از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده:
⬅️«هر که با زنی بگو بخند کند که مالک و محرم او نیست خداوند در برابر هر کلمه ای که در دنیا گفته است، هزار سال حبسش کند.»
📚وسائل الشیعه،ج۱۴،ص۱۳٠
#چهاردهی
#حدیث_باسند
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
➖➖➖
《مباحث الفاظ》
مقدمه مباحث الفاظ : مبحث وضع
➖➖➖
تذکر:تمامی مباحث اصول دارای ثمره است بعضی ثمره در فقه بعضی ثمده در خود علم اصول که باز هم منتهی به فقه می شود.
➖➖➖
حقیقت وضع:
بین لفظ و معنا سببیتی وجود دارد که از لفظ معنا و از معنا لفظ به ذهن انسان می آید
این سببیت بین لفظ و معنا حاصل از وضع است
اقوال در حقیقت وضع:
قول اول:
سببیت ذاتی مثل آتش و حرارت که سببیتشان ذاتی است
رد بر این قول:
اولا سببیت ذاتی هیچ گاه قابل تغییر نیست و جدایی ناپذیر است هیچ آتشی وجود ندارد که حرارت نداشته باشد
معانی الفاظ تغییر می کنند لذا به وضوح این قول مردود است
ثانیا اگر قائل به سببیت ذاتی شویم تمام دنیا باید به لغت واحده تکلم کنند و اینگونه نیست
قول دوم(مرحوم نائینی):
قول اعتبار است که لفظ برای معنی معتبر شده است در این قول واضع شخص واحد است
(اجودج1 ص12)
قول سوم(آقای خویی):
حقیقت وضع تعهد است به این معنا که متکلم متعهد شده که لفظ را در این معنا استعمال کند بعبارتی هر کس که لفظی را استعمال می کند خودش وضع هم می کند
(محاضرات ج1 ص 48)
قول چهارم(آقای صدر):
حقیقت وضع قرن أکید است
توضیح؛ هر زمان که مقارنت و مقاربت شدید توسط واضع بین لفظ و معنا ایجاد شود لفظ برای معنی وضع شده است
قرن اکید به دو صورت حاصل می شود:
۱.مرجح کمی (وضع تعینی) بعبارتی با کثرت استعمال قرن اکید در ذهن مستعمل حاصل می شود
۲.مرجح کیفی(وضع تعیینی) در اینجا منشا قرن اکید کثرت استعمال نیست بلکه واضع لفظ برای معنا تعیین می کند و ظرف موثر بوجود می آید
(بحوث ج1 ص79)
قول پنجم(آقای سیستانی):
حقیقت وضع هوهویت است
به این صورت که تعیین و اعتبار و قرن اکید و تعهد مقدمه است برای علی و معلولی شدن لفظ و معنا
به عبارتی به محض اینکه این همانی بین لفظ و معنی حاصل می شود وضع صورت گرفته
(الرافدص145)
قول ششم(مرحوم آخوند):
حقیقت وضع اختصاص است بعبارتی ایشان قائل شده به نتیجه قول مرحوم نایینی یعنی زمانی که لفظ به معنی تعلق گرفت و مراحل کثرت استعمال و ... گذراند وضع صورت گرفته است
(کفایه ص9)
قول هفتم(آقاضیاء):
حقیقت وضع ملازمه است یعنی زمان بین لفظ و معنی ملازمه صورت گیرد وضع محقق شده است
(مقالات ص12_15)
➖➖➖
اشکال آقای صدر به تعریف مرحوم نایینی:
ما گفتیم بین لفظ و معنی سببیت وجود دارد و اعتبار نمی تواند موجب سببیت شود زیرا اعتبار قلیل المؤونه است و به راحتی هر چیزی را برای هر چیز اعتبار کرد بلکه اعتبار مقدمه برای قرن اکید است
جوابیه:
جواب نقصی: این اشکال دقیقا بر قرن اکید وارد است همچنان که اعتبار نمی تواند موثر بر تکوین باشد قرن اکید یا ظرف موثر هم نمی تواند تصرف در تکوین داشته باشد
مثل اینکه ما هزار نفر را جمع کنیم و به آنها بگوییم که از دیوار شیر بیاید بیرون آیا می آید؟
جواب حلی: بحث ما اصلا سببیت تکوینی نیست اگر ما قائل به سببیت تکوینی شویم همان قول اول که سببیت ذاتی بود می شود بلکه غرض ما سببیت اعتباری است که با اعتبار حاصل می شود.
وصلی الله وعلی محمد وآله الطاهرین
توجه (لینک جدید) توجه
سلام و عرض ادب
گروه پرسش و پاسخ اصول وفقه
بنده فقط اینجا پاسخگوی دوستان خواهم بود👇
https://eitaa.com/joinchat/2093744194C966aa2694f
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
➖➖➖
دو اشکال آقای صدر به قول آقای خویی:
اولا مفاد قول شما این است که در عالم امکان نباید معنای مجازی وجود داشته باشد
ثانیا نباید در عالم امکان مشترک لفظی وجود داشته باشد
زیرا واضع متعهد شده که لفظ را فقط در معنای خورش استعمال کند
جوابیه:
واضع متعهد شده که لفظ را در معنای حقیقی استعمال کند نه اینکه در معنای حقیقی و مجازی استعمال کند
در مشترک لفظی نیز همینطور است واضع متعهد می شود که لفظ را یا در این معنا یا در معنای دیگر استعمال کند درثانی وضع مشترکات لفظیه غالبا در زمان ها و مکان و واضع های متفاوت و متعدد می باشد و زمانی که می خواستند لغت واحده تشکیل دهند مشترک لفظی بوجود آمده است
➖➖➖
قول مختار:
علی الظاهر قول اعتبار قول صحیح می باشد
➖➖➖
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
《واضع کیست؟》
اقوال در مبحث واضع:
قول اول(مرحوم نائینی):
واضع خداوند است
استدلال؛
اولا برای تمامی معانی حتی معانی دقیقه(که انسان برنمی آید) لفظ وضع شده است
ثانیا اگر واضع خداوند متعال نبود در کتب تاریخی یک فرد به عنوان واضع معرفی می شد در حالی که اینگونه نیست(بعضی کتب تاریخی معرفی کردند که اعتنا نمی شود)
(اجود ص9)
رد آقای صدر بر قول مرحوم نایینی:
واضع یک نفر نبوده بلکه افراد متعدد برای معانی متعدد لفظ وضع کرده اند
این که لفظ دارای معانی دقیقه باشد دلالتی بر واضع بودن خداوند ندارد بلکه افراد متعدد در طول تاریخ آمده اند و الفاظ را وضع کرده اند
(بحوث ج1 ص86)
قول دوم(آقای خویی):
بنابر قول ایشان در بحث حقیقت وضع که تعهد بود هر مستعملی واضع است (تعهد می کند که لفظ را در فلان معنا استعمال می کند و در همین مرحله وضع نیز می کند)
قول سوم(مشهور اصولیین):
واضع خداوند متعال است اما به این تفصیل که خداوند قوه وضع را در انسان قرار داده و انسان وضع کرده نه اینکه خود خداوند تک تک الفاظ را برای معانی وضع کرده باشد
➖➖➖
《اقسام وضع از جهت منشأ وضع》
قسم اول:
وضع تعیینی:زمانی که واضع یک لفظ را برای یک معنی تعیین کند وضع، وضع تعیینی است
➖➖➖
قسم دوم:
وضع تعینی: این زمانی است که منشأ وضع کثرت استعمال باشد تا جایی که علقه بین لفظ و معنی به حد علی و معلولی برسد که با شنیدن لفظ معنی به ذهن خطور کند
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
بمناسبت شهادت رقیه سلام الله علیها فردا بحث تعطیل میباشد.
وفقکم الله لمرضاته. چهاردهی
اللهم عجل لوليك الفرج بحق موسي بن جعفر الكاظم عليهم السلام
✅حضرت صاحب العصر و الزمان حجت بن الحسن عليهما السلام مي فرمايند :
✅اگر شيعيان ما كه خداوند آنان را بر طاعت خود توفيق دهد ، بر پايه ي شناختي شايسته و صادقانه در راه وفا به پيماني كه بر دوش دارند همدل مي شدند ، بركت ديدار ما از ايشان به تأخير نمي افتاد و سعادت ديدار ما براي آنان زودتر حاصل مي شد.
( كتاب شريف بحارالانوار ج ٥٣ ص ١٧٧ )
#حدیث_باسند
#چهاردهی
هدایت شده از امین چهاردهی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه الله
http://instagram.com/aminchahardehi
این آدرس پیج☝️
انشاءالله از شنبه تا چهارشنبه هر روز ساعت 8صبح بحث اصول(بحوث فی علم الاصول ) بصورت تصویری و زنده بر قرار است
و در این کانال ایتا صوت بصورت آفلاین قرار میگیره👇
@droosostadchahardehi
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
بحث دوم ؛ بعضی گفته اند که وضع تعینی محال است
توضیح؛ وضع تعینی فقط در معانی مجازی مصداق دارد و اگر لفظ در معنای مجازی بدون قرینه استعمال شود معنای حقیقی به ذهن انسان خطور می کند لذا در اینجا وضعی صورت نگرفته است
مثل اینکه هزاران نفر اسد را با قرینه فی الحمام استعمال کنند و معنای مجازی را قصد کنند اما اگر بعد از این کثرت استعمال یک بار بدون قرینه استعمال شود همان معنای حیران مفترس به ذهن خطور می کند این یعنی اصلا اسد در معنای رجل شجاع وضع نشده است
رد آقای صدر بر قول:
اگر قرینه ای که برای معنای مجازی می آید قرینه واحده باشد این قول صحیح است اما غالبا قرائن در معنای مجازی متعدد است گاهی قرینه حالیه است گاهی برای قرینه مقالیه ی دیگری استعمال می شود لذا علقه و رابطه علی و معلولی(قرن اکید) بین لفظ و معنی ایجاد شده و وضع صورت گرفته است.
➖➖➖
قسم سوم:
وضع استعمالی: در این قسم منشأ وضع استعمال واحد باشد
توضیح به مثال: مثل اینکه پدری صاحب فرزند می شود و در مرتبه اول او را به نام علی صدا می زند در اینجا لفظ علی با استعمال واحد برای فرزند وضع شده است
بحث؛ علما قائل وضع بالاستعمال محال است
استدلال مرحوم آخوند؛ در وضع استعمالی جمع بین لحاظ آلی و استقلالی می شود و این محال است
زمانی که واضع لفظ را برای معنای وضع می کند لحاظ استقلالی(زید بما هو زید) لفظ را در نظر می گیرد اما زمانی که مستعمل لفظ را در معنا استعمال می کند لحاظ آلی(زید بما هو فان فی المعنی یا به عبارتی لفظ را وسیله قرار می دهد تا معنا به ذهن مخاطب خطور کند ) را در نظر می گیرد د وضع استعمالی بین این دو لحاظ جمع می شود و این محال است
(کفایه ج1 ص29)
➖➖➖
جواب اشکال اول وضع استعمالی (آقاضیاء):
جمع بین لحاظ آلی و استقلالی فی شیء واحد محال است اما در دو شیء محال نیست در اینجا دو شیء است یکبار لفظ بشخصش لحاظ می شود و یکبار به طبعش.
توضیح به مثال؛ وقتی پدر فرزندش را برای اولین به نام علی می خواند به لحاظ استقلالی طبع علی را در نظر میگیرد(یعنی لفظ ع ل ی) و به لحاظ آلی شخص و وجود خارجی علی را در نظر می گیرد لهذا اجتماع دو لحاظ در شیء واحد صورت نگرفته است .
➖➖➖
جواب الجواب اشکال اول:
شما فرمودید در وضع استعمالی لفظ بشخصه لحاظ آلی و بطبعه لحاظ استقلالی در نظر گرفته شده است اما در اینجا لفظ یکی و باز هم اجتماع دو لحاظ در یک شیء می باشد طبیعت و شخصیت لفظ را تبدیل به دوچیز نمی کند
➖➖➖
وجه دوم بر استحاله وضع استعمالی(مرحوم اصفهانی):
در اینجا مستعمل با استعمال لفظ معنای حقیقی را اراده می کند و هیچ وضعی صورت نمی گیرد حال آنکه تشخیص داده نمی شود که معنای حقیقی است یا معنای مجازی ، زیرا در استعمال لفظ در معنای مجازی با استعمال معنی اراده می گردد
(نهایه الدرایه ج 1 ص35 و 36)
➖➖➖
جواب این اشکال(خود مرحوم اصفهانی) :
واضح است که اگر قرینه در کلام باشد معنای مجازی اراده شده و الا معنای حقیقی است چرا که وقتی لفظ بواسطه استعمال با قرینه برای معنی وضع شود، می شودمعنای مجازی اما وقتی قرینه نباشد معنای حقیقی است.
➖➖➖
وجه سوم بر استحاله وضع استعمالی(مرحوم آخوند):
می فرماید این قسم نه در استعمال مجازی می گنجد نه در استعمال حقیقی
استدلال؛ استعمال حقیقی نیست زیرا هنوز وضعی صورت نگرفت که در معنای حقیقی استعمال شود و استعمال مجازی هم نیست زیرا لفظی که هنوز معنای حقیقی برای آن وضع نشده است چطور می شود که برای معنای مجازی استعمال شود (طریق اولویت ثابت می شود سیاتی که معنای مجازی متوقف بر معنای حقیقی است)
➖➖➖
جواب بر این اشکال(خود مرحوم آخوند) :
استعمالات منحصر در حقیقی و مجازی نیستند بلکه وقتی طبع انسان موافقت داشته باشد استعمال صحیح است
➖➖➖
جواب الجواب اشکال سوم:
استعمالی خارج از استعمال حقیقی و مجازی وجود ندارد البته ادعای ما این نیست که این استعمال غلط می باشد بلکه ادعا این است که با این استعمال وضع صورت نمی گیرد و جداگانه باید لفظ برای معنا وضع گردد و استعمال در اینجا، استعمال مجازی می شود
➖➖➖
وجه چهارم بر استحاله وضع استعمالی(مرحوم آقا ضیاء):
در این قسم از وضع دور پیش می آید
استدلال؛ استعمال متوقف بر استعداد لفظ است برای این که دال بر معنی باشد
بعبارتی تا لفظ نتواند معنی را به ذهن خطور دهد استعمال آن لفظ محال است
استعداد لفظ هم حاصل نمی شود مگر اینکه لفظ برای معنی وضع گردد
حال آنکه در این قسم وضع متوقف بر استعمال می باشد و این دور می باشد
(استعمال > استعداد > وضع > استعمال)
(بدائع الافکار ج1 ص34)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد
وجه چهارم بر استحاله وضع استعمالی(مرحوم آقا ضیاء):
در این قسم از وضع دور پیش می آید
استدلال؛ استعمال متوقف بر استعداد لفظ است برای این که دال بر معنی باشد
بعبارتی تا لفظ نتواند معنی را به ذهن خطور دهد استعمال آن لفظ محال است
استعداد لفظ هم حاصل نمی شود مگر اینکه لفظ برای معنی وضع گردد
حال آنکه در این قسم وضع متوقف بر استعمال می باشد و این دور می باشد
(استعمال > استعداد > وضع > استعمال)
(بدائع الافکار ج 1 ص34)
➖➖➖
جواب اشکال چهارم(خود آقا ضیاء) :
گفتیم که دور توقف شیء بر خودش است اما در اینجا یک طرف دور صحیح نیست یعنی استعمال لفظ متوقف بر استعداد است لکن
استعداد برای دلالت بر معنا متوقف بر وضع نیست (چرا که ممکن است متوقف بر قرینه حالیه باشد)
➖➖➖
جواب الجواب اشکال چهارم:
اشکال دور صحیح است و بحث اینجاست که وقتی استعمال با قرینه باشد که وضعی صورت نگرفته ، در وضع تعینی نیز همینگونه است تا زمانی که لفظ با قرینه استعمال شود استعمال مجازی است زمانی وضع بالاستعمال محقق می شود که لفظ بدون قرینه در کلام ظاهر شود
➖➖➖
نکته : بنابر قول مختار وضع بالاستعمال محال است و تنها اشکالی که بر استحاله این قسم وارد است اشکال مرحوم اصفهانی می باشد
➖➖➖
《تقسیم وضع از حیث تقیید واضع》
سه قسم دارد:
قسم اول:
واضع لفظ را قید می زند
مثل وضع لفظ زیدکریم
قسم دوم:
واضع معنا را قید می زند
مثل وضع لفظ زید فقط برای زیدی که کریم است
قسم سوم:
واضع علقه و رابطه بین لفظ و معنا را قید می زند
وضع لفظ زید برای یک شخص اما چون لفظ در حات کرامت زید وضع شده است در غیر آن استعمال نمی شود(نه لفظ و نه معنا مقید نیست)
➖➖➖
بحث؛ تمام اصولیون قائل اند که قسم اول و دوم استحاله ندارد اما قسم سول محل بحث است
بحث آقای صدر در قسم سوم:
طبق مبنای تعهد و اعتبار مقید شدن علقه وضعیه صحیح است اما طبق مبنای قرن اکید علقه ی بین لفظ و معنا نمی تواند تقیید بخورد زیرا وضع یا همان قرن اکید یک امر تکوینی است اما تقیید یک امر اعتباری است که دست واضع است و یک امر اعتباری نمی شود موثر در یک امر تکوینی شود
(بحوث ج 1 ص103 و 104)
جوابیه:
جواب نقضی:
اگر قسم سوم از تقیید محال باشد قسم اول و دوم باید محال باشد چرا که بنابر قول شما حقیقت وضع یک امر تکوینی است و در قسم اول واضع لفظ را بعنوان موضوع له مقید می کند نه به عنوان صرف لفظ
لهذا واضع بواسطه یک امر اعتباری در وضع که امر تکوینی است تصرف کرده است و این محال است در معنی نیز همین طور است
جواب حلی:
بنابر گقته خود آقای صدر اعتبار مقدمه وسبب برای قرن اکید است و هیچ اشکالی ندارد که مقدمه وسبب تقیید بخورد به واسطه هیمن قید ذی المقدمه و سبب قید خواهد خورد
توضیح؛ آقای صدر قائل شد که اعتبار رابطه سبب و مسببی دارد با قرن اکید یعنی یک امر اعتباری علت وسبب یک امر تکوینی می شود و باقید خوردن سبب مسبب هم قید می خورد مثل اینکه با زیاد شدن آتش حرارت هم زیا می شود.
➖➖➖
《مشترک لفظی》
تعریف؛ مشترک لفظی در مقابل ترادف است ترادف یک لفظ است در مقابل چند معنا اما مشترک لفظی چند معنا در مقابل یک لفظ
قسم دیگر مشترک معنوی است که یک لفظ در مقابل یک معناست اما معنا دادرای افراد می باشد
➖➖➖
اقوال در مشترک لفظی:
قول اول:
وجود مشترک لفظی ضروری است
استدلال؛ معانی نامتناهی و بسیار متعدداند اما قالب الفاظ متناهی و قلیل است (حروف الفبا سی و دو حرف است) و این قطعا موجب وجود مشترکات لفظیه می شود چون الفاظ باید به قدر معانی برسند
➖➖➖
اشکال بر این قول:
اشکال اول:
متناهی بودن الفاظ و نامتناهی بودن معانی صحیح است اما در الفاظ لفظ کلی وجو دارد و یک بار برای تمام افرادش وضع می شود
➖➖➖
اشکال دوم:
چرا با نامتناهی بودن معانی مشترک لفظی ایجاد شود؟ چرا با زیادت معانی معانی مجازی بیشتر نشود؟
➖➖➖
اشکال سوم(آقای خویی):
همچنان که معانی نامتناهی است ترکیبات لفظی هم نامتناهی است
مثلات جملات اسمیه و وصفیه و ...
➖➖➖
آقای صدر هم سه اشکال در این بحث دارد که سیاتی ان شاء الله
🍄عوامل مهم طول عمر و برکت🍄
🌳ازحضرت امام صادق علیه السلام روایت شده
🌸« ثَلَاثَةٌ إِنْ يَعْلَمْهُنَّ الْمُؤْمِنُ كَانَتْ زِيَادَةً فِي عُمُرِهِ وَ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ...تَطْوِيلُهُ فِي رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ فِي صَلَاتِهِ وتَطْوِيلُهُ لِجُلُوسِهِ عَلَى طَعَامِهِ إِذَا أَطْعَمَ عَلَى مَائِدَتِهِ وَ اصْطِنَاعُهُ الْمَعْرُوفَ إِلَى أَهْلِهِ»
🌸سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهرهمندی او از نعمتها میشود:
🌴1⃣طول دادن ركوع و سجده،
🌴2⃣بسیار نشستن بر سر سفره اى كه در آن ديگران را اطعام میکند
👈(یعنی میزبان باشید و مهمانی بدهید خصوصا به فقرا و نیازمندان)
🌴3⃣خوشرفتاریاش با خانواده
📙كافى جلد ۴ ص ۴۹📙
#چهاردهی
#حدیث_باسند
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
بحث دوم (از مباحث مشترک لفظی که بحث اول ضرورت بود که رد شد):
اشتراک لفظی ممکن نیست
استدلال؛ زیرا اشتراک لفظی مخالف حکمت وضع است الفاظ وضع شده اند که بوسیله آنها معانی فهمیده و فهمانده شود (تفهیم و تفهم) اما اشتراک لفظی باعث می شود که معانی بوسیله الفاظ فهمیده نشود (موجب اجمال در معانی می گردد)
همچنین این خلاف حکمت واضع است که برای دو یا چند معنا یک لفظ وضع کند
➖➖➖
دو اشکال آقای صدر به این قول:
اشکال اول:
وجود قرینه معینه برای مشترک لفظی ، مشکل تغایر با حکمت وضع را حل می کند
مثلا وقتی عین را به معنای چشمه استعما می کنیم قرینه معینه جاری را می آوریم و معنا فهمانده می شود
➖➖➖
اشکال دوم:
اگر واضع یک نفر باشد مخالفت با حکمت وضع حل می شود یعنی بعد از این که واضع های متعدد الفاظ را وضع کرده اند و الفاظ برای تشکیل لغت واحده جمع آوری شدند مشترکات لفظیه به وجود آمده ، اگر یک واضع یک لفظ را برای دو معنا وضع کند این مخالف حکمت است اما اینگونه نیست
(بحوث ج1 ص115)
➖➖➖
جواب اشکال اول آقای صدر:
قرینه معینه مشکل مخالفت با حکمت را در مقام استعمال حل می کند نه در مقام وضع حال آنکه ما در ابتدای بحث گفتیم که مشترک لفظی با حکمت "وضع" مخالفت دارد
در ثانی ما نگفتیم که وجود مشترک لفظی محال است بلکه گفتیم با حکمت وضع مخالفت دارد نه با حکمت استعمال
➖➖➖
جواب اشکال دوم آقای صدر:
این اشکال وارد است اما در مبانی دیگر حقیقت وضع،آقای خویی قائل به تعهد هستند در مبنای تعهد هر مستعملی واضع است و در مقام وضع قبل از استعمال یک لفظ را برای چند معنا وضع می کند
➖➖➖
اشکال ما بر اصل بحث :
ما قائل شدیم که خداوند قوه ی وضع کردن را به بشر داده و واضع بشر است واضع که خود شارع نیست و اصل ادعا که واضع باید حکیم باشد محل اشکال است؛ بشر به دلیل عدم حکمت هر لفظی برای یک یا چند معنی وضع می کند و یا اصلا بدلیل فراموشی یک لفظ را برای چند معنی وضع می کند.
➖➖➖
بحث سوم (در بحث امکان و ضررت وجود اشتراک لفظی):
تصویر اشتراک لفظی در مبانی علما در حقیقت وضع صحیح است یا خیر
طبق مبنای اختصاص(مرحوم آخوند) و هوهویت (آقای سیستانی) و اعتبار(مرحوم نایینی) و قرن اکید(آقای صدر) ، تصویر اشتراک لفظی بوضوح صحیح است و هیچ اشکالی ندارد
اما محل اشکال قول آقای خویی است که آیا مستعمل که متعهد شده فلان لفظ را در فلان معنی استعمال کند، در این حالت اشتراک لفظی متصور می شود یا خیر؟
➖➖➖
قول اول :
اشتراک و ترادف در مبنای تعهد محال است
توضیح؛ در مبنای تعهد گقته شد که مستعمل تعهد کرده که لفظ را در معنای خودش استعمال کند لذا نمی تواند لفظ را در معانی دیگر(اشتراک) استعمال کند یا دو لفظ را در یک معنا (ترادف) استعمال کند
➖➖➖
قول دوم (آقای صدر):
بنابر مبنای تعهد اشتراک لفظی اشکال ندارد
اشکال آقای صدر بر قول اول و استدلال قول خودش :
اشتراک و ترادف با مبنای تعهد به دو نحوه صورت می گیرد؛
نحوه اول:
مستمعل که واضع هم هست دو تعهد مشروط می کند
توضیح به مثال؛تعهد می کند که استعمال کند لفظ عین را در چشمه ، البته اگر استعمال نکند آن لفظ را در معنی جاسوس و باز تعهد می کند که عین را استعمال کند در معنی جاسوس اگر عین را استعمال نکند در معنی چشمه
نحوه دوم:
به احد المعنیین (اشتراک) یا احد اللفظین(ترادف) تعهد می کند
یعنی تعهد می کند که لفظ را در یکی از دو معنا استعمال کند
➖➖➖
جواب اول به اشکال آقای صدر:
این اشکال برای واضعین و مستعملینی که علم به مشترکات لفظیه دارند وارد است اما کسانی که علم به اشتراکات لفظیه ندارند چطور می تواند تعهد کند که لفظ را در احد المعنیین استعمال کند یا دو تعهد مشروط بکند بعبارتی این اشکال منوط بر علم به اشتراک است حال آنکه وجود اشتراک متوقف بر علم نیست
جواب دوم به اشکال آقای صدر:
این تعهد های مشروطی که شما ذکر کردید فقط به ذهن علما و فهول می رسد و یک شخصی که فرق اشتراک و ترادف را نمی فهمد و بیسواد یا کودک است چطور می تواند در مقام استعمال تعهد مشروط بکند که اگر لفظ در معنای دیگرش استعمال نکند در این معنا استعمال کند و یا لفظ را در احد المعنیین استعمال بکند
➖➖➖
وجوه دیگری وجود دارد که در این مجمل نمی گنجد بحث بعد سیاتی ان شاء الله
از رسول خدا روایت شده:
💠إن من شر عباد الله من تكره مجالسته لفحشه
کسی که به خاطرفحش دادنش دیگران از مجالست با او اکراه دارن از بدترین بندگان خداست.
📜ینابیع الحکمه حرف فاء( باب فحش )
#حدیث_باسند
#چهاردهی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
《معنای مجازی》
تعریف:
معنای غیر موضوع له لفظ را معنای مجازی است
➖➖➖
بحث اول:
مدلول معنای مجازی مدلول لفظی است یا مدلول عقلی(یعنی بحث می کنیم که لفظ باعث اراده شدن معنای مجازی می شود یا عقل)
➖➖➖
در این بحث سه قول وجود دارد:
قول اول (سکاکی):
استعمال لفظ در معنای مجازی به نحو استعمال حقیقی است (معنا ، معنای مجازی است اما استعمال ، استعمال حقیقی است) و مجاز در اینجا مجاز عقلی است عقل باعث که لفظ در معنای مجازی استعمال شود
توضیح آقای صدر بر این قول :
این قول به دوصورت تفسیر می شود:
صورت اول:
معنای مجازی عین معنای حقیقی است
و عقل به صورت ادعاء لفظ را در این معنا استعمال می کند(یعنی عقل ادعاء می کند که رجل شجاع عین حیوان مفترس است)
اشکال:
معنای مجازی این است که عقل تصرف در معنای حقیقی بکند و در معنا تعمیم بدهد و لفظ در آن معنا استعمال شود اما با این توضیح عقل کاری نکرده و تعمیمی نداده است و صرفا عقل ادعا کرده که مصداق حقیقی لفظ و مصداق مجازی آن عینیت دارند و یکی هستند
ثانیا اگر بین معنای حقیقی و مجازی علاقه نباشد و عینیت داشته باشند عقل هر قدر هم ادعا بکند، موجب دلالت نمی شود (یعنی اگر بین حیوان مفترس و رجل شجاع علقه ای نباشد اصلا نمی توانیم اسد را در جل شجاع بنحو استعمال حقیقی استعمال کنیم)
اگر هم بین معنای حقیقی و مجازی علاقه باشد همان استعمال مجازی ای است که مشهور قائل شده اند و قول سکاکی قول جدیدی نیست
لذا یا این تفسیر از قول سکاکی اشتباه است و یا اگر تفسیر درست است و سکاکی قائل بوده اشکال دارد
➖➖➖
صورت دوم:
این که عقل مفهوم معنای حقیقی لفظ را تعمیم دهد به صورتی که شامل معنای مجازی بشود و معنای حقیقی و مجازی هر دو بشوند از مصادیق آن مفهوم کلی.
توضیح به مثال؛ مثل لفظ اسد که بگوییم معنای آن شجاع است که شامل حیوان مفترس(معنای حقیقی) و هم رجل شجاع(معنای مجازی) بشود
اشکال بر این قول:
اگر معنای مجاری اینگونه تفسیر شود که معنای حقیقی تعمیم داده شود و شمال هر دو معنا گردد دیگر نباید در موارد هزل و شوخی معنای مجازی داشته باشیم
توضیح؛ چون با این تفسیر فرد در مرحله مراد استعمالی لفظ را فقط در معنای حقیقی استعمال می کند و در مرحله مراد جدی معنا را تعمیم می دهد و معنای مجازی را هم استعمال می کند حال آنکه کلام فرد در مقام شوخی و هزل مدلول تصوری و مراد استعمالی دارد اما مراد جدی ندارد و این تعریف از معنای مجازی اصلا شامل موارد هذل نمی شود(جامعیت ندارد) در حالی که تمام اصولیون گفته اند که در مقام هزل هم معنای مجازی وجود دارد
(بحوث ج1 ص118)
➖➖➖
توضیح(طردا للباب):
مدلول تصوری:
وقتی شخص می گوید زید قائم مرحله اول که معنای زید و قائم در ذهن انسان تصور می شود مدلول تصوری است و منشا آن وضع می باشد (یعنی اگر دو سنگ به هم بخورند و صدای زید قائم بدهند معنا در ذهن تصور می شود)
مدلول تصدیقی:
همان مدلول تصوری است بعلاوه اینکه حکم هم همراه آن می باشند
مدلول تصدیقی اولی:همان مراد استعمالی است که اگر یک ذی شعور به ما بگوید زید قائم ما می فهمیم که از این لفظ معنایی را اراده کرده و منشا آن ذی شعور بودن متکلم است
مدلول تصدیقی ثانی:مراد جدی است که
بعلاوه اینکه معنا را از لفظ اراده کرده می فهمیم که متکلم بواسطه لفظ از خارج هم حکایت می کند و منشا آن جدی بودن متکلم است
➖➖➖
دو جواب بر اشکال آقای صدر که به قول سکاکی کرد:
اولا:
در مقام هزل مجاز وجود ندارد و هزل مجاز نیست
دوما:
مجاز در مرحله مراد استعمالی صورت می گیرد نه در مرحله مراد جدی لکن بر مبنای سکاکی عقلا تعمیم می خورد اما مبنای مشهور لفظا تعمیم داده می شود
اگر مجاز در مرحله مراد جدی صورت گیرد تمامی عام و خاص ها مجاز می شود را که در عام در مرحله مراد جدی تخصیص می خورد
یعنی سکاکی می گوید تعمیم در مرحله مراد استعمالی صورت گرفته اما بوسیله عقل نه بوسیله لفظ
➖➖➖
اشکال دیگر آقای صدر و قول مختار که قول آقای خویی است سیاتی ان شاء الله
☘️هنگام آسايش، خدا را بشناس (به یاد خدا باش) تا هنگام گرفتارى و سختى، تو را بشناسد
🌺 پیامبراکرم صلی الله علیه واله 🌺
👈 من لایحضره الفقیه ج 4 ص413
#حدیث_باسند
#چهاردهی
51.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر مراجع در مورد لخت شدن در عزاداری
#حتما_دانلود_کنید
#چهاردهی