eitaa logo
محمد فنایی اشکوری
1.8هزار دنبال‌کننده
322 عکس
223 ویدیو
101 فایل
به نام او سلام این فضا فرصتی است برای طرح مباحث و اندیشه های مبتلابه انسان معاصر در حوزه های فلسفه, عرفان, دین و مسایل اجتماعی با رویکرد عقلانی و معنوی. راه های ارتباط: @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Fanaei.ir@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2779337086.pdf
198.9K
نقد دیدگاه شفیعی کدکنی درباره ماهیت عرفان و زبان دین محمد فنایی اشکوری آفاق عرفان اسلامی، فصل چهارم http://eitaa.com/dreshkevari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضمن تقدیر از شعرخوانی زیبا با اجرای خوب آقای صابر خراسانی عزیز سلمه الله دربارۀ حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها، دو نکته درباره ابیات قابل طرح است: 1. "السلام علیک یا رزاق" درست نیست. سلام دعا و طلب رحمت و لطف است که برای حق تعالی معنا ندارد. ما به درگاه الهی دعا می کنیم، اما برای خدا دعا نمی کنیم. خدا تنها موجودی است که نیازی به دعا ندارد و کسی هم نیست که بتواند در حق او لطفی کند. لذا خدا به هیچ کس "التماس دعا" نمی گوید. غیر خدا حتی رسول خدا (ص) و ائمه معصوم (ع) به دعا نیازمند هستند و صلواتی که می فرستیم دعا برای آن ذوات مقدسه است. 2. چنانکه در روایات آمده است خلقت انوار معصومین (ع) پیش از خلقت سایر مخلوقات است و آنها وسایط فیض هستند. چنانکه فرمود: کنت نبیا آدم بین الماء والطین گر به صورت من ز آدم زاده ام من به معنی جد جد افتاده البته خلقت زمینی و جسمانی آنها در این عالم و در تاریخ خاص خودشان صورت گرفته است. با این حال در استفاده از برخی تعابیر در وصف حضرت زهرا (س) که شائبه معنای نادرستی داشته باشند باید احتیاط و اجتناب کرد، بخصوص که ارائه توضیح و تبیینی برای شنونده این اشعار در هنگام ارائه شعر میسور نیست. http://eitaa.com/dreshkevari
1_2842710805.mp3
6.24M
معرفه الله و ادب مع الله فنایی اشکوری http://eitaa.com/dreshkevari
شاهکاری از هنر ایرانی. فرش با طرح سه بعدی بافته شده در قرن ۱۹ که در کليسای ارامنه جلفای اصفهان نگهداری می‌شود. http://eitaa.com/dreshkevari
علت مخالفت برخي متشرعان با عرفان اگر عرفان بُعدي از دين است چرا بسياري از متدينان و متشرعان در اديان مختلف ازجمله مسيحيت و اسلام با عرفان مخالف‌اند و عارفان را طرد مي‌کنند؟ پاسخ: مخالفت برخی متشرعان با عرفان نمي‌تواند دليلي منطقي بر مغايرت عرفان با دين باشد. يکي از ريشه‌هاي مخالفت با عرفان، فهم نادرستي است که مخالفان از برخي دعاوي عرفاني دارند. زبان عرفاني به جهاتي رمزگونه و پيچيده است و با زبان متعارف فرق دارد و اين امر براي بسياري موجب سوء‌فهم مي‌شود. جمود بر فهم ظاهري و قشري از دين نيز زمينه‌اي ديگر براي مخالفت برخي متشرعان با اهالي عرفان است که مي‌کوشند در سطح ظاهر دين متوقف نشوند. از سوي ديگر، وجود برخي تعبيرها يا تفسيرهاي مخالف با دين در سخنان بعضي از مدعيان عرفان و همچنين بي‌اعتنایي برخي آنها به احکام شريعت و روآوردن به پاره‌اي آداب و احکام بدعت‌آميز و تندروي‌ها، عوامل ديگر مخالفت برخي متشرعان با عرفان است. بعضي از مخالفت‌ها با عرفان و عارفان از سوي کساني است که همة دين را در ظاهر آن خلاصه کرده و معارف باطني دين را ناديده گرفته و از رسيدن به مقصود عرفا بازمانده‌اند و چون اين کار ندانسته‌اند در انکار مانده‌اند. آنها از اين حقيقت غافل‌اند که جزء، هميشه جزء عرضي نيست و ما مي‌توانيم جزء طولي نيز داشته باشيم، يعني دين مي‌تواند بُعد طولي، دروني و باطني نيز داشته باشد. همچنين شناخت منحصر به شناخت حصولي و بحثي نيست، بلکه نوع برتري از معرفت به‌نام معرفت شهودي وجود دارد که به لايه‌هاي باطني امور راه مي‌يابد؛ چنان‌که دين‌داري نيز صرفاً التزام به ظواهر شرعي نيست، بلکه دين داری ‌برتر، صيرورت وجودي در سايۀ حب الهي و تخلق به اخلاق خداوندي است. صرفاً نمي‌توان به کمک علوم ظاهري مثل ادبيات و لغت و از راه نقل يا استدلال عقلي، به باطن دين رسيد؛ بلکه اين معرفت، راه و روشي متفاوت با راه و روش علوم ظاهري دارد. راه نيل به باطن دين همان است که در باب روش تحصيل معرفت عرفاني گفتيم. تنها با تهذيب نفس و هماهنگ شدن و هم‌سنخ شدن باطن انسان با باطن دين و تخلق به اخلاق الهي است که مي‌توان به آن راه يافت. تا اين هم‌سرشتي حاصل نشود، آن معرفت به‌دست نخواهد آمد. برگرفته از کتاب آفاق عرفان اسلامی (فصل چهارم) از فنائی اشکوری http://eitaa.com/dreshkevari
در همین معنا و مضمون می سراید: به پایان چون رسد این عالم پیر شود بی‌پرده هر پوشیده تقدیر مکن رسوا حضور خواجه ما را حساب من ز چشم او نهان گیر http://eitaa.com/dreshkevari
چه کسی به حکمت متعالیه می رسد؟ حکیم اشراقی و بهره‌مند از حکمت متعالیه کسی است که خود اهل شهود است، نه کسی که فقط فلسفه شیخ اشراق و ملاصدرا را خوب می‌داند و در آن صاحب‌نظر است. بنابر این نمی‌توان گفت همه فیلسوفانی که پس از ملاصدرا آمده‌اند و فلسفه او را پذیرفته‌اند، حکیم اشراقی و دارای حکمت متعالیه هستند. حکیم اشراقی و صاحب حکمت متعالیه کسی است که علاوه بر قوت نظری، از تجربه شهودی نیز برخوردار است و دست‌کم حقایق کلان هستی‌شناختی‌اش را شهود می‌کند. اما کسی که خود اهل شهود نیست، بلکه حکمت متعالیه را می‌پذیرد و با آن موافق است و شهود را معتبر می‌داند و از شهود عرفا در فلسفه‌اش استفاده می‌کند، تنها می‌توان گفت که پیرو و طرفدار حکمت اشراقی و متعالیه است. منبع: تفکر فلسفی، بخش دوم. http://eitaa.com/dreshkevari
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم!
حاتم بخشی به چه کسانی و از کیسه چه کسانی؟ در خبرها آمده است با دستور رئیس‌جمهور، به منظور کمک به اقتصاد خانوارها در شرایطی که کشور با سرمای بی‌سابقه مواجه شده بود، تعرفه افزایش یافته طبق مصوبه‌ای که از ۱۶ آذرماه ابلاغ شده بود، برای تمامی قبوض صادر شده و در دست صدور، ۷۰ درصد تخفیف خواهد داشت. این تخفیف تعرفه تا پایان فصل سرد امسال اعمال می‌شود. بازبینی و اصلاح قبوض صادر شده از فردا آغاز می‌شود و کسانی که قبوض خود را پرداخت کرده‌اند، در مبالغی که با تعدیل مواجه می‌شود، در قبوض بعدی بستکانکار خواهند شد. پ.ن.اگر این تخفیف برای طبقات ضعیف و متوسط باشد و شامل ابرثروتمندان نشود بسیار عالی است. اما اگر شامل ابرثروتمندان هم بشود کاری به دور از عقل و عدل و تدبیر است. امیدوارم اینطور نباشد. میدانیم که عده ای برای مبارزه با نظام در این مدت هرچه می توانستند گاز مصرف می کردند تا در این شرایط سخت سرما دولت را از پای در آورند و مشکلات جدی به بار آوردند. استخرهایشان را با گاز گرم می کردند. گاز ویلاهایشان در شمال که در آن زندگی نمیکردند و خالی از سکنه بود روشن بود و آب استخرشان گرم. آیا دولت قرار است به این ها هم هفتاد درصد تخفیف دهد؟ به چه مجوزی؟ با چه عقلانیتی؟ از جیب چه کسی این حاتم بخشی صورت می گیرد؟ آنچه معقول است تخفیف به طبقات ضعیف و متوسط است، نه تریلیاردری که گاهی درآمد یک روزش از درآمد کل عمر یک ایرانی دیگر بیشتر است. چندی پیش در گزارش صدا و سیما داشتیم که برخی فروشندگان اتومیل اتومبیلهایشان را تا سه برابر قیمت واقعی می فروشند. آیا آقای ریسی می خواهد به این گونه افراد هم تخفیف دهد؟ تخفیف به این گونه افراد چون از اموال عمومی است به زیان مملکت و به ضرر طبقات فقیر است، چون از خزانه عمومی و حق دیگران پرداخت می شود. البته این سنت سیه را قبلا پایه گذاری کردند که به همه مردم ایران حتی به تریلیاردها و آنها که در خارج زندگی می کنند یارانه می پرداختند. حتی رضا پهلوی و فرح دیبا هم مشمول این لطف و یارانه 45 هزارتومان بودند. ثروتمندانی که غیر مستقیم روزانه مبلغ گزافی از دولت یارانه می گیرند به خاطر اینکه از امکانات فراوان عمومی استفاده می کند مانند استفاده از بنزین یارانه ای برای اتومبیل های متعددشان و مالیات هم نمی پردازند، مانند آن روستایی فقیر که از همه چیز محروم است هر دو نفر ماهی 45 هزار تومان دریافت می کردنند. یا آن بابایی که در وعده انتخاباتی اش می گفت اگر رای بیاورد به هر ایرانی ماهی پنجاه هزار تومان پرداخت می کند اعم از فقیر و غنی. متاسفانه گاهی هم که یک تصمیم خوب می گیرند و برای پرمصرف ها پرداخت بیشتری در نظر می گیرند، از آن پشیمان می شوند. این کار با دعوت به صرفه جویی در مصرف گاز تناقض آشکار دارد. این کار تشویق اسراف کاران و مجازات صرفه جویان است. اگر بگویند تفکیک ابرثروتمندان از دیگران مشکل است و دولت آمار دقیقی در این زمینه ندارد عذر بد تر از گناه خواهد بود. مگر می شود بدون چنین آمار و اطلاعاتی مملکت را اداره کرد؟ اگر اطلاع و آمار درست دارند این تصمیم عام چه معنا و مجوزی دارد؟! http://eitaa.com/dreshkevari
شکوه و زیبایی ایران! دزفول، دژ محمدعلی ‌خان
فنایی اشکوری: I'd say: all are God's gifts.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا جهل و ساده لوحی هست، فریبکاری و سوء استفاده از دین و معنویت هم باقی است.
آفاق عرفان اسلامي محمد فنائي اشکوري، قم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، 1401. The Horizons of Islamic Mysticism Mohammad Fanaei Eshkevari The Imam Khomeini Educational and Research Institute, Iran, Qom, 2023 این کتاب دارای سه بخش و پانزده فصل در 813 صفحه است. بخش اول: فلسفه عرفان فصل اول: عرفان اسلامي؛ چيستي، ابعاد و تاريخ آن فصل دوم: تجربۀدینی فصل سوم: تجربۀ عرفانی و شهود باطنی فصل چهارم: عرفان و دین فصل پنجم: عرفان و عقل بخش دوم: عرفان نظری فصل ششم: فلسفۀ عرفان نظری فصل هفتم: هستی شناسی عرفانی (بررسی نظریۀ وحدت شخصی وجود) فصل هشتم: خداشناسی عرفانی فصل نهم: جهانشناسی عرفانی (تجلّی و ظهور) فصل دهم: انسان شناسی عرفانی بخش سوم: عرفان عملی فصل یازدهم: فلسفۀ عرفان عملی فصل دوازدهم: معرفت نفس عرفانی فصل سیزدهم: ارکان سلوک فصل چهاردهم: مراحل سلوک فصل پانزدهم: مقامات سلوک در قسمتی از پیشگفتار کتاب می خوانیم: با وجود آثار ارزشمند در زمينۀ عرفان اسلامي، آنچه نگارنده را به نگارش اين اثر واداشت فراهم ساختن متني است که اولاً تا حدي جامعيت داشته باشد و ابعاد گوناگون عرفان اسلامي را دربرگيرد؛ ثانياً در حد مقدور، تبييني عقلاني و سازگار با آموزه‌هاي اسلامي از اصول عرفان اسلامي ارائه دهد؛ ثالثاً مباحث عرفاني را در حد مقدور به زبان قابل فهم امروزي و ناظر به بحث‌هاي رايج در زمينۀ عرفان در جهان معاصر تقرير کند؛ رابعاً مباحثش ناظر به دفع شبهات و کج‌فهمي‌ها از عرفان و نقد جريان‌هاي عرفاني و شبه‌عرفاني رقيب باشد. http://eitaa.com/dreshkevari
   بیان ابن سینا در دانشنامه علائی دربارۀ وحی، معجزه، خلافت الهی، و ضرورت انسان کامل: اما نفس قدسی، نفس ناطقۀ پیامبران بزرگ بود که به حدس و پیوند عالم فرشتگان بی معلم و بی کتاب معقولات بداند و به تخیل به حال بیداری به حال عالم غیب اندر رسد و وحی پذیرد؛ و وحی پیوندی بود میان فریشتگان و میان جان مردم به آگاهی دادن از حال ها و اندر هیولای عالم تاثیر کند تا معجزات آورد و صورت از هیولی ببرد و صورت دیگر آورد و این آخر مرتبت مردمی است، پیوسته است به درجه فریشتگی و این چنین کسی، خلیفت خدای بود بر زمین، و وجود وی اندر عقل جایز است و اندر بقای نوع مردم واجب است، و بیان این را جایگاهی دیگر است.   http://eitaa.com/dreshkevari
حیات وحش طبیعت مازندران
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجلی عرفانی و خلقت قرآنی فنایی اشکوری http://eitaa.com/dreshkevari
چيستي ظهور و تجلي اصطلاح «تجلي» مانند بسياري از اصطلاحات عرفاني برگرفته از آيات و روايات است: ... فَلَمّا تَجَلّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَي صَعِقاً..َ. البته از اين آيه مفهوم تجلي با همۀ ويژگي‌ها و تفاصيلي که در عرفان مطرح است استفاده نمي‌شود، اما اصل اصطلاح و مفهوم تجلي و اينکه خداوند در عالم تجلي دارد؛ چنان‌که بر کوه تجلي کرد در اين آيه به‌روشني مطرح شده است. در سخنان معصومان ع نيز اين اصطلاح و مشتقاتش به‌کار رفته است. اميرالمؤمنين‏ ع مى‏فرمايد: الحمدلله المتجلى لخلقه بخلقه؛ «ستايش شايستۀ خدايى است كه با خلق خود بر ايشان ظهور کرد». در جاي ديگري مي‌فرمايد: فَوْقَ كُلِّ شَيْ ءٍ عَلَا وَمِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ دَنَا فَتَجَلَّى لِخَلْقِهِ مِنْ غيرأَنْ يَكُونَ يُرَى وَهُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى؛«حق‌تعالي بلندتر از هر شى‏ء بلند و پستي است و بر آفريدگانش تجلى کرده و در عالي‌ترين منظر قرار دارد، بدون‏ آنكه ديده شود». تجلي در عرفان به معناي ظهور يافتن و آشکار شدن حق‌تعالي و متعين شدن آن مطلق است. عرفا در سنت عرفان نظري بين ذات حق که آن را غيب‌الغيوب مي‌دانند و هرچه که غير ذات حق است، اعم از اينکه در صقع ربوبي باشد يا در غير صقع ربوبي، تمايز قائل مي‌شوند. از نظر آنان ذات حق مطلق، بي‌تعين و ناشناختني است. آنچه به‌نحوي تعين دارد و شناختني است ظهور حق است. از نظر عرفا تجلي يا ظهور، آشکار شدن و بروز يافتن تفصيلي حقايقي است که در ذات حق به‌صورت اجمالي و اندماجي پنهان است. به بيان ديگر، ظهورْ پيدايش کثرت از وحدت و نمودار شدن وحدت در کثرت است؛ چنان‌که در آثار عرفاني آمده است، ظهور به معناي متعين شدن مطلق است: «القول بالظهور هيهنا انما يعني به صيرورة المطلق متعينا بشيء من التعينات». جامي گويد: «تميز ذات را در هر مرتبه و حضرتى از مراتب و حضرات، تعين و تجلى و تنزل گويند»... حقيقت ظهور يا تجلي از نظر عرفا عليت ايجادي به معنايي که در ديدگاه کثرت‌گرايانۀ فلسفي مطرح شده نيست. در عليت ايجادي، علتْ چيزي را که معدوم است هستي مي‌بخشد. معلول پيش از ايجاد معدوم است و پس از ايجاد موجود مي‌شود. از نظر عرفاي وحدت وجودي چيزي که ظهور مي‌يابد نه پيش از تجلي معدوم است و نه پس از تجلي موجود مي‌شود حقيقتاً؛ بلکه حق‌تعالي حقايقي را که در خود به‌نحو بطون دارد ابراز و آشکار مي‌کند... تفسير و تصوير حقيقت تجلي بسيار دشوار است. گاهي از آن تعبير به اشراق مي‌شود. در استعارۀ اشراق منبع نوري هست که روشنايي از آن ساطع مي‌شود. اما انس و آشنايي ما با نورافشاني جسماني و طبيعي موجب مي‌شود که نتوانيم حقيقت اشراق را بدون عوارض جسماني آن به‌درستي تصور کنيم. در پرتوافکني جسماني چيزي از منبع نور جدا مي‌شود و درواقع از آن کاسته مي‌شود و در فضا منتشر مي‌شود. در اشراق و تجلي الهي چنين چيزي متصور نيست. شايد نزديک‌ترين پديده به اشراق الهي فعاليت‌هاي نفس باشد. هنگامي که ما ارادۀ انجام کاري مي‌کنيم، اراده در نفس ما تحقق پيدا مي‌کند؛ يا هنگامي که چيزي را تصور مي‌کنيم، صورتي در ذهن ما پيدا مي‌شود، بدون اينکه چيزي از ما جدا شود يا از وجود ما کاسته شود. در اينجا مي‌گوييم براي نفسْ اشراق و تجلي حاصل مي‌شود. فعل اراده و خلق صورت ذهني، تجليات نفس هستند و نفس به اين‌گونه در فعل و اثر خود ظهور پيدا مي‌کند. با اينکه بين نفس و فعل او نوعي بينونت و تمايز هست، اما بينونت عزلي و تباين وجودي و حتي تکثر وجودي در کار نيست... برگرفته از کتاب: آفاق عرفان اسلامی، فصل نهم، ص 400.   http://eitaa.com/dreshkevari
مقبره حکیم بابا افضل مرقی کاشانی در روستای مرقه کاشان http://eitaa.com/dreshkevari
مقاله منتشر شد: "آیت لله مصباح نظریه پرداز در فلسفۀ اسلامی معاصر" محمد فنائی اشکوری ماهنامه معرفت شماره 301، صفحه 9 (دی 1401) چکیده مقاله: برای آشنایان با فلسفۀ اسلامی شکی نیست که آیت الله مصباح یزدی از چهره های شاخص فلسفۀ اسلامی در عصر حاضر هستند. آثار متعدد و شاگردان بسیار او در این رشته گواه این مدعا است. آنچه نیاز به بحث و تبیین دارد این است که نشان داده شود که آیت الله مصباح چه جایگاهی در فلسفۀ اسلامی دارد و چه سهم و نقشی در این حوزه ایفا کرده است. رویکرد او به فلسفه چیست، تفکر فلسفی او چه ویژگی هایی دارد، دستاوردهای او در این زمینه چیست و چه درس هایی می توانیم از سیرۀ فلسفی او بیاموزیم؟ در نوشتۀ حاضر به اختصار و فهرست وار انواع فعالیت های فلسفی او، ویژگی های تفکر فلسفی او و دستاوردهایش بررسی می شود. http://eitaa.com/dreshkevari
علل اعدادی چیست و چه نقشی در وجود معلول دارند؟ سؤال منظور از علل اعدادی چیست؟ اگر معلول به این علل نیاز دارد پس علت واقعی هستند، و همینطور هم هست. معلول بدون علت اعدادی تحقق پیدا نمی کند. پس فرقش با علت حقیقی چیست؟ پاسخ معلول به علت اعدادی نیازمند است و علت اعدادی در تحقق معلول نقش دارد. لیکن نقشش متفاوت با علل اربعه معروف است که از ارسطو رسیده است: علت فاعلی، علت غائی (علل بیرونی)، علت مادی و علت صوری (علل درونی). حاصل فرق این است که معلول در پیدایش و بقا به علل اربعه نیازمند است. اما نسبت به علل معده در پیدایش نیاز دارد، اما در بقا بی نیاز است. مثلا در ساخت خانه به بنا نیاز هست اما دربقایش به وجود بنا نیاز نیست، همینطور والدین نسبت به فرزندان. بعضی علل معده را به هیچ نوع علت نمی شمارند و می گویند علل معده تنها زمینه ساز هستند و علت نیستند، امااین درست به نظر نمی رسد. خود زمینه سازی نوعی علیت است. وجود فرزند در کنار علل اربعه بر وجود والدین متوقف است و بدون والدین در طبیعت و در شرایط عادی (غیر معجزه) هرگز فرزند به وجود نمی آید. نامگذاری و اصطلاح مهم نیست، مهم این است که معلول که فرزند است بر وجود والدین توقف دارد. علل معده در عالم ماده و طبیعت مطرح هستند، اما مفارقات بااینکه معلول هستند اما به علل معده نیاز ندارند؛ چنانکه ترکیب از ماده و صورت در فلسفه ارسطو نیز در عالم ماده و اجسام مطرح است. http://eitaa.com/dreshkevari