فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای چند فرزندی...
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه ها رو اوردم حیاط...
دلمون قطعا برای صفای این خونه تنگ میشه
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیِّ علی العزا...
حیِّ علی البکا...
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
من میدونم برای محرم میز نمی چینن
ولی من امسال با توجه به شرایط موجود فقط همین از دستم بر میومد تا حس و حال محرم رو بیارم تو خونمون.
تقریبا بیشتر کارهای میز رو هم خودشون کردن. برام اصلا مهم نبود اخرش چه شکلی میشه همین که حس میکردن محرم اومده کافیه.
حلوا تزئین کردن، اون نقاشی ها رو کشیدن که مثلا در نقش پرچم عزاست و ...
البته که بینش یکمی هم با هم حرف زدیم مثلا اینکه چرا نمیشه کیک و شکلات روی این میز گذاشت
یا چرا با اینکه امروز تولد باباست ما تبریک نمیگیم و جشن نمیگیریم.
کلی هم تمرین صبر کردن که میز تموم بشه، لباس سیاه بپوشن، عکس بگیرن برای پدرشون و بعد حلوا بخورن
نا گفته نماند یه چند باری هم جنگ جهانی داشتیم. چون اینجا زندگی نرمال با بچه های طبیعی جریان داره نه سیستم مدلینگ.
اینجا آلمانه و این میز محرمی هست که کوچولو های سه و پنج ساله من چیدن🖤🖤🖤
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در مورد پیامی که راجع به جمع آوری زباله ها گذاشته بودم خیلی سوال پرسیده شد
به خاطر همین این فیلم رو براتون گرفتم
جلو همه خونه ها یه همچین سطل آشغالهایی هست بسته به تعداد واحد ساختمون سایزش بزرگ و کوچک میشه
و ما روزانه پلاستیک زباله مون رو داخلش میگذاریم و طبق برنامه روز جمع اوری سطل مربوطه رو میاریم لب پیادرو.
همه زباله ها با هم و در یک روز جمع نمیشه هرکدوم برنامه مشخص خکدش رو داره
اگر یادمون بره چی میشه؟ باید تا نوبت بعدی صبر کنیم که این فاجعه است چون اصولا هر سری سطل کامل پر میشه و ما زباله خارج از سطل رو نمی تونیم تحویل بدیم🤦🏻♀️
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی شب اول
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما حتمنین یا شایدی؟؟
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب اول محرم
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
هدایت شده از هجرت | مامان دکتر |موحد
امروز حس درست کردن نهار درست حسابی، روز اول محرم نداشتم
از طرفی دوست داشتم تو خونه اولین زیارت عاشورای دهه رو بخونم و بچهها بشنون.
یه چیزی به ذهنم رسید.
بچهها رو جمع کردم، گفتم بچهها امروز هیئت داریم، هیئت خونگی!
دخترم (کوچیکه) شما شیرکاکائو درست کن برای پذیرایی هیئت
دخترم (بزرگه) شما نهار هیئت رو بپز. من گوجه میشورم با وسایل لازم میذارم برات، املت درست کن برامون.
پسرم گفت من چی؟!
گفتم شما مسئول پذیرایی و سفره. شمام خادم امام حسینی.
خوششون اومد
گفتم حدودی که آماده شدن پذیرایی ها، دور هم میشینیم، زیارت عاشورا میخونیم، آخرش هم پذیرایی هیئت.
گفتن کی مهمونمون باشه؟
گفتم خودمون
و امام زمان
و حضرت زهرا....
هرجا روضه امام حسین علیه السلام باشه، این حضرات میان. چون صاحب عزان...
خلاصه همه مشغول شدن.
کمک دخترا کردم برا پخت و پزها.
یه پارچه مشکی پهن کردیم، دورش نشستیم.
دختر کوچکم گفت من زیارت عاشورا رو پخش میکنم از گوشی.
گفتم گوشی چرا؟ خودمون میخونیم.
اولش رو من شروع کردم. ادامه رو دادم دختر بزرگم بخونه. و دختر کوچکم و پسرم هم باهاش زمزمه کردن.
پسر کوچکتر هم مشغول بازی با کتاب دعا و زمزمه کلمات نامفهوم.
تمام که شد شیرکاکائو گرم رو آوردیم.
دیگه دعای آخر مجلس رو که داشتم میخوندم همراه نداشتم. دختر بزرگم گفت ببخشید مامان با دهن پر نمیتونیم آمین بگیم 🙃
گفتم راحت باشین خودم میگم.
بعدم سفره انداختیم و نهار، مهمان حضرت بودیم با #املت_نذری
@hejrat_kon
#ما_خانوادگی_نوکر_این_خانواده_ایم
#ممنون_لطف_مادر_این_خانواده_ایم
#روایت_عاشقی
#عاشقی_خانوادگی