پرسش و پاسخ درباره لوازم مخترع دانستن دین
در باره بحثی که در نقد استاد ملکیان داشتید پرسشی برایم مطرح شد. ایشان گفتند که مخترع دانستن دین وهن دین نیست، همانطور که مخترع بودن زبان و خط وهن به آنها نیست. اگر واقعا وهن نباشد بیان ایشان چه اشکالی دارد؟
پاسخ
تلویحا بنده این مسئله را پاسخ دادم و البته نخواستم آن را باز کنم. عرض کردم قیاس دین به خط و زبان قیاس مع الفارق است. ادعای مخترع بودن دین هرگز مانند ادعای مخترع بودن زبان نیست که وهنی برای آن نباشد. چون دین مدعی بیان حقیقت است، برخلاف زبان و خط که چنین ادعایی در آنجا مطرح نیست. اگر بگوییم دین مخترع و مجعول است به این معنا است که دعاوی دین باطل و کذب محض است و یا صدق و کذبش معلوم نیست و صرفا بخاطر مصالحی آن دعاوی مطرح شده اند و بنیان گذار دین با علم به اینکه دعاویش باطل است یا دستکم با عدم اطمینان از صدق دعاویش آنها را مطرح کرده و مدعی حقانیت شده است، البته بنا به مصالحی از نظر خودش. این بالاترین وهن برای دین است. چه وهنی بالاتر از اینکه بگوییم مدعیات دین همه ساختگی و جعلی است و حظی از واقعیت ندارد یا اصلا صدق آنها برای بنیان گذار دین مطرح نبوده است. اگر مدعیات دین حقیقت و بیان واقع باشد، مجعول و مخترع نخواهد بود. به نظر می رسد این امر واضحی.
این سخن همان کسانی است که در زمان نزول قرآن می گفتند که قرآن از سنخ اساطیر الاولین/افسانه های کهن است. البته افسانه هم ممکن است فایده ای داشته باشد که دارد، اما آن فایده غیر از بیان حقیقت و کشف واقع است.
این دیدگاه شبیه نظریه ابزار انگاری در علم است که برای گزاره های علمی ارزش واقعنمایی قائل نیست و آنها را صرفا افسانه های مفید می داند.
درباره دین هم چنین نظریه ای مطرح است. طبق این دیدگاه دین مجموعه ای از داستان ها و احکام جعلی است برای تأمین پاره ای مصالح اجتماعی. مجعول و مخلوق بشر آن هم بشر دوران ماقبل علم است و طبیعتا با همه محدودیت ها و عقبماندگی که بشر آن زمان ها در علم و دانش داشته است. هر وقت هم که دین این کارکرد را از دست دهد خود به خود از بین می رود، چنانکه در بیاناتی که نقل شد مطرح شده است. می گویند چون دین موجود است پس معلوم می شود فعلا بشر به آن نیاز دارد و وقتی هم که نیاز نداشت کنار گذاشته می شود و در هر دو صورت درباره صدق دعاوی و گزاره های دینی نمی توان سخن گفت، چنانکه کسی نمی تواند مدعی صدق گزاره های کلیله و دمنه شود، با اینکه داستان های قشنگ و مفیدی است.
تلقی بنیانگذاران ادیان الهی و پیروان آنها و متون مقدس دینی بطور قطع خلاف این نظر است. مثلا قرآن کریم می گوید: ذالک الکتاب لاریب فیه. یا باطل در آن راه ندارد. لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ . از نظر این منتقدان خود این بیانات هم مصلحتی است! تفصیل بحث را باید در مباحث مربوط به ماهیت دین و زبان دین پی گرفت.
http://eitaa.com/dreshkevari
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
1_1629948293.docx
43.2K
آنچه همه باید بدانیم
خلاصه متن مکتوب
https://eitaa.com/dreshkevari
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
1_1631117026.docx
38.9K
آنچه همه باید بخوانیم
چه کتاب هایی را و چگونه بخوانیم؟
محمد فنایی اشکوری
https://eitaa.com/dreshkevari
1_1777955754.pdf
377.4K
نسبت عرفان با زیبایی و هنر
نقد سخنان آقای دکتر فیاض
متن مکتوب در روزنامه فرهیختگان
https://eitaa.com/dreshkevari
جوان جوانمرد
ابراهیم هادی در 1336 در تهران به دنیا آمد. رفتار و شخصیتش از نوجوانی با دیگران متفاوت بود. گویی ایمان و اخلاق و پاکی و فداکاری با وجودش سرشته شده بود. ابراهیم جوانی ورزشکار بود که در ورزشهای گوناگون به ویژه کشتی و والیبال استعدادی سرشار داشت و در زمانی کوتاه به عنوان پهلوان واقعی در میان ورزشکاران و ورزش دوستان شهرش شناخته شد. ورزش را از زورخانه های پهلوانی شروع کرد و همراه با رشد جسمی و حتی بیش از آن خصلت های جوانمردی و پهلوانی به سرعت در او رشد یافت. او بارها همچون پوریای ولی پا بر روی نفس گذاشت و برای موفقیت و پیروزی رقیب عامدانه تن به شکست داد.
دستگیری از نیازمندان، خدمت بی منت و پنهانی، هدایت و ارشاد جوانان، ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود در موقعیت های گوناگون، بی اعتنایی به شهرت و ثروت، اجتناب از معصیت و گناه، خوشروئی و مهربانی با همه، ایمان و عبادت و توکل و توسل برخی از فضایل و خصائل این جوان جوانمرد بود. حکایت های مبارزات او برای پیروزی انقلاب، نبردش با دشمنان حق پس از پیروزی انقلاب، حماسه آفرینی و خستگی ناپذیری او در میدانهای دفاع مقدس، شجاعت مثال زدنی و فداکاری های افسانه ای او برخی از خاطراتی است که از دوستان او در کتاب سلام بر ابراهیم نقل شده است. ایمان، اخلاق، معنویت، اخلاص، عبادت، ایثار، شجاعت همراه با بصیرت عمیق و همۀ آن چه را که مفهوم جوانمردی دلالت دارد در وجود این جوان جمع شده بود. او مجمع الفضایل بود. او آن قدر خوب بود که هرکسی با او آشنا می شد از دیدن فضایلش شگفت زده می شد. شگفت اینجا است که او این همه قله های کمال را در زمانی بسیار کوتاه در نوردید.
درباره هریک از این اوصاف و فضایل داستان های مستند فراوانی در دست است که بسیاری از آنها در کتاب سلام بر ابراهیم از سوی دوستان و آشنایان و همرزمان آن شهید نقل شده است، داستانهایی که نشان می دهد در عروج و صعود معنوی سن و زمان تعین کننده نیست. ای بسا مدعیانی که پس از عمری اشتغال به مفاهیم و مباحث اخلاقی و معنوی طرفی نبستند و نبستیم، در حالیکه جوانی کم سن و سال و بی ادعا و گمنام برق آسا این مراحل را طی کرد و به قله رسید.
معلوم می شود همانطور که در انواع علم و هنر افرادی از نبوغ برخوردارند، در عرصه معنویت و عرفان نیز کسانی هستند که دارای نبوغ و استعداد استثنایی و کم نظیر هستند. ابراهیم در ابعاد مختلف استعداد خارق العاده داشت و در هر عرصه ای وارد می شد خلاق و مبتکر بود، اما آنچه در او کم نظیر بود نبوغ معنوی او بود که در احوال، رفتار و گفتار جوانمردانه ای او مشهود بود.
او سر انجام همراه با بسیجیان گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه پس از فداکاری های افسانه ای و چندین روز تحمل جراحت و تشنگی و گرسنگی و خستگی طاقت فرسا و دیدن قطعه قطعه شدن همرزمانش و بازگرداندن چند تن از مجروهان به عقب جبهه و نجات آنها، خود یکه و تنها تا آخرین نفس جنگید و تسلیم نشد و در کنار اجساد غرقه به خون شهدا در 22 بهمن سال 1361 شمسی به فیض شهادت که آرزوی دیرین و رؤیای شیرینش بود نایل آمد و پیکر پاکش همانگونه که می خواست هرگز پیدا نشد. ابراهیم به هنگام شهادت تنها 25 سال داشت.
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ. كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ. ﴿ الصافات 109-111﴾ درود بر ابراهيم. نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم. در حقيقت او از بندگان با ايمان ما بود.
(برای توجه به چرائی ذکر این آیات و تناسبش با حکایت ابراهیم ما به کتاب سلام بر ابراهیم مراجعه کنید آنجا که نویسنده از نحوه انتخاب عنوان کتاب سخن می گوید.)
http://eitaa.com/dreshkevari
این کاریکاتور چه عالی نمک به حروم بودن برخی سلبریتی ها رو به تصویر کشیده👌
کاری از آقای مازیار بیژنی
@Afsaran_ir
این کاریکاتور دقیقا برای فارغ التحصیلان دانشگاه های ایران که کشور را ترک می کنند و در خدمت دشمنان ایران مثل آمریکا و کانادا و همپیمانانشان درمی آیند نیز درست است. با پول و امکانات ملت ایران درس میخوانند اما حاصل و ثمره آن را ذلیلانه و با التماس به بیگانه پیشکش می کنند. ضمنا دانشگاه شریف در این ننگ مقام اول را دارد.
صاحبان سرمایه ای هم که سرمایه شان را از این مملکت بدست می آورند و سپس آن را در خارج سرمایه گذاری و هزینه می کنند و برای آنها اشتغال ایجاد می کنند و به اقتصادشان رونق می بخشند به شرح ایضا.
آن مدیران و صاحب منصبان بی کفایت یا خاینی که زمینه را برای این فرارها و سرقتها فراهم می کنند هم در این ایران ستیزی ها شریکند.
http://eitaa.com/dreshkevari
ملاک ارزیابی دعاوی عرفانی
آیا اگر کسی به عنوان اینکه عارف است ادعایی کند باید بدون ارزیابی ادعایش را پذیرفت؟ آیا معیار یا معیارهایی برای سنجش دعاوی عرفانی و تشخیص حق از باطل وجود دارد؟
برای ارزیابی دعاوی عرفانی و سنجش صحت و سقم آنها معیارهایی هست. یکی از معيارها هماهنگی با عقل است. عقل معیاری بنیادی در بررسی هر ادعائی است. اگر دعاوی مدعیان عرفان خلاف عقل و استدلال عقلی باشد باطل است. حجیت عقل مطلق است و هیچ حوزه¬ای حتی عرفان بیرون از داوری عقل نیست. البته تعالیمی در عرفان هست که ممکن است ما از راه استدلال عقلی نتوانیم آن را اثبات کنیم یا فقط با پای عقل نتوانیم به آن برسیم، ولی آن تعالیم نباید با هیچ یافت عقلانی ناسازگار باشند.
عقل در معنای عامش شامل تجربه، تحلیل تاریخی، روانشناختی و اجتماعی نیز میشود. مطالعه و تحلیل تاریخی این فرقهها و تأمل در شناخت حقیقت و ماهیت آنها می¬تواند در این زمینه به ما کمک کند.
معیار دیگر وحی است. هیچ ادعای عرفانی چه در بخش معرفت چه در بخش سلوک نباید با تعالیم معتبر وحیانی ناسازگار باشد. حکمت جامع یا حکمت کامل، حکمتی است که در آن عقل، شهود و وحی با هم هماهنگ باشند. برهان، قرآن و عرفان با هم سازگار هستند. اگر در یکی از اینها شاهد چیزی بودیم که در دیگری خلافش به چشم می¬خورد، این نشان از وجود خطائی است. در این جا یا فهم دینی ما دچار خطا است، یا اعتقاد فلسفی ما دچار اشتباه است، یا چیزی را که می¬پنداریم شهود عرفانی است غلط است. هماهنگی بین عقل و وحی و شهود عرفانی معیاری است که در تفکیک و تمییز عرفان صادق و کاذب و شناخت انحراف و خطا در اندیشه و سلوک عرفانی به ما کمک میکند.
باید توجه داشت که وقتي مي¬گوييم يک سنت يا نظام عرفاني اصيل است، هرگز معنايش این نیست که همۀ افراد در این سنت هر ادعایی بکنند آن ادعا مصون از خطا است چون عرفان آنان اصیل است و مثلاً معارفشان را از مکتب اهل البیت(ع) میگیرند؛ چنانکه در فقه، تفسیر، کلام و دیگر علوم اسلامی نیز چنین چیزی را نمیگوییم. خطای در فهم یا استناد به منبع غیر معتبر یا دخالت هوا و هوس در بشر عادی ممکن است. بنا بر اين عقل، تعاليم کتاب و سنت و شهودهای اصیل و معصوم میزانهايي هستند در شناخت خطا و صواب در عرفان.
برگرفته از کتاب عرفان تطبیقی
اثر فنائی اشکوری ص 249.
http://eitaa.com/dreshkevari
1_1837385656.mp3
18.49M
فنایی اشکوری
نسبت عرفان و اخلاق
پاسخ به تعارضات عرفان و اخلاق
و تبیین مبنای اخلاق عرفانی
مشهد مقدس27/7/1401
http://eitaa.com/dreshkevari
چه کسی ابله است؟
ابله کسی است که می خواهد از رسانه استبدادی ترین نظام سیاسی دنیا یعنی حکومت خانوادگی عصر عرب جاهلی عربستان، درس انقلاب و آزادی و دموکراسی بیاموزد و از تلویزیون ایران انترنشنال چنین حکومتی که بنیانگذار و حامی القاعده و داعش و جبهه النصره و بوکوحرام است درس حقوق بشر و حقوق زن بیاموزد!
واقعا این فریب خوردگان ناتوان ذهنی قابل ترحم هستند!
http://eitaa.com/dreshkevari
بصیرت چیست؟
آیا هر عالم و دانشمندی صاحب بصیرت است؟
بصیرت فن، حرفه، مهارت، هوش، و اطلاعات نیست. بصیرت از جنس علوم صرفا آموختنی نیست، اعم از ریاضی، طبیعی، انسانی، فلسفه، و علوم دینی. صرف داشتن تحصیلات عالی دانشگاهی و حوزوی و کتاب خواندن و کتاب نوشتن شخص را صاحب بصیرت نمی کند. ممکن است فرد کم سواد یا حتی بی سوادی دارای بصیرت باشد و حق را از باطل تشخیص دهد، اما عالم پرادعایی در مغالطه و گمراهی غوطه ور باشد. می بینیم کسانی را که از مدارج عالی تحصیلی و اطلاعات نسبتا گسترده برخوردارند، اما گاه از دیدن حقایق آشکار عاجزند و حتی امور را واژگونه می بینند و به آسانی فریب می خورند.
بصیرت خود شناسی، موقعیت شناسی، فتنه شناسی، مغالطه شناسی، فریب نخوردن، و حق را از باطل تمیز دادن است. معنای لغوی بصیرت (و هم ریشه هایش مانند بصر و باصره و ابصار/بینایی و دیدن) بینش است. در تاریکی نمی توان چیزی را دید. بصیرت همراه با تابش نور است. قلب نورانی که خود روشن است و محیط را روشن می کند، دارای بصیرت و بینش است. دانش و تفکر می تواند از مقدمات بصیرت باشد، نه خود بصیرت. بصیرت بیش از آنکه به میزان اطلاعات و بهره هوشی فرد مربوط باشد به طهارت ضمیر و پاکی طینت و حسن رفتار فرد وابسته است.
اگر انسان بصیر عالم هم باشد به میزان گسترۀ علمش شعاع هدایت و پرتوافکنی او گسترده و وجودش منشأ خیر و برکت خواهد بود؛ چنانکه اگر فرد بی بصیرتی دانشمند باشد به میزان گستره دانشش تاریکی و پلشتی می پراکند (ظلمات بعضها فوق بعض). نخبه علمی که از نظر عقیده فاسد و از نظر اخلاق و رفتار در حد اراذل واوباش قمه کش و از نظر سیاسی وطن فروش و آلت دست دشمنان مملکت باشد، جز شرارت وخسارت اثر و ثمری ندارد. کمترین کاری که درباره چنین اشخاصی باید کرد این است که روی آنها سرمایه گزاری و هزینه نشود که سرمایه گزاری روی چنین کسانی پروردن مار در آستین است. هیچ عاقلی سرمایه ملت و مملکت را برای پرورش سرباز و لشکر برای دشمن صرف نمی کند.
بصیرت هدیۀ الهی به قلب های مطهر و پیراسته است (نور یقذفه الله فی قلب من یشاء)، و دلهای زنگارگرفته از این موهبت الهی محرومند. و من لم یجعل الله له نورا فماله من نور. خودبینی آدمی را از دیدن حقیقت نابینا می کند. بسیارند کسانی که دل دارند اما حقیقت را نمیشناسند؛ چشم دارند اما نمی بینند؛ گوش دارند اما نمی شنوند: لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ. خُلق سوء آدمی را به انکار حقیقت می رساند، چنانکه مجاهدت و تقوا به هدایت منتهی می شود.
آیینه ات دانی چرا غمــــــــاز نیست؟
زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
رو تو زنگـار از رخ خــــود پاک کن
بعـــــــــد از آن آن نور را ادراک کن
هــرکسی ز اندازهء روشــــــــــندلی
غیب را بیند بقـــــــــــدر صیقــــــلی
هـر که صیقل بیش کرد او بیش دید
بیشتر آمــــــــد بر او صـــورت پدید
#بصیرت
http://eitaa.com/dreshkevari
گام های بی حجابی و اختلاط در ایران
گام اول را خود حاکمیت برداشت که عبارت بود از تشکیل کلاسهای مختلط در دانشگاه ها.
گام دوم بی حجابی تدریجی که است که سالهاست ادامه دارد و عملا بی حجابی اتفاق افتاده است. هرچند گاهی به آن نام بد حجابی می دهند اما پوششی بسیاری از این افراد با هیچ تعریفی از حجاب تناسب ندارد. بی حجابی درجات دارد. درجاتی از آن محقق شده است و در دانشگاه ها و خیابان ها و مراکز تفریحی و خرید و سایر اماکن مشهود است. در این اغتشاشات آخرین درجات بی حجابی که عریانی است مطالبه می شود، نه اصل بی حجابی.
گام سوم اختلاط در سالن های غذاخوری دانشگاه هاست که این روز ها اخبار آن را می شنویم و می بینیم.
این روند بی حیایی و بی شرمی توقف ندارد. اگر گام سوم بطور کامل تحقق یابد گام چهارم کلید خواهد خورد و آن مطالبه خوابگاه های مختلط است که حتی در غرب هم دیده نمی شود.
#حجاب
#بی_حجابی
#اختلاط
http://eitaa.com/dreshkevari
آیا درِ خانه خدا فقط در بین الطلوعین باز است و در ساعت های دیگر بسته است؟
پرسش
سلام علیکم. قطعه ای از صحبت های شخصی در بعضی از کانال ها منتشر شده است که درباره فضیلت بیدار ماندن از یکساعت قبل از اذان صبح تا طلوع آفتاب سخن می گوید. ایشان می گوید هرچه خبر هست در این دو ساعت و نیم هست و در ساعات دیگر هیچ خبری نیست. هر دعایی در این دو ساعت اجابت می شود، نه در وقت های دیگر. اگر فرزند می خواهید در این ساعت بخواهید که حتما بچه دار می شوید. هر چه می خواهید از جمله سلامتی و زیبایی کافیست در این دو ساعت و نیم بیدار باشید. سپس می گویند ژاپنی ها هم در تحقیقاتشان این موضوع را اثبات کرده اند. دلیلی که برای این ادعا ذکر می کنند این است که در این دوساعت و نیم امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در حال عبادت و دعا هستند و این همزمانی منشأ این آثار است.نظر شما در این باره چیست؟
پاسخ
در اصل فضیلت بیداری در این زمان تردیدی نیست. قرآن کریم هم به اهمیت استغفار در اسحار و بیداری نیمه آخر شب اشاره دارد. در روایات نیز این موضوع با تأکید آمده است و سیرۀ اولیاء الله همین بوده است. سهر که به معنای بیداری قسمت آخر شب است از آداب مورد تاکید عرفا است. البته ما باید معارف را همان گونه که در شریعت آمده است بفهمیم و بیان کنیم و خودمان چیزی بر آن نیفزاییم و به اغراق دچار نشویم. ساعت یادشده بسیار فضیلت دارد، اما درِ خانه خدا همیشه باز است و در هیچ ساعت و زمانی بسته نیست. باب رحمت الهی همیشه برای همه گشوده است و تعطیلی ندارد. بنابراین اینکه گفته شده در ساعت های دیگر هیچ خبری نیست گویی که خدا در خانه اش را فقط در این دوساعت و نیم باز می گذارد، درست نیست. در هر لحظه ای اراده کنیم می توانیم به ساحت ربوبی توجه قلبی کنیم و مورد عنایت حضرت حق واقع شویم ان شاء الله. خود خداوند می فرماید: وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ أُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَليَستَجيبوا لي وَليُؤمِنوا بي لَعَلَّهُم يَرشُدونَ﴿البقره/186﴾ هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، هرگاه که مرا میخواند، پاسخ میگویم! ... نه اینکه فقط در ساعت خاصی اگر خواندند اجابت می کنم. استدلالی هم که شده است قابل مناقشه است. بله حضرت ولی الله الاعظم (عج) بیش از دیگران به آداب بندگی توجه دارد و در لحظات یادشده در حال عبادت و مناجات است. اما آیا در ساعات و اوقات دیگر شبانه روز حضرت به دعا و عبادت مشغول نیست؟ آن حضرت در همه آنات در عبادت و مناجات هستند. دستکم در اوقات نمازهای یومیه هم آن حضرت بیش از دیگران و عمیقتر از دیگران با پروردگار انس دارند. ضمنا میدانیم که زمان اذان و نماز صبح و بین الطلوعین در مناطق مختلف دنیا متفاوت است و در یک بیست و چهار ساعت بارها و بارها تکرار می شود. زمان بین الطلوعین حضرت با همه بین الطلوعین های کره زمین همزمان نیست. استناد به تحقیقات ژاپنی ها و غیر ژاپنی ها هم در این گونه امور معنوی بی وجه است.
اما درباره دعا شکی نیست که دعا از تعالیم مسلم دین است و خداوند هم وعده اجابت داده است و بعضی از زمان ها و مکان ها بیشتر در مظان استجابت دعا هستند. اما آیا هرکس هر خواسته ای داشته باشد ولو در بین الطلوعین بخواهد، قطعا به او داده می شود؟ هیچ تضمینی نیست و هرگز بطور قطع نمی توان گفت که مثلا اگر شما در بین الطلوعین از خدا فرزند یا سلامتی یا زیبائی بخواهید حتما چنین می شود. آنچه بر عهده بنده است دعاست و امید اجابت، اما تحقق آن خواسته و نحوۀ آن بدست خداوند است. دعا ارتباط و انس با خداست و کسی خدا را بخواند او پاسخ می دهد، (ادعونی استجب لکم)، نه اینکه هرکس هرچه بخواهد خدا به او می دهد.
#دعا
#مناجات
#بین_الطلوعین
http://eitaa.com/dreshkevari
دستاورد عظیم علمی در ساخت تلسکوپ فوق پیشرفته
یکی از آثار شوم اغتشاش در کشور و هیاهوی تبلیغاتی جهانی مرتبط با آن، بایکوت خبری پیشرفت درخشان علمی دانشمندان کشور ما در ساخت تلسکوپ فوق پیشرفته ای است که به تعبیر نشریه ساینس "تلسکوپی در سطح جهانی» است. این موفقیت بزرگ بر دانشمندان افتخار آفرین ایرانی و ملت ایران مبارک باد. این گونه موفقیت ها نشان می دهد که با وجود انواع محدودیت ها و فشارها و شرایط تحریم، با عزم و همت و پشت کار می توان در عرصه های مختلف بر موانع غلبه کرد و به پیشرفت هایی رسید که دنیا را شگفت زده کند. چنین دانشمندانی نخبه های حقیقی وسرمایه های ارزشمند این سرزمین هستند و ملت ایران قدردان فرزندان نخبه و دانشمندش است و به داشتن چنین فرزندانی بر خود می بالد.
http://eitaa.com/dreshkevari
فنایی اشکوری:
مجموعه آثار شهید آیت الله سید محمد باقر صدر رضوان الله تعالی علیه در 21 جلد با عنوان موسوعة الامام الشهید السید محمد باقر الصدر منتشر شده است. این آثار حاوی اندیشه های بدیع و آراء و نظریات جدید و ابتکاری در حوزه های گوناگون علوم و معارف اسلامی مانند فقه، اصول، فلسفه، منطق، تفسیر، عقاید، تاریخ، اقتصاد و سیاست است.
http://eitaa.com/dreshkevari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اظهارات شنیدنی تحلیلگر غربی از اتفاقات ایران: فکر میکنید چه کسی از تغییر رژیم ایران سود خواهد برد؟ نه زنان، نه کودکان و نه ایران کوچکترین اهمیتی برای غربیها ندارد!
💢"ریچارد مدهرست" تحلیلگر غربی:
🔺اگر فکر میکنید که غربیها نگران حقوق زنان ایرانی هستند، احمق هستید؛ از سال 1979 به دنبال خلاص شدن از دست ایران هستند چون قبل از آن آمریکایی ها و انگلیسی ها منابع ایران را غارت می کردند!
ایتا 👇
https://eitaa.com/Safirenghelab
روبیکا👇
https://rubika.ir/safirenghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش فلسفه اسلامی و مراحل آن
آموزش فلسفه مانند بسیاری از رشتههای تخصصی، مقدمات و پیشنیازهایی دارد که فلسفهآموز قبل از ورود به فلسفه باید آنها را کسب کند؛ مانند ادبیات عربی و فارسی، زبانهای خارجی، روش تحقیق، منطق قدیم و جدید، اجمالی از علوم طبیعی و انسانی جدید و آشنایی با معارف دینی و اصول اعتقادی.
پس از تأمین این مقدمات، سیر آموزش فلسفه با محوریت فلسفه اسلامی در حوزههای علمیه را میتوان در ده مرحله ارائهشده در دو سطح ارشد و دکتری بهصورت مراحل زیر پیشنهاد کرد:
مرحله اول: آموزش یک متن ساده فلسفی در حد دو واحد برای آشنایی اجمالی و اولیه با چیستی فلسفه، شاخههای فلسفه، مفاهیم کلیدی در فلسفه اسلامی، مکتبهای اصلی در فلسفه اسلامی و تاریخ اجمالی فلسفه؛
مرحله دوم: آموزش متونی مانند بدایة الحکمة و نهایة الحکمه و آموزش فلسفه؛
مرحله سوم: کلام اسلامی؛ فلسفه اسلامی مرتبط با کلام اسلامی و متأثر از آن و در موارد بسیاری ناظر به آن است. ازاینرو آشنایی با کلام، بهویژه مکتبهای کلامی اشعری و معتزلی و ماتریدی و شیعی لازم است.
مرحله چهارم: آموزش گزیدههایی از متون اصلی و سنتی فلسفه اسلامی مانند الشفا، الإشارات و التنبیهات، حکمت الاشراق و الأسفار الأربعة؛
مرحله پنجم: آموزش یک دوره تاریخ تحلیلی فلسفه اسلامی؛
مرحله ششم: نگارش پایاننامه در سطح ارشد در زمینه فلسفه اسلامی؛
مرحله هفتم: عرفان نظری؛
ازآنجاکه بین فلسفه اسلامی متأخر و عرفان نظری پیوند نزدیکی برقرار است و عرفان نظری یکی از منابع الهام حکمت متعالیه و اثرگذار بر آن است، آشنایی با عرفان نظری نیز برای فهم عمیقتر فلسفه اسلامی ضروری است.
مرحله هشتم: تاریخ تفصیلی فلسفه غرب از یونان باستان تا امروز و همچنین فلسفههای هند و چین؛ و خواندن برخی از متون فلسفی غرب از فیلسوفان اثرگذار مانند افلاطون، ارسطو، آکوئیناس، کانت، هگل، هایدگر و ویتگنشتاین؛
مرحله نهم: آموزش تخصصی برخی از شاخههای اثرگذار فلسفه بهصورت تطبیقی، مانند معرفتشناسی، فلسفه ذهن، فلسفه علم و فلسفه دین؛
مرحله دهم: نگارش پایاننامه تحقیقی و اجتهادی، همراه با نوآوری در موضوعی فلسفی. این موضوع میتواند با رویکرد محض فلسفه اسلامی یا رویکرد تطبیقی بین فلسفه اسلامی و دیگر مکتبهای فلسفی باشد.
خوب است متناسب با رشته انتخابشده در فلسفه، دانشپژوه با رشتههای علمی مرتبط با آن شاخه از فلسفه نیز بیگانه نباشد؛ مثلاً اگر علمالنفس و فلسفه ذهن میخواند، با شعبی از روانشناسی و علوم ادراکی آشنا شود. با طی موفقیتآمیز این مراحل میتوان به اجتهاد فلسفی درخور این عصر دست یافت و سخنی برای گفتن داشت. پس از این مرحله، شخص میتواند به تدریس و پژوهش آزاد در رشته تخصصی خود بپردازد.
برگرفته از کتاب تفکر فلسفی، تألیف محمد فنائی اشکوری، ص 158.
http://eitaa.com/dreshkevari