدفتون کسب رضای خدا و زندگی مومنانه باشه مطمئن باشید خدا بهترین‌ها رو براتون رقم میزنه. من برعکس خیلی‌ها، از دوران عقد خاطره خوبی ندارم. دوران عقد طولانی مثل جویدن آدامس می‌مونه. اولش شیرینه ولی طولانی که میشه مزه‌اش از بین می‌ره و حتی تلخ می‌شه. من هشت ماه عقد بودم چون منتظر بودیم خونه‌مون که پیش خرید کرده بودیم و در حال ساخت بود آماده بشه که در نهایت هم تا سال بعدش آماده نشد و ما حدود یک سال مستاجر بودیم. اول ازدواج اختلافات طبیعیه چون دو نفر از دو خانواده با دو فرهنگ متفاوت به هم رسیده‌اند. خدا رو شکر اختلافات ما از جنس همون اختلاف سلیقه بود و گاهی برداشتهای اشتباه خانواده‌ها از رفتار همدیگه که واقعا گذشت زمان همه رو حل کرد. اینکه خانواده همسرم مذهبی هستن خیلی کمک‌کننده بود چون خدا رو در نظر میگرفتن و سعی میکردن از غیبت و دخالت بی جا خودداری کنن. اما فامیل من خیلی دخالت می‌کردن. خیلی زیاد. تحویل خونه جدید ما مصادف شد با تغییر شغل همسرم. با یه عالمه خرج تازه و بدهی قبلی حالا درآمدمون هم تقریبا قطع شده بود. همسرم از محیط کار قبلی استعفا داده بود و هنوز تو کار جدید راه نیفتاده بود. ادامه در پست بعدی.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۱۸ حدود دو سال طول کشید که ما روی روال بیفتیم و بتونیم با دست پر خرج کنیم. بقیه متاسفانه خیلی اذیتمون کردن. میگفتن برو از فلان جا میوه بخر که ارزونه! یکی از فامیل موبایل جدید خریده بود قبلی رو داد به من! برای تحقیر شوهرم وقتی می اومدن به ما سر بزنن مرغ و گوشت می‌آوردن! تا یه جایی به خاطر خجالتی بودن خودم و رودربایستی با دیگران تحمل کردم اما بعد فهمیدم علت دخالتهاشون اینه که من دیوارم رو کوتاه گرفتم که هر کسی به خودش جرئت میده وارد این حریم بشه. به همین دلیل من با صراحت جلوشون وایسادم و یه دعوا و کدورت عمیق به وجود اومد که اگر از اول با درایت عمل کرده بودم اینجوری نمیشد. کاش از اول با حفظ احترام، حریم رو مشخص می‌کردم. و کاش فامیل اینقدر شعور داشتن که از زوجی که تازه زندگی‌شون رو شروع کرده بودن توقع همه چیز تمام بودن نداشته باشن. در حالی که ما از اول خونه داشتیم و این یه امتیاز خوب بود ولی متاسفانه فقط کاستی ها رو میدیدن. وقتی به یکی از نزدیکان پیشنهاد کردم نزدیک ما خونه بخره گفت: ما اون جور جاها نمیریم!! الان اون خونه رو عوض کردیم و به محله‌ای حتی بهتر از محله اونا رفتیم. اما زخم اون حرف هیچ وقت فراموش نمیشه. بگذریم! سه سال بعد از عروسی خدا پسرم رو به ما داد. وقتی پسرم یک سال و نیمه شد برای دومی اقدام کردیم. میخواستم فاصله بچه‌ها طوری باشه که بتونن هم‌بازی بشن. چون توی اطرافیان دیده بودم فاصله هفت سال و بالاتر گذاشته بودن و بچه‌ها عملا به درد هم نمی‌خوردن و به شکل دو تا تک بچه بزرگ می‌شدن. پسرم دو سال و نیمه بود که دخترم به دنیا اومد. با اینکه هنوز پسرم رو از پوشک نگرفته بودم و هر دو کوچیک بودم خدا خیلی کمک کرد. چون دخترم بر خلاف برادرش خیلی نوزاد آرامی بود نه کولیک داشت نه بیداری‌ها شبانه. اینم بگم که بقیه خیلی اذیت می‌کردن که چرا فاصله‌شون اینقدر کمه. هر مشکلی برای پسرم به وجود می‌اومد میگفتن چون خواهرش زود اومده! مثلا پسرم وقتی سه سال و نیمه شد لکنت گرفت. می‌گفتن به خاطر این موضوعه! من به اندازه الان پوست کلفت نشده بودم و حرص می‌خوردم. در حالی که لکنت خصوصا تو پسر بچه‌ها خیلی رایجه و شش ماه بعد خوب شد. در کل باید در مقابل اظهار نظرهای دیگران اینو بدونیم که قرار نیست همه ما رو تایید کنن و مورد قبول همه باشیم. حیف که دوازده سال طول کشید که این موضوع رو متوجه بشم. اگه از اول بر این مبنا زندگی می‌کردم خیلی راحت‌تر بودم. سر به دنیا اومدن هر کدوم از بچه‌ها گشایش مالی به وجود اومد. بعد از پسرم ماشین خریدیم و بعد دخترم خونه‌مون رو عوض کردیم و یه ملک دیگه هم خریدیم. به طرز محسوسی وضعمون بهتر می‌شد. هم‌بازی شدن بچه‌هام خیلی اتفاق خوبی بود. اما خونه ما آپارتمانی بود و همسایه بسیار بد و بی‌اعصابی داشتیم که خیلی آزارمون دادند. چون جای دیگه سرمایه‌گذاری کرده بودیم امکان تغییر خونه رو نداشتیم و من خیلی اذیت می‌شدم. تا بچه‌هام از جاشون بلند می‌شدن بهمون تذکر می‌دادن. دیگه متوسل شدم به امام جواد و ازشون خواستم خونه‌ای که مناسب باشه جور بشه. خدا رو شکر خونه‌ای از هر جهت عالی نصیبمون شد که توش خیلی خیلی راحتیم. و باعث شد بتونیم به فرزند سوم فکر کنیم. در آرامش و وضعیت پایداری که به وجود اومده بود پسرم به دنیا اومد و خانواده ما ۵ نفره شد. از وقتی پسرم به دنیا اومده تازه دارم شیرینی زندگی رو می‌چشم. بچه‌ها خیلی ذوق میکنن و دوستش دارن. منم تازه دارم می‌فهمم سر اون دو تا چقدر ناشی بودم و الکی خودمو اذیت کردم و به جای لذت بردن از ناز بودن و گوگولی بودن بچه‌هام، همش نگران بودم و سر هر چیز کوچیکی به هم می‌ریختم. الان می‌دونم بسیاری از چیزهایی که نگرانشون بودم جزئی از روند رشد بوده و اصلا ارزش نگرانی رو نداشتن. دوست دارم به خواهرهای عزیزم که تازه ازدواج کردن و مامان گلی‌هایی که اولین بچه رو به دنیا آوردن بگم اظهارنظرهای منفی دیگران همیشه هست. با رعایت احترام به بزرگتر اولا خودتون رو جوری بگیرید که کسی نتونه دخالت کنه و ثانیا به حرف‌ها بی‌توجه باشید و لحظات خوبی که می‌تونید درکنار فرزندتون لذت ببرید با اهمیت دادن به حرف و حدیث‌ها خراب نکنید. یه نکته هم به مامانهایی بگم که سه تا بچه و بیشتر دارن. حتما بچه هاتون رو با هم بیرون ببرید. پارک، خرید و... اگر کسی کنجکاو شد بهش بگید که این بچه سومه و چه برکاتی براتون آورده. بذارید چشم مردم عادت کنه به دیدن این خانواده‌ها. یکی از آشنایان که سه تا بچه داره با دوستش که یک بچه داره بیرون میبرتشون که همه فکر کنن دو تا داره! درسته نگاه ها سنگینه ولی این عرف شکنی باعث میشه کار برای بعدی‌ها که بیشتر از دو تا میخوان راحت تر بشه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌عاقبت جا به جایی نقش ها... به عنوان پدر و مادر باید مراقب باشیم که دخترانمان را دخترانه و پسرانمان را پسرانه تربیت کنیم. یکی از مشکلاتی که در بزرگسالان دیده شده این است که نمی توانند نقش شان را به عنوان زن و مرد به خوبی ایفا کنند. و علت آن، بهم ریختگی تربیتی و جا به جایی نقشی است که در دوران تربیت پذیری بچه ها وجود داشته است. مثلاً اگر مادر با پسرش دخترانه رفتار کند و درخواست هایی که از او دارد دخترانه باشد به فرزندش یاد می دهد که از زیرِ بارِ کارهای مردانه فرار کند و این جا به جایی نقش ها، امروزه خانواده ها را به سمت فروپاشی می برد. حتی برخی از روانشناسان مهم غربی یکی از دلایل انحراف خانواده را ناشی از همین موضوع می دانند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جااااانم.... 😍😍 بیعت میکنم همین ساعت، همین لحظه دنیای بدون تو اصلا، نه نمی ارزه سربازات آمادن بیا ببین که پای عهدشون وایسادن ایران کشور امام زمانه این مردم ساکن عشق آبادن 👌این شیرینی تمام شدنی نیست... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ✨پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله : «به راستی نوزادى كه در امّت من متولّد شود، براى من از آنچه خورشيد بر آن می تابد، محبوب تر است» 📚 وسائل الشیعه،ج۱۷، ص۱۳۷ ✨امام حسن علیه السلام: «کسانی که صاحب فرزند نمی شوند ، زیاد ذکر استغفار را بگویند، ان شاالله خداوند آنها را صاحب اولاد خواهد کرد.» 📚مصباح کفعمی حاشیه ص ۵۸ ✨امام رضا علیه السلام: "نگران نباش و فرزند بخواه، بدان خداوند روزی ایشان را می دهد..." 📚 اصول کافی، ج۶، ص۳ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
چقدر تجربه ۸۱۸ زیبا و عبرت آموز بود دونکته میخواستم بگم. واقعا حرف این خواهرمون رو باید با طلا نوشت. اگر هر کسی از اول سعی کنه با احترام و ادب، حریم شخصی خودش رو برای دیگران مشخص کنه، دیگران دیگه به خودشون اجازه نمیدن با دخالت ها ی بیجا و انرژی منفی هاشون تلخی بندازن تو زندگی مون من تازه عروس بودم خیلی از اقوام مدام در مورد زندگی خصوصی من کنجکاوی میکردن و سوال میپرسیدن و من همون اول بهشون میگفتم این جزو خط قرمز های زندگی منه لطفا رعایت کنید... خواهرم منو سرزنش کرد که چرا اینقدر رک گفتی و من گفتم اگر همین اول رک و محترمانه متوجه نمیکردمشون، مجبور بودم حالا حالا ها به کنجکاویهاشون پاسخ بدم. الان بعد از ۱۸ سال زندگی، اقوام کاملا میدونن که چه حرفهایی رو باید بمن بزنن چه حرفهایی رو نباید و احترام خاصی در رفتارشون هست و این برای آرامش من لازم بود. نکته دوم در مورد با بچه بیرون رفتن هست، اینجا هم خواهرمون گل گفتن 👌🏻 من سه تا دختر دارم. همه بخصوص اونهایی که مثل من هستن، می‌دونن که تا حالا چه انرژی منفی هایی از اطراف دریافت کردم. اما همیشه با افتخااار همه جا با هر سه دخترم رفتم و اتفاقا انقدر در جمع به دخترهام بها میدم و احترام میگذارم و ابراز عشق میکنم که هم همه بدونن که دوتا کافی نیست😇 و هم بدونن که دختر و پسر هر دو نعمت الهی هستن و اینکه خدا هر چه برای هر کس مصلحت دونسته خودش زیباست و هم اینکه من با حضور دخترهام توی زندگیم عشششق میکنم. چون همه اونها هدیه های خاااص خدا هستن بمن.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075