eitaa logo
تجربه گر مرگ
3.4هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
26 فایل
بدحجاب قبلی/مدافع حجاب فعلی تصادف داشتم و مشاهداتم عذاب وحشتناک بی حجابها در دوزخ بود.در آن جا از وضع حجاب بسیار ناراحت بودند. کانالهای دیگم👈 @matnnaab _ @amreebemaroof https://rubika.ir/dr_tniazmnd67 ارتباط با دکتر t_مشهد_اصالتا کُرد @Nyazmnd313
مشاهده در ایتا
دانلود
تضعیف اقتدار پلیس به ضرر تمام مردم جامعه خواهد بود ردادی استاد دانشگاه: 🔹ما مدیران و کارشناسانی که زیر کولر نشسته اند و حقوقهای آنچنانی می‌گیرند را نادیده می‌گیریم و پلیسی که زیر آفتاب زخم زبان می‌شنود و صف اول قانون‌شکنی هست را مورد سرزنش قرار می‌دهیم و این انصاف نیست. @drnyazmnd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکبت تمدن غرب را ببینید بعد از پنجاه زندگی مشترک در دادگاه مرد میگه بچه ها شبیه من نیستند بعد دادگاه نتیجه بررسی DNE رو میگه معلوم میشه هیچکدام از سه فرزند از پدرشون نیستند پدرشون کسی دیگه است حالا هی یه عده احمق بدبخت بگن غربیها چشم و دل سیرند😏 هموطن قدر اسلام رو بدون ... بخدا غربی‌ها زندگیشون بدون اسلام و جهنمه ... ‌@drnyazmnd
بی حجاب های خیابانی و بی ریشه کسانی اند که در مقابل هر سوال معقول و خواسته طرف مقابل به جای جواب منطقی چیزی را می گویند که بیشترین سوزش و ضد حال ممکن را ایجاد کنند . غرور کاذب آنها درحدیست که به قول پیرزن های قدیم به برخی از اعضا و جوارح بدنش میگوید : دنبالم نیا بو میدی !! @drnyazmnd
قضاوت نکن !!! یعنی بذار من بی فرهنگ و هیولا هر غلطی دوست داشتم بکنم وجامعه و شبکه های اجتماعی رو به گند بکشم . تو هم بیا زیر پست هام فقط قلب و بوس بفرست و از من تعریف کن . گناهان را قضاوت می کنیم 👍 @drnyazmnd
خیلی از دوستان و همراهان کانال، تقاضا داشتند که مطالب جدیدی که از تجربه گران نزدیک به مرگ می شنویم را در کانال بارگذاری کنیم. یکی از عجیب ترین این تجربیات، جوانی از سیستان بود که در موضوع ربا تجربه داشت. در آیات قرآن، ربا به منزله جنگ با خداوند متعال معرفی شده. حتی شنیدم که برخی از بزرگان می گویند برای اینکه گرفتار شبهه ربا نشوید، به هیچ وجه به وام های بانکی که سود دارند نزدیک نشوید. یا حتی از حساب های کوتاه و بلند مدت استفاده نکنید. آیت الله جوادی آملی عامل بسیاری از مشکلات را بانکداری ربوی در کشور می داند. اما شنیدن ماجرای این دوست عزیز خالی از لطف نیست.
من در خانواده‌ای مذهبی و شیعه، در یکی از شهرهای سنی نشین شرق کشور به دنیا آمدم. از کودکی مهر اباعبدالله در دلم بود و نام هر دو پسرم را از نام‌های ایشان انتخاب کردم. در همان شهر مشغول فعالیت و کارمند دولت شدم. دلخوشی من و خانواده ام، سفر اربعین بود. با ماشین پراید، مسیر طولانی را طی می‌کردیم تا به مرز برسیم. تا اینکه سال قبل به این نتیجه رسیدیم که این ماشین دیگر به درد سفر نمی خورد. لذا پیگیری کردم تا ماشین را عوض کنم. مبلغ زیادی نیاز بود. به دنبال وام رفتم ولی هماهنگ نشد. به پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتم امتیاز وام بخرم. من اصلاً فکر نمی‌کردم خرید و فروش امتیاز وام اشکال داشته باشد و نمی دانستم، بنا به نظر بسیاری از علما، سودی که بابت وام دریافت می‌شود شبهه ربا را ایجاد می‌کند. ابتدا امتیاز وام ازدواج یک نفر را خریدم و برخی مشکلات را برطرف کردم. برای دومین وام اقدام کردم تا ماشین را عوض کنم. تمام کارها انجام شد و پرونده من به مرحله نهایی رسید. باز می گویم اصلاً فکر نمی‌کردم این کار اشکال داشته باشد. با خودم می‌گفتم دو طرف راضی هستند و... شبی که کار وام انجام شد به خانه آمدم، بچه‌ها خوابیده بودند، بعد از شام، من هنوز بیدار بودم و چشمانم باز بود که آن تجربه عجیب برایم پیش آمد. (گریه شدید راوی) پرونده وام در دستم بود، اما احساس کردم در کاخ یزید و در میان دشمنان اهل بیت ایستاده‌ام! یک سینی گرد بزرگ را به دست من دادند. پارچه ای روی آن بود. احساس کردم داخل آن غذاست. همان لحظه صداهایی شنیدم. از اطراف آن محل، صدای یک دختر بچه می آمد که پدرش را صدا می‌زد!! با خودم فکر کردم لابد این سینی غذا برای آن بچه است. حرکت کردم و رفتم و این سینی را به سمت صدا بردم. یکباره در پشت آن کاخ، وارد یک خرابه شدم.(گریه شدید راوی) مردی قوی هیکل سینی را از من گرفت و آنچه داخل آن بود را به سمت بچه انداخت. با دیدن این صحنه من فقط داد زدم: یا حسین. زانوانم سست شد، نزدیک بود جان بدهم. آنچه می‌دیدم باور کردنی نبود. من خرابه شام را با تمام جزئیات مشاهده کردم! دو نفر پشت سر من بودند که آنها را نمی‌دیدم. اولی گفت او را برگردانیم، الان از دنیا می‌رود. دیگری گفت: بگذار عاقبت کارش را ببیند و بداند اگر ادامه دهد چه بلایی سرش می‌آید... آن شب در حالی که بیدار بودم، بی اختیار داد می زدم و با فریادهای یا حسین، تمام اهل خانه را بیدار کردم. ادامه دارد...
نمی‌دانید آن شب بر من چه گذشت. اصلاً شرایط عادی نداشتم. فقط می‌خواستم گریه کنم. یعنی من چه عمل اشتباهی انجام داده بودم که در صف دشمنان امام حسین علیه السلام قرار گرفتم؟! من که اینقدر ادعا داشتم عاشق مولا هستم و... همان شب وقتی حالم بهتر شد، با یکی از دوستان روحانی تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. پرسید امروز چه کار کردی؟ قضیه وام را برایش توضیح دادم. گفت: اشکال کار همین جاست. این مدل وام ها شبهه ربا دارد. حتی خرید و فروش وام‌هایی که برای ازدواج یا فرزندآوری است، بنا به نظر بسیاری از علما اشکال دارد. خیلی تعجب کردم. گفتم همین فردا پرونده ام را باطل می‌کنم. پس از چند ساعت که حالم بهتر شد، به خواب رفتم. نزدیک اذان صبح خودم را در محلی دیدم که بیشتر دوستان مومن من آنجا حضور داشتند. یکباره احساس کردم آقا امام زمان عج در میان دوستان من هستند! من ادعا داشتم که خیلی عاشق امام زمان عج الله هستم، اما آنجا خیلی بی‌توجه به ایشان، می‌خواستم از آن جمع خارج شوم! گویی برایم مهم نبود که عمری به دنبال آقا بوده ام! اما آقا متوجه من شدند و گفتند: فلانی کجا می‌روی؟ گفتم: می‌روم پول نزول کنم. (البته باورم نمی‌شود این حرف را زده باشم ولی گفتم!) آقا فرمودند: نرو، وام قبلی را هم ما واسطه شدیم و بخشیده شدید. اما دیگر نرو. بعد آقا به جوانی که در کنارش بود اشاره کرد و گفت: برو راضیش کن تا برگردد. من می خواستم بروم‌ که این جوان به سمت من آمد. چهره جذاب و نورانی او را قبلاً هم دیده بودم. هرچه جلوتر آمد مطمئن شدم خودش است. ابراهیم بود. شهید ابراهیم هادی. وقتی به من نزدیک شد، از خواب پریدم. گریه امان من را بریده بود. من از فردا دیگر سراغ بانک و اینگونه وام‌ها نرفتم. هیچ حسابی جز حساب قرض الحسنه ندارم. من یقین دارم فاصله حسینی شدن و یزیدی شدن به اندازه یک لقمه حلال یا حرام است. خدایا ما را کمک کن. @drnyazmnd
چقدر خوشم میاد از اون خانمی که تا کشف می بینه، روسریش رو جلوتر میکشه به نشانه عدم تایید و عدم سست عنصر بودن...👍 @drnyazmnd
خیلیها که الان قربون صدَقت میرن ولی شب اول قبرت نیم ساعت بیشتر سر قبرت نمیمونن❗️ همه میرن... 📜تو می مونی و اعمالت 👈برای اون لحظه که زمانش خیلی نزدیکه و از نظر ما آدمها خیلی دوره خودتو آماده کن که دست خالی از اعمال صالح کوچ نکنی... از همین حالا دور رفیق ناباب رو خط بزن بخاطر جایگاه خودت بعد از مرگ ... @drnyazmnd
حتی مجبور خواهی شد بعد از مرگ در راه شیطان رنج را تحمل کنی ... توصیف لحظه ی مرگ از زبان حضرت علی علیه السلام: درلحظه ی مرگ اطراف بدن شل می شود،رنگ می پرد. مرگ می آید.زبان می گیرد.انسان هنوزمی بیند و می شنود ولی قدرت حرف زدن ندارد. فکرش کارمی کند. باخود فکر می کندکه عمرش را در چه راهی صرف وتباه کرده و ایامش راچگونه سپری کرده است؟درآن لحظه از اموال و ثروت هایی که درطول عمرش جمع کرده یاد می کند و باخودمی گوید:این اموال را از چه راهی بدست آورده ام و فکر حلال و حرام آن نبودم اکنون گناه و حسابش بامن است ولذت وبهره اش بادیگران... ولی مامور مرگ همچنان روح او را ازاعضای اوجدامی کند تا زبان وگوش هم از کارمی افتد و فقط چشمانش می بیند وبه اطراف خودنگاه می کند و تلاش و وحشت حرکت اطرافیان خود رامشاهده می کند. دیگر نمی شنود و حرفی هم نمی زند. درلحظه آخر روح ازچشم هم گرفته می شود و او مانند مرداری درمیان دوستان و بستگان می افتد و همه از او می ترسند و از کنارش فرار می کنند. پس از اندکی او را به خاک سپرده از او دور می شوند و او را به دست عملش می سپارند و برای همیشه از دیدارش چشم می پوشند.. در روایات آمده: جان کندن انسان گنه کارشبیه کندن پوست از بدن حیوان زنده است. و هنگام مرگ خوبان بشارتی به آنها داده می شود که چشمانشان روشن شده(جایگاهشان را در آن دنیا می بینند)به مرگ علاقه پیدامی کنند و راحت جان می دهند. @drnyazmnd
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دخترانِ انقلاب هندوستان😂🤣🙃 🔻 ‏۵۰ زن در هند به یک مشروب فروشی که تازه افتتاح شده بود حمله و آن رو ویران کردند... 🔻این زنان‌ قبلاً تهدید کرده بودند که افتتاح مشروب فروشی هایی که شوهرانشان روا معتاد کند و زندگی خانوادگی‌شان را به خطر بیاندازد را تحمل نمی کنند. امربه معروف مقتدرانه👊😁 @drnyazmnd
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدبختی و آوارگی خانم ها از کشفِ حجاب شروع میشه...... خانم های محجبه عزمتون رو جزم کنید که زبونتون همه جا از فواید بگه @drnyazmnd