^ کـلـبــ🏠ــه رمــانـــ ^
#پروفایل
گاهی نه گریه آرومت میکنه
نه خنده...
📚#معرفی_کتاب
#برشی_از_کتاب #دلتنگ_نباش:
🍁 زینب عادت داشت، گلهایی را که روحالله برایش میخرید، پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد.
🍂 در یکی از نبودنهای روحالله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگها نوشت:
«آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.»❣
🍁 این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: عشقِ من #دلتنگ_نباش❤
ꔷꔷꔷꔷꔷꔷ❥Join👇🏻
┅═✧ ✿✿✿✧═┅
✍@downloadamiran_r
🍃🌼🍃
زندگی؛
مانند یک پتوی کوتاه است.
آن را بالا میکشید، انگشت شستتان بیرون میزند؛
آن را پایین میکشید شانههایتان از سرما میلرزد.
آدمهای وسواسی؛
مدام در حال تست اندازه پتو هستند
و زندگی را نمیفهمند!
ولی آدمهای شاد؛
زانوهای خود را کمی خم میکنند
و شب راحتی را سپری میکنند.
#ماریون_هاوارد
#تکست
ꔷꔷꔷꔷꔷꔷ❥Join👇🏻
┅═✧ ✿✿✿✧═┅
✍@downloadamiran_r
•|#صبح_بخیر|•
اَز واژه ی پُر مهر سلام
موج لطیفی بـساز
و در گـوش تمـام اهـالـی ِصـبـح
زمـزمه کــن
و در این هوای عاشقیِ آسمان و زمین
قدم بزن
و با ترانه عاشقانهی باران
همنوا شو
ســــ🌸ــــلام
اول هفتهتون زیبا
روز و هفتهتون سـرشار از شادی و نـشـاط
عاقبت باران بارید
از دو چشم بیقرار
کی رود این لحظههای انتظار…
#دلتنگی
⬅️ وقتى شروع به شمردن نعمت هاى زندگيم كردم ، همه ى زندگيم تغيير كرد..
#انگیزشی
#تلنگر
هرگز یڪࢪوزخوبࢪو با فڪࢪڪࢪدن
بہ یڪ گذشتھے بد خَـࢪاب نڪن...
#پروفایل
#معرفی_کتاب
📗 مفرد مذکر غایب
👈نمایشنامهای پیرامون نرجس خاتون و جریان ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه
✏️نویسنده: علی موذنی
📖نمایشنامه «مفرد، مذکر، غایب» زندگی ملیکا یا نرجسخاتون مادر گرامی امام عصر (عجلاللهتعالیفرجه) است، این نمایشنامه از آشنایی ایشان با کنیزی عرب که وظیفه تدریس زبان عربی را دارد و واسطهای برای تعبیر خوابهای ملیکا و آشنا کردن هرچه بیشتر او با خاندان اهل بیت(علیهمالسلام) و در نهایت ازدواج با شخص امام حسن عسکری(علیهالسلام) است.
علی موذنی بسیار خوب دیالوگها را با زبانی شیرین و داستانی در ذهن خواننده به تصویر میکشد و به نوعی موشکافانه دغدغهها و شرایط احساسی افراد نمایش را بررسی میکند. علی مؤذنی با کتاب “مفرد مذکر غایب” در جشنواره دوسالانه کتاب مهدوی به عنوان رتبه نخست در بخش ادبی مورد تقدیر واقع شد.
ꔷꔷꔷꔷꔷꔷ❥Join👇🏻
┅═✧ ✿✿✿✧═┅
✍@downloadamiran_r
#داستان_کوتاه
💢مردی متوجه شد که گوش همسرش شنواییاش کم شده است. ولی نمیدانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد.
به این دلیل، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت.
💢دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش سادهای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو.
💢در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن.
بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.
💢آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
مرد فکر کرد الآن فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم، و سؤالش را مطرح کرد جوابی نشنید .
💢بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
باز هم جلوتر رفت سؤالش را تکرار کرد و
باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”
🔴این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“
💢گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است.
ꔷꔷꔷꔷꔷꔷ❥Join👇🏻
┅═✧ ✿✿✿✧═┅
🦋 @downloadamiran 🦋
✍@downloadamiran_r