eitaa logo
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
278 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
◉✿اگـہ وجود خدا باورت بشه خدا یــہ نقطـہ میـذاره زیـرباورت “یـاورت“ مےشه✿◉ درایـتا☆سروش☆آپارات بالیـنک زیـرهمراه باشید😌 @downloadamiran قسمتهاے قبلے رمانهایـمان روهم مے توانیـد در #رمانکده_امیـران دنبال کنیـد♡ @downloadamiran_r ارتباط باما: @amiran313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به همه عزیزان شب همگی خوش بابت تأخیر در پوزش می‌طلبیم. در ادامه ارسال می‌شود. به پی‌وی جهت نحوه پیام داده می‌شود. •°♡ 🏆 🏅
خاطره جبهه "همه پیش خدا رو سیاهیم" شب جمعه بود. همه جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل. چراغا رو خاموش کردند. مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود؛ هر کسی زیر لب زمزمه می‌کرد و اشک میریخت. یکی از برادرا اومد و گلاب تعارف می‌کرد و در حین تعارف کردن گلاب زمزمه می‌کرد: "ما همه پیش خدا روسیاهیم". به سمت من اومدو گفت: اخوی بفرما گلاب بزن به صورتت ... ثواب داره! من گفتم: ممنون برادر نمی‌خوام. گفت: بزن اخوی ما همه پیش خدا روسیاهیم شما هم بزن ... بزن به صورتت کلی هم ثواب داره ... بالاخره با اصرارش ما هم زدیم. بعد دعا که چراغا رو روشن کردند، دیدم همه پیش خدا رو سیاهن ... صورت همه سیاه بود. تو گلاب آب زغال ریخته بود!!! بچه‌ها هم حسابی از خجالت در اومدند و یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند … سرهنگ ... •°♡ 🏆 🏅
خاطره جبهه به كوله پشتي ام برس! يك روز كه با چند تن از دوستان با قايق در ني‌زارها در حال گشت زدن بوديم، ناگهان از جلوي دشمن در آمديم. آن‌ها مجهزتر از ما بودند و سريع قايق ما را هدف قرار دادند. سعي كرديم دور بزنيم و به مقر برگرديم. اما اين كار طول كشيد و چند تن از بچه‌ها به شهادت رسيدند. وقتي از قايق پياده شديم و مجروحان و شهدا را از قايق خارج كرديم، يكي از بچه‌ها كه در بذله‌گويي و شوخ‌طبعي شهره بود، در كف قايق دراز كشيده بود. بلندش كردم و در حالي كه از شدت ناراحتي اشك مي‌ريختم، پرسيدم: كجات تير خورده؟ حرف بزن! بگو كجات تير خورده؟ او در حالي كه سعي مي‌كرد خود را زار نشان دهد، گفت: كوله‌پشتيم، كوله‌پشتيم .... من كه متوجه منظورش نشده بودم، پرسيدم: كوله‌پشتيت چي؟! ... گفت: خودم هيچيم نشده، كوله‌پشتيم تير خورده به او برس! تازه فهميدم او حالش خوب است و گلوله‌اي به او اصابت نكرده، خدا شكر كردم. هنوز مي‌خواستم از خوشحالي او را در آغوش بكشم كه متوجه شدم چه حالي از من گرفته. مي‌خواستم گوشش را بگيرم و از قايق پرتش كنم، بيرون كه بلند شد و شروع كرد به بوسيدن من. معذرت‌خواهي كرد و گفت: لبخند بزن دلاور! من هم خنده‌ام گرفت و تلافي كارش را به زماني ديگر موكول كردم. راوی : منصور اميرپور •°♡ 🏆 🏅
خاطره جبهه "کی سردشه؟ دشمن" یک روز فرمانده گردان به بهانه دادن پتو و امكانات همه رو جمع كرد... شروع كرد به داد زدن كه كی خسته‌ست؟ كی ناراضيه؟ كی سردشه؟ بچه‌ها هم كه جو گرفته بودتشون گفتن: دشمن!! فرمانده گردان هم گفت: خوب! آفرين... حالا بريد... چون پتو به گردان ما نرسيده!!!😔😔😂 مرتضی کمیل •°♡ 🏆 🏅
12.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عکس های زیاد😍👌، ارسالی از A'A که توسط ادمین تبدیل به کلیپ شده ☺️تا حجم کمتری گیرد✨ •°♡ 🏆 🏅
خاطره جبهه گرفتن اسیر با آفتابه رفته بود توالت صحرایی. (توالت‌های صحرایی در نداشت و بهجای در پتو یا پارچه‌گونی زده بودند) داشتم کارم رو میکردم که صدای تو عراقی به گوشم خورد سریع خودم را طهارت گرفتم، مونده بودم چطوری بدون اسلحه از خودم دفاع کنم. فقط باید معجزه میشد... صدا نزدیک و نزدیک‌تر میشد... فقط توی اون لحظه داشتم خدا خدا میکردم و از خدا اهل بیت کمک میخواستم که نگاهم به آفتابه افتاد... افتابه را برداشتم... تا یکی از عراقیا اومد پرده را بزنه کنارلوله آفتابه را از پشت پرده گذاشتم کنار سرش.. ترس تمام وجودم را فراگرفته تمام بدن عین موتور برق میلرزید... من که عربی کمی بلد بودم کاملا فراموش کرده بودم.... خلاصه باکلی توسل و توکل شروع کردم به حرف زدن... _دستت رو ببر بالا... میگم إرفع دستک.... ای بابا ... بالا ببر یدک ... إرفع یدک به یاری خدا اون دوتا عراقی باور کردند و دستاشون رو بردند بالا سرم رو از کنار پرده بردم بیرون و اشاره به اسلحه هاشون کردم و در حالیکه آفتابه تو دست چپم بود و از پشت پرده به سمتشون نشانه گرفته بودم، با دست راستم گرفتم .... قلبم داشت میومد تو دهنم... بعد از اینکه اسلحه‌ها رو گرفتم پرده را زدم کنار و با آفتابه اومدم بیرون ... اونا هم خنده‌شون گرفته بود هم توسرشون میزدند و گریه میکردند... اون روزهای جنگ چیزی که خیلی موج میزد توکل و توسل و پشتکار بود. راوی سرباز امام زمان •°♡ 🏆 🏅
عکسنوشته از یکی از اعضای کانال به نام کلک خیال •°♡ 🏆 🏅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 جز‌خدا‌نیست‌که‌در‌سایه‌مِهرَش‌برویم! رحمت‌اوست‌که‌هرلحظه‌پناه‌من‌و‌توست(: ♥️!' رفیق اصلی خداست♡°•غمت نباشهِ تا خدا رو داری😌 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻⃟💛 ⃦ ⇉ @downloadamiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که می شود دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد.. دنبالِ آدم هایِ خوبی که حالِ خوبت را با لبخند هایشان به روزگارت سنجاق کنی.. یک روزِ خوب، اتفاق نمی افتد بلکه ساخته می شود 🌹 سلام صبح زیباتون بخیر 🌹 جاده در پیچ و خم زندگیتون هموار 🦋@downloadamiran_r🦋